پیش گفتار:
کشورهایی که مردم آن با عقل و درایت و خردمندی رژیم های خود را مورد پرسش و آزمایش قرار می دهند و عملکرد و کارهای آنان را سنگین سبک می نمایند، هرگز اجازه نخواهند داد که فرصت طلبان و یا وطن فروشانی با سرزمین و مردم آنان بازی کنند. به عنوان نمونه، فرانسه و شاید کشورهای دیگری نیز باشند که هرکدام از دولتمردان و یا افراد پارلمان آن کشورها کار خطایی انجام دهد که در راستای منافع ملی و مردمی آن کشور نباشد به اعتصاب و اعتراض دسته جمعی می پرازند و آن فرد و یا آن گروه را ناچار به عقب نشینی و پس گرفتن حرف خود می کنند.

رأی دادن، یعنی آخوند را سرپا نگه داشتن و بر صندلی قدرت و زورگویی نشاندن است.
این ویدیو نشان می دهد که چگونه آخوندهای جنایتکار فرزندان و اقوام خود را بدون داشتن کمترین نشانه ملی و ایرانی و یا سواد و اطلاعات کافی با پارتی بازی و زور و قلدری وارد مجلس خران رژیم می کنند. ننگ بر امتی که نفهمیده و نسنجیده به این حیوانات رأی دهد.
کوتاهی ملت خردباخته در گذشته
چهارده سده پیش یک مشت عرب بیابانی با تعداد انگشت شماری شتر سوار و شمار محدودی عرب پیاده با نیزه و شمشیرهای کهنه و از کار افتاده خود به مرزهای امپراتور بزرگ و پهناور شاهنشاهی ایران نزدیک شدند و با نیزه و تیرهای فرسوده خود به جنگ با ارتش بزرگ و کاملن مجهز شاهنشاهی ساسانی پرداختند. از آنجا که همت، یک رنگی، دلسوزی، و میهن پرستی در این ارتش عظیم ایرانی نبود سپاه بزرگ شاهنشاهی ساسانی به دست شماری عرب بیابانگرد شکست خورد و شهر عظیم و بزرگ تیسفون که مجموعه ای از هفت شهر زیبا و کم نظیر در جهان آن روز بود تسلیم و به پای عرب های پابرهنه بیابانی افتاد.

ملت فراموشکار و بی تفاوت به گفتار بزرگان جهان توجه ندارد ولیکن گوشش به گفتار زهر آلود آخوند پشمالوی جنایتکار بیشتر آشناست.
آنگاه قتل عام مردم بیگناه و بی دفاع شهر آغاز گشت. بیش از یک صد هزار دختران و پسران جوان به اسارت درآمده و پای برهنه به مکه و مدینه انتقال یافتند و به عنوان کنیزی و نوکری در بازارهای مکه و مدینه به فروش رفتند و به چند صد هزار دختران و زنان تیسفون از سوی عرب های پابرهنه و تشنه لب تجاوز شد و بیش از سیصد هزار نوزاد حرام زاده در آنسال به دنیا آمد.
کوتاهی ملت خردباخته پس از انقلاب
اندکی پس از انقلاب منحوس ۱۳۵۷، جوخه های اعدام در سرتاسر کشور به کار افتاد. جوانان، میهن دوست، نویسندگان، سیاستمداران، و امرای ارتش آزادی خواه و وطن پرست به جوخه های اعدام سپرده و یا به دار آویخته شدند. با آنکه در آنزمان دور ضعف و ناتوانی رژیم جهنمی اسلامی بود و رژیم قدرت مقاومت و پایداری در برابر کوچکترین اعتراض و خیزش مردمی نداشت، ولیکن ملت به خواب رفته و بی اعتناء به سرنوشت کشور و مردم ایران، در هرحال سکوت کردند و با شرکت آنان روز به روز بر پایه های ظلم و شقاوت رژیم کشارگر افزاده گشت.

ملتی که گوسفند وار بهپای صندوق رأی می روند، در حقیقت جوانان کشور را دست بسته بهپای چوبه دار می برند.
با این کوتاهی و بی تفاوتی مرردم، رژیم توانست روز به روز با به کار گرفتن و استخدام لاتها و چاله میدانی های جنوب تهران، و یا جوانان عربده کش و گردن کلفت و محروم دهات ایران، گروههای آدمکشی و تروریستی سربازان در خدمت آخوند و بسیجی های آدم کش را به وجود آوردند. امروزه دیگر دفع شر و رهایی از ظلم و ستم این رژیم آدمخوار بسیار مشکل و هزینه بر دار است. چنانچه ملت خردباخته و بی تفاوت میهنمان روزی به خود آید و همگی در برابر این رژیم آدمکش بایستد، امکان موفقیت و پیروزی و رسیدن به آزادی و دموکراسی برای مردمدربند و ناتوان کشورمان به وجود خواهد آمد.وفرنه این بندگی و خفت و خواری می تواند سالهای سال دیگر ادامه داشته باشد.

