پیش گفتار:
در کجای دنیا و در چه زمانی از تاریخ گذشته تا کنون سوای کشور بخت برگشته ما دیده شده که ملتی این چنین کر و کور و لال اختیار جان، مال، ناموس و سرنوشت کشوری ثروتمند و پهناوری را با دست خود به یک مشت آخوند جنایتکار و دزد و شارلان بسپارد و خود گیسه گدائی در دست گرفته نوکری و مزدوری آن لاشخوران را پذیرا شود؟!.
اگر تازی متجاوز توانست در کشور ما نفوذ کند و مملکت ما را غارت کرده و نیاکان ما را به بردگی و هرزگی کشاند همان بیعرضگی و کر و کور و لال بودن نیاکان ما در برابر دشمن متخاصم بوده است. و اگر در زمان فتحعلیشاه خائن و وطن فروش جنگ بی اساس و بی دلیل ایران و روس آغاز شد و کشورمان را پاره پاره کرد، باز هم ناشی از کر و کور و لال بودن مردم آنروز و دور ماندن از حق و حقوق فردی و ملی آنان بود.
اگر در آغاز این انقلاب شوم ننگین و خانمان بر انداز جنگ ناخواسته ای میان ایران و عراق در گرفت ونزدیک یک میلیون از جوانان ما به روی مین رفتند و بیش از یک میلیارد دلار خسارت بر ما وارد آمد باز هم نشانه بیعرضگی و کرو کور و لال بودن هم میهنان ما بود که از آنان بخاری بیرون نیامد و آخوند پشمالو و غارتگر را بر کول و پشت ما سوار کرد.
با چهره زیبای رژَیم فاشستی اسلامی بیشتر آشنا شوید
عملکرد سرتاپا جنایتکارانه و غارتگری های این رژیم در ۳۷ سال گذشته نشانه کمال بی خردی و کر و کور و لال بودن هم میهنان ما است. خسارت فرهنگی و انسانی که این آخوندهای جنایتکار از سه دهه گذشته بر میهن ما وارد ساختند جبران ناپذیر و امکان رفع و نابود کردن آن برای دست کم یک سده آینده نیست. تغییر نامها و رواج دادن فرهنگ تازی و فرار از آداب، آئین، رسوم، زبان، واژه ها و به طور کلی فرهنگ اصیل و زیبای فارسی بزرگترین خسارت معنوی است که بر ما وارد شده و ما را از کشورهای همسایه که هم خونی و هم نژادی با ما داشته اند هرچه بیشتر دور و منزوی ساخته است. به طور کلی با این رژیم ضد انسانی و دشمن دیرین ملت و فرهنگ ما، ما از هردیدگاهی بازنده و از میدان انسانیت و تمدن جهانی به دور گشته ایم.
رژیمی که از رستم، سهراب، شاهنامه، حافظ، سعدی، خیام، و دلاوران جنگجوی تاریخمان جدا شده و در غم حسین، علی، عباس، و… دشمنان دیرین گذشته به سوگواری و زاری خواندن نشسته و یا شهر بزرگ و نامی “سناباد” را به افتخار گور یک تازی دشمن ایران مشهد نامگذاری کرده، به جای آن که توس خاک مقدس آرامگاه فردوسی بزرگ را مرکز استان و حتی پایتخت ایران قرار دهد، همه چیز و همه جا را به نام تازیان آدم کش و غارتگر به ثبت رسانده است، باز هم جای اندوه و تأسف است و باید برای تاریخ لجن مال شده کشورمان به سوگ نشست.
سرانجام این ملت در خواب به کجا خواهد رسید؟
این امت بی محتوا چاره ای جز دریوزگی و گدائی پیش آخوند جنایتکار ندارد و سرنوشت شوم تر ازاین در انتظار او و فرزندانش است. به راستی باید به حال چنین ملت درمانده و همه چیز باخته گریست و در نابودی و ورشکستگی کشوری آباد و سرفراز زانوی غم بغل گرفت و به زاری نشست. بیگمان فرزندان و نسل های آینده این آب و خاک تف و لعنت و نفرین خود را نثار ما در این زمان که این چنین بی غیرت و ناکارآمد مانده ایم خواهند نمود.
جنایت های بیکران رژیم ضد انسانی
از ۳۷ سال پیش ما شاهد زد و بندها، زندانی، شکنجه، تجاوز به زنان در زندان های بیشمار و حتی در مراکز پلیس و نیروهای انتظامی این رژیم آدمخوار بوده ایم. ذکر شمار انسان های فرهیخته و بزرگواری که به دستور و خواست این رژیم به راههای گوناگون تا کنون از پای در آمده اند محتوای یک و یا دو کتاب بزرگ است. تنها برای نمونه در سال ۱۳۹۴ گذشته آمار اعدام های اعلام شده در دولت تدبیر و خرد روحانی آخوندی جنایتکار مانند همه آخوندها، ۹۷۷ نفر بوده و این جدا از کشتار مخفیانه و بی درد سر رژیم به راههای گوناگون دیگر است.
