رفتار ایرانیان مسلمان با دگراندیشان ایرانی بسیار زشت و شرم آور است ۲۴

یهودیان، مسیحیان، زردشتیان، بهاییان، دراویش، بی خدایان و یا باورمندان به هر دین، آیین و یا مسلک دیگری از کم ترین حقوق انسانی و شهروندی در کشور خودشان محروم می باشند و در واقع در شرایط دردناکی به سر می برند.

دلیل این شرایط اسفناک و زجر آور دگراندیشان، باورهای سنتی و خرافی قشر مسلمان ایران می باشد که یهودی را نجس خوانده، مسیحی را کثیف شمارده، زردشتی را پلید نامیده و بهاییان و باورمندان به سایر اندیشه ها را کافر می دانند و ایشان را مورد اذیت و آزارهای جسمی، روحی و روانی قرار داده و می دهند.

مسلمانان ایران که تمامی دگراندیشان را «اقلیت» خوانده و با ناچیز، بی اهمیت و خوار شماردن باورمندان به دیگر ادیان، حقوق انسانی و شهروندی ابتدایی ایشان را لگدمال می کنند، نه تنها از این کار خود شرمنده نبوده بلکه بدین رفتار زشت و غیر انسانی افتخار نیز می کنند و پس از کتک زدن، فحش دادن و آزار دادن یک یهودی و یا مسیحی و یا بهایی و… خرسند بوده و اعمال پلیدشان را در بوق و کرنا کرده و با افتخار به گوش همگان می رسانند.

فرتور هفت تن از رهبران جامعه بهایی کشور را که از ۱۴ می سال ۲۰۰۸ در زندان و زیر شکنجه به سر می برند نشان می دهد. به راستی جرم و گناه این بینوایان چیست؟ به کدامین گناه نکرده اینگونه مجازات شده و مورد توهین و اذیت و آزار قرار می گیرند؟

فرتور هفت تن از رهبران جامعه بهایی کشور را که از ۱۴ می سال ۲۰۰۸ در زندان و زیر شکنجه به سر می برند نشان می دهد. به راستی جرم و گناه این بینوایان چیست؟ به کدامین گناه نکرده اینگونه مجازات شده و مورد توهین و اذیت و آزار قرار می گیرند؟

به راستی آیا یک انسان حق دارد که انسان دیگری را به خاطر باورها و اعتقادات شخصی اش، مورد تمسخر و اذیت و آزار قرار داده و شکنجه دهد؟ آیا واقعن دوره تفتیش عقاید و قضاوت کردن درباره دیگران بر اساس باورهای مذهبی شان سر نیامده است؟

کی و چه زمانی مردم ایران می خواهند دشمنی ها و کینه های قدیمی و تاریخ مصرف گذشته را کنار گداشته و به یکدیگر دست دوستی و آشتی دهند و همدیگر را همچون برادران و خواهرانی که سال ها از هم جدا افتاده باشند، در آغوش بکشند؟

چه زمانی یک ایرانی مسلمان می خواهد عقایدش را از سطح جامعه و قوانین سیاسی و سیستم آموزش و پرورش کشور بیرون کشیده، به درون خانه اش برده و آن را در قلبش و در محیط خانه اش محترم شمارده و به دستورات دینی اش، با تکیه بر اصل احترام به عقاید دگراندیشان و دوستی با آنان، عمل کند؟

چه زمانی یک ایرانی مسلمان متوجه خواهد شد که تا زمانی که با تکیه بر قوانین و دستورات اسلام، سایر هم میهنانش به دست حکومت اسلامی و مزدورانش مورد اذیت و آزار قرار گرفته و زندگانی شان ویران شده، و همچنین تا زمانی که دینش بر جامعه حکومت می کند، نباید از دیگران انتظار داشته باشد تا به عقایدش احترام بگذارند و احترام گذاشتن به عقایدش، «وظیفه» هیچ کس نیست؟

چه وقت یک مسلمان ایرانی قدر سکولاریسم و جدایی دین از سیاست را دانسته و برای رسیدن به این قانون اجتماعی دست کم برای «مورد احترام قرار گرفتن عقاید خودش»، در کنار سایر هم میهنانش تلاش کرده و دلاورانه مبارزه خواهد نمود؟

به گزارش سرویس خبری جامعه بهاییان ایران؛  آتش زدن عمدى خانه‌ ها و وسائل نقلیه بهائیان در ایران تازه‌ترین روش اِعمال خشونت بر علیه آنهاست. در ساعات اولیه بامداد هیجدهم ژوئیه سال ۲۰۰۸، خانه مسکونى خانواده شاکر در کرمان طعمه حریق شد. این حادثه تنها چند هفته پس از آن رخ داد که اتومبیل این خانواده بعد از دریافت تلفن‌های مکرر تهدیدآمیز، به آتش کشیده شد." آیا این رفتار مایه سرافکندگی و خجالت تمامی ایرانیان نیست؟

به گزارش سرویس خبری جامعه بهاییان ایران؛ آتش زدن عمدى خانه‌ ها و وسائل نقلیه بهائیان در ایران تازه‌ترین روش اِعمال خشونت بر علیه آنهاست. در ساعات اولیه بامداد هیجدهم ژوئیه سال ۲۰۰۸، خانه مسکونى خانواده شاکر در کرمان طعمه حریق شد. این حادثه تنها چند هفته پس از آن رخ داد که اتومبیل این خانواده بعد از دریافت تلفن‌های مکرر تهدیدآمیز، به آتش کشیده شد." آیا این رفتار مایه سرافکندگی و خجالت تمامی ایرانیان نیست؟

آیا اگر دست دین از قدرت و سیاست و جامعه و آموزش و پرورش کوتاه شده و منطق، خردگرایی و حقوق انسانی جایگزینش شوند، به نفع تمامی مردم ایران نخواهد بود؟ و اگر بله، پس چرا مسلمانان ایرانی که به گفته خودشان «اکثریت» را تشکیل می دهند، تکانی به خود نداده و با ایجاد موجی از اعراضات عمومی، آخوند را از مسند قدرت به زیر نمی کشند تا تمامی ایرانیان بتوانند در سایه امنیت، آسایش، رفاه و دوستی در کنار یکدیگر زندگی کنند؟

مقاله را با بازگو کردن یک ماجرای واقعی که برای یکی از دوستان و آشنایان نزدیک نگارنده رخ داده و بسیار تلخ می باشد، به پایان می برم. یکی از دوستان خانوادگی و بسیار با شرف و میهن دوست و «بهایی» نگارنده، پس از اینکه بارها و بارها توسط مردم مسلمان هم میهنش مورد آزار روحی و جسمی قرار گرفت، تهران را به مقصد شهری دیگر ترک گفته و خانه ای در کنار جاده خرید تا از شر آزارهای مسلمانان در امان باشد.

