از دهه فجر تا سه دهه زجر، آیا چیزی جز سستی و ناتوانی ما است؟ ۱۲

دهه زجر، آغاز زجرهای پیاپی

هنگامی که پای خمینی شیطان بزرگ بر روی خاک ایران گذاشته شد، دهه فجر برای آخوند و دهه زجر برای ملت بخت برگشته ایران آغاز گردید. ده روزی که ماخردباختگان، ملت تسلیم، و مظلوم ایران، آخوند را بر مال، جان، ناموس، و سرنوشت کشورمان سوار کردیم. گرچه آغاز دهه زجر با دشنام و بدگویی، تهدید، دستگیری، شکنجه، و اعدام همراه بود، ولی بازهم درسی نگرفتیم و از خواب غفلت بیدار نشدیم.

تا آنجا که گوسفند وار‪,‬ به صف ایستادیم و سند سرسپردگی، نوکری، و بدبختی خود را امضاء کردیم، ولایت، سروری، و آقایی روضه خوان ۵ تومانی را پذیرا شدیم. ولایتی که نشان می داد، ما ملت عقب مانده، نادان، گنگ، و عقب مانده ایم و نیاز به یک سرپرست و قیم داریم.

ما ملت خردباخته د فروردین ۱۳۵۸، گوسفند وار بدون آن که به ماهیت پلید آخوند توجه داشته باشیم، به  مولایی، و رهبری او، یعنی تسلط بر جان، مال، ناموس و شرف خود رأی دادیم. ما آز آن لحظه شرف و حیثیت و آزادگی را از خود سلب نموده، و اعتراف کردیم موجودات ضعیف و بیچاره ای هستیم که به قیم و سرپرست نیاز داریم.

ما ملت خردباخته در فروردین ۱۳۵۸، گوسفند وار بدون آن که به ماهیت پلید آخوند توجه داشته باشیم، به مولایی، و رهبری او، یعنی تسلط بر جان، مال، ناموس و شرف خود رأی دادیم. ما آز آن لحظه شرف و حیثیت و آزادگی را از خود سلب نموده، و اعتراف کردیم موجودات ضعیف و بیچاره ای هستیم که به قیم و سرپرست نیاز داریم.

سکوت ما، تسلیم پذیری و بردگی ما

در روزهای نخست ده فجر، سکوت ما به آخوند قدرت داد که رفته رفته دامنه زورگویی و تجاوز خود را ادامه داده، و ده روز فجر خود را به سه دهه زجر ما مردم گسترش بخشد. در آغاز، سلحشوران ارتش ما را به جوخه اعدام سپردند، ساکت ماندیم. با بیرون کردن استادان ارجمند و بلند پایه دانشگاهها و فرهنگ ما را به لجن کشیدند، حرفی نزدیم.

خمینی به ایران آمد، میلیون ها مردم نادان و نا آگاه، گوسفندوار بی پیشبازش رفتند. در فرودگاه تا چشم کار می کرد، آخوندهای بی صفت دشمن ایران و ایرانی گرد هم آمدند. مردم ما چشم عق لو خردشان کوربود که این تجمع آخوندها، و از دسر رفتن آزادی ما را ببینند تا به این روز سیاه دچار نشوند؟!.

خمینی به ایران آمد، میلیون ها مردم نادان و نا آگاه، گوسفندوار به پیشبازش رفتند. در فرودگاه تا چشم کار می کرد، آخوندهای بی صفت دشمن ایران و ایرانی گرد هم آمدند. مردم ما چشم عقل و خردشان کوربود که این تجمع آخوندها، و از دست رفتن آزادی ما را ببینند تا به این روز سیاه دچار نشوند؟!.

اعدام های گسترده و پیاپی

وزیر فرهیخته و گرانمایه فرهنگمان، دکتر فرخ رو پارسا, و مهندس عبدالله ریاضی پدر صنعت و تکنولوژی  را اعدام کردند، دم بر نیاوردیم. بر سر زنان، نیمی از جامعه ما گونی و لچک سیاه پوشاندند، بازهم در سکوت ماندیم. در سال ۶۷ چندین هزار از جوانان ما را وحشیانه درون زندان ها به دار کشیدند، آه از نهادمان بر نیامد. چوب های دار را در هر گوشه و کنار کشور به پا کردند و فرزندان میهن را به بهانه دروغین قاچاق، دزدی، و اهانت به آخوند متجاوز بیگانه پرست اعدام کردند، ایستادیم و تماشا کردیم، و شاید هم با مزدوران و نوکران رژیم هم آواز شدیم. گروه اوباش و مزدور رژیم، از بام تا شام به هم میهنان ما در کوچه و خیابان، و در خانه هایشان وحشیانه یورش بردند، آنان را دستگیر، شکنجه تجاوز و اعدام کردند، ما بازهم در سکوت ماندیم…

