بازمانده سانحه مرگبار تصادف رانندگی در ایران، یکی از ۱۰ ذهن برتر آمریکاست! ۱

در مقاله پیشین در مورد گمراه کردن و تحمیر دانش آموزان و فرستادن آنان  به مناطق جنگی، قتلگاه هزاران نوجوان و جوان ایرانی، به تفصیل گفتگو شد. در این جا به روش های گوناگون سربه نیست کردن و کشتار مردم به دلیل بی خردی و یا برنامه ریزی رژیم پرداخته می شود.

علت واژگون شدن و تصادف خودروها

فاجعه تصادف اتوبوس راهیان نور و کشته شدن ۲۶ دانش آموز دختر بروجنی در بازگشت از سفر کاروانی مناطق جنگی، بار دیگر نگاه متعجب و افسوس قلبی هر انسان خردگرایی را به سیاست های غلط حکومت اسلامی در مدارس و دانشگاهای کشور جلب کرد و صدای اعتراض هر انسانی را در پایان دادن به طرح های مذهبی اجباری که هر ساله باعث قتل عام بسیاری از مردم بخصوص جوانان و دانشجویان می شود، برانگیخت.

خطوط هوایی و زمینی و حتی آبی ایران یکی از کشتارگاه های اصلی مردم ایران هستند، مسئولانی که بدون تحصیلات مربوطه و تنها به دلیل گزینش های مذهبی، خانوادگی، سهمیه ای و عضویت در مافیای مخوف حکومت اسلامی سرپرستی طرح های جاده سازی، عمرانی، راهنمایی و رانندگی و…را بر عهده دارند یکی از مسببین اصلی این تصادفات هستند. نبودن نیروی پلیس کافی برای رسیدگی به جاده ها و برقراری امنیت مردم در حالی که همزمان مامورین گشت ارشاد در حال گشت زنی در کوچه ها و خیابان ها و ایجاد مزاحمت برای مردم هستند می تواند کنترل جاده ها از دست مأمورین بیرون رفته، و سوانح مرگباری را به دنبال داشته باشد.

به طور مثال؛ در حالیکه بیش از ۱۶۸ هزار راننده در ناوگان حمل و نقل عمومی بین شهری در کشور فعالیت می کنند عملکرد بسیاری از آنها از سوی پلیس کنترل نمی شود و تنها در اوایل سالجاری پس از گذشت ۳۲ سال نخستین تست سلامت و صلاحیت رانندگان در کشور اجرا شد. تستی که براساس آن صلاحیت سیزده هزار و ۷۰۰ نفر تائید نشد همچنین در این تست مشخص شد ۸۹ درصد رانندگان دارای اختلالات بینایی، ۱۸ درصد اختلال شنوایی هستند و ۹۱ درصد از رانندگان حمل و نقل عمومی دخانیات مصرف می کنند.

این صحنه ای از یک تصادف کشتارگر در شیراز است.

این صحنه ای از یک تصادف کشتارگر در شیراز است.

واردات و یا ساخت (مونتاژ) ماشین هایی با کیفیت استاندارد و ایمنی بسیار کم!

پیروی نکردن از قوانین استاندارد بین المللی در ساخت و یا مونتاژ ماشین های ایرانی چون پراید که بدنه بسیار ظریف و نامقاوم آن و یااستفاده از ماشین های با کیفیت بسیار پایین بویژه ساخت کشور چین  مانند خودروی سنگین ˈ هوو ˈ که به راحتی واژگون می شود، هر ساله در جاده های ایران  موجب تصادف و تلفات زیادی هستند.  یا اشکالات فنی زیاد خودروهای ساخت داخلی و بی اعتنایی مسئولین مربوطه از جمله سرباز زدن آشکار  شرکت خودرو سازی سایپا در مورد سامانه نصب ترمز ABS برای همه خودروهای تولیدی.