همچنین دختر و پسر وی که جوانان پر شور و میهن دوست بسیار مهربانی بودند نیز اجازه ادامه تحصیل بیش از مدرک دیپلم را نداشته و پس از سال ها بلا تکلیفی و طرد شدن از سوی جامعه، به ناچار ایران عزیزشان را به مقصد آمریکا ترک کردند.

چند سال پیش پدر آن دوست خانوادگی فوت کرد و هم میهنان مسلمان ایرانی آن فرد، اجازه خریدن یک قبر در قبرستان و یا محلی برای خاک کردن پدرش را به وی ندادند و او را با فحش و کتک راهی خانه کردند. سرانجام آن مرد داغدیده، از سر ناچاری و درماندگی پدرش را در باغچه خانه اش دفن کرد و آهی از سر درماندگی و فلاکت و غریبی در ملک اجدادی اش، کشید و از دست هم میهنان مسلمانش و آزارهای نا تمام ایشان، همچون ابر بهار، زار زار گریست.

پ.ن: نگارنده قضاوت در رابطه با برخورد زشت مسلمانان ایرانی با آن فرد بهایی را به خوانندگان واگذار می کند.

  • Royav220

    besyar dorost va sanjideh ast . bekhater dashteh   bashim keh in moslmanan Irani nistant keh in moshkelat ra afaridand, balkeh Shiaian Irani hastant, cheh basa raftar Sheie ba Sonni ha bemaratab badar az ancheh naa beja ba hamvatanan masihi , yahodi va ya dostan  bahi mikonand, bashad, be omid sarbolandi Iran , door az hargooneh tabiiz

  • Mani 13

    با درود به نویسندهِ عزیز و خردگرایانِ دیگرِ کاربرِِ این سایتِ خوب و مردمی،
    خانم ها و اقایان محترم و شریفِ بهائی ( در فرتورِ بالا ) که بحق نمایندگان پیروان صدیق و بی ازارِِ این مذهب هستند، با این نوع  لباس پوشیدن و رعایت پاکیزه گی، در حکومت نامنزهِ اسلامی مرتکب جرم بزرگی گردیده اند. 
    تمامیت خواهان پلیدِ سیستم اخوندی تمیز بودن را مکرو می دانند و خودشان فقط  هنگامی که برای کثافتکاری به خارج می روند، دستی به سر و صورت خود می کشند و گرنه بوی عرق و نجاست شان هوایِ این سرزمین باستانی را در هر گوشه ای آلوده کرده است. 
    اخیراً نیز فروش کراوات را  رسماً ممنوع کردند و عینهو زمانِ حملهِ تازی ها به ایران، مغازه های فروش انرا غارت نمودند.
    ننگشان باد این مدعیان اسلامِ ( واقعاً ) نابِ محمدی، ُسودا شده با عدل ان جانورِِِ گردنزن!!! 
    مانی ۱۳

    • Sd7_sd7

      in   ast   eslam e  kassi f e  mohamadi 

  • نریمان

    بهاییت هم مثل اسلام و تمامی دینها یک عامل مضر برای زندگی انسان است !!!!!!!!!!!!!!!!!
    یادمان باشد اکثریت درباریان دوران شاه بهایی بودند و زمینه ی انقلاب اسلامی را به دست توانای خویش فراهم نمودند ………………………………… اشخاصی بشدت فاسد و منفعت گرا  !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    بهاییان هم مثل مسلمانان احمق و پوچ مغز با عقاید مضحک و عقب مانده ها هستند و فقط در جزییات با هم تفاوت دارند !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    نریمان از نژاد صد در صد اریایی ………………………………………………………………………….

    • Sd7_sd7

      azize  man  harchi  ke  hastandigand
      digaranro nemikoshand
      atash nemizanadg
      ghart temikonad
      zanharo nemiforoushad be arabah va va va
      passe  az  in  eslame  KASSIFE mohamadi behtarand  

      • نسل سوخته

        بابی ها در زمان خود شروع به کشتن کردند چه جنایتها که نکردند اما بعد خودشون قلع و قمع شدن.و دین بهایی جای بابی گری رو گرفت بهایی ها هم قدرت دستشون نیومد وگرنه ریشه دینشون اسلام کثیفه.
        دین آشغاله باید بندازنش توی سطل زباله پیروان ادیان ۲ دسته هستند ۱- حرامزاده و حقه باز ۲ احمق و نفهم از این دو حالت خارج نیست.

        • Joubeen Eslah

          آنکه اشغال است کس کثیف زن جنده است که تو را آورده در  این دنیا….

          • نسل سوخته

            هرچی میخوای بگو لحن حرف زدن مسلمونا همینه فقط ادعا دارن و همشون فحش ناموسی میدن.
            در هرصورت اسلام کثیفه با واق واق های تو هم پاک نمیشه.

          • Joubeen Eslah

             دوست پفیوز تو که مینویسی ”
            وان ادیان ۲ دسته هستند ۱- حرامزاده”…)، تو خودت که با فحش ناموسی شروع  کردی، خوب دوست عزیز باید فحش ناموسی هم بخوری. ….دوما من مسلمون نیستم .

    • Adam

      هموطن گرامی و اصیل آریایی آیا تاکنون از نزدیک با یک بهایی برخورد داشته اید واقعا. تا به کی میخواهید سر خود را زیر برف کنید.؟؟؟؟
      واقعا جای تاسف برای شماست.

      • ensan

        ma  ba  yek  khanavade  bahai  hamsaye  divar  be  divar  boodim hdood  ۲۰ sal  ensanhai  be  in  basharafat  nadidam  ! 
          yadam  mid chetor  shabha  eslamion KASSIFE mohamadi  chetro  sangahye  bozorg  be  manzeleshon  part  mikardand tamame  shisheh  mipashid  be sar  o soora te  basheha dar khane

    • Joubeen Eslah

      سلام به جناب اقای نریمان ، یا بهتر بگویم جناب اقای نژاد پرست. جناب اقای نریمان، میبخشید، ولی شما یه مقداری دیر رسیدید، جناب اقای هیتلر، قبل از شما، ۷۰ سال پیش از این مزخرفات زیاد گفت، به تاریخ رجوع کنید، ولی اگر بیسوادید به عقل رجوع کنید. البته خیال نکنید که ما شام نشناختیم، شما به احتمال زیاد یکی از مسوولین ارتش سایبری جمهوری اسلامی میباشد و با تکیه بار آن چیزی که بسیار رواج دارد، یعنی آریایی گری، که کم کم نزدیک به مزخرفات نازی میشود، سعی بر نزدیکی دیانت بهایی با اسلام و به این ترتیب از آب گل آلود ماهی گرفتن میباشد….بعد از نوشتن ردیه های بی اساس ، حالا کارتان به آویزان شدن به آریا شده برای فقط حمله به دیانت بهایی. بزرگترین متفکران و دانایان امم ۲ قرن گذاشته : گاندی، تولستوی، پرفسور فورل، ملکه رومانی، و غیره، اعتراف به بزرگی و خرد مندی دیانت بهایی کرده اند….بدو برو وقت روضه دیر شد، آخوند کثافت بیتابی میکنه از غیبت جنابعالی.