این اعدام های دسته جمعی و گسترده خلخالی جلاد خمینی در کردستان است که هم میهنان گرانمایه ما را بدون هیچ گناهی و تنها برای ایجاد رعب و ترس به چوبه دار آویختند. بدا به حال مردم دیگر ایران که ساکت نشستند، و هنوز هم ساکتند. از کردهای گرامی نیز انتظار بیشتری می توان داشت. وظیفه هرکرد آنست که در از میان بردن نسل آخوند با مردم دیگر ایران ، همکاری کنند.

این اعدام های دسته جمعی و گسترده خلخالی جلاد خمینی در کردستان است که هم میهنان گرانمایه ما را بدون هیچ گناهی و تنها برای ایجاد رعب و ترس به چوبه دار آویختند. بدا به حال مردم دیگر ایران که ساکت نشستند، و هنوز هم ساکتند. از کردهای گرامی نیز انتظار بیشتری می توان داشت. وظیفه هرکرد آنست که در از میان بردن نسل آخوند با مردم دیگر ایران ، همکاری کنند.

مشکل هم میهنان، مشکل ما نیست!

در هربرخورد و عملکرد ضد مردمی ویا بی خردانه رژیم و مزدورانش، خود را کنار کشیدیم، زیرا خود را در جریان سیل و معرض خطر ندیدیم. سهم دریای خزر ما را به یغما فروختند، آن را از خود ندانستیم. دریاچه ارومیه امان را خشکاندند، بازهم با پوزخند آن را نادیده گرفتیم. فرهنگ، تاریخ، و آیین ما را به بازی گرفتند. از خود واکنشی نشان ندادیم.

تنها اتحاد و همبستگی میان اقشار جامعه و اقوام ایرانی است که می تواند رژیم سرکش و ضد ایرانی را به پایین کشد.

تنها اتحاد و همبستگی میان اقشار جامعه و اقوام ایرانی است که می تواند رژیم سرکش و ضد ایرانی را به پایین ک

پول و ثروت مملکت و حق فرزندان محروم و حتی آیندگان این کشور را دزدیدند، در حساب های شخصی اشان در کشورهای دیگر ذخیره نمودند، ولی آفتابه دزدان را اعدام کردند، دیدیم، شنیدیم، ولی بدان اعتنایی نکردیم. هنگامی که کردستان ویا تبریز به پا خاستند، دیگر استان های ایران از خود جنبشی نشان ندادند. زمانی که شیراز ویا بلوچستان اعتراضی داشت و در برابر رژیم جنبهه گیری نمود، دیگر نقاط ایران را خواب سنگین فرابرد.

آیا دیگر وقت بیدار شدن نیست؟

گویا خواب سنگینی داشته ایم، خوابی که ۳۴ سال به درازا کشید. با این خواب غفلت و نادانی ما، رژیم اشغالگر بیگانه، هر لحظه و هر آن، به غارتگری خود پرداخته، و همچنان مانند موریانه تار و پود این کشور رامی خورد و نابود می سازد. بنابراین، اکنون زمانی است که از خواب گران خود بیدارشویم و پای دشمن را از چپاولگری کوتاه کنیم. اگر امروز که کمی دیر شده، این کار را انجام ندهیم، فردا خیلی دیر است و ما سند بندگی و بردگی خود را امضاء نموده، و حلقه دار را به گردن خود آویخته ایم.

این هم آش زهر ماری است که رژیم برای ملت گدا و مستضعف شده تهیه دیده است. باید بخوریم، نوش جان کنیم، و جیکمان هم در نیاید. زیرا باید گفت: " خودم کردم که لعنت ب خودم باد'.

این هم آش زهر ماری است که رژیم برای ملت گدا و مستضعف شده تهیه دیده است. باید بخوریم، نوش  جان کنیم، و جیکمان هم در نیاید. زیرا باید گفت: ” خودم کردم که لعنت ب خودم باد’.