آقایان احمد شهید و کریستف هاینز نمایندگان سازمان ملل در بخش حقوق بشر آن سازمان که در حقیقت سوای حرف زدن و آمار دادن تا کنون کمترین دفاعی از حقوق انسانی در آن سازمان دیده نشده کشتار بی همتای مخفیانه و شبانه روزی رژیم آدمخوار ایران را به مراتب بیش از آمار رسمی انتشار یافته رژیم می دانند. از دیدگاه دولت آمریکا و دولت کشورهای اروپایی نیز هرچه قدر آشوب، کشت و کشتار، نکبت و بدبختی و در لجن غوطه ورشدن این کشورهای عقب مانده جهان سومی بیشتر به نفع و سود آنان بوده و ملت های ما بیشتر و آسانتر می توانند بدانان سواری دهند.
تحمیق ملت به خواب رفته
هم اکنون در سرتاسر کشور، در شهرهای بزرگ و کوچک، حتی در بخشها و دهات بیشمار آخوندهای بیشرف و فرومایه به بالای منبر رفته و در سرپوش گذاشتن روی خرد و اندیشه ملت غافل و ناآگاه و تحمیق او داد سخن می دهندو کسی را یارای اعتراض و یا حتی پرسش منطقی از این شارلاتان های زمان نیست. سخن پراکنی این که زمین لرزه ( زلزله) و یا نیامدن باران و خشکسالی به دلیل گناه انسان هاست،
آقای هالو در مورد علت زلزله اشعاری سروده که در این وی دی یو می شنوید.
و همچنین آیت الله مجتهد تهرانی آخوند بیسواد و دهان گشاد دیگر دلیل زلزله را زنای زنان می داند.این آخوند فرومایه نمی داند و نمی خواهد بداند که زنا در نزد زنان خرافاتی اسلامی و خانواده های آخوندها و شهرهای مذهبی به مراتب بیشتر از میان زنان عادی اجتماع و شهرهای غیر مذهبی است. این آخوندهای فرومایه و پرمدعا بر روی منبر و برای خردباختگان و ناآگاهان اجتماع در باره همه گونه مسائل علمی، تکنیکی، فرهنگی، تاریخی، هنری، زناشوئی، و هرموضوع دیگر با پرروئی و گستاخی داد سخن می دهند و ملت به خواب رفته و خردباخته هرگز از آنان دلیل و توضیحی نمی خواهد.!
آیت الله مجتهد تهرانی دانشمند کم نظیر بشریت و ستاره درخشان آخوندهای پشمالوی ایران نیز پس از سالها تحقیق و دم تکان دادن در حوضچه خالی از علم و سواد قم، به این نتیجه رسیده که پیدایش زلزله به دلیل زنای زنان است. ما که در کشورمان میان مردم عادی به آخوند نچسبیده زنایی ندیدیم شاید در میان فامیل و بستگان این آخوند زنا زیاد دیده شده باشد. ولیکن چرا تا کنون با وجود آنهمه زنای زنان در قم زلزله ای پیدا نشده است.؟!
از آنچه گذشت:
گویا مردم کشورمان از دیر زمان تا کنون همیشه به خواب غفلت فرو رفته و هیچگاه در برابر جنایتکاران و غارتگران مزدور کشورمان از خود ایستادگی و یا حتی اعتراضی نشان نداده است. این بدان میماند که ملت ما همواره کر وکور و لال بوده و اجازه داده تا دشمنان این آب و خاک بر جان و مال و ناموسمان تسلط یابند و به غارتگری و چپاول ثروت های ملی امان پردازند. یورش تازیان ۱۴ سده پیش و دست انداختن بر همه هستی های کشورمان و به دریوزگی و گدائی، بردگی، و روسپیگری کشاندن نیاکان ما همه و همه دلیل بر کر و کور و لال بودن نیاکان ما بوده است.
این بی توجهی و بی اعتنائی در برابر دشمنان سرکش و جنایتکار این کشور همواره در هر دورانی از تاریخ ادامه داشته است. پاره پاره شدن سرزمین پهناور ما در زمان فتحعلیشاه قاجار فرو مایه و وطن فروش نیز با بی توجهی و نادانی ملت به خواب رفته و کر و کور و لال ان زمان انجام گرفت.انقلاب لعنتی سال ۵۷ نیز براساس بی خردی و در خواب بودن ما ملت کر و کور و لال انجام گرفت و ۲۰۰ سال سرنوشت کشورمان را از دایره تمدن و انسانیت به عقب راند.
نکته پایانی:
اگر گفته شده ملت کر و کور و لال ایران، هیچگونه قصد توهین و اهانتی در کار نبوده است. در حقیقت این کوتاهی و بی توجهی و شاید هم بیعرضگی ما را می رساند که در برابر اهریمنان و دشمنان آدمخوار کشورمان لب به سکوت می بندیم و به همه ساز آنان می رقصیم. آن چنان ضعف و ناتوانی و بیعرضگی در برابر آنان نشان می دهیم که آنان به راحتی بر جان، مال، و ناموسمان سوار مسلط می شوند و آنچنان که می بینیم ملتی را به دریوزگی و گذایی می کشانند. در یورش تازی ۱۴ سده پیش هم همان اتفاق افتاد که در سال ۱۳۵۷ بر ماگذشت.