حکومتِ اسلامی کودَک آزارِ رَوان پَریش را تَبرئه و وبلاگ نویسِ آزادی خواه را می کُشَد! ۲

– تَبرئه پیرمردِ متجاوز در دادگاهِ اسلامی:

به گزارشِ روزنامه خراسان؛ دادگاه انقلاب مشهد، مَرد ۶۰ ساله ای که مُتهم به تجاوز به “۶۰ دختر دانش آموز مشهدی” شده بود را از اتهام “افساد فی الارض”، تبرئه کرده است. این روزنامه نوشته است: این مرد ۶۰ ساله که به آزار جنسی و جسمی حدود ۶۰ دختر بچه خردسال ۶ تا ۱۰ ساله اعتراف کرده بود، پس از محاکمه در دادگاه انقلاب از اتهام افساد فی الارض تبرئه شد اما با اعتراض دادستانی مشهد به رأی مذکور، این پرونده برای رسیدگی دقیق تر به دیوان عالی کشور ارسال شده است.

دَر رژیم اسلامی یک وبلاگ نویس آزادی خواه زیر شکنجه جان می دهد و یک روان پریش تجاوزگر از حکم اعدام رهایی پیدا می کند؛ این است عدالت اسلامی حکومت امام زمانی!

دَر رژیم اسلامی یک وبلاگ نویس آزادی خواه زیر شکنجه جان می دهد و یک روان پریش تجاوزگر از حکم اعدام رهایی پیدا می کند؛ این است عدالت اسلامی حکومت امام زمانی!

روزنامه خُراسان یادآوری کرده که اِسفند سال ۹۰ مرد ۶۰ ساله ای که با پیکان سفید رنگ دختران دبستانی را به بهانه پرسیدن آدرس سَوار خودرو می کرد و با کشاندن آنان به حاشیه شهر مورد آزار و اذیت قَرار می داد. پَس از شکایتِ خانواده تعدادی از دختران دَستگیر و در شعبه ۸۰۹ مجتمع قضایی قدوسی مشهد مورد بازجویی قرار گرفت.

پَس از آنکه تعداد زیادی از قربانیان که حدود ۶۰ نفر بودند او را شناسایی کردند و متُهم نیز به صراحت آزار جسمی و جنسی دختران خردسال را پذیرفت و بازپرس پرونده اتهام افساد فی الارض را به وی تفهیم کرده بود. این مَرد ۶۰ساله با اتهاماتی از قبیل مفسد فی الارض، ۶۰ فقره کودک آزاری جسمی و جنسی، ایراد صدمه بدنی عمدی به کودکان، ۶۰ فقره آدم ربایی با وسیله نقلیه و ارتکاب اعمال منافی عفت به عنف و اکراه روبه رو شد، اما “قاضی دادگاه انقلاب” مشهد به دَلیل ابهام قانون درباره مصادیق افساد فی الارض، او را از این اتهام تبرئه کرده است.

– قَتلِ سَتار بهشتی به جُرم وبلاگ نویسی:

پیشتَر دَر مَقاله ای که آن را تَقدیمِ سَتار و بهشتی و خانواده داغدارَش نمودم، نوشتم که: “ستار بهشتی یک وبلاگ نویس و فعال مجازی بود که روز سه شنبه نهم آبان ماه، مامورین امنیتی با هجوم به یکی از محله های رباط کریم وی را دستگیر نموده و به مکان نامعلومی انتقال دادند. ستار یک کارگر ساده و نان آورِ خانه بود که از مادرِ بیمار و سالخورده اش مراقبت می کرد.

به راستی باوَرش سخت است؛ جوان سالم و با اخلاقی که به گفته خواهر داغدارش: “تمامی اهالی محل رویِ سرِ ستار قسم می خورند و به پاکی وی شهادت می دهند”، کارگر ساده ای که از مادر پیرش در یکی از مناطق فقیر نشین تهران نگاهداری می کند، به جُرم مقاله نویسی و فعالیت در فیسبوک، بازداشت شده و در طیِ یک هفته، راهی گورستان می شود.!