راههای چالش و مبارزه چیست؟

هر کس، هرجا، و در هرمقام، باید بادشمن ستمگر، به راههای گوناگون، مبارزه کند. راه به خصوصی را نمی توان پیشنهاد نمود. راههای عمومی که همه می توانند بدان عمل کنند، از این گونه اند:

۱- مبارزه منفی-

یکی از بهترین و کاربردترین شیوه های مبارزه با خودکامگان، مبارزه منفی است. شرکت نکردن در مجالس آخوند، نگاه ننمودن به برنامه های تلویزیون و گوش ندادن به رادیوهای رژیم، و نخریدن جنس و کالایی که رژیم ستمقیماً در آن دست داشته است.

دانشگاه تا کنون بزرگترین سنگر اتحاد و همبستگی  و سنگر مبارزه بادیکتاتوری بوده است. دانشگاهیان اعم از استادان و دانشجویان، همواره با دیکتاتوری و رژیم های سرکش و غیر مردمی به چالش برخاسته اند. وظیفه دیگر هم میهنان آنست که در بر خاست ها و تظاهرات دانشجویان، با آنان همکاری کنند. وگرنه دست یکی صدا ندارد، و صداها در گلو می خشکد وی ا خفه می شود.

دانشگاه تا کنون بزرگترین سنگر اتحاد و همبستگی و سنگر مبارزه بادیکتاتوری بوده است. دانشگاهیان اعم از استادان و دانشجویان، همواره با دیکتاتوری و رژیم های سرکش و غیر مردمی به چالش برخاسته اند. وظیفه دیگر هم میهنان آنست که در بر خاست ها و تظاهرات دانشجویان، با آنان همکاری کنند. وگرنه دست یکی صدا ندارد، و صداها در گلو می خشکد وی ا خفه می شود.

۲- بر خورد با طرفداران رژیم-

با حامیان رژیم، آنان که سر سپرده و مزدورند، باید روش های مبارزه ای و زیان وارد کردن در پیش گرفت. زیرا انان با حرف و گفتگو دست از خیانت خود بر نمی دارند. ولی با امت خردباخته و فریب خورده، باید به بحث و گفتگو نشست. چنانچه نتیجه نداند، باید روش منفی مبارزه با آنان را برگزید، و از هرگونه تماس و معاشرت با آنان خودداری نمود. برای نمونه باید گفت که نگارنده هرگونه ارتباط و معاشرت خود رابا بستگان نزدیک خودم که طرفدار رژیم مانده اند، به کلی گسستم و قطع رابطه نمودم.

جنبش دانشجویی ۱۸ تیر ۷۸، حرکتی که می رفت رژیم کشتارگر اسلامی را برای همیشه نابود سازد. این جنبش حمایت مردمی در سراسر ایران به همراه نداشت وگرنه بدبختی ما تا بدین  جا نمی انجامید.

جنبش دانشجویی ۱۸ تیر ۷۸، حرکتی که می رفت رژیم کشتارگر اسلامی را برای همیشه نابود سازد. این جنبش حمایت مردمی در سراسر ایران به همراه نداشت وگرنه بدبختی ما تا بدین جا نمی انجامید.

۳- کارشکنی در کارها-

یکی دیگر از راههای مبارزه با رژیم، کار شکنی و سنگ اندازی در کارها می باشد. هرفرد باید در کار خود آنچان سستی و وقفه به وجود آورد که نا به سامانی و نا همآهنگی در همه ارکان کشور به وجود آمده، و آخوند به وحشت افتد.

۴- مبارزه مستقیم-

آنهایی که در سیستم هستند به ویژه در ارتش، سپاه، و بسیج، و هویت ایرانی و نشانه ای از انسانیت و آزادگی در آنان هست، باید به راههای گوناگون به مبارزه با رژیم پردازند. گروگان گیری، اعدام انقلابی، ایجاد وحشت و ترس در مکان های دکانداری آخوند مانند مسجد، حسینه، نماز جمعه، و نمونه های دیگری که برایشان امکان پذیر است.

۵- نامه نگاری و شکایت به سازمان های بین المللی-

هرایرانی که دست بر قلم دارد و می تواند نامه ای بنویسد، به ویژه ایرانیان برون از کشور، باید به سازمان های بین المللی، سفارت خانه های دولت های در ارتباط با ایران، نامه های روشنگری، اطلاعاتی و اعتراضی ولو به فارسی، بنویسند و ظلم و ستم و بیگانگی رژیم ضد مردمی ایران را یاد آور شوند.

