وضعیت دردناک و اسف بار زندگی بانوان در رژیم اسلامی ۱

بیش از نیمی ازجمعیت کشورمان را همیشه بانوان تشکیل داده اند. بانوانی که درحقیقت رکن مهم سازنگی، واساس و پایه خانواده را تشکیل می دهند. بانوانی که دوران بارداری را به تنهائی وبا بردباری تحمل می کنند،  به تغذیه ، پرورش وآموزش نوباوگان خود پرداخته و درسختی ها، دشواری، وبدبختی ها نیزغمگسارهمسرخود، وبا او شریکند.

آیا بانوان، با آن همه جانفشانی وایثارگری تاکنون سهم برابربا مردان درزندگی، درجامعه وسرنوشت سیاسی کشورخود داشته اند.؟ بدون تردید پاسخ منفی است. حقیقت اینست که بانوان کشورمان همیشه ازحقوق فردی، اجتماعی وسیاسی خود بازمانده اