سه سال پیش در باره مونا نوشتیم.
مونا برای خرید از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته بود. پدر و مادر این دختر که به شدت نگران او بودند تمامی محله را جستوجو کرده اما اثری از فرزند خود نیافته و تصمیم گرفته بودند پلیس را از واقعه خبر کنند…. جسد دختری پیدا شد و …
سعید که ابتدا قصد داشت خودش را بیگناه معرفی کند وقتی تحت بازجوییهای تخصصی(؟ شکنجه تخصصی) قرار گرفت به ارتکاب جنایت اقرار کرد و گفت: «روز حادثه وقتی دختربچه را دیدم که در خیابان تنها بود وسوسه شدم او را مورد آزار قرار بدهم بههمیندلیل او را به خانه متروکه بردم و دستم را جلوی دهانش گرفتم تا داد و فریاد نکند. بعد از تعرض به دختربچه از ترس اینکه او مرا به پلیس معرفی کند، تصمیم گرفتم وی را بکشم به همین دلیل با چاقو به جانش افتادم و بعد از قتل جسد را در گونی گذاشتم و در گودالی انداختم..»
این جنایت تازه ای نیست و پایانی هم ندارد… اما پرسشی مرا آزار می دهد که :
با آن همه سنگسار و قصاص و اعدام و قطع دست و پا در اسلام و رژیم شما ، چرا خبری از اصلاح جامعه نیست؟. امروز در جامعه جهانی ، مجازاتهای جنایت بار و خشن اسلام به شدت نکوهیده شده و مبارزات بزرگی در برابر احکام خشن شریعت در جریان است.
آتنا اصلانی
پنج روز پس از گم شدن آتنا پلیس فردی را به ظن نقش داشتن در مفقود شدن او دستگیر کرد و حدود ۲۰ روز پس از گم شدن آتنا جنازه او در یک بشکه رنگرزی در پارکینگ خانه فرد مظنون پیدا شد.
پس از کالبدشکافی، ناصر عتباتی، دادستان اردبیل، به خبرگزاری میزان گفته است که “تیم پزشکی آثار آزار و اذیت جنسی را تایید کرد”.
متهم بازداشتی به قتل آتنا اصلانی اعتراف کرده است.با پیدا شدن جنازه آتنا اصلانی جمعیتی خشمگین به محل کار این فرد حمله کرد و با پرتاب سنگ و دشنام اعتراض خود را نشان دادند. تجاوز و قتل یک کودک نشانه عمق مشکلات روانی در چنین افرادی است. کسی که با وجود آگاهی از مجازات اعدام دست به چنین کار مخوف و غیر انسانی زده است ، قطعاً در نا خود آگاهش مشکلات روانی فراوانی داشته است.
چرا همیشه صورت مسأله را پاک می کنیم؟
در جوامع اسلامی مسایل جنسی یک تابوی غیر قابل حل است. روشهای هدایت و آموزش جوانان و کودکان بسیار ناکارآمد است ، حتی اگر وجود داشته باشد. تابو بودن مسایل جنسی در نهایت جامعه ای را ایجاد نموده است با تعداد زیادی از افراد با عقده های روانی عجیب و غریب. عقده هایی که اگر همانند کشورهای غربی با آموزش و کنترل درست قوای جنسی همراه بود هرگز چنین نمی شد.
اولین قربانی هر جرمی خود مجرم است. مجرم با انجام کاری بزهکارانه ، خود را در خطر اخراج از جامعه بشری با بهایی گزاف و پرداخت تاوان عمر و جوانی خویش قرار داده است.اگر مجازات مناسب او را به جامعه بازگرداند که چه بهتر.فقر و محرومیت از نیازهای بشری ،تحت فشار حکومت اسلامی و نابرابری مادی در جامعه ایران بسیاری از جوانان را به خروج از معیارهای انسانی کشانیده است. چگونه است که جوانی کودکی را مورد تجاوز قرار می دهدو ناچار ! می کشد و با ابراز پشیمانی می گوید: در آن لحظات اصلا حال خوبی نداشتم، در شرایط عادی نبودم و نمیدانم چرا چنین عملی را مرتکب شدم… آیا در جامعه ای که زن و مرد را بزور از هم دور کرده اند و با فرهنگ خرافی محدودیت جنسی بوجود آورده اند ، می توان انتظار داشت از این جرایم کم باشد؟ بالعکس به کمی بررسی مشاهده می کنیم که متأسفانه تجاوز به کودکان در ایران بسیار مرسوم است!
چرا تجاوز به کودک؟
کودک قدرت دفاع از خود را ندارد و شخص روانی با دیدن او تحریک به فریب و یا زورگیری او می شود. کودک بی دفاع است پس شخص روانی برای ارضا غریزه خود مشکل چندانی ندارد.کشتن کودک بی دفاع راحت تر از دردسر شلاق و سنگسار به نظر می رسد ، پس متجاوز از ترس شلاق و اعدام ، اقدام به کشتن کودک می کند.
آیا اعدام از جرم و جنایت کاسته؟
حقیقت تلخی که جامعه ایران بدان بی توجه است ، آنکه کشتن یک انسان بوسیله قانون هیچگاه دردی از اجتماع را حل نکرده است. ریشه و بنیان جرم و جنایت فرد نیست. این جامعه است که فردی را در محیطی آلوده و خشن ، همراه با فقر و تبعیض به جایی رسانیده که با وجود دانستن احتمال اعدام ، باز هم به بزهکاری و جنایت دست می زند.
با یک بررسی آماری می توان براحتی متوجه شد که اعدام نه تنها راه حلی برای کاهش بزهکاری و خشونت در جامعه نیست بلکه آسیبهای اجتماعی فراوانی برای خانواده ها و بستگان افراد اعدامی با خود دارد. کودکان یتیمی که با اعدام سرپرست خود چه پدر و یا مادر مواجه می گردند در ایران با بی توجهی و عدم سرپرستی مواجه می شوند. اعدام یک فرد چه مجرم و چه بی گناه نه تنها کمکی به سلامت روانی جامعه ایران نکرده است ، بلکه باعث ادامه فقر و تبعیض در خانواده این افراد شده است.