ماجرای خودکشی نکردن تختی
تختی اسطوره بود اما همگی نزدیکان او امروز با گوشه و کنایه خودکشی او را تایید می کنند. بازگشت او به تشک کشتی پس از بازنشستگی و شکستهای او و همچنین روابط خانوادگی تختی باعث شده بود که او بجای منزل به هتل برود و تنها باشد! چرا؟ شاید او قصد خاصی داشته است….
تنها چند روز بعد خبر خودکشی تختی اعلام شد ولی مردم ایران همواره تختی را مقتول ساواک می دانستند و انگشت اتهام را بسمت ساواک دراز می کردند. برای جامعه ایران پذیرفتنی نبود که اسطوره شان فرو بریزد و بشکند.
ماجرای خود کشی نکردن فریدون فروغی
فریدون فروغی هنرمندی ویژه و با استعداد بود که با روحیه ای شکستنی و غمگین سبکی را در ایران اجرا می نمود که بسیار کمیاب بود. شاید غیر از فریدون فروغی فرهاد بود که چنین سبکی را اجرا می نمود.شخصیت فریدون فروغی بگونه ای بود که او آرام آرام و بدون هیاهیو پا به میدان شهرت گذاشت. تنها اندکی پس از شهرت نسبی فریدون فروغی انقلاب شد و او پس از انقلاب همانند دیگر هنرمندان مجبور به خانه نشینی شد و از اوج شهرت هنری به مطربی مغضوب مردم ایران بدل گشت که دور خمینی حلقه زده بودند و به هنرمندان فحاشی می کردند. امثال فروغی که در ایران ماندند کم نیستند، بیشتر آنها که ماندند دچار تحقیر مردم و بی اعتنایی دولتمردان شدند. چند سال بعد خبرنگاری از محمد خاتمی که آنزمان وزیر ارشاد بود پرسید : تکلیف هنرمندان پیش از انقلاب چیست؟ آیا توبه آنها قبول است؟ خاتمی پاسخ داد :« اگر نماز بخوانند هم نمازشان قبول نیست!»
اینگونه بود که گروه زیادی از هنرمندان برای ادامه زندگی هنری خود ایران را ترک کردند. فریدون فروغی اما ماند و امیدوار بود که بتواند دوباره فعالیت نماید . پس از بیست سال او توانست در کیش کنسرت اجرا نمایید و امیدوارشد که بتوان در تهران هم کنسرت بگذارد. اما محبوبیت چیزی است که همواره رژیم از آن می ترسد و افراد محبوب همیشه زیر فشار رژیم بوده اند. زنده یاد فردین یکی از محبوبانی بود که هرگز اجازه کار نیافت و بقولی دق کرد و مرد.
پس از تلاش و دوندگیهای بسیار فریدون فروغی ناامید شد و به لانه خود خزید و در تنهایی خودکشی کرد. هیچگاه رسماً به خودکشی او اشاره نشد و مرگ او را یک ایست قلبی اعلام کردند اما نزدیکترین دوست وی اعلام نمود که فروغی خودکشی نموده ولی بدلایلی آنرا ایست قلبی اعلام کرده اند!
ماجرای خودکشی نکردن حسین پناهی
حسین پناهی جوانی شهرستانی و ساده بود که با تلاش بسیار در تئاتر تهران آرام آرام جا باز کرد و مردم ایران در تلویزیون با بازی هنرمندانه اش در تله تئاترها با او آشنا شدند. حسین پناهی روانی سرگشته و عاشق داشت و قلم شعر او هم به دل جوانهای آن زمان و امروز می نشیند. او شخصی پر مطالعه بود ولی هرگز اهل ریا و تظاهر نبود و زندگیی درویش وار داشت. با وجودی که مجموعه نوشته هایش فروش بسیاری داشت و در تئاتر هم بسیار پر کار بود هرگز به مادیات توجهی نداشت و بسیار ساده زندگی می کرد. شاید سنگینی بار تهران ریاکار و پر زرق و برق بر گرده او گران بود که ناگهان خبر خودکشی و مرگش مردم و طرفدارانش را بهت زده کرذ. خبر خودکشی حسین پناهی تکذیب شد و اعلام شد که در اثر ایست قلبی درگذشته است ولی بعدها نزدیکترین دوست حسین پناهی اعلام کرد که او رگهای خودش را زده بوده است و خون تمام کف محل مرگ پناهی را گرفته بوده است.
و امروز : ماجرای خودکشی نکردن مهرداد اولادی
مهرداد اولادی یکی از با استعدادترین جوانان فوتبالیست ایران در دهه ۸۰ بود که با وجود برتریهای تکنیکی و سرعتی بعنوان یک نابغه شناخته می شد. او که قرار بود ستاره ای در آسیا باشد بدلیل مشکلات شخصی و افت روحیه از تیمهای بزرگ تهرانی کنار رفت؛ البته او همچنان ستاره بود و تیمی مانند ملوان همواره از سرعت و استعداد اولادی پا بسن گذاشته هم بهره می جست ولی بعد از ناملایمات بسیار در تیم ملوان و دست بدست شدن کادر آن در هفته های گذشته ، ناگهان خبر خودکشی اولادی هم اعلام شد. مصاحبه های افرادی مانند علی منصوریان خودکشی را تلویحاً تایید می کند.جوانی که تنها ۳۰ سال داشت و سرشار از انرژی بود. گزارش اولیه بیمارستان از مسمومیت دارویی و بستری شدن وی برای چند ساعت خبر می داد که منجر به مرگ او شده است. ولی چند ساعت بعد اعلام شد که او خودکشی نکرده است و عامل مرگ ایست قلبی است.
در ایران هیچ کس خود کشی نمی کند!
در جامعه ایران هیچ هنرمند و ورزشکاری خود کشی نمی کند! خودکشی هم مانند بسیاری چیزها مال فرنگیهاست و فقط آنها خودکشی می کنند! جالب است که دولت جمهوری اسلامی هم ترجیح می دهد این اتفاقات را “ایست قلبی” جلوه دهد و یا با وجود مدارک بسیار خود کشی تختی را مشکوک به قتل بخواند! هدف اما چیست؟ چرا دروغ بخود؟
مردم ایران اولین و آخرین بارشان نیست که از دروغ لذت می برند و با آن دلخوش می شوند! آن هم دروغ بخود. هیچ هنرمند و ورزشکاری خودکشی نمی کند و هیچ همجنسگرایی هم در ایران نداریم! آمار فاحشه ها صفر است و هیچ زن و دختر ایرانی هم در دبی به خودفروشی مشغول نیستند! بیکاری رو به کاهش است و ایران رتبه اول علم و دانش جهان را دارد و با موشکهایش جهان را به زانو در آورده! سردار سلیمانی هم قدرت اول خاورمیانه است و مسئولین امریکایی برای جنگ در عراق و سوریه از مشاوره ایشان بهره می برند. کشورهای عربی هم قدرت نظامی ندارند و جوانهای بسیجی و مدّاحان براحتی می توانند با جنگنده های ایشان مقابله نمایند!
آری اینست جامعه ایران. جامعه ای که بخود دروغ می گوید و بعد مست این دروغ خود گفته می شود و بدان دلخوش است! مدح خود تا کی ای مردم ایران؟