واقعن درباره میزان شقاوت، قصاوتِ قلبی و بی شرافتی حاکمانِ ایران زمین چه می توان گفت؟ آیا واژه ای هَست که تمامیِ پَستی ها و بی اخلاقی های این جماعتِ مذهبی و خدا تَرس را به روشنی توصیف کُند؟ به گمانِ نگارنده هیچ کلمه ای را نمی توان یافت که یارایِ وصفِ درجه جَهل و ستمکاریِ این قومِ اِسلام پَناه باشد.

سَتار بهشتی، محمد مُختاری، کیانوش آسا، ندا آقا سلطان، صانع ژاله، شَبنم ها، امیر ها و هزاران هزار تَن دیگر از فرزندان پاک و آزادی خواه و بی گناه این آب و خاک را تَنها به جُرمِ عدالت جویی شان سَر به نیست کرده و راهیِ سینه قبرستان می نمایند و حتی به سنگ گورهای شان رحم نمی کنند؛ اما یک جنایتکارِ کودک گَرایِ متجاوز را این چنین از مَرگ می رَهانند.

فرتور محمد مختاری آن جوان دانشجو و آزادی خواه را نشان می دهد که به دست حکومت اسلامی، جوان مرگ شد! چگونه است که قَتل این جوانان بی گناه و عدالت جو شایسته است ولی صدور حکم اعدام برای یک تجاوزگر روان پریش، نیاز به بررسی و تحقیق بیشتر دارد؟

فرتور محمد مختاری آن جوان دانشجو و آزادی خواه را نشان می دهد که به دست حکومت اسلامی، جوان مرگ شد! چگونه است که قَتل این جوانان بی گناه و عدالت جو شایسته است ولی صدور حکم اعدام برای یک تجاوزگر روان پریش، نیاز به بررسی و تحقیق بیشتر دارد؟

– چاقو دسته خود را نمی بُرد:

اما چرا یک پیرمرد رَوان پَریشی که به چَند دَه دختر بچه تجاوز کرده و به کابوس شبانه آن فرشتگانِ بینوا بَدَل شده، اینچنین از مجازاتِ “مفسد فی الارض” بودن که همانا “اعدام” است، رَهایی می یابد ولی دستگاهِ قضایی این رژیم ضد انسانی، آزادی خواهان، روشنفکران و فرهیختگانِ ایران زمین را به آسانی مُرتد و محدور الدم و کافر خوانده و حُکمِ اعدام شان را صادر می کُند؟

پاسُخ اینجاست که یه قولِ یادوراه مشهورِ پارسی “چاقو هیچگاه دسته خود را نمی بُرد…”؛ این جمله بدان مَعناست که دادگاهِ اسلامی و سیستمِ قضایی یک کشور که حکومتش به دست روحانیون بی شرافتی اُفتاده که همه آنان دُچار بیماری های جنسیِ می باشَند، هیچگاه حُکم مرگِ یکی از همکارانِ متجاوز خود را صادر نمی کنند!

بی هیچ تَردیدی مَردِ تجاوزگری که شَصت دختر بچه مدرسه ای را قُربانی هَوس های خود نموده، دارایِ اَخلاق و مَرامی آخوندی است زیرا که ملایان و مذهبیون ایران زمین نیز دَر حال تجاوز به زَنان و مردان این سرزمین و حقوق انسانی شهروندان این کشور می باشند و سه دهه است به این اَمر ضد انسانی مشغولنَد.!

– مَرگ خوب است بَرای هَمسایه:

نگارنده یکی از مخالفینِ سَر سختِ مجازات اعدام است و همانطور که پیشتر بارها و بارها نوشته: “اعدام به معنایِ ستاندن جان یک انسان است؛ آدمی هر چند خطاکار و گمراه و جنایتکار، شایسته کشته شدن به دست انسان های دیگر نیست.

از آنجایی که آخوند خود زنبازه و متجاوز است و همواره به دنبال کودکان و زنان ایرانی است، یک فردی که به شصت دختر بچه تجاوز کرده نیز تبرئه شده و رها می گردد! این است چگونگی عملکرد سیستم قضایی حکومت اسلامی!

از آنجایی که آخوند خود زنبازه و متجاوز است و همواره به دنبال کودکان و زنان ایرانی است، یک فردی که به شصت دختر بچه تجاوز کرده نیز تبرئه شده و رها می گردد! این است چگونگی عملکرد سیستم قضایی حکومت اسلامی!

