وضعیت نا بسامان زن در افغانستان-سنگسار رخشانه
افغانستان بدلیل قدرت داشتن نیروهای مذهبی متعصب ، همواره درباره جایگاه زنان دچار چالش بوده است. زنان افغانستان در قبایل کمترین حقوق انسانی ندارند و جانشان به مویی بسته است. شاید روزی در افغانستان نباشد که زنی بی دفاع بدست مردان متعصب و زن ستیز به قتل نرسد. تنها برخی از این کشتارها و ستمها که به زنان افغان می شود گهگاه بدلیل فیلمبرداری رسانه ای می شود.
همانند سنگسار دختر ۱۹ ساله ای بنام رخشانه که جرمش عاشق شدن بوده است. او و نامزد ۲۳ ساله اش بدلیل مخالفت خانواده دختر قصد فرار داشته اند ولی خانواده دختر ترتیب ازدواج اجباری رخشانه را با کس دیگر داده بودند و همین باعث خشم ایشان شد و افراد محلی با حمایت طالبان براحتی این دختر جوان و بی گناه را با پرتاب سنگ به قتل رساندند. این در حالیست که نامزد او تنها شلاق خورده است و هر دو هم مجرد بوده اند. اینکه چگونه همسایگان و نزدیکان او راضی شده اند که با خویی شیطانی دست به شکنجه و قتل زجر آور رخشانه بزنند را باید در عقده ها و کمبودهای روانی مسلمانان جستجو نمود.
اسلام دین سنگسار
همانطور که بارها و باها تاکید کردیم تسلیم و تحقیر انسانها در اسلام و توهم اینکه “خدا با ماست ” باعث می شود گروهی از مسلمانان دچار جنون منطقی شوند. جنونی که آنی نیست بلکه دارای یک نوع منطق هم هست و شخص بر اساس ” خدا با ماست ” ممکن است سالها دست به جنایت بزند بی آنکه عذاب وجدان بگیرد و این خطر اسلام است. اسلام می تواند انسانهایی بار بیاورد که مسخ شده و کاملا بیخود از وجدان درونی دست به هر جنایتی بزنند با این توجیه که برای رضای خدا و قرب الهی این جنایات را مرتکب شده اند.
آیات مکرر قرآن به مومنین امر می کند که برای رفع فتنه و حذف کسانی که خداوند را ناراحت نموده اند دست به کشتار و خشونت بزنند. هرچند به گفته عمر خلیفه دوم ، آیه سنگسار را پس از پیامبر از قرآن حذف کردند ولی علاوه بر سنگسار انواع کارهای غیر انسانی دیگر هم در اسلام وجود دارد که زدن ۱۰۰ تازیانه کمترین آن است. روایات و احادیث مختلف نشان می دهد که محمد شخصا هم سنگسار را اجرا نموده است :
روزی عمر بن خطاب بر روی منبر اعلام کرد:
خداوند رسول خدا را به حق فرستاد و بر او کتاب را نازل کرد. پس در بین آنچه بر وی نازل شده بود آیه سنگسار بود. پس ما آن را خواندیم فهمیدم و با تمام وجود درک کردیم. رسول خدا سنگسار کرد و ما هم سنگسار نمودیم. پس ترسیدم که اگر مدتی بر مردم بگذرد کسی بگوید که قسم به خدا ما این آیه را در کتاب خدا نمیبینیم. پس به سبب ترک یکی از واجبات الهی به گمراهی بیفتند. (صحیح بخاری :۰۰۸٫۰۸۲٫۸۱۶)
جابر بن عبدالله نقل کرده است: پیامبر خدا فردی از بنو اسلم و یهودی را با زنش سنگسار کرد. (صحیح مسلم، بخش ۶، کتاب ۱۷، شماره ۴۲۱۶)
و متعدد احادیث دیگر چه از منابع شیعه و چه منابع سنی نشان می دهد که محمد شخصا سنگسار می کرده است. عمر حتی با گلایه می گوید که آیه “رجم” که مربوط به سنگسار بوده را از قرآن حذف کرده اند!
زنان افغانستان مبارزین گمنام
سالهاست که زنان افغانستان در حال مبارزه با خرافات و احکام ضد بشری افغانستان هستند. تلاش زنان در افغانستان بسیار ستودنی است و بر خلاف ایران که زنان نمایندگان اصطبل بهارستان مجسمه ای بیش نیستند ، نمایندگان زن افغانستان بسیار فعالند و حتی دو استاندار ( والی ) در افغانستان از بانوان هستند که جای بسی افتخار است.
همچنین بسیار زنانی هستند که در جایجای افغانستان در حال مبارزه برای ایجاد امکان تحصیلات و آموزش هستند. افغانستان امروز دچار مشکلات فراوانی است. شهرها با موج بیکاران مواجه هستند و کسب و تولیدی ندارند و روستاها نا امن و پر خطرند. کاهش سرمایه گذاری در افغانستان نشان می دهد که نیاز به اصلاح کشاورزی و صنعت در این کشور از نان شب واجب تر است.