      • نریمان

        دین بمانند افیون مخرب است چه اسلام  !!! چه بهاییت!!! چه مسیحیت!!!چه یهودیت !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!………..

        اگر ما در گذشته نسبت به فرهنگ و هویت و تاریخ و سرزمین خود نژاد پرست بودیم الان این حال و روز ما نبود …………………………………………………………

        نریمان از نژاد صد در صد اریایی ……………………………………………………………

  • Sghiassi_fhc

    آیا سر مومنان واقعی به دینها الهی کلاه میرود؟ همه دینهای الهی مردم را بخوبی راستی درستی برادری برابر کمک به دیگران و خوب بودن و مفید بودن تشویق میکنند و دلالت میفرمایند. یا دستور میدهند و راهنمایی میکنند. ولی عده ای هم هستند که با شیادی و جانماز آبکشی اعتماد مردم را بخود جلب میکنند و از این آموزه ها دینی سو استفاده های کلان می برند. مثلا کشیشی در کلیسا داد سخن میداد که باید به مردم کمک کنید و اگر کسی یک پیراهن از شما خواست به او کت خود را هم بدهید و اگر کسی به طرف راست چهره شما سیلی زد آن دیگر گونه خود را هم برای سیلی خوردن به او ارایه بدهید و یا اگر کسی از شما یک آدرس خواست با او همراه شوید و او را به سرمقصد خودش برسانید و یا به دیدار فقرا و مستمندان بروند خیریه بدهید. قرض الحسنه بدهید به دشمن خود هم مهربانی کنید؟ دوستم میگفت که من از همین آقای کشیش خواستم که برای من فرمی را پر کند که تنها مرا می شناسد او گفت باشد و ورقه های مرا گرفت بعداز چند هفته گفت شنیده ام که شما یک شاگرد همجنس باز دارید و او اسم شما را برده که به او خیلی کمک میکنید؟
    در ضمن عکس شما را در سایت هم جنس باز ها دیده ام که نوشته بودند که شما به آنان کمک خواهید کرد؟ خوب اگر میخواهید من این فرم را برای شما پر کنم بایست از آنان خواهش کنید که عکس شما را بردارند. گفتم که من آنان را نمی شناسم آنان عکس مرا از سایت من برگرفته اند. چگونه میتوانم عکس خود را از سایت کسانی که نمی شناسم پاک کنم؟ به عبارت دیگر کشیشی که آنقدر داد سخن میداد و از خوبی و کمک و گذشت و فداکاری صحبت میکرد هنگامیکه خودش قرار بود که کمک کند به بهانه ای از کمک کردن شانه خالی کرد؟ حتما شما داستان بینوایان و ژان والژان را می دانید که کشیش در حالیکه اورا نمی شناخت به خانه اش اورا برد از او پذیرایی کرد و حتی هیچ فکری هم نکرد که ممکن است که او حتی یک جانی خطرناک باشد هنگامیکه ژان وسایل نقره اورا دزدید و شب هنگام بعد از ضربه زدن بسر کشیش اورا مجروح رها کرده فرار کرده بود که صبج ژاندارمهای او را گرفته به خانه کشیش مجروح شده آوردند. کشیش در جواب ژاندارمها که میگفتند آیا این این نقره ها را از خانه شما دزدیده است کشیش گفت نه و بعد هم یک شمعدان نقره دیگر آورد و آنرا به ژان داد گفت اورا آزاد کنید من خودم این نقره ها را به او دادم و شمعدان را فراموش کرده است.
    ویکتورهوگو با این داستان شاید حقیقی گفت که ژان از آن پس انسانی بسی والا شد که به خدمت محرومان قیام کرد. وقتی کشیش ویکتورهوگو را به کشیش دوستم که اورا سالها می شناخت و باز از یک معرفی ساده بدون درگیری حتی مالی طفره رفت مقایسه میکنم آنوقت معلوم میشود که میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است. هنگامیکه پولدار هستید کلیسا ها و مسجدها از شما دعوت میکنند. ولی هنگامیکه بی پول هستید و احتیاج به کمک دارید شما را به کلیسای دیگری معرفی میکنند. و یا آدرس مسجد را میدهند؟ بقول گوته کلسیا و کشیش ها دهان گشادی و شکم گنده ای برای دریافت هدایا و صدقه و گرفتن پول و وسیله ها را دارند. بارها دیده ام که خوراکهای اهدایی را حتی مسولین کلیساها می گندانند وبه دیگران نمی دهند. همه آن کشیش ها حرفهای خوب میزنند ولی در موقع عمل میگویند برایت دعا خواهم کرد و به عبارت دیگر شما را به دنیای دیگر و تنها به حرف وسخن وعده میدهند. اگر از موقعیت دشوار خود شکایت کنید داستان ایوب را مثال میزنند که همه ثروت خود را از دست داد و سلامتی خود را از دست داد و به بیچارگی و نداری رسید. گویا از شدت بیماری گرسنگی تنش هم کرم گذاشته بود ولی او از یاد خدای نادیده غافل نشد تا خدا به او برکت داد و ثروت وشوکت اورا پس داد ویا مانعی ندارد اگر در این دنیا سختی و مرارت بکشید در آن دنیا در آسایش خواهید بود به عبارت دیگر وعده سرخرمن میدهند؟ خوب حالا تکلیف کسی که خوب بوده و به دستورات عمل کرده است چه میشود؟ میگویند مانعی ندارد مزدش را در آن دنیا خواهی گرفت. خودشان حوریان زمینی را بخانه می برند و به دیگران وعده حوریان چهل متری بهشت را میدهند. خودشان دلارهای بیت مال را غارت میکنند وبرای دیگران دعا میکنند؟ خودشان در عیش عشرت بسر می برند و دیگران بایست ریاضت بکشند تا به بهشت بروند؟