۶- اتحاد و همبستگی ملی-

مهم ترین بخش مبارزه، با هم بودن و به هم آمدن نیروهای مردمی است. همه گروهها و فعالان سیاسی باید دست از تکروی خود بردارند، و با گروههای دیگر و مردم ایران، یک اتحاد و همبستگی ملی به وجود آورند. این اتحاد می تواند هر رژیم کشتارگری را به سایه کشانده و از پای در آورد. ما باید مانند مردم مصر، هر نابه سامانی و نادرستی می بینیم در خیابان ها و میدان های شهر به اعتراض به دور هم جمع شویم. مبارزه و در تنگنا قرار دادن رژیم کشتارگر را باید از مردم سوریه یاد بگیریم. آیا ما از آنان کمتریم؟!.

این صحنه ای از اعدام در شهر برازجان است. زشتی و پلیدی این عمل حیوانی از یک سوی، بی توجهی، بی تفاوتی، بی انصافی، و سنگدلی رهگذران و اهالی آن منطقه که در جریان قرار می گیرند، از سوی دیگر است. به راستی که ما شرف و انسانیت و وجدان خود را به کلی از دست داده ایم!.

این صحنه ای از اعدام در شهر برازجان است. زشتی و پلیدی این عمل حیوانی از یک سوی، بی توجهی، بی تفاوتی، بی انصافی، و سنگدلی رهگذران و اهالی آن منطقه که در جریان قرار می گیرند، از سوی دیگر است. به راستی که ما شرف و انسانیت و وجدان خود را به کلی از دست داده ایم!.

نکته ای دیگر

اکنون بیش از سه دهه است که بر اثر کوتاهی و بی تفاوتی، ما، رژیم بیگانه پرست و ضد مردمی حاکم بر ایران روز به روز قوی تر شده، و با چنگال های زشت و نازیبای خود، گلوی مردم بیگناه و در بند ایران را می فشارد. اگر زود نجنبیم و با یک همگرایی و اتحاد ملی سر این مار گزنده را به سنگ نکوبیم، باید در انتظار روزهای بسیار شوم آینده باشیم. باید بردگی و سرسپردگی خود را برای چند دهه دیگر و ولایت و سروری آخوند را بر خود بپذیریم.

  • hasan

    aya   in   neshaneye   kassif  boodane  ma  nist   ke  KASSSSIFF  TARIN  rejim e   doonyaro ehktera  kardim ?

  • continental89

    با گزشت ۶۰ سال از رژیم فاشیست  هیتلری  هنوز  هم فیلم های زیادی از این دوره سیاه  المان از کانالهای مختلف  المان  پخش میشود , تا نسلهای  اینده  رو  متوجه  جنایاتی   که در تاریح  بشریت بی نظیر بود, بکند.  منطور من از اشاره به  این مطلب این است, که  برای نشون دادن  ماهیت   رژیم فاشیست اسلامی  ,  مخا لفان رژیم  تا انجا که امکان  برایشان هست  باید از هر فرصتی استفاده کرده  و راجع به  جنایات رهبران دین اسلام   در کل و جنایاتی که  فاشیست های اسلام  در ایران  در مدت این ۳۴ سال  بر مردم  روا  داشته اند ,  بنویسند.  از گفتن اینکه  اینها تکراری است  ویا  از فحاشی طرفداران رژیم فاسد  ایران نباید عقب  نشینی کرد.  رژیم جنایتکار  ایران مردم رو  با  دروغهای  اسلامی  و ایه و سوره های کتاب ضد انسانی  قران  نشه کرده.  بامید روزی که مردم از این خواب  خوش بیدار بشوند , قبل از  اینکه ایران بطور کل از دست برود

    • Bokhoresh

      هنوز نمیدونی گذشت دوروسته نه گزشت بعد برا ما نظر هم میدی؟!

      • continental89

        ممنون از انتقاد ی , که کردید. شاید اگر شما هم  در  خارج از ایران بزرگ شده بودید, همین اشتباهها رو و یا بیشتر هم در ربان فارسی  میکردید.

