جایگاه موسیقی پس از نظام اسلامی
هیچ کس نمی تواند منکر نقش موسیقی کلاسیک در ایجاد آرامش و درمان بیماریهای روان و اعصاب شود. تحقیقات متعدد نشان داده است که موسیقی کلاسیک که از سازهایی نظیر ویولون و پیانو در آن بهره جسته شده باشد ، می تواند به بهبود انواع بیماران بیمارستانها کمک نماید. حتی شنیدن موسیقی پیش از تولد نوزاد ، می تواند به رشد نوزاد و افزایش هوشیاری او کمک کند.
آنقدر سودهای فراوان برای موسیقی کلاسیک یافت شده است که می توان کتابهایی برای آن نوشت. حتی برای آرامش خلبانها آزمایشهایی انجام شده است که نشان می دهد شنیدن روزانه کلاسیک ، کارایی خلبانها را افزایش داده است.

ارکستر سمفونیک تهران بارها تعطیل شده است. سختیها و ناملایمات ، بیشتر هنرمندان را به گوشه تنهایی و یا کوچ از وطن رسانیده است. حتی تصویر و خبر این هنرکده والا و مهم در تلویزیون حق پخش ندارد! هنرمندان تحصیل کرده و فرهیخته آن را با مداحان و چاقو کشان خامنه ای مقایسه نمایید! براستی اینها کارشان حرام است و مداحان و شکنجه گران حلال!؟
اما هر چه از فواید موسیقی بگوییم مرغ مذهب اسلام یک پا دارد! هرچند در آغاز انقلاب بدلیل نیاز به ایجاد شور نظامی و هیجان ملی موقتا موسیقی را آزاد نمودند و کنسرتهایی هم از تلویزیون ایران پخش شد ولی به مرور حرام بودن موسیقی از طرف جانشینان خمینی دوباره گوشزد شد و علی خامنه ای هم به تبع دیگر آخوندها، موسیقی را بسیار محدود نمود و آموزش آن را مفید ندانست.
سردرگمی دانش اندوزان و هنروران موسیقی از آنجاست که کلاسها و دروس موسیقی بر اساس فتوای خمینی تشکیل شده اند ولی پس از مرگ خمینی ، بیشتر مراجع و خامنه ای نظر مثبتی برای ادامه کلاسها ی موسیقی و تدریس آکادمیک آن نداشتند!
اگر بخواهیم نظر آخوندها را درباره موسیقی در یک جمله بگوییم : « در اسلام فقط آن موسیقیی حلال است که باعث اندوه و گریه شود ! » اگر یک آهنگ زیبا باعث سرخوشی و شادی انسانها شود مطابق نظر علمای اسلام حرام است.

مداحان با اتصال به رهبر رژیم و دستگاهای رژیم ، همواره از تجاوز و هفت تیر کشی باکی نداشته اند. حتی قاضی مرتضوی بیست سال پیش پرونده تجاوز داشته است که برای رژیم اسلامی قاضی متجاوز چیز غریبی نیست و بسیار فراوان است.
حذف درس ساز جهانی از دانشگاه
هدف از رشته موسیقی در دانشگاه تربیت نوازنده نیست بلکه تربیت موسیقی دان است. اما مگر می شود بدون دانستن نوازندگی موسیقیدان شد؟ یک رهبر ارکستر باید استاد نوازندگی یک یا چند ساز جهانی باشد . این از بدیهیّات موسیقی است. اما در سال گذشته مصوب شد که درس ساز جهانی از برنامه دروس دانشگاه حذف شود. چرا؟ چون مراجع عالی مقام سازهای غربی را حرام می دانند! حال معیار حلال بودن و نبودن یک ساز چیست باید از خودشان پرسید!
رئیس گروه سازجهانی و رهبر ارکستر مرکز آموزش علمی – کاربردی درباره زیانهای این تصمیم گفت: بزرگترین ضربهای که این اقدام به موسیقی کشور خواهد زد، این است که طی ۱۰ سال آینده ارکستری در ایران وجود نخواهد داشت.
لوریس هویان ادامه داد: آهنگسازی که در این رشته فارغالتحصیل میشود، برای کدام نوازنده قطعه بنویسد؟ یا کسی که در رشته رهبری ارکستر فارغاتحصیل میشود، کدام نوازنده را رهبری کند؟
وی معتقد است: نوازنده، حلقه بزرگ موسیقی است که آن را حذف کردهاند.هویان افزود: این اتفاق نه تنها به سیستم آکادمیک و موسیقی کلاسیک ضربه میزند بلکه موسیقیهای دیگر از جمله موسیقی پاپ را نیز تحتالشعاع قرار میدهد. برای نواختن سرود جمهوری اسلامی چه کنیم؟ از افغانستان و ژاپن نوازنده دعوت کنیم، بگوییم سرود جمهوری کشور ما را بنوازند؟