    من به دوستم کمک کردم و او برای پس ندادن قرض حسنه خود مرا با دادگستری درگیر کرد و با دست به ریزی که داشت دادگستری آقایان قضات و بازپرسان را بجان من انداخت. هر روز به یک کلانتری میرفت و با چرب زبانی و بردن سینی چلوکباب آنان را بر ضد من تحریک میکرد از پول خود من علیه خود من خرج میکرد. بارها پسرم گفته بود که تو آدم ساده ای بودی اگر به اوکمک نمیکردی اینهمه مصیبت نمی کشیدی. یادم آمد که چگونه مرتضی به پهنای صورتش اشگ میریخت و میگفت که بچه های مادر مرده ما( زنش به مرض سرتان درگذشته بود) هیچ کسی را جز تو را ندارند. ساختمان من در بهجت آباد توسط مستضعفین اشغال شده است تمامی دوستان من از ایران رفته اند. من توانسته ام که ساختمان را با کمک پلیس قضایی تخلیه کنم. حالا اگر آنجا را تعمیر و رهن بدهم مشگل من حل خواهد شد. من برای بیست روز به پول احتیاج دارم از دوستانت دستی بگیر بمن بده. شش طبقه ساختمان زیر پل حافظ بهترین نقطه شهر. چندین دستگاه ساختمان آپارتمان همه اینها بزودی پول نقد میشود. او که بیست روزه از من پول قرض کرده بود حالا امروز فردا و بقول خودش دست دست میکرد. و بدین ترتیب علاوه بر ندادن پول برای از بین بردن من تهمت جاسوسی سفارت آلمان صیهونیست راهم میزد به دانشگاه که من در آنجا تدریس میکردم اظهار نامه فرستاد که من میخواهم فرزندان معصوم مسلمانان را… دستهای نامریی مرا حمایت میکنند؟ و وی از سرمایه ای که برایش دست پا کرده بودم برعلیه خود من سو استفاده میکرد.
    و مرا عملا آواره و دربدر ساخت و خانواده مرا از هم پاشانید. بقول معروف اگر من هم گفته بودم برایت دعا میکنم و تنها بحرف قناعت کرده بودم دچار اینهمه درد سر نمی شدم. حالا او هر روز به بهانه اینکه مادر من بهایی بوده است نامه پراکنی و اظهار نامه ارسالی میکرد و با کمک دوستانش پرونده مرا هفت سال اندی طولانی کرد تا از کاهش ارزش ریال و تورم حداکثر سود را ببرد. او برای نشر اکاذیب تنها به پنجاه هزار تومان جریمه شد که بایست به صندوق دولت می پرداخت ولی زندگی مرا بهم زد. گرچه مثلا دادگستری بعد از هفت سال مرا از همه تهمت های او تبریه کرد واو محکوم شد که اصل پول را بپردازد ولی عملا برنده اصلی او بود زیرا پول وسرمایه من در اثر هفت سال تورم بی امان شاید یک پنجم اصل واقعی آن شده بود. و وی از این قانون اسلامی سو استفاده کرد. و آقایان قضات هم این دید را نداشتند که ربا مال پول طلا وسکه طلا بوده است نه پولی که سالیانه حداقل بیست در صد از ارزش خود را از دست میدهد؟ و از کیسه خلیفه مال مرا به او بخشیدند. جلال به خواهرش کمک کرد تا در آمریکا که زیاد علاقه داشت درس بخواند. خواهر بعد از اتمام درسش زن یک آدم شیاد شده بود ولی از جلال پنهان کرده بود و مرتب جلال را تشویق به آمدن به آمریکا میکرد. بعد از اینکه جلال بیشتر سرمایه اش را برای خواهر فرستاد و به آمریکا آمد شوهر خواهر گفت اگر بخانه آنان که عملا از پول جلال خریده شده بود بیایی پلیس آمریک را خبر میکنم که ترا با دست بند به زندان ببرند و بعد هم وکیل گرفته بودند که در برابرجلال از خودشان دفاع کنند خواهر جلال و شوهرش خودشان را بهایی های خوبی میدانستند. ناصر به همسر بهایی و پدر وی اعتماد کرد آنان هم خودشان را خیلی مومن قالب کرده بودند .
    آنان هم سر ناصر کلاه گذاشتند. مرتضی بمن میگفت که میخواستی ندهی ؟ خواهر جلال فروغ میگفت که میخواست ندی؟ و همسر و پدر همسر ناصر از او مثل جذامیان پذیرایی میکردند و حتی بچه های ناصر را برعلیه ناصر تحریک کردند که از وی فاصل بگیرند و بیشتر سرمایه اصلی ناصر را تصاحب کردند. نامه های ناصر و جلال به محفلهای ملی روحانی محلی و حتی بیت عدل بهاییان فایده ای نداشت و گویا آنان کارهای مهمتری داشتند تا به حال وی رسیدگی کنند. پس عملا نتیجه این میشود که گفتار خوب مانعی ندارد ولی عمل خوب ممکن است دردسر ساز باشد و بهتر است که انجام نشود. خوب کسانی که ساده هستند و میخواهند حرف و عملشان یکسان باشد باید تاوان این خوبی هایشان را بدهند. اگر ساده خطاب میشوند بایست به این عادت کنند که دینهای عملا بایست تنها کلام زیبا بگویند و کار زیبا مشگل ساز است و میگونید تقصیر خودت است که قبول کردی و اعتماد نمودی بایست زرنگ میبودی و اطمنیان نمیکردی. دوست دیگرم به پسرخاله بهایی اش اعتماد کرد و او هم درست همان کاری را کرد که یک مسلمان بد میکرد؟ در حالیکه دنیا بسوی بی اعتمادی و تفرقه و بی تفاوتی چهار نعل می تازد انجام دستورات دینی بسیار خطرناک می تواند باشد. یعنی کمک و دوستی و محبت به دیگران؟ و تنها بایست در محدوده حرف و سخن باقی ماند. درست مثل واعظان غیر عمل نکن .
    میگویند روزی مادری پسرش را نزد حضرت رسول آورد و گفت که این پسر من خرما میخورد به او بگویید که نخورد؟ حضرت فرمودند فردا بچه را نزد من بیاور. فردا که مادر همراه پسر به نزد آن حضرت آمد ایشان فرمودند بچه جان خرما نخور برایت خوب نیست. مادر گفت چرا همین کلام را دیروز نفرمودید؟ گفتند که آخر خود من دیروز خرما خورده بودم چطور میتوانستم برای کاری که خودم آنرا انجام داده ام دیگران را نهی کنم؟ متاسفانه آنا مومنانی که با تمام وجود دستورات را هم میگویند و هم عمل میکنند لااقل در این دنیا بازنده هستند. زیرا قدر کارهای خوب آنان را کمتر کسی میدانند و آنان را به سادگی و حتی بی عرضگی محکوم میکنند؟ و تازه به آنان هم می تازند که تقصیر خودت بود بایست زرنگ و دانا میبودی و تنها به حرف بسنده میکردی مثل سایرین؟
    تمامیت خواهی مرضی که دامان شاید مردم جهان را ګرفته است