  • Sahameddinghiassi

    متاسفانه ما فکر می کنیم با زور توهین آزار و اذیت دیگران میتوانیم حرف خود را هرچند هم مجهول باشد به کرسی بنشانیم. والایی و خوب بودن معیار است نه مسلمان بودن یا بی دین بودن  آیا شما یک انسان باشرف  مهربان متواضع  مطمین  چشم پاک را بیشتر دوست دارید یا یک انسان دروغگو  تفرقه افکن  غیبت کن  دزد خاین و نادرست را. حالا اگر این دونفر یک دین داشته باشند کدامشان را ترجیح میدهید حتی اگر هر دوی آنان بی دین باشند باز شما متمایل به کدامشان هستید. معیار خوبی شرافت  درستکاری  امانت داری  چشم پاکی و والا بودن هست  نه دین داشتن صرف؟ اگر دینها بتوانند انسانهایی والا بسازند خوبند و اگر شیادانی و حقه بازانی تحویل بدهند خوب نیستند. آیا غیر از این هست؟ حالا شما هی به بادینها حمله کنید و آنان هم بشما یا شما هی به بی دینان بپرید و آنان هم بشما  عاقبت چه میشود  تمامی سرمایه های ملی را غارتگران بین المللی می برند. هی بهم فحش خوار مادر بدهیند هی آلات جنسی را مد نظر گرفته به آلات جنسی دیگران بد بیراه بگویید؟ آیا با این روش شما به آزادی  افتخار علم دانش  غیر وابستگی پیشرفت خواهید رسید. هی فحش بدهید تا بقولی فحش دانتان دربیاید؟ آخر چه؟
    مشگل ما اکنون مشگل دینداری و بی دینی نیست بلکه مشگل ما مشگل نداشتن خرد اجتماعی است مگر در مثلا آمریکا بین بادینان و بی دنیان نفاق جنگ و کینه هست؟  ما تخصص داریم که همدیگر را به هر نامی بکوبیم و تفرقه ها را دامن بزنیم.
    این تفرقه ها تنها وقت تلف کردن و سرگرمی است که در حقیقت آب به آسیاب دشمن میریزیم همانان که میخواهند ما را در فقر و فلاکت  تفرقه تعصب  دربدری  خشونت  بیسوادی و جهالت گرفتار ببینند. فحشکاری همدیگر و همدیگر را کوچک کردن و تمسخر کردن راه و چاره نیست  هیچک از ما علامه دهر نیستیم ما شاید مثل پازلهایی باشیم که اگر باهم متحد شویم یک تصویر میسازیم.
    ما حتی اگر کسی بخواهد به جامعه مان مجانی خدمت کند با او بمناسبت  هایی در ستیز در می افتیم و کسی که بخواهد راه را بما نشان بدهد و مارا کمک کند آزارش میدهیم.  با کسانی که هم آوازه ما نیستند دشمنی میکنیم و تا مادامیکه میتوانیم از وی استفاده ای داشته باشیم با او خوبیم ولی بعد اورا میرانیم. متاسفانه اتحاد و اتفاق بین مانیست. هرکسی سعی دارد عقیده خود را به دیگری تحمیل کند و حاضر نیست که به دفاع و یا پاسخ وی گوش فرا دهد. بیش از ۵۰ میلیون از مردم و جوانان تحصیکرده کشورهای ما به غرب رفته اند و اکثر آنان در آن سرزمین ها به بازی گرفته نمی شوند غربیها با پنبه سر می برند وریشه ها را هدف قرار میدهند. زیرا میدانند که جوانان ما هم همان هوش و همان استعداد را در یاد گیری دارند و اگر ّهمان آزادی و همان امکانها را داشته باشند از جوانان آنان جلو خواهند زد. این تفرقه ای که بین ملتهای ما و مردم ما می بینید تنها از راه برنامه ریزی درست آنان سرچشمه گرفته شده است. قربتا الی الله  . این غرورهای پوچ که کسی که شش کلاس سواد دارد مثلا میخواهد استاد دانشگاه را بیسواد معرفی کند نتیجه همان برنامه ریزیها است که مردم ما میخواهند نخوانده ملا باشند و نادانسته ادای  دانشمند را در آورند.
    متاسفانه ما بجای دوستی همکاری هی منم منم کرده خود را تافته جدا بافته میدانیم چه مقامی داشته باشیم چه نه؟ این غرورهای ابلهانه واین تعصب های بچگانه باعث نابودی کشورهای ما شده و میشود.  سیستم استعمار و استحمار بین المللی هم همین رامیخواهد؟ عوض ریشه کردن یک مشگل هی به سرشاخه های حمله میکنیم.  گیرم که مثلا بی دینان  بادینان را از بین بردند  بعد چه این کینه  و این ظلم تا ابد مارا در مسیری هدایت میکند که خواسته اند و برای ما برنامه ریخته اند.
    این یک مساله بغرنج نیست  اگر هم با عقیده ای موافق نیستیم احتیاجی نیست که با فحش و ناسزا وبیرون کشیدن آلات تناسلی فک فامیل طرف اورا در هم بکوبیم یا مثلا متقاعد کنیم.
    تمامی این حرفهای زشت نتیجه عقده هایی است که در ما بوجود  آورده اند. چرا مثلا آلمانی ها به هم فحش خوار مادر نمی دهند وقتی که با هم دعوا دارند؟