اگر فَردی قَتلی مرتکب شده و جان یک یا چند نفر را گرفته، شاید در نظر مردمان شایسته زنده ماندن نباشد ولی آنچه منطق و انسانیت حُکم می کند این است که وی خطاکار است و بایستی مجازات شود. مجازاتِ اعدام برای افرادِ خاطی فقط در کشورهای عقب افتاده و اسلام زده به چشم می خورد و ممکن نیست که در یک کشورِ سکولار دموکرات و متمدن با سطح فرهنگی بالا و جامعه ای با سواد و مُدرن، قوه قضاییه دستور به اعدام و قتلِ انسانی را بدهد.”

هر چَند که نگارنده مخالفِ حُکمِ اعدام و قانونِ خجالت آور قصاص است اما باید این سوال را پرسید که چرا دستگاه قضایی اسلامی، دَر صادر کردن حکمِ اعدام برای جوانان آزادی خواه ایران زمین از هیچ فُرصتی غافل نشده و کَمترین ارزشی بَرای شرافت و کرامت انسانی شان قائل نیست ولی زَمانی که نوبت به اعدامِ یک متجاوز رَوان پَریش می شود، جوهرِ قَلم های شان خُشک شده و نیاز به تحقیق و بررسی بیشتر دارند؟

اینجاست که آدمی به یادِ آن یادواره مشهور پارسی می اُفتد که می گوید: “مَرگ خوب است اما بَرای هَمسایه”؛ امضایِ حکم اعدام و قصاص و صدور فتواهای ارتداد و محدور الدمی برای آزادی خواهان و عدالت جویان ایران زمین خوب است و در صدورشان جایِ هیچ شَک و تردیدی نیست اما نوبت به اعدام یک متجاوزِ پدوفیل که می شود، به تحقیق و بررسی بیشتر نیاز است و ناگهان آن جنایتکار تبرئه می گردد!

  • Sahameddinghiassi

     

    آدم نمی داند از
    دست مردم و زبان زخم زبانشان به کجا پناه ببرد؟

     

    شما داستان ملا
    نصرالدین و خرش و پسرش را شنیده اید. ملای خری داشت و سوار برآن داشت میرفت و پسرش
    هم با بازی و دویدن در پی او روان بود. 
    مردم گفتند عجب آدم ابلهی است خودش سوار شده و پسر بیچاره جوان و بچه سالش
    پیاده دنبال خر میدود.  ملا از خر پیاده شد
    و پسر سوار شد  عده ای دیگر گفتند عجب پسر
    بی ادبی است  پدر پیر پیاده است و او سواره
    .  این بار هردو شان سوار خر شدند. باز عده
    ای رهگذر رسیدند وگفتند عجب آدمهای بی انصافی هستند دو نفره سوار خر زبان بسته شده
    اند بیچاره خره؟  هر دو پیاده شدند و دنبال
    خر روان گردیدند باز عده ای گفتند که عجب آدمهای ابلهی هستند خر دارند و پیاده
    میروند. البته میگویند ملا برای اینکه کار را تمام کند خودش و پسرش خر رااینبار
    کول کردند و رفتند باز عده ای آنان را مسخره کردند که خر برای سواری است نه برای
    اینکه سوار شما بشود. آنچه از این داستان متوجه میشویم این است که هرکاری کنیم عده
    ای مخالف هستند و یا حتی دشمن. دوستم میگفت زنم از من میپرسد آیا آن خانم خوشگل و
    قد بلند را دیدی  اگر بگویم نه ندیدیم  میگوید مگه کوری  زنی به آن زییایی از بغل دستت رد شد و تو اورا
    ندیدی. اگر بگویم بله دیدم میگوید مگه تو زن بچه نداری که مثل یک مرد هرزه و عزب
    به زن دیگرانی نگاه میکنی؟

     

    اگر در زندگی به
    مردم کمک کنی مثلا قرض بدهی با تو هنگام پس گرفتن دشمن میشوند و لجن مالت میکنند
    اگر ندهی میگویند بی انصاف است خسیس است.   اگر به خواهران و برادرانت کمک کنی که درس
    بخوانند بعد از اینکه مثلا لیسانس گرفتند قرقر میکنند که ما از زندگی برای این دو
    سه سال درس بدبختی که خوانده ایم عقب افتاده ایم حالا پیر شده ایم و شوهر گیرمان
    نمی آید. ایکاش در موقعی که دختر دبیرستانی بودم شوهر میکردم که هم جوان تر بودم و
    هم خوشگل تر؟  اگر کمک نکنی میگویند من چون
    پدر نداشتم مرا زود شوهر دادند و نگذاشتند درس بخوانم تا دکتر بشوم وبرای خودم
    آدمی باشم.

     

    اگر پسرت را به
    فرنگ یا آمریک بفرستی که درس بخواند بعد میگوید اگر در ایران بودم بسار بفروش
    میشدم و میلیونر حالا یک مدرک تحصیلی الکی دارم و از زندگی عقب افتاده ام.  اگر نگذاری به خارج بروند و خرج تحصیل آنان را
    ندهی میگویند که پدر یا مادرم فکر من نبودند ومرا زود شوهر یا زن دادند تااز درس و
    تحصیل عقب باشم.

     

    اگر آنان را به
    دانشگاههای ملی ایران بفرستی میگویند اگر در کودکی به آمریک رفته بودم زبان
    انگلیسی را خوب یاد میگرفتم و خیلی ترقی میکردم. 
    اگر در کودکی آنان را به آمریک بفرستی میگویند اگر در ایران بودم زود تر
    ازدواج میکردم و این خارجیها مارا درک نمیکنند و اگر دختر باشند میگویند آنان
    میخواهند اول با ما دوست پسر دوست دختر بشوند وبخوابند و با ما رابطه جنسی داشته
    باشند شاید با ما ازدواج کنند ولی در ایران راحت میشد ازدواج کرد؟ اگر به آنان پول
    زیاد بدهی یک مشت قالتاق دورشان را میگیرد و بعد نق میزنند که اینقدر برای من پول
    فرستادی که من طمعه شیادان شدم ویکی از همین شیادان مرا گول زد و با من عروسی کرد.
    اگر پول زیادی ندهی و بخواهی آنان صرفه جویی بکنند میگویند خسیس بود و نگذاشت ما
    در جوانی کیف کنیم و خوش باشیم.  

    اگر در فیس بوک
    عکس دختری بگذاری  فورا میگویند که چرا عکس
    دختر بی حجاب گذاشته ای زشت است. دختری زیبا با مایو در فیس بوک باشد. اگر عکس مرد
    بگذاری به تو تهمت همجنس بازی میزنند و اگر عکس نه دختر و نه پسری بگذاری باز
    میگویند یارو امل است و تنها عکس با حجاب در فیس بوک میگذارد.

    متاسفانه در
    کشورهای اسلامی برای اینکه زن مرد یا دختر پسر از هم جدا تربیت میشوند و هیچگونه
    تماسی دایمی باهم ندارند این است که عقده ای میشوند و این عقده ها شاید تا زمان
    بسیاری با آنان همراه باشد. درکشورهایی که دختر پسر باهم معاشرت و دوستی دارند
    شاید این عقده ها بمراتب کمتر باشد. این درست است که جوانان ثروتمند براحتی در هر
    دوره ای و در هرزمانی با جنس مخالف رابطه دارند و این ریاضت کشیدن ها مال جوانان
    محروم فقیر یا طبقه متوسط است که نه میتوانند ازدواج کنند نه دوست دختر پسری داشته
    باشند.

     