  • Sghiassi_fhc

      تمامیت خواهی مرضی که دامان شاید مردم جهان را ګرفته است تمامیت خواهی یعنی اینکه هرچه من میګویم درست است وآنچه دیګران میګویند وانجام میدهند غلط است حتی اگر این دیگران اکثریت باشند و من تنها خودم یا با عده ای کمتر. مثلا خانمی که مسلمان دو آتشه بود و از دین اسلام تنها اسم آنرا یدکی میکشید و نه قرآن را با ترجمه خوانده بود و نه معلوماتی وسیع در اسلام داشت در اثر برخورد با چند مسیحی زبده و یا در اثر موقعیت ناگهان مسیحی میشود او که تا چندی پیش همه را جز مسلمانان آنهم شیعه برحق میدانست ودیگران را جهنمی میدانست حالا هرکه از او یا شوهر کشیش ایرانی اش تبعیت نمی کرد و حرفهای صدتا یک غازش را گوش نمیکرد کافر میدانست و لایق آتش های سوزان جهنم. باحتمال او از جهنم مسیحی هم اطلاعی نداشت و همان جهنم اسلامی را وارد دین تازه اش کرده بود. البته این تمامیت خواهی ها از بی اطلاعی وکم دانشی و داشتن تعصبهای کوردلانه است.
    مسلمانان شیعه برخی از آنها خودشان را برحق و سایر مذهبهای اسلامی را انحراف میدانند. و متعصبین آنان حتی آنان را قابل ضرب و جرح و کشتن میدانند. یا سنی که خودش را راست و درست و یا هم کیشانش را در راه درست و دیگران را در راه اشتباه فرض میکند؟ معلمی که خودش را بی عیب و دیگران را لایق معلمی نمی داند و برای آنان دستک دنبک درست میکند. و سعی در زدن زیر آب آنان دارد. بهایی متعصبی که آموزه های دین اش تحری حقیقت است واینکه اگر دین سبب ناراحتی است بی دینی اولی تر یا بهتر است باز دیگر را اغیار و خودشان را احباب می پندارد و اگر بتواند خواهان آزار واذیت آنان هم میشود به عبارت دیگر یک نوع تعصب کور دارد در صورتیکه حتی آموزه های دینی اش ضد این است. عملا همان نفرت را نسبت به دیگران دارد منتهی عرضه عملی آنرا ندارد و اگر داشته باشد انجام خواهد داد. او کمتر از شهید یا کشته شدن را در راه دین قبول ندارد و تنها کسانی را دوست دارد که مثل خودش تمامیت خواه و متعصب باشد؟ کسی که خودش را نویسنده ای فاضل میداند واز دیگران میخواهد که از نوشتن حتی مجانی برای ارایه تجربیات خودشان خود داری کند. او تنها نوشته هایی را که خودش دوست دارد قابل انتشار میداند.
    بطور کلی ما خود را برتر البته نه همه ما و دیگران را دون تر از خودمان میدانیم البته این یک مرض عمومی است. حتی در آمریکا هم اینان هم خودشان را والاتر و بهتر از سایرین میدانند باز نه همه آنان. به حتی تحصیکرده های کشورهای دیگر به چشم کارگر بدنی نگاه میکنند. و دوستی و محبت دیگران را حاکی از بهتر بودن خودشان می پندارند. همان طوریکه مثلا قذافی خودش را محق و دیگران را خاین میدانست؟ همان طوریکه صدام خودش را رهبری مردمی فرض میکرد ودرحالیکه کسی جرات انتقاد از وی را نداشت. متاسفانه تا این تمامیت خواهی در وجود ماست مشگل است که به وحدت عالم انسانی و ترک تقلید ها و یکی شدن و دوستی و محبت عمومی دست بیابیم. همانطوریکه می بینید اساس دینهای الهی هم دست مایه ای برای تجارت و جمع مال منال و غارت و آزار دیگران شده است. به امید روزی که همه ما در عشق محبت دوستی و مهربانی زندگی کنیم و از تمامیت خواهی حسادت و آزار دیگران دست برداریم و این را بدانیم که دیگران هم به اندازه ماحق زیست و ابراز وجود گفتن و دوست داشتن را دارند. نه تنها آنان که خود را تافته جدا بافته از دیگران میدانند؟ که دین آنان روش آنان بی دینی آنان ملیت آنان زبان آنان و … بهتر از دیگران و والاتر است. نه بهایی بهتر از مسلمان است و نه یهودی بهتر از مسیحی که همه بار یک داریم وبرگهای یک شاخسار که سرا پرده وحدت عالم انسان در جهان بلند شده است به چشم بیگانگی بهم ننگرید که همه گلبرگهای یک گل هستید که بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند.
    میلیارد ها دلار و تریلیونها دلار خرج جنگ نفرت میشود که اگر اینها صرف علم دانش و رفاه بشر میشد شاید بسیاری از مشگلها حل میگشت. امریکا تریلیونها دلار خرج جنگ در افغانستان کرده است اگر این ثروت خرج علم و دانش میشد شاید ریشه تروریستی کنده میشد اگر داد و عدل در جهان اجرا شود مسلم است که بساط نفرت و جنگ و کشت کشتار نابود خواهد شد. سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز مرده آنست که نامش به نکویی نبرند. در زمانی که ظلم اجحاف تمامیت خواهی و غارتگر دزدی فساد رشوه خواری هست تروریست هم ریشه دارتر خواهد شد.
    شیادان مجهز به حربه های مختلفه دین و .. برعلیه مردم عادی و قربانیان آنان.

  • Ramin

    ننگ ابدی باد حکومتِ پلید اسلامی و قدرتمندانِ آدمخوار آن!
    نگاهی کوتاه به چهره پر از غم این خانواده بهائی در تصویر بالا، دل من را حقیقتاً به درد اورد. 
    حقه بازان و فاسدین اخوندی چه کاری برای مردم ایران، بدون اعتقادات مذهبی که موضوع شخصی است، انجام داده اند که دستور به آتش کشیدن و نابودی هموطنان گرفتارمان در چنگال کفتار صفتان ولائی را می دهند.
    انتظار طبیعی هر انسان، حتا بی تفاوت، اینست که کاربران خردگرای این سایت مردمی بجای به چالش کشیدن بهائیت، عمل ضد بشری رژیم زورگوی کثیف را محکوم کنند. 
      

  • Hooshang

    رفتار شما ضد دینان با مردم بدتر است، تنها فرقش این است که در اقلیت قرار دارید و قدرتی هم ندارید. اگر خلاف این بود مسلمانان را سر می بریدید.

    • ensan

      mage  ma  messle  in eslame  KASSIFE  mohamadi  hastim?
      agha  jan  ma migim  mosalman  hasti  ? bash damet  garm  ! harfe ma  ine  “sremoon  ro  nabord! atash  be zendegimoon  nazanid,vavava

    • ensan

      milionha  moslaman dar keshvar ha ye  masihi  dar  refah  va  azadi  zendegi mikonanad!!!!!! ayaa  atash  be  zendegishon  zade  sho de? bachehashon az  tahsil  mane shodand? va va va  
      yek masihi  ya  digar andish  ro  dar  keshvar moslaman  be  man  neshoon  bedid  ke  in tor  dar refah  zendegi  mikonand?

      banabar  in    hich  dini  mesle  in   eslame  kassif e  mohamadi,  sheytani  nist  !!!!!!!!!