  • Sahameddinghiassi

    خرد همراه با دانش و تساهل بردباری و تحمل عقاید دیگران همراه با دوستی مهر و یگانگی تنها راه رهایی ماست. سیستمی که دنیا را میچرخاند میخواهد مردم در بلاهت نادانی خرافات جهل مرکب حسادت طمع خشونت تعصب غرق باشند تا براحتی بتواند غارتگریهای خودش را بدون سرخر انجام دهد. مردم ما آنقدر در مسایل فرعی درگیرند که شاید وقتی برای مسایل اجتماعی نداشته باشند. مردی که باید در سه جا کار کند تا مخارج کمر شکن بخور نمیری تهیه کند کجا میتواند کتاب بخواند یا اخبار روز را بشنود یا مثلا با اینترنت با جهان مدرن امروزی ارتباط برقرار کند. مردم را آلوده به مسایل فرعی میکنند و افکارشان را می ربایند. نداشتن علم و دانش مدرن و داشتن خرد اجتماعی یک درد بزرگ ماست. ولی حتی مردم خود کشورهای مثلا پیشرفته هم در امان نیستند. و برنامه هایی را اجرا میکنند که آنان هم بی خبر از دنیا باشند و خوراک اطلاعاتی آنان را تنها بشنوند. ولی بطور کلی مساله بایست کامل حل شود و نمیتوان آنرا ناقص اجرا کرد. بایست طبقه متوسط تمامی دنیا باهم متحد شوند زیرا سیستمی که دنیا را میگرداند با هم متحد هستند. ولی ما متاسفانه متفرق. اگریادتان باشد سیستم کمونیستی همیشه میگفت کارگران جهانم متحد شوید نه مثلا کارگران لهستان متحد شوید. زیرا نیرو در جمع است. یعنی اربابان براحتی میتوانند اسلحه به دست کارگران لهستانی بدهند تا کارگران اعتصاب کرده مثلا آلمان را سرکوب کنند. از این جهت بایست تمامی طبقه متوسط و فقیر دنیا باهم متحد باشند و برروی هم اسلحه نکشند و همدیگر را غارت نکنند بلکه باهم برای تعاون بقای خود بکوشند. چون اربابان اگر با مردمی خردمند و متحد روبرو شوند نمی توانند از آنان برعلیه هم سو استفاده کنند. پس بایست غارت گری را کنار گذارند و مثل انسان والایی زندگی کنند. مشگل اصلی ما اکنون نداشتن اتحاد است زیرا هرکس تلاش دارد که کلیم خود را از آب بیرون بکشد ولی اینکه دوستش خسارت ببیند. این فرهنگی است که حاکم است و مردم بی تفاوت و ظالم شده اند زیرا برنامه تنازع بقا در دست اجرا است نه تعاون بقا. آنان هم یکی یکی دمار از روزگار همه ما در میآورند. برتولد برشت مثالی زده است که من مینویسم گفتند علیل ها را میکشند و نیمه دیوانه ها و یا کم هوش ها را من جز هیچ کدامشان نبودم بعد گفتند یهودی ها را میکشند من یهودی نبودم بعد گفتند خارجیان و کولی ها را میکشند من نبودم تا رسید به اینکه شاعران ونویسندگان را میکشند. من نویسنده بودم ولی دیگر کسی باقی نمانده بود تا به فریاد من برسد. داستانی ایرانی میگویند که یک شیخ یک سید و یک عامی به باغ انگوری رفتند و شروع به خوردن رایگان انگور ها ی باغ کردند. باغبان دید که حریف هرسه نفر آنان نمی شود. پس گفت ای سید آل عبا و اولاد پیامبر تو اجازه داری که از باغ من انگور بچینی زیرا تو از نواده های جد بزرگواری هستی که موسس دین ماست. و تو ای شیخ که مرتب از آل عبا و فرزندان پیامبر اکرم سخن میگویی توهم به باغ من خوش آمدی ولی این آدم عامی چه میگوید؟ هرسه بر سر مردک عامی ریختند و اورا تناب پیچ کردند. بعد باغبان گفت شیخ بزرگوار تو باندازه کافی خوردی این مرد سید آل عبا است و بایست بیشتر بخورد ولی تو که مقام اورا نداری پس دو نفری به سرشیخ ریختند و اورا تناب پیچ کردند. حالا او تنها مانده بود و سیدی که از بس انگور مفت خورده بود نمی توانست درست راه برود و خیک شده بود. باغبان بیل خود را بر کون او کوبید و گفت بس است مفت خور من برای این انگورها زحمت کشیده ام وتو مفت میخوری آنهم آنقدر زیاد. و اورا حسابی با بیل و دسته بیلش کتک زد. و از هرکدام غرامتی گرفت تا آزادشان کند. سیستم دنیا درست مثل دو مثال بالا عمل میکند تفرقه و بی خردی و نادانی دست مایه آنان است. بعد هم کنار زدن مردم و غارت همگی آنان و ثروتهای ملی و مردمی. حربه دین دستکاری شده شان برای دور کردن مردم از علم و دانش و بردن آنان به کجراهه بیخردی و ظلم وفساد و گول زدنهایشان و تزریق خرافات و تعصب است که همه مارا به دام انداخته اند. کوخ نشینان برای کی میجنگند برای کاخ نشینان. در همین آمریکا مردمی هستند که برای یک شب مهمانی شان پنج میلیون دلار خرج میکنند؟ ویا هزینه های زندگی شان شاید میلیاردها دلار باشد. کسی که پنج میلیون دلار یک شب خرج میکند بایست میلیاردها دلار در بانک داشته باشد یا؟ در حالیکه یک استاد درجه یک دانشگاه شاید حتی یک دلار هم از خودش نداشته باشد. زیرا بانکها وشرکتهای بیمه بهر طریقی که بتوانند مردم را لخت میکنند. مثلا کسی تمامی سرمایه اش را که ۲۰۰۰۰۰ دلار میشود برای یک کاری پیش قسط داده و بانک هم به او ۸۰۰۰۰۰۰ دلار داده ا ست تا مثلا یک کاری انجام دهد. بقول خودشان اسمال بیزنس. حالا بیزنسی که یک میلیون دلار میارزیده شده ۵۰۰۰۰۰ دلار بدین ترتیب ۲۰۰۰۰۰ دلار پیش قسط از بین رفته است و شخص ۸۰۰۰۰۰ دلار هم بدهکار است اگر مثلا ساختمان بیزنس را بفروشد شاید چیزی حدود ۵۰۰۰۰۰ دلار بشود آنوقت وی سرمایه ای منفی ۳۰۰۰۰۰ دلار دارد. بدین ترتیب اگر در شرق تورم ثروت های مردم را هیچ میکند اینجا هم رکود یا ضد تورم همان کار را میکند. ثمره کار سالیان مردم عادی را میربایند و آنان را تا ابد بدهکار میکنند. این یک نوع برده داری مدرن می باشد که در آمریکا رواج دارد. مردم بایست کار کنند و تمامی درآمد خود را دودستی به بانکها و شرکتهای بیمه بدهند. برای همین است که مردم سعی دارند سرهم کلاه بگذارند تا زندگی کنند؟ این است که جوانان ما باستثنای تیزهوشان و ثروتمندان همه مهمانان ناخوانده هستند و ما بایست در کشورهای خود کار دانشگاه ورفاه داشته باشیم که مردم ما به دریوزگی به غرب پناه نبرند.
    Gefällt mir · · Beitrag nicht mehr folgenBeitrag folgen · ۲۱٫ November 2012 um 22:20Schreibe einen Kommentar …
    Optionen