نصب ترمز ABS،  ایمنی خودرو را به ویژه در سرعت های بالا و در آب و هوای بارانی افزایش می دهد و بدین وسیله از آمار تلفات رانندگی در جاده های کشور خواهد کاست. ولی با وجود اخطار پلیس راهنمایی و رانندگی که ادعا نموده از شماره گذاری خودروهای فاقد ترمز ABS خودداری خواهد کرد ولی عملن نه ترمزی نصب شد، و نه پلیس از شماره گذاری خود روها جلوگیری کرد.  همچنین روش بسیار غلط رانندگی در ایران که ناشی از نداشتن فرهنگ کار گروهی و احترام و رعایت قوانین بین المللی و جو بسیار خشن مذهبی و اقتصادی حاکم بر ایران است نیز اثرات بسیار نامطلوبی بر ذهن و روان مردم گذاشته  و از عوامل مهم دیگر این تصادفات فاجعه آمیز می باشد.

این یک نمونه از صدها تصادفی است که در آبانماه گذشته صورت گرفته و ۱۶۵ نفر جان خود را از دست داده اند.

این یک نمونه از صدها تصادفی است که در آبانماه گذشته صورت گرفته و ۱۶۵ نفر جان خود را از دست داده اند.

ارابه های مرگ چینی حدود ۳/۶ درصد ناوگان خودروی حمل بار ایران را تشکیل می دهند!

خودروی سنگین ˈ هوو ˈ ساخت چین که به عنوان کشنده وارد ایران شد درمدت زمانی کم به بزرگترین عامل حوادث خودروهای سنگین در جاده های ایران تبدل شده و آمار تصادف و مرگ میر بوسیله این خودرو به قدری زیاد بوده که در بین مردم به “ارابه های مرگ” معروف گشته است. حتی مشاور وزیر، سخنگو و مدیرکل روابط عمومی وزارت بازرگانی در اظهار نظری در این باره ورود کامیون های کشنده هوو به کشور را یکی از موارد ضعف در مدیریت واردات عنوان کرد!.

دبیر کانون انجمن های صنفی کامیون داران استان اصفهان نیز در این باره گفت: “با گذشت هشت ماه از نهایی شدن رای محکومیت شرکت ایران خودرو دیزل در زمینه کامیون های کشنده هوو، این رای روی زمین مانده و با وجود تایید رای دادگاه بدوی در دادگاه تجدید نظر به اجرا گذاشته نشده است.”

آمار کشته شدگان حوادث رانندگی ایران، چندین برابر کشته شدگان ایرانی جنگ ایران و عراق است!

به گزارش پلیس راهنمایی و رانندگی ایران؛ سالانه حداقل ۲۳ هزار ایرانی  در حوادث رانندگی جان می سپارند. در هر ۲۵ دقیقه یک ایرانی در تصادف خودرو به کام مرگ می رود.  این آمار و ارقام طرح بسیارمخوف و وسیعی از این کشتار فراگیر ترسیم می کند. با توجه به این آمار و تعداد کل ایرانیان کشته شده در جنگ ایران و عراق در مدت ۷ سال که ۲۶۲۰۰۰ نفر تخمین زده شده است به عمق فاجعه پی می بریم که در طی ۳۳ سال حکومت اسلامی، تنها در جاده های مرگبار ایران بیش از ۷۵۹۰۰۰ نفر در تصادفات رانندگی جاده های ایران کشته شده اند.

شماره آنهایی که در حوادث رانندگی ایران کشته شده اند،  ۲/۸ برابر کل  کشته شدگان جنگ ایران و عراق،  اعدام های گروهی و یا مخفیانه، مرگ و میر ناشی از خطوط هوایی و دریایی ناامن ایران، ویا در مدت جنگ ۸ ساله ایران و عراق می باشد. به بیان دیگر جنگ خونین مردم ایران با جاده های ناامن هرگز پایانی نداشته و از همه بالاتر بوده است!.

اثرات مخرب سیاست های فاشیست مذهبی حکومت ایران بر امنیت خطوط حمل و نقل

مردم ایران در طول ۳۳ سال حکومت فاشیست مذهبی همواره قربانی حکومتی هستند که با برنامه ریزی های غلط و با تندروی های سیاسی مذهبی، اقتصاد و امنیت مردم خود را به خطر انداخته است.  هواپیما های توپولوف روسی که بدلیل از کار افتادن و خطر آفرین بودن حتی در خود روسیه هم در پی سقوط متعدد هواپیماهای آن، مردم خواهان توقف پرواز این هواپیماها شدند و رئیس‌ جمهوری آن کشور نیز از کیفیت پایین هواپیماهای ساخت این کشور به شدت انتقاد کرد، نمی بایست و نباید در خطوط هوایی کشورمان کار کند.