  • بهمن بیک

    با درود. آیا این ایرانیان هستند که این چنین دشمن هم میهنان(خواهرها و برادرانشان و دیگر فامیل بزرگ ایرانی)  دگر اندیش هستند و یا این دشمنی بر آمده از باوریست که بر پایه دشمنی انداختن بین مردم و حکومت کردن بر آنهاست؟ خوب است که ما تاریخ پیدایش اسلام را بخوانیم و آغاز غارت و کشتن و پیشرفت دین مبین اسلام و آخوندها را بدانیم. از کوزه چکد  هر آنچه در اوست. تا زمانی که دین مبین بر ایران حکومت کند همین  آشو  همین کاسه است. تنها راه نجات ایرانی و ایران بستن دکان کاسبی آخوندهاست. دین مبین نمیخوام  برابری ایرانیان را و آزادی ایران و ایرانی را میخوام. بهمن 

  • Sahameddinghiassi

    مقصر کیست و بایست کجا دنبال حل
    مشگل ها رفت؟

     

    همه ما در این دوره از زندگی با هم
    رابطه هایی داشته ایم کسانی بسیار فدارکار و دوستدار مردم بودند که متاسفانه مورد
    بی مهری قرار گرفتند. چرا مردمان ملت های ما مثل دیگر کشورهای مثلا پیشرفته نمی
    شوند؟ آیا ما از نظر عقلی کمتر از غربیان هستیم و یا آنان مارا عقب نگه داشته اند
    ویا تقصیر از خودمان است که بی انصاف و متعصب و نادان مانده ایم؟ چرا کشورهای ما
    مثل غرب و آمریک متحد ویکپارچه نیستند و سر مسایل ابلهانه با هم سرشاخ میشوند؟
    مشگل در کجاست؟

     

    در این شکی نیست که شرکتهای عظیم
    بین المللی برای فروش اجناس خود و داشتن بازار دست به هرکاری میزنند. آنان با
    تبلیغات خرد کنند هر رییس جمهور و یا هر رهبرو پادشاهی را که بخواهند به اوج قدرت
    میرسانند. آنان ثروت دارند مردم را میخرند دانشمندان را اجیر میکنند تا برایشان
    برنامه زیزی کنند. آنان از نادانی ملتهای ساده ما سو استفاده میکنند و هرچه را
    بخواهند به خورد ما میدهند مارا بی تفاوت متعصب 
    بدون علم و دانش تربیت میکنند  بین
    ما اختلاف های کوبنده را درست میکنند یا لااقل تشویق میکنند و هدایت می نمایند

     

    .۱-  جوانان کشورهای ما از داشتن مدرسه های خوب
    محرومند بدین ترتیب کم سواد و یا بیسواد بار میآیند. تنها جوانان بسیار باهوش ویا
    بسیار ثروتمند به درجه های بالای علمی میرسند. جوانان ما بااستعدادهای متوسط تعلیم
    های خوبی نمی بینند

     

    . ۲- چون سطح سواد و دانش بطور کلی
    در مردمان ما پایین است این است که به راحتی وسوسه های شیادان مذهبی و یا غیر
    مذهبی را پذیرا میشوند و آدمک های آنان میشوند. شیادان مکتب های اجتماعی  کمونیست 
    کاپیتالیست  تروریست  و مذهب های من درآوردی ویا حتی الهی انگولگ
    شده.  شاید مثلا انگلستان و روسیه در پیدا
    شدن مذهب های گوناگون نقشی برجسته نداشته باشند ولی امکان دست درازی و سو استفاده
    و خرید رهبران مذهبی پول پرست و هدایت کردن آنان براه هایی که میخواهند بسیار است.

     

    ۳- انداختن تفرقه و نفرت وبی
    تفاوتی در بین اجتماع های ما و صف آرایی کردن مردم برعلیه همدیگر نقش پررنگ خود را
    ایفا کرده اند. مردم را به خودخواهی تعصب های نژادی  جنسی 
    مذهبی و قومی حتی زبانی رهنمایی میکنند. وسیله آنان هم سکس و اعتیاد  بیکاری 
    بی فرهنگی  نداشتن دانش کافی  و تعصب های بی پایه حسادت  خشم های عقده ای  خشم های جنسی و … دیگر است.

     

    ۴- سو استفاده و
    تزریق اخلاق شیادی و دورویی مثلا کسی که خودش خانم باز درجه یک است اینکار را برای
    دیگران بد میداند؟

     

    حالا ملتهای ما با
    اینچنین تربیتی میتوانند به پیشرفت و توسعه و آزادی واستقلال واقعی برسند؟  جلال خواهرش را کمک کرد که به تحصیلات عالی
    ادامه بدهد ولی خواهر تمامی عشق و محبت جلال را با شوهر کردن بدست فراموشی سپرد و
    حتی اموالی که او برایش فرستاده بود از بین بردو برای اینکه خودش را شیرین کند
    جلال را لجن مال کرد. وی در این راه از حربه دین سو استفاده کرد و مومنان یک دین
    را برعلیه جلال برانگیخت.

     

    امیر به کمک دوستش
    رفت که در وضع بسیار دردناکی زندگی میکرد. موسوی تیرآبادی میگفت که همسرش درگذشته
    و ساختمانش توسط مثلا مستضعفان اشغال شده و شرکت ساختمانی اش به اثر جنگ از بین
    رفته و زیان کرده و بچه هایش گرسنه هستند. امیر باسابقه دوستی چندین ساله که با
    مرتضی داشت به کمک او رفت و به او قرض هنگفتی داد. مرتضی برای پس ندادن قرضهایش به
    او هرچه خواست تهمت زد و اورا آواره نمود. اگر امیر بی تفاوت بود و به مرتضی کمک
    نمیکرد مرتضی دلیلی نداشت که بر ضد او پول خرج کند و اورا آواره نماید.