  • Sahameddinghiassi

    حساب دولتها را از حساب ملتهایمان جدا سازید. در همه ملتها هم انسانهای خوب و بد فراوان هستند و از جز به کل قضاوت کردن درست نیست. در ضمن گول این تفرقه ها را نخورید تا همه ما بازیچه دست شیطانها نشویم. آنان با تفرقه ملتهای ما را از هم جدا کرده و بعد هم بما نفرت و تفرقه تزریق کرده و همان طوریکه میدانیدیک مشت دزد رشوه خوار و شیاد را حمایت میکنند که مارا با هم ضد بسازند. ورگرنه سعدی فرماید که بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش زیک گوهرند. متاسفانه اکنون یک مشت انسان های خود خواه طماع و سر نشدنی در تحت حمایت شرکتهای عظیم تولید اسلحه و مواد مخدر و سایر مصنوعات کشورهای مارا برده و بنده خودشان کرده اند و همه مارا غارت علمی معنوی و مادی میکنند. دلالان و آدمکهای آنان در لباس های دیکتاتور مثل صدام وقذافی بجان ملت های ما افتاده اند. ما هم بجای نشان رفتن به هدف اصلی پادوهای آنان را نشانه میگیریم که آنان هم در زیر لوای ملت و دولت پنهان شده اند. مشگل ما بیسوادی عمومی وابستگی بی نهایت تفرقه طمع دزدی فساد نداشتن مدیریت غارتگری شهوت رانی و فساد است. اینان… دشمنان اصلی ما هستند. هرکه سرکار بیاید متاسفانه مثل قبلی ها میشود که مردم باید بگویند رحمت به کفن دزد قبلی. امیر در ایران هم اگر یک افغان یا یک تبعه کشور افغانستان خراسان به یک دختر تجاوز کند آنوقت مردم بی خرد به خانه سایر افغانان خراسانیان بی گناه حمله کرده آنان را آزار میدهند. مواظب باشید که تفرقه و نفرت بین کشورهای ما و مردمان ما به نفع غارتگران بین المللی و پادوهای ملی محلی آنان است. تفرقه بین شیعه سنی عرب عجم ترک فارس کرد ترک و… هزاره و پشتون و… افغانی خراسانی ایرانی تورانی … و… بهایی مسلمان یهودی مسلمان و… همه ساخته دست استعمار و استحمار بین المللی است وگرنه یک کارگر مسلمان با یک کارگر حتی اسراییلی چه برخورد منافعی دارد؟ یا یک کودک فلسطینی با یک کودک اسراییلی چه دشمنی میتواند داشته باشد. داستانهای واقعی که برپایه نفرت و بی خردی نگاشته شده است مارا از این ماجری بایست باز دارد. داستان رومو ژولیت که فدای قربانی نفرت های کور شدند و… میلیونها جوان معصوم دیگر فدای همین خود خواهی ها و انحصار طلبی ها و وابستگی های غیر انسانی شده اند و متاسفانه هنوز هم میشوند. ما نباید دین ملیت مذهب نژاد را وسیله اختلاف و دشمنی قرار بدهیم معیارها بایست انسانی دوستی فداکاری عدالت مساوات برابری برادری و خواهری باشد. عطار هفت شهر عشق را گشت ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم. چراغی که بخانه روا به مسجد بردنش حرام است . مولوی فرماید ای بی خبران کجایید کجایید محبوب همین جاست بیایید بیایید. به حاجیان و…شیخ مسلمان عرب در ماشین ساخته شده از تلا مسافرت میفرماید و در هواپیمای ساخت از تلا پرواز میکند و زیبا ترین دختران دنیا را در قصرساخته شده خود از عاج زندانی ثروت خودش میکند و آنوقت کودک عرب فلسطینی آب ندارد؟ آنوقت دانشجوما از دست دادن یک زن مسلمان با یک مرد میخواهد خودش را هلاک کند. وی چشمش را به روی همه مشگلات بسته و به یک دست دادن ساده خیره میشود. و برای وعده بهشت با حوریان بهشتی دوستان خود را هم لو میدهد و خودش هم مثلا شهید میشود. مشگل ما در بی خردی عمومی ملی اکثر مردم کشورهایمان است این دشمن اصلی است. بیخردی و بی دانشی و نداشتن اخلاق سلیم و عقل سلیم و انسان بودن کامل؟

  • Mostarab Aldang

    وقتی‌ صهیونیست برا یه عدّه الدنگ پارس از چند تیکه سنگ یونانی تاریخ بسازه نتیجه از این بهتر نمی‌شه و تاریخ صاحبان اصلی این سرزمین ترک ها(سومری ها) را نادیدد بگیره اونوقت سهراب ارژنگ(مستراب الدنگ) می‌شه نظریه پرداز. حالا پارس سگی ۸۰ ساله برا ترک چند هزار ساله تصمیم میگیره و تئوری صادر می‌کنه

    • Jjjjjjjjj

      ریدم به دهنت ننت …ریدم به دهن بابات که تخم تو رو به نادرستی در اونجای ننت کاشت
      البته به صورت نا مشروع

  • ASAs

    خداییش اگه همینا به خواهر یا مادر خودت تجاوز میکردن یه یه جا خفتت میکردن بازم میگفتی اعدام حقشون نیست؟؟؟

  • reza

    بلوای بهمن ۵۷ استفراغی بود وقورت دادنش خیلی مشکل شده!!!

  • Behrooz-bruce

    ققط سهام الدین قیاسی! به حرفها و نصایح این مرد بزرگ گوش کنید و عمل کنید شاید از این منجلاب بیرون امدیم!