شکست داعش در سوریه و عراق
شکست داعش در سوریه و عراق نشان داد که اگر جامعه جهانی اراده نمایند و اگر افکار عمومی اجازه دهند، حذف یک نیروی مخرب و تروریستی ممکن است. هر چند که داعش از این پس به گروهی مخفی و زیر زمینی بدل خواهد شد و احتمالاً به عملیات کور و بی هدف خود در سطح جهان ادامه خواهد داد، اما حکومت داعش به پایان رسیده است و جامعه جهانی از این پس مراقب است که چنین تجربه ای تکرار نگردد.
نیروهای داعش تا آخرین نفر می جنگند و احتمال می رود که گروهی هم خود را بعنوان غیر نظامی در میان مردم سوریه و عراق جا زده باشند ، اما به هر روی کار داعش بعنوان یک حکومت را پایان یافته باید دانست.
ایران و نوکری روسیه
ایران و کره شمالی دو کشوری هستند که با ایجاد تنش در منطقه خود و با داشتن پروژه های موشک سازی و هسته ای همواره امنیت جهانی و منطقه ای را به چالش گرفته اند.
بسیاری از مشکلات دنیای امروز بخصوص مشکلات خاورمیانه از دخالتهای رژیم جمهوری اسلامی حاصل شده است. از آغاز این رژیم با تنش میان آن و کشورهای عربی روبرو شدیم و ایران همواره سعی داشته است که ایدئولژی شیعی و جنگ طلبانه خود را به کرسی بنشاند.
امریکا ستیزی هم از شعارهای همیشگی این رژیم بوده است. همچنین است اسرائیل ستیزی. این در حالیست که امریکا و اسرائیل تا پیش از انقلاب اسلامی ایران ، در عرصه های اقتصاد، صنعت و کشاورزی ایران حضوری شایان داشته اند و اگر مردم ایران به روزگار پهلوی و اقتصاد پر بارش افسوس می خورند، این خدمات در اثر روابط اقتصادی ایران با غرب و بخصوص امریکا و اسرائیل ایجاد شده بود. اگر ایران ارتش مجهز داشت و اگر توانست با وجود اعدام فرماندهان و خلبانان ارتش در برابر صدام دوام بیاورد ، اینها از همان کمکها و تجهیزات امریکا به ایران دوران پهلوی بود . مستشاران امریکایی و اسرائیلی بسیاری در کشاورزی، صنعت و ارتش آن زمان ایران فعال بوده اند و حتی پس از ۴ دهه ، می توان آثار آن خدمات را هنوز هم مشاهده نمود.
با این وجود ، به نظر می رسد که با نفوذ عوامل چپ گرا در رژیم جمهوری اسلامی و بخصوص پس از ۱۳ آبان ۱۳۵۸ ، رژیم جمهوری اسلامی به روسیه متمایل گشته و خود را در صف دشمنان امریکا قرار داده است. این دشمنی با امریکا از آغاز دلیل روشن و مبرهنی نداشته است. اختلافات میان دولت کارتر و خمینی آن چنان نبود که ایران پس از ۴ دهه تحریم و امریکا ستیزی به حقارت و فلاکت امروز برسد. در واقع دخالت روسیه در امور سیاسی ایران تنها دلیل قابل استخراج از سیاستهای ایران در ۴ دهه گذشته است. طبیعی هم هست که این دخالتها بر اساس برد روسیه و باخت ایران تنظیم شده باشد؛ یا بهتر بگوییم خیانتی که جمهوری اسلامی بنام امریکا ستیزی به ایران نموده است باختی بزرگ برای ایران ومنافع ملی ایران بوده است در حالیکه به سود روسیه بوده است و این کشور بیشترین سود مالی و استراتژیک را از همراهی ایران با خود برده است.
روسیه که در زمان شاه حتی خواب آن را هم نمی دید که بتواند ایران را به حیاط خلوت خود بدل سازد ، امروز براحتی میلیاردها دلار را از ایران به یغما می برد و فرودگاههای نظامی ایران را هم در اختیار دارد.
هیچ کس در دهه پنجاه نپرسید کسانی که بعنوان فدائیان خلق مسلح شده بودند (جنبش سیاهکل) و کلاشینکوف روسی در دست داشتند، کسانی که تیپهای چگووارا می زدند و عکس او را در خانه ها داشتند، اینها از کجا حمایت می شدند. هیچ کس متوجه وارد کردن اسلحه از مرز آذربایجان به ایران نبود. این در حالیست که اسناد آن زمان حکایت از دسگیری عوامل قاچاق اسلحه از آذربایجان به ایران دارند.
اما شرایط امروز جهان چیز دیگری است.
پس از پایان جنگ سرد ، حکومتهای وابسته به شوروی یکی یکی سقوط کرده اند ، این کشورهای استکبار ستیز در فقر و فساد و فلاکت افتاده بودند و یا خود کنار رفتند و یا مردم آنها را کنار زدند. اما با این حال هنوز هم چند حکومت استکبار ستیز نظیر ایران ، کره شمالی و ونزوئلا (باظهور چاوز) و زیمباووه باقی هستند. ایران و ونزوئلا با وجود داشتن منابع نفتی سرشار در فقر و فساد می سوزند و مردم این کشورها زیر پرچم استکبار ستیزی نابود شده اند.
شرایط امروز جهان بسیار دگرباش از دوران جنگ سرد است . حتی روسیه بعنوان یکی از بزرگترین شرکای تجاری امریکا شده است و عملاً دوست همان اسکتبار جهانی هست. اما این چند حکومت باقیمانده مانند ایران ، هنوز بر طبل حماقت خود می کوبند و بجای منافع ملی و زندگی مردم ، آلت دست روسیه شده اند تا در چانه زنی ها روسیه هم دستش خالی نباشد!
با همه این اوصاف پس از سقوط داعش ، نگاههای جهانی بسوی داعش ایران متمرکز خواهد شد. ایران حکومتی دیکتاتوری، مذهبی و غیر سکولار دارد، این باعث می شود که چه از نظر حقوق بشر و چه از نظر امنیت جهانی نگرانی از حکومت اسلامی ایران همواره وجود داشته باشد. منافع در دیپلماسی حرف اول را می زند و بعید نیست که روسیه بخاطر منافعی که در غرب و امریکا دارد دست از حمایت از ایران بردارد و فشارها برای پایان نظام ولایت فقیه بیش از پیش گردد. فشارهایی که چند سال پیش بر بشار اسد وارد می شد و او هم بالاخره مجبور شده است مخالفان خود را به رسمیت بشناسد و در کنفرانس برلین نماینده اسد در کنار مخالفان پای یک میز مذاکره بنشیند.