     

    ناصر به پسرخاله
    بهایی خود اطمینان کرد و دارایی و شرکت خود را به او سپرد و او زیر رو را غارت
    فرمود. مثلا اتوموبیلش را به او سپرد  وی
    اتوموبیل را به مسافر کش ها داده بود و بعد از قراضه شدن آن ماشین را دم درب حیاط
    گذارده بود که شهرداری به عنوان سد معبر ببرد. در صورتیکه می توانست آنرا در خانه
    ناصر پارک کند یا چون اجاره خانه های اورا میگرفت حتی آنرا در پارکینک بگذارد  علاوه برآن تمام اسباب خانه اورا از بین برده
    بود و یا گذاشته بود که دیگران از بین ببرند. او جک و لاستیک ماشین ناصر را برایش
    نگه داری کرده بود که نمیدانم که اینکار از خریت او بوده یا از حسادت  مردحسابی ماشین که از بین رفته جکش و لاستیک
    یدکش بچه کاری میخورد؟

     

    ساسان تمام اموالش
    را به همسر بهایی خود سپرد و برای کار بخارج رفت. بعد از مدتی ساسان توانست که
    برای همسرش و فرزندانش هم اقامت بگیرد و آنان را هم بخارج ببرد. همسر ناصر که با
    یک پزشگ دوست شده و مکاتبه داشت از ساسان طلاق خواست و خودش و پدرش تمامی اموال
    ساسان را که به آنان سپرده بود نابود کردند. بعد هم به لجن مال کردن ساسان پرداخت
    برای اینکه خودش بده نشود. متاسفانه تشکیلات بهایی هم به ناصر و هم به ساسان کمکی
    نکردند وبا بی تفاوتی با آنان روبرو شدند درست مثل دادگستری بمن چه بمن چه ؟ همسر
    ساسان که مثلا بهایی هم بود حتی بچه های ساسان را برضد پدر شست شوی مغزی داد و
    آنان را از پدر دور ساخت. در صورتیکه آموزه های بهایی پراز گفتار نیک و امانت داری
    و انسانیت و انصاف است وی با نهایت بی انصافی با ساسان برخورد کرد. و خون پاک
    شهدای بهایی را که مظلومانه شهید شده بودند برای مال دنیا و بی انصافی برباد داد.متاسفانه
    تعصب مذهبی بهاییان بیشتر طرف همسر ساسان را گرفتند وبه گفته های و مدرکهای او
    توجهی نکردند؟

     

    اتوموبیلی به یک
    اتوموبیل دیگر زد و من جلو رفتم و راننده خلافکار را گرفتم  بعد از اینکه صاحب ماشین آمد از دور تماشا
    میکرد و به کمک من نیامد. مردم هم گفتند که عجب صاحب ماشین آقاست برای دریافت
    خسارت و حمایت از کسی که خلافکار راگرفته بود پا جلو نگذاشت؟

     

    من مثالهای
    بیشماری دارم که مردم برای منفعت آنی شخصی شان حتی کشوری را بباد میدهند. آیا میتوان
    توقع داشت با انسانهایی که  انصاف مروت و
    نیکی را زیر پا گذاشته اند میتوان به آزادی و پیشرفت اقتصادی  معنوی و مادی رسید.

     

    حتی همان بهاییان
    که اینقدر از وحدت عالم انسانی دم میزنند ودر موقع عمل همان تعصب های مذهبی بچگانه
    را دارند و احباب واغیار میکنند. و همانطوریکه دو نمونه آنرا آوردم براحتی اموال
    دیگران را با نهایت بیدادگری غارت میفرمایند. و از سیستم بی تفاوت و بمن چه کنونی
    سو استفاده میکنند؟

    درحالیکه سیستم
    بین المللی میل دارد ما بهم بی تفاوت و ظالم باشیم تا آنان براحتی بتوانند برما
    مسلط باشند.  چگونه با این تربیت
    استعماری  میتوانیم به سرمنزل مقصود
    برسیم؟  باید ریشه خیانت  رشوه خواری 
    دزدی  فساد  حسادت 
    تعصب  بی سوادی  فحشا از بیخ کنده شود تا ما هم بتوانیم به
    سرمنزل مقصود برسیم. که اینهمه جنگ جدل حاصل کوته نظری است   چون درون پاک کنی حرم دیر یکی کعبه بت خانه
    یکی است. 

     

  • Sahameddinghiassi

    مشگل باورهای مردم و سواستفاده
    غارتگران بین المللی از آن

     

    اکنون همانطوریکه در روزنامه ها
    میخوانیم برخی  سنیان برعلیه شیعیان و
    برعکس هم بعضی از شعیان تندرو علیه سنیان هستند واز کشتن و بستن هم ابایی ندارند
    نمونه اش همین کشتار شیعیان در پاکستان توسط سنی های طالبانی هست. متاسفانه این
    کشمکش مذهبی و کشتار یکدیگر بهانه های بدست امپریالیست ها   کاپیتالیست ها  کمونیست ها 
    تروریستها  و رهبران شیاد مذهبی و
    غیر مذهبی میدهد که تا از آب گل آلوده ماهی شکار کنند. آنچه مسلم است این است که
    همه ما بازیچه انسانانی طماع  خود
    خواه  غارتگر  حریص 
    دزد  فاسد وابسته ظالم دیوانه شده
    ایم که تنها با کشتن و بستن مردم عادی روش ضحاکانه خودرا دنبال میکنند. وگرنه حاکم
    که از مردم پول میگیرد ودر حقیقت استخدام شده مردم است بایست برای کار و رفاه  دانش و تکامل مردم کمر خدمت ببندد. ولی چون این
    رهبران یا وابسته ا ند یا ابله و یا دزد حریص و یا محاسن دیگری هم که در بالا
    نوشتم دارم این است که وضع ما بهتر نمیشود. و اگر رهبری دلسوز هم برای خدمت اقدام
    کنند آنقدر به او تهمت و وصله می چسبانند که باز مردم علیه او قیام میکنند واورا
    به زیر میکشند. زیرا دنیا در کنترل آنانی است که متاسفانه بویی از انسانیت و رحم و
    مروت انصاف نبرده اندو این خوی حیوانی را به اکثر مردم هم تزریق میکنند. 

     

    ما نود نه صدیها در تمامی دنیا
    گرفتار شده ایم و در تله های آنان هستیم. در سیستم های غرب مردم را به بانکها
    وشرکتهای بیمه مقروض میکنند و قیمت اموال آنان را پایین میآورند تا همیشه بدهکار
    باشند. در شرق هم که تورم سرمایه های کوچک مردم را از بین میبرد تا همه محتاج
    باشیم. سیستمهای مثلا دادگستری ودادگاه ها هم در اختیار یک مشت ثروتمند است و تنها
    آنان هستند که از آن استفاده میکنند. کسانی که غارت شده اند اگر پولهای کلانی برای
    دادن به وکلای گرانقیمت در آمریکا نداشته باشند هیچ کاری نمی توانند بکنند و تمامی
    سیستم و دستگاه اداری و دادگستری و دادگاه های آمریکا بیهوده است اگر نتوانی جلو
    جلو پولهای کلانی بدهی. سیستمی که دنیا را اداره میکند حتی به مردم غرب هم ترحم
    نمیکند چه برسد به مردم ما.

     

    آنچه مشهود است فعلا مارا به نام
    شیعه و سنی  و… بی دین و بادین  یا  
    عرب عجم بجان هم انداخته اند و خودتان می بینید که کشتاری درسطحی وسیع در
    جریان است تا همه را به سکوت وادارند. کینه نفرت 
    جایگزین خرد  ودانش شده است و
    بیسوادی تعصب خرافات میرود که همه کشورهای ما را به زانو درآورد.