    حتی در کشورهای
    مثلا آزاد هم باز جوانان ثروتمند داخلی ویا خارجی براحتی با دختران معاشرت و رابطه
    دارند باز هم این جوانان فقیر و طبقه متوسط هستند که بایست محرومیت جنسی بکشند. و عقده
    ای باز بیایند.  آنان که از دسترسی به جنس
    مخالف محرومند یا بایست جلق بزنند که دارای عقده و درد بعد از آن هستند یا بایست
    با حیوانان و همجنسان خود رابطه جنسی داشته باشند که باز کاری زشت و غیر طبیعی است
    و یا حتی بایست به خانواده های خود تجاوز کنند که باز یک عمر ناراحتی در پی خواهد
    داشت. این ها معمولا آدمهایی عصبی پرخاشگر 
    بی ادب و ناراحت هستند بارها در روزنامه ها خوانده ایم که این جوانان حتی
    به مادر بزرگ خود هم تجاوز جنسی کرده اند. حمله به دیگرانی که فکر میکنند زندگی
    بهتری دارند نیز از مشخصات اینان است. هنگامیکه در آلمان و یا ترکیه درس
    میخواندم  میخواستم زبان یاد بگیرم و برای
    همین سعی داشتم که با دختران وپسران دانشجو در صورت امکان دوست بشوم چون من نمی
    توانستم آنان را مثلا به رستوانها دعوت کنم مثل پسران ثروتمند این بود که دوستی ما
    در همان حد مکالمه بود. این باعث شده بود که عده ای از همین جوانان عقده ای فکر
    کنند که من با همه این دختران رابطه مثلا عشقی یا جنسی دارم.  آنان بمن زیاد حسادت میکردند در صورتیکه من
    تنها یک رابطه مکالمه ای داشتم و چون تعداد دختران زیاد بود آنان فکر میکردند که
    من مثلا مرد موفقی در جلب دختران هستم. و از این مورد ناراحت بودند. دوستی من در
    حد مکالمه و یادگیری زبان بود و آنان فکر میکردند من مثل بچه های ثروتمند یک پلی
    بوی هستم.  بارها مورد پرخاش قرار گرفتم که
    تو همه دختران مارا دستمالی میکنی؟ در صورتیکه من تنها میخواستم یک دوست ساده برای
    آنان باشم و هیچگونه فکر ربودن آن ها را نداشتم. یا اینکه با آنان رابطه عشقی
    برقرار سازم. باحتمال دختران هم از اینکه من با آنان صمیمی هستم و توقعی ندارم از
    من دوری نمیکردند.  بعضی از جوانان ما به
    چشم یک کالا به زن نگاه میکنند و نه به عنوان یک دوست و یک همکار یا همکلاس؟ شاید
    اگر من ثروتمند بودم میتوانستم با آنان مثلا حتی ازدواج کنم ولی درحالیکه من به
    زحمت مخارج خود را در میآوردم چگونه میتوانستم از عهده مخارج یک زن هم برآیم.

     

    اگر معتقد باشی
    مورد شماتت هستی و اگر نباشی باز مورد چرا گوییها. مردم میخواهند هرطور هست عقیده
    شخصی خود را تحمیل کنند ولو اینکه از نظر شما غلط هم باشد. دختران اروپایی میگفتند
    که شما شرقی ها دختران را محبوس میکنید تا مردان ثروتمند با آنان ازدواج کنند. زنان
    بایست عفیف باشند درصورتیکه پسران و مردان میتوانند آزاد باشند. آنان سعی دارند با
    دختران ما رابطه جنسی داشته باشند ولی بعد از تمام شدن تحصیلاتشان به کشورهای
    خودشان میروند وبا یک باکره عروسی میکنند و دختران باردار و بچه دار شده مارا تنها
    رها میکنند. البته این همان پسران ثروتمندی بودند که دختران خارجی راحت به دام
    عشقی و یا جنسی شان می افتادند و از آنان حامله میشدند ولی چون سهل وصول بودند
    پسران ثروتمند یا مثلا غیرتی رهایشان میکردند و به دنبال دختر باکره هموطن میرفتند
    زیرا اکنون تحصیکرده هم مثلا شده بودند. 

  • Sahameddinghiassi

     