این صحنه سقوط هواپیمای توپولوف در سال ۱۳۸۸ است که ۱۶۵ نفر جان خود را از دست دادند.

این صحنه سقوط هواپیمای توپولوف در سال ۱۳۸۸ است که  همه سرنشینان هواپیما جان خود را از دست دادند.

تحریم قطعات یدکی هواپیما ها به دلیل سیاست های غلط سردمداران بی خرد ایران و هرازگاه کشتار جمعی مخالفان، یا قربانی کردن مردم برای تبلیغات سیاسی بیمارگونه بوسیله سقوط عمدی هواپیما ها، باز هم نمونه دیگری از روش کشتار گرانه سیاست رژیم ایران است.  به طور مثال پرواز مسافربری   شماره ۶۵۵ شرکت هواپیمایی ایران‌ ایر از بندر عباس به مقصد دبی در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۷۶ که با شلیک موشک هدایت شونده از ناو ” یو اس‌ اس وینسنس ” متعلق به نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا سرنگون شد.

این سانحه دلخراش که موجب کشته شدن تمامی ۲۹۰ مسافر بی گناه هواپیما گردید، بنابر افشاگری محمد نوری زاد و دکتر علیرضا نوری زاده به دلیل آن بوده است که جنگنده های حکومت اسلامی در سایه ی معکوس همان هواپیمای مسافربری برای فرار از رادار ناو آمریکایی وضربه زدن به ناوگان آمریکا بپنهان شده بود تا بوسیله رادار ناوگان آمریکایی مشاهده نشود.  مرگ این بیگناهان که عملن بر اثر سیاست موزیانه رژیم اسلامی صورت گرفت، بهانه ای به دست رژیم ایران داد که با تبلیغات زهر آگین و فریبنده خود سیاست ضد آمریکایی در پیش گیرد که همچنین ادامه دارد.

بمب گذاری و تصادف های ساختگی

روش های دیگری که رژیم در نابودی مخالفین خود پیش گرفته است، بمب گذاری در خود رو و یا تصادفات ساختگی مخالفین خود می باشد. نمونه آن مانند کشته شدن آقای محمد عسگری مسئول امنیت شبکه IT وزارت کشور که آمار آراء اصلی تقلب انتخابات خرداد سال ۱۳۸۸ را فاش ساخته بود، همراه با خانواده اش نیز روش دیگری از میان بردن مردم، به ویژه مخالفین رژیم است.

بمب گذاری که موجب کشته شدن مسعود علیمحمدی دانشمند فیزیک ایران شد. بی تردید این هم یکی از جنایات خود رژیم است  یکی از دهها راهی که مخالفین خود را از میان بر می دارد، ولی کشورهای دیگر را متهم می کند.

بمب گذاری که موجب کشته شدن مسعود علیمحمدی دانشمند فیزیک ایران شد. بی تردید این هم یکی از جنایات خود رژیم است یکی از دهها راهی که  رژیم در پیش گرفته تا مخالفین خود را از میان بر می دارد، ولی کشورهای دیگر را متهم می کند.

چگونه سفر به مناطق بیابانی جنگی و خطرناک برای دانش آموزان و دانشجویان می تواند مفید باشد؟!

چگونه حکومتی که به علت بی لیاقتی سردمدارانش خطوط هوایی و زمینی ایران را به  کشتارگاه هایی مخوف تبدیل کرده، برای برنامه ریزی و سرپرستی مردم عادی بویژه جوانان، دانش آموزان و دانشجویان به جبهه های جنگی که در گذشته میادین مین داشته اند، قابل اعتماد است؟!. آیا کشاندن جوانان به چنین اردوگاههایی که تنها به سبب شستشوی مغزی و افسرده کردن جوانان به کار گرفته می شود و مضرات پوشش حجاب اجباری مانتوهای تیره، شلوار، مقنعه، روسری و چادر در هوای گرم این مناطق به زنان و دختران که سبب گرمازدگی و عفونت های مجاری ادرار و تناسلی و…خواهد شد، عاقلانه است؟!.