     

    تنها راه رهایی وحدت در کثرت  تساهل بجای تعصب  همکاری باهم  
    دانش و بینش عمیق مطالعه و خواندن آثار لااقل برزگان علمی و فلسفی خودمان و
    آشنایی به علوم جدید بطور همگانی  آزادی
    گفتار و تحمل گفتار مخالف  هم بستگی بین
    کشورهایمان  و کمک بهم و دوستی و مهربانی
    است. اگر افراد کشورهای ما هم بیشتر تحصیکرده و دلسوز باشند مسلم است که وضع کلی
    ما بهتر خواهد شد. تا مادامیکه ما عروسکهای دست های ابرقدرتهای پنهانی یا ظاهری
    هستیم و آنان هم مرض اعتیاد  دزدی فساد
    تعصب  تعرض را بما تزریق میکنند وضع ما
    بهتر نخواهد شد. احترام به عقاید ولو به نظر ما پوچ و دادن جوابهایی علمی و مستند
    همراه با دوستی به آنان بهتر است یا فحشکاری و بدگویی و پیش آوردن مسایل جنسی برای
    ثابت کردن حرفهایمان؟

     

    ما بایست متوجه باشیم که ما در
    بستری مذهبی و خرافی بزرگ شده ایم  ما از
    داشتن مدرسه های خوب به استثنای ثروتمندان محروم بوده ایم. حتی آنانی که ادعای
    مذهبی بودن میکنند از خواندن قرآن همراه با ترجمه و تفیسر آن عاجزند وتنها یک اسم
    مسلمانی را یدک میکشند. تنها دلیل آن در صورتیکه که نتوانند جواب بدهند فحش و دعوا
    است. مسلمانی که قرآن را کامل خوانده باشد و به همه آن مسلط باشد و نیز کتابهایی
    دیگر از فلاسفه اسلامی را خوب مطالعه کرده باشد احتیاجی به دادن فحش و دعوا
    ندارد.  متاسفانه ما بیسوادن مغرور ویا هیچ
    دانان  همه دان هستیم. در صورتیکه میگویند
    رسد علم من بجایی که بدانم که هنوز نادانم.

     

    همه علمای فلسفه و دانشمندان سایر
    علوم نتوانسته که ثابت کنند که این عظمت دنیا تصادفی بوده و سازنده با هوشی در پس
    آن نبوده است. مثلا یک پشه ناچیز را ملاحظه کیند که دارای قلب  مغز سیستم گوارشی  سیستم اعصاب و سیستم  تولید مثل و.. است  در کوچکی هم که یک ذره ناچیز خودش دنیایی از
    الکترون پرون و فضایی بسیار بزرگ خالی بین آنان است. در عظمت بزرگی هم میلیاردها
    سال نوری لازم است که تا ما در فضا پرواز باسرعت نور بکنیم.  اگر پیامبری میتوانست بما درس عشق بدهد و نفرت
    را تبدیل به محبت کند  شاید گفته شاعر درست
    میشد که رسد آدمی بجایی که بجز خدای نبیند. 
    بنگر که تا کجاست مکان آدمیت. داستان سی مرغ را هم میدانید که سی مرغ برای
    یافتن سیمرغ افسانه ای به پرواز در آمدند و عاقبت خودشان را یافتند که سی مرغ یا
    سیمرغ بودند.  عطار هفت شهر عشق را گشت ما
    هنوز اندر خم یک کوچه ایم.آنچه مسلم است اگر ما رهبران دلسوزی و آدم داشته باشیم
    این تریلیونها دلاری که خرج جنگ ونفرت وکشت کشتار میشود صرف علم دانش  رفاه و دوستی و انسانیت بشود هزاران مشگل ما
    براحتی حل خواهد شد و همه ما به شرایطی بهتر خواهیم رسید. ولی چه سود که عشق به
    تلا و ثروت و غارت چشمان مردم مارا کور کرده است. خودتان دیدید که آن کسانی که
    ادعای مردمی بودن میزدند  چون به  قدرت و ثروت رسیدند از پیشینیان خود هم وحشی تر
    و غارتگر شدند. این است که گفته اند که از ماست که برماست.  مگر سرهنگ قذافی یک مثلا ملی گرای مردمی نبود؟
    که با امپریالیست ها درافتاد ولی خودش بعد ها تبدیل به یک دیوانه دیکتاتور گردید. عربان
    ویهودیان هم پسر عمو هستند  همان
    طوریکه  یزید هم پسر عموی یا نوه عموی حضرت
    امام حسین بود. چرا پسر عموها با هم در جنگ و ستیزند؟ و کارگر و کودک بیچاره
    قربانی زد خورد آنان آیا غیر از این است؟

  • عباس قوامی

    دوستان و هموطنان عزیز.که هر دین و مرام و مسلکی دارید.این داستان کمی برایم باورش سخت است .ما ایرانیها هر چقدر بد باشیم هرگز اینقدر پست نخواهیم بود که اجازه ندهیم کسی را در قبرستانمان خاک کنند.اگر کسی چنیین مشکلی داشت من حاضرم به او کمک کنم….فیس بوک من http://www.facebook.com/abbas.ghavami اما خواهش میکنم دیگر اینقدر از رنگهای سیاه در نقاشیهایتان استفاده نکنید.اگر بهاییان امروز در ایران مورد کم لطفی و بی حرمتی قرار گرفته اند.بی شک رهبران خودشان مقصرند.من منکر اذیت و آزار کمینه های دینی توسط بیشینه ها نیستم.این مشکل فقط در جامعه ما رایج نیست.من در جوامع دیگر هم این نوع برخوردها را دیده ام.

  • سعید

    همین اقلیت های بظاهر ارام اما به باطن تا دندان مسلح و خونخوار همچون داعش هستند که منتظر فرصت اند. مسلمانان ایرانی گروهی بود که ۸ سال برای حفظ عزت و عظمت همین اریایی ها با کل دنیا جنگید، تا یک وجب از خاک کشورش به دست کافران و دشمنان نیافتد در هر دین و مسلکی باشند. حال شما روشنفکران بظاهر عالم و حامی پلورالیسم یا جیره خوار همین اسرائیل نسل کش هستی یا ضد انقلاب باقیمانده از رژیم غاصب شاه . نفهم … مگر نمیبینی کشورهای همسایه را چگونه تارومار کردند؟؟؟ پس یا علیه ایرانی یا له ایران…. اما تا سربازان گمنام امام زمان هستند اجازه نمی دهیم این کشور نیز تبدیل به عراق و سوریه شود. نفهم … تحریم امریکا حتی برای دارو برای فرزند کافرت را هم نمیبینی؟؟ لابد میگویی به خاطر دولت اسلامی ایران است بله هست زیرا می خواهند مانند عراق و سوریه ویران کنند تا نفت و سرمایه های کشور را تارو مار کنند… این کشور از دست دو طیف مردم می نالد یکی شما روشنفکران و یکی مردم بی سواد دینی …