رشته مداحی در دانشگاه ! خوب روضه خوانی و تعبیر خواب و شکنجه گری و اختلاس هم می گذاشتید! حیف نیست این تخصصهای شما به نسلهای بعد منتقل نشود!
ایجاد رشته مداحی در دانشگاه !
به گزارش دویچهوله فارسی رشته مداحی در مقطع کاردانی از سال آینده به دانشگاههای ایران وارد خواهد شد! از سالهای آینده قرار است رشته های روضه خوانی ، گدایی ، پخت نذری و سینه زنی هم ایجاد شود! رشته هایی منطبق بر خواست و فرهنگ جمهوری اسلامی. هرچند من در عجبم که این بیشرمان چرا رشته های تعبیر خواب و شکنجه و حتی اختلاس را هم اضافه نمی نمایند؟ اینها رشته هایی است که در ۳۷ سال گذشته بطور تجربی اجرا شده اند و باید آکادمیک و علمی شوند!
حتی چرا رشته مهمی مانند شکنجه گری و در آوردن چشم و دار زدن را در رشته های دانشگاه قرار نمی دهید؟ آیا دار زدن و شکنجه در زندانها نیاز به تخصص آکادمیک ندارد؟ بهتر نبود در کنار مداحی این را هم تدریس نمایید؟ برادران مداح همواره به شکنجه نیاز خواهند داشت!
توجه : ویدئوی زیر حاوی هذلیات و فحاشی رکیک است. هرگز در کنار کودکتان گوش ندهید …
(توجه : این ویدئو حاوی هذلیات و فحاشی است . برای مشاهده هرگز کودکی در کنار شما نباشد)
ایران گران در دست دروغگویان
ایران سرزمین خردمندان و دیرینه که همواره مهد اندیشه بوده است. ایرانی که بیش از ۱۰۰ سال پیش با جنبش مشروطه قصد داشت خرافات را از حکومت جدا نماید، امروزه گرفتار کسانی شده است که با فرهنگ و هنر هم دشمن هستند. شادی را حرام و گریه و زاری را شایسته می دانند. جای بسی خجالت است که ایران بدست خرافات و دروغ اسلامزده ها در حال سوختن است. امیدواریم هرچه زود تر دست آخوند از میهن زیبا و در حال سوختنمان بریده شود و آینده ای مملو از زیبایی و هنر و معرفت بدور از خرافات را جشن بگیریم. تنها راه رسیدن به این آینده ، پاک نمودن تنفرهای حزبی و قومیتی و جمع شدن زیر پرچمی واحد است. پرچمی که آرمانش خوشبختی و شادی همه ی اقوام ایرانی است. بدور از هر گونه خشم و نفرت احمقانه. بدور از هر کینه بیهوده. بدور از هر گونه دشمنی با همسایگان و فتنه افکنی در جهان. بدور از هر گونه فقر فرهنگی و ستایش مردگان و زندگان بی ارزش. به امید آن روز باید هر یک از ما آموزگاری باشد برای آگاه کردن دیگران. روزی که آگاهان ما بیش از گذشته باشد، طلوع آزادی و سعادت ممکن است و بدون آگاهی هرگز نمی توان بدان امیدی بست.