جمعه هفتم اسفند روزی است که یا ملت گوش به فرمان آخوندهای جنایتکاربه پای صندوق رأی می رود، به هم میهنان و کشور خود خیانت می کند، جوانان را به چوبه دار می بندد و یا در خانه می ماند و آخوند جنایتکار را از کرسی قدرت به پایین می آورد.
روز شومی دیگر در تاریخ کشورمان
جمعه هفتم اسفند را باید روز همکاری و همدستی ملت به خواب رفته با رژیم خونخوار اسلامی دانست. زیرا می توان انتظار داشت که میلیون ها ملت در بند و اسیرکه در غل و زنجی آخوند گرفتارند با اراده و خواست خود به پای صدوق های افتضاحات رفته و باردیگر به وجود و قدرت و عظمت آخوند رأی خواهند داد. آنان به جلاد بزرگ و راهزن کم نظیر تاریخمان علی خامنه ای رأی خواهند داد.
آنان به چوبهای دار، شکنجه و تجاوز به زندانیان رأی خواهند داد و بندهای اسارت و بردگی خود و هم میهنانشان را محکم تر و سفت تر خواهند نمود. آنا به بی عقلی و بی شعوری رأی داده و برای چهار سال دیگر رژیم ضد انسنان، وطن فروش، و آدم کش را بر سرپا و قدرت نگاه خواهند داشت. نفرین و شرم بر مردم بی تفاوت و وطن فروش، نفرین و شرم باد بر طرفدار و حمایت کننده آخوند.

گروهی که گوسفند وار بارها و بارها به گفتار آخوندهای بی شرافت و جنایتکار به پای صندوق رأی رفتند، این ناانسان های روی تصویر را بر ملت و کشورمان تحمیل نموده و باعث جنایات و دزدی های و غارتگری های فراوان شدند. آیا این تجربه تلخ گذشته کافی نیست که ما به حرف آخوند اعتنایی نکنیم؟!.
از آنچه گفته شد:
چهارده سده پیش یک مشت عرب بیابانی با تعداد انگشت شماری شتر سوار و شمار محدودی عرب پیاده با نیزه و شمشیرهای کهنه و از کار افتاده خود به مرزهای امپراتور بزرگ و پهناور شاهنشاهی ایران نزدیک شدند و با نیزه و تیرهای فرسوده خود به جنگ با ارتش بزرگ و کاملن مجهز شاهنشاهی ساسانی پرداختند.
از آنجا که همت، یک رنگی، دلسوزی، و میهن پرستی در این ارتش عظیم ایرانی نبود سپاه بزرگ شاهنشاهی ساسانی به دست شماری عرب بیابانگرد شکست خورد و آنگاه شهر عظیم و بزرگ تیسفون که مجموعه ای از هفت شهر زیبا و کم نظیر در جهان آن روز بود تسلیم و به پای عرب های پابرهنه بیابانی افتاد.

اگر ذره ای وطن پرستی و نوعدوستی در ما است باید وجدانمان را ّقاضی کنیم و به صندوق های رأی نزدیک نشویم.
روز شومی دیگر در تاریخ کشورمان
جمعه هفتم اسفند را باید روز همکاری و همدستی ملت به خواب رفته با رژیم خونخوار اسلامی دانست. زیرا می توان انتظار داشت که میلیون ها ملت در بند و اسیرکه در غل و زنجی آخوند گرفتارند با اراده و خواست خود به پای صدوق های افتضاحات رفته و باردیگر به وجود و قدرت و عظمت آخوند رأی خواهند داد. آنان به جلاد بزرگ و راهزن کم نظیر تارخمان علی خامنه ای رأی خواهند داد. آنان به چوبهای دار، شکنجه و تجاوز به زندانیان رأی خواهند داد و بندهای اسارت و بردگی خود و هم میهنانشان را محکم تر و سفت تر خواهند نمود.

اینها یک مشت لات هایی اند که در خدمت آخوند به خیانت به کشور و هم میهنان خود پرداخته و در رأی دادن شرکت می کننند.
نکته پایانی:
ملت ایران اگر کمترین احساس هم نوعی داشته و وجدان و شرافت انسانی خود را به کار برد، پس از ۳۸ سال اشتباه پی در پی و رژیم آدمخوار ولایت وقیح را بر سر پا نگه داشتن، امروز جمعه هفتم اسفندماه برای نخستین بار تصمیم می گیرد که از برپایی هرچه بیشتر تیرهای اعدام و تشکیل جوخه های اعدام آخوند بیشرف و جنایتکار جلوگیری کرده و مانع هرچه بیشتر شکنجه و تجاوز به زندانیان میهن پرست شود.
به گفته دیگر بین راه خدمت و راه خیانت به ملت دربند تنهاچند قدم فاصله است، راه خیانت راه رفتن به سوی صندوق های افتضاحات فرمایشی جلاد بزرگ خامنه ای، و راه خدمت راه مردم و میهن پرستی است و آن دور شدن از هرگونه شرکت در رأی دادن و نزدیک شدن به صندوق افتضاحات می باشد که بیگمان راه بردگی و خفت و خواری هرچه بیشتر ملت در بند خواهد بود.

این نامه نشان می دهد همانگونه که قصاب قبل از آنکه سر گوسفندی را از تن جدا کند کمی به او آب می دهد و او را گمراه می سازد. آخوند نیز برای گمراهی امت خردباخته پیش از افتضاحات مجلس نپرداختن قبض های گازو برق را نادیده می گیرد ولیکن پس از رأی دادن امت گوسفند وار به سراغ بدهکاران رفته و در صورت نیاز برق و گاز آنان را قطع خواهد کرد.