توجیه رژیم از مناطق شکست خورده جنگی

چندی پیش دبیر ستاد راهیان نور (راهیان گور) گفته بود: “مناطق جنگی ما موزه نیستند بلکه حرم امن الهی هستند به همین خاطر هر چه به آنجا نزدیک تر می شویم در واقع به سمت نور در حرکت هستیم.”، که البته این نزدیکی بنابر آمار روزنامه اعتماد بیشتر به گور بوده تا به نور. در تمام کشورهای پیشرفته بیشتر زندان ها و بازداشت گاهها به موزه مبدل می شوند و از نظر هر انسان آزادی خواهی پس از انقلاب مردم ایران زندان اوین باید به موزه تبدیل می شد که متاسفانه، شکنجه گاههایی از قبیل کهریزک و…نیز به جمع زندان ها اضافه شد…

این چنین گفته شده که اردوی راهیان نور بدون اجازه و امضای کتبی والدین قابل انجام نخواهد بود که در اینصورت متاسفانه پدر و مادر این دانش آموزان نیز چون حکومت اسلامی در عدم دوراندیشی برای سلامت فرزندانشان و در معرض خطر مرگ قرار دادن آنان سهیم هستند!.
همچنین در یکی از ویدیو های مستند این مناطق ضدهوایی هایی دیده می شوند که در حضور دانش آموزان با فاصله کمی شلیک می شوند به طریقی که حتی یکی از سربازان گوش های خود را با دست پوشانده و در حال دویدن، سعی در فاصله گرفتن از این پدافند های هوایی را دارد.  این صحنه نشان ضریب بالای رعایت نکردن موازین امنیتی حتی برای خود سربازان رژیم است که در کمترین مورد می تواند به وارد آمدن صدمات جبران ناپذیر شنوایی برای آنها شود.

۸۰ درصد پرسش‌ها در اردو‌های «راهیان‌ نور» و مراسم «اعتکاف» مربوط به مسائل «جنسی» است!

سایت نسیم آنلاین وابسته به مجتمع رسانه‌ای اطلس در سال گذشته اعلام کرد ۸۰ درصد پرسش‌های مطرح شده در مراسم‌ اعتکاف و اردوهای راهیان‌ نور مربوط به مسائل «جنسی» است! این سایت روز یکشنبه (هشتم/مرداد) نوشت که این مطلب را مهدی ماندگاری عضو «جبهه پایداری» در جمع دانشجویان «طرح ولایت» در دانشگاه فردوسی مشهد بیان کرده است آقای ماندگاری گفته است: «۸۰ درصد سوالاتی که از ما در اعتکاف و راهیان نور پرسیده می‌شود مربوط به  رابطه دختر و پسر و مسائل جنسی است.»

لازم به ذکر است مراسم اعتکاف و برگزاری اردوهای راهیان نور از جمله برنامه‌هایی هست که هدف از راه‌اندازی آن‌ها شستشوی مغزی نوجوانان و جوانان است. آیا واقعا فرستادن دختران و پسران به چنین مکان های ناامنی بدون حضور پدر و مادر برای بحث و تبادل نظر در مورد مسائل جنسی با سرپرستی مشتی ملا و بسیجی که سال هاست جان و مال و ناموس مردم ایران را با فرهنگ بیمارگونه ی مذهبیشان به خطر انداخته اند، درست است؟. فرهنگ مذهبی جنسی که دست زدن به عضو تناسلی یک نوزاد و خوابیدن با یک کودک ۹ ساله بی پناه و تجاوز به دختران باکره پیش از ازدواج را حلال می داند، عاقلانه منطقی و قبل اعتماد است؟!

این ویدیو را ببینید که چگونه دختران و ناموس مملکت ما را به بازی گرفته اند، و سرانجام سر به صحرای کربلا می زنند!.