اما با تمام مشکلات اجتماعی و سیاسی ، زنان افغانستان بار مشکل دیگری هم بر دوش می کشند که ناشی از خرافات و ضعف آموزش و سواد است. این مشکل همان زن ستیزی و باور به کالا بودن دختران است. علاوه بر تعلیمات عقب مانده اسلام بسیار فشار و خرافات دیگر هم در فرهنگ افغانستان وارد شده است. بطوریکه زنان فعال و مبارز امنیت ندارند و یک معلم زن ساده ممکن است توسط طالبان ترور شود و حتی شاگردان دختر را مسوم کنند و مدرسه دخترانه را آتش بزنند.
روزگاری ایران خودمان هم چنین مشکلاتی داشت و حتی در دوران رضاشاه اجرای کنسرت بانو قمرالملوک وزیری با تهدید و توهین ملایان همراه بوده است. همان ملایانی که با سنگدلی کسروی را تکه تکه کردند می توانستند قمر موسیقی ایران را هم ترور نمایندکه خوشبختانه به قمر حمله آنچنانی نشد. زنان از دوره قاجار تا به امروز در حال مبارزه برای یافتن حقوق برابر با مردان هستند. چیزی که بخاطر حضور حکومت جمهوری اسلامی ممکن نیست.
زنان مبارز در افغانستان پر شمارند
پرشمارند زنانی که در افغانستان باید به آنها مدال داد بخاطر تلاش و مبارزه شان در راه آگاهی و سواد و پیشرفت افغانستان. حتی یک دختر گمنام مانند فرخنده ملک زاده بخاطر اعتراض به خرافات دعانویسان و کسب و کار مکارانه ایشان توسط خشم مردان کابل کشته شد. پس می توان مخالفت مردان افغانستان را با آگاهی و مبارزه زنان را به چشم دید.
در سال ۹۲ بانوی شجاع نجیبه ایوبی بخاطر خبرنگاری در مناطق پر خطر جایزه بنیاد روزنامه نگاران زن را دریافت کرد. همچنین بانو سکینه یعقوبی بخاطر سالها تلاش درباره دانش و آموزش در افغانستان جایزه اوپس را بدست آورد.
بانو یعقوبی امسال نیز با حضور میشل اوباما جایزه نیم میلیون دلاری را بدست آورد.چکیده خدمات بینظیر سرکار یعقوبی :
” سرکار یعقوبی برای یک سال در دانشگاه دیترویت کار کرده و بعدا از سوی کمیته بین المللی صلیب سرخ استخدام شده است.
آغاز فعالیتهای اجتماعی و بشردوستانه او از همین جا شروع میشود، زمانی که او به اردوگاه های مهاجرین افغان در پاکستان میرود.
او با درک اهمیت آموزش و پرورش، به همکاری عالمان دین، کلاسهای درسی را راه اندازی کرد که به زودی در آن بیش از ۳۰۰ دانش آموز ثبت نام کردند.
در سال بعد سکینه ۱۵ مدرسه برای ۲۷ هزار دانش آموز با حمایت مالی کمیته بین المللی مهاجرین ایجاد کرد. او تمام مدارس را نظارت می کرد، معلمان را آموزش می داد و مسایل بهداشتی و صلح را در مضامین درسی آنان گنجانده بود.
وقتی کمیته بین المللی مهاجرین در سال ۱۹۹۵ با کمبود بودجه مواجه شد، مدارس بسته شد و خانم یعقوبی، انستیتوی آموزش افغان را با ۲۰ هزار دلار شخصی خودش تاسیس کرد.
فعالیت های خانم یعقوبی، گسترش یافت و اکنون او با جواز رسمی از وزارتهای صحت/بهداشت، معارف/آموزش و پرورش، امور زنان و کار و امور اجتماعی افغانستان در ولایات کابل و هرات فعالیت میکند.
انستیتوی آموزشی افغان اکنون ۵۲ مرکز آموزش ابتدایی، عالی، فرهنگ و هنر و فعالیت های در زمینه تامین معیشت دارد.
دولت افغانستان به این نهادها هیج گونه کمک مالی نمیکند و تمام خدمات این مراکز رایگان است. “ ( خبر بی بی سی)
از آنچه گذشت
سنگسار یک دختر بیگناه و جوان ، چیز تازه ای نیست. امیدواریم با آگاهی مردم افغانستان این اعمال بربری به پایان برسند. بیکاری ، فقر و فساد اداری امروز افغانستان حاصل نا آگاهی و ضعف آموزش است. در سایه آگاهی و تلاش زنان و مردان در کنار هم امید می رود که آینده ای روشن را پیش روی نسلهای آینده در افغانستان ببینیم. مشارکت دادن بانوان در امور اداره مملکت و بالا بردن سطح سواد می تواند به کاهش خشونت و درگیریهای افغانستان کمک کند. آنچه در سایه فقر و بیسوادی افغانستان رشد کرده است جنگ داخلی بیهوده است.
امیدواریم سواد و آگاهی زنان و مردان آینده افغانستان ، این کشور را به فرهنگ و پیشرفتی که در خور تاریخ ۳۰۰۰ ساله مشترکش با ایران است برساند. افغانستانی که روزگاری نه چندان دور مهد دانش شرق و ادب و هنر زبان پارسی بود .