    ازماست که برماست  بیخود دنبال دیکتاتور ها نگردیم این خود
    ماهستیم که دیکتاتور یا دیکتاتور پرور هستیم. 
    زیرا همه ما خود را عقل کل میدانیم و میخواهیم عقیده های عقده شده خود را
    به دیگران تحمیل کنیم.  دیکتاتوری در وجود
    خودماست که دیگرانرا قبول نداریم و خود شیفته هستیم منتهی چون قدرت و ثروت نداریم
    کسی برای ما تره خورد نمیکند ولی اگر ما هم دستمان به همان دم گاو بند شود کمتر از
    دیکتاتورهای کنونی نیستیم.  مگر دیکتاتورها
    هم کارگر یا اشخاص فقیری نبودند که حتی در زندان ها زندانی هم بودند ولی چه شد که
    بعد از رسیدن به قدرت وسوار شدن به خرمراد همه چیز را فراموش کردند و چیزی شدند که
    از دیکتاتورهای قبلی کم کسری نداشته باشند. حتما داستان گدایی که شاهین شاهی بر
    سرش نشست را شنیده اید که پیرمرد گدا وقتی شاه شد دمار از روزگار مردم در آورد.
    این همه فحاشی ها که در کامنت ها میشود و هرکس با ما و رفتار ما مخالف باشد فورا
    شمشیر میکشد برای چیست ؟  زیرا همه ما
    شناگران قابلی هستیم ولی آب نمی بینیم. 
    مثلا بهاییان که در ایران مظلوم هستند و مورد قتل غارت قرار میگیرند و از
    هر طرف در فشارند اگر دستشان برسد در همان ایران دمار از روزگار کسی که به آنان
    اعتماد کرده است را در میاورند و دست کمی از همتایان مسلمان خود ندارند.   البته در هر دین و آینی اشخاص والا هست ولی
    متاسفانه دیکتاتور ظلم  دزدی  فساد غارت در وجود همه ما کم بیش هست منتهی
    عرضه ظهور ندارند. من مثالهای زیادی دیده ام که کسی به کمک شخصی رفت ولی در عوض
    تشکر به ناراحتی مواجهه شد و بعد از غارتش لجن مالش هم کردند و افراد خانواده اش
    را هم با او بد کردند. مشگل در این است که ما نمی توانیم دوست بداریم و اگر کسی را
    دوست داریم برای این است که شاید منافعی داریم. 
    متاسفانه عشق انصاف ومروت مرده است. درست همان چیزی است که سیستمی که دنیا
    را هدایت و کنترل میکند میخواهد  مردن از
    عشق؟

     

    متاسفانه جوانان ما بعضی ها زن را
    تنها بچشم لذت جنسی و مال جنسی نگاه میکنند و تمامی زیبایی ها اورا جنسی می
    پندارند. و با دیدن هر زنی بخصوص زیبا تحریک جنسی میشوند. لذا تظاهر میکنند که نمی
    خواهند زن زیبا را ببینند ولی در غرب زن زیبا از نظر شما نیمه برهنه است و تنها نکات
    ظریف او بایست پوشیده باشد. هر زنی که مثلا مایو دو تکه پوشیده باشد از نظر قانون
    غرب پوشیده و یا مثلا با حجاب است. همانطوریکه دیدن یک گل زیبا و یک حیوان زیبا
    پرنده زیبا قشنگ است و شاهکار آفرینش همانطور هم یک زن زیبا ویا دختر مقبول زیباست
    و نبایست به چشم هرزه گی به او نگاه کرد. و یا تظاهر به جانماز آبکشی کرد. ودیگران
    را ابله نامید چون باطن و ظاهر یکسان دارند. هر مرد متعادلی از دین یک زن زیبا لذت
    میبرد. آیا شما غیر از این هستید. از زیبایی لذت بردن هم همانند هم آغوشی و عمل
    جنسی هم نیست. متاسفانه جوانان ما از دیدن یک زن زیبا غیرتی میشوند یا از دست دادن
    یک زن مرد رگهای گردنشان متورم میشود ولی در سایر مسایل ملی میهنی علمی غیرتی
    نمیشوند. در غرب زنان آزادترند و خود سوزی نمیکنند زیرا مردان آنانرا مجبور به
    داشتن حجاب اجباری نمی کنند یعنی نمی توانند که بکنند. به زنان اگر تجاوز کنند
    تنبیه میشوند.  به کودکان و همجنسان خود هم
    تجاوز نمی کنند.   امیر  در ثانی مطلب من مربوط به آن زن نبوده است  وی تنها در سایت دیگران بوده است.  متاسفانه جوانان ما در اثر نداشتن رابطه های
    انسانی با جنس مخالف دارای عقده های شدید جنسی هستند که این عقده های جنسی
    میتوانند خطرناک هم باشند. همجنس بازی  بچه
    بازی و اینکه حسادت و عقده های جنسی توان جوانان مارا گرفته است امری واقعی است.
    ولی جوانان چشم خود را به روی همه مشگل ها بسته اند و تنها به زنان گیر میدهند.