آخوند سخنران کاروان زیارتی راهیان نور گذرنامه امریکا دارد!

با کمی کاوش در عکس های کاروان های زیارتی راهیان نور  و فیلم مستندی که در جهت تبلیغات مذهبی جمهوری اسلامی از کاروان های زیارتی راهیان نور ساخته شده، نکات زیر قابل مشاهده است:

۱- تبلیغات عجیب و بسیار زیاد از عکس های خمینی و خامنه ای که با حالتی جنون وار به در و دیوارهای مقبره ها زده شده است.
۲- نامناسب بودن سطح امنیت بهداشتی و ایمنی و حضور دختران و زنان بیشمار به سرپرستی آخوندها و مردان بسیجی و لباس شخصی که بعضا به دللایلی نامعلوم چون شکنجه گران زندان ها یا تروریست های بین المللی، برای شناخته نشدن صورت خود را با چفیه فلسطینی در عکس ها پوشانیده اند!.

۳- سخنرانی آخوند مرتضی آقا تهرانی، دبیرکل جبهه پایداری، معلم اخلاق دولت و از شاگردان آیت الله مصباح (که فتوای تجاوز به مردان و زنان در زندان ها برای اعتراف را صادر کرد!) که درباره امام زمان خیالی و اینکه چگونه باید همه کارها منصفانه و با یاد خدا باشد صحبت کرد، ولی توضیحی نداد که چرا ایشان گرین کارت امریکا دارد و رفتن به کشور کفر به قول رژیم اسلامی چه جنبه خدایی دارد؟

۴-  یا اینکه چطور در زمان گرانی و تورم قیمت ها و کمبود نان و مرغ و گوشت و…و بالارفتن کمرشکن قیمت دلار به جای دفاع از حق مردم و منصف بودن، اظهار کرد: “اگر الان به هر دلیل تحریم پیش آمده یا با بی‌تدبیری یا اشتباه دولت و مجلس، مرغ در بازار نیست،‌ ملت به دشمن علامت منفی نشان ندهد. اگر یک هفته مرغ نخوریم زمین به آسمان نمی‌آید. غذای اصلی ما هم نان یا برنج است و می‌توانیم غذای دیگری بخوریم تا موضوع حل شود و حل هم خواهد شد.”

آیا سخنرانی افراد بدون تحصیلات و خرافی و حقه بازی برای جوانان به پایین آوردن سطح فرهنگ نونهالان این کشور نمی انجامد؟، افراد وقیهی که باید در دادگاه ها به مردم ایران پاسخگو باشند، اکنون چون لشگر عنکبوت هایی سمی بر محراب ها و مسجد ها و اقتصاد و فرهنگ و صادرات و دادگاهها و قوانین و…ایران تار تنیده اند و خون مردم بی گناه را می مکند، لیاقت سخنرانی برای فرزندان ما را دارند؟!.

بازمانده سانحه مرگبار تصادف اتوبوس دانشگاه در ایران، از برترین نابغه های ریاضی جهان است!

مریم میرزاخانی (زاده ۱۹۷۷) ریاضیدان, استادیار دانشگاه استنفورد و ساکن آمریکا است. او استاد دانشگاه و پژوهشگر رشته ریاضیات است و پیش از این استاد دانشگاه پرینستون بوده است، مریم میرزاخانی طی تحصیل در دبیرستان فرزانگان تهران در سال‌های ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ (سال سوم و چهارم دبیرستان)  موفق به کسب مدال طلای المپیاد ریاضی کشوری شد و بعد از آن در سال ۱۹۹۴ در المپیاد جهانی ریاضی هنگ کنگ با ۴۱ امتیاز از ۴۲ امتیاز مدال طلای جهانی گرفت.

سال بعد یعنی ۱۹۹۵ در المپیاد جهانی ریاضی کانادا با ۴۲ امتیاز از ۴۲، رتبهٔ اول طلای جهانی را به دست آورد، سپس کارشناسی ارشد خود را در رشته ریاضی از دانشگاه شریف گرفت و با دریافت بورسیه از طرف دانشگاه هاروارد به امریکا رفت و دورهٔ دکتری خود را در دانشگاه هاروارد پشت سرگذاشت. از مریم به عنوان یکی از ده ذهن جوان برگزیده سال ۲۰۰۵ از سوی نشریه پاپیولار ساینس در آمریکا و همچنین ذهن برتر در رشته ریاضیات تجلیل شد.

به نوشتهٔ یواس‌ای تودی USA today این فهرست ۱۰ نفره شامل محققان و نخبگان جوانی است که در حوزه‌های ابتکاری مشغول به فعالیت هستند و با این حال معمولا از چشم عموم پنهان مانده‌اند. این فهرست بر اساس پیشنهادهای ارائه شده از سوی سازمان‌های گوناگون، روسای دانشگاه‌ها و ناشران انتشارات علمی برگزیده شده‌اند. این محققان برجسته جوان در حوزه‌های گوناگونی از گرافیک رایانه‌ای تا ریاضیات و علوم رباتیک، افق‌های تازه‌ای در مرزهای جهان اطراف ما گشوده‌اند که مریم میرزاخانی ریاضیدان ۳۵ ساله ایرانی یکی از آنهاست.بانو میرزاخانی در سال ۱۹۹۹ میلادی موفق شد راه‌حلی برای یک مشکل ریاضی پیدا کند.

مریم میرزاخانی از دانش‌آموزان نخبه المپیادی کشور، و از جمله بازماندگان سانحه غم‌بار سقوط اتوبوس حامل نخبگان ریاضی دانشگاه صنعتی شریف به دره در اسفندماه ۷۶ است. در این حادثه اتوبوس حامل دانشجویان ریاضی شرکت‌ کننده در بیست و دومین دوره مسابقات ریاضی دانشجویی که از اهواز راهی تهران بود به دره سقوط کرد و طی آن شش تن از دانشجوی نخبه ریاضی دانشگاه صنعتی شریف شامل آرمان بهرامیان، رضا صادقی – برنده دو مدال طلای المپیادجهانی – علیرضا سایه‌بان و علی حیدری، فرید کابلی، دکتر مجتبی مهرآبادی و مرتضی رضایی دانشجوی دانشگاه تهران که اغلب از برگزیدگان المپیادهای ملی و بین‌المللی ریاضی بودند در اوج بالندگی و شکوفایی علمی ناباورانه، جان باختند!.

از آن چه گذشت:

در پایان، از سوی نگارنده به عنوان عضو کوچکی از خانواده شهدا سوالاتی مطرح است که:

۱- با وجود آمار سرسام آور و شگفت انگیز مرگ و میر تصادفات رانندگی که در هر ۲۵ دقیقه یک نفر ذکر شده، به غیر از داغدار شدن و بی سرپرست ماندن درصد بسیاری از خانواده های ایرانی، چه تعداد از نوابغ و آینده سازان ایران در این تصادفات کشته شده و یا کشته خواهند شد! چرا  به جای نشان دادن مناطق جنگی ناامن و بیابانی رژیم دروغ پرداز و مغلطه گر چرا با مردم روی راست نیست که بگوید چگونه با نپذیرفتن قطعنامه صلح در اوایل جنگ، یک جنگ ۲ ساله به جنگی ۸  با کشتار بسیار و هزینه سرسام آور تبدیل کردید؟.

۲-  چرا خیابان ها ی  ایران همواره چون کشوری فاشیستی مملو از سربازان و گروههای فشار و ارشاد است؟، آیا به راستی جان باختگان عزیزی که بروی میادین مین انداختید…هرگز هرگز هرگز!، تصور چنین ظلم و بیدادی را در آینده تاریک و غمزده خانواده هایشان باور داشتند؟!

در این ویدیو می بینیم که مأمورین، جاده ها را با آنهمه خودروهای نامناسب و رانندگان خلاف کار گذاشته اند و در خیابان ها به جان زنان و جوانان افتاده اند. از یک سوی مردم زیادی در تصادف ها پرپر می شوند، و از سوی دیگر دختران و زنان مورد ضرب و شتم و سودجویی رژیم قرار می گیرند.

  • Tehranbb

    احسن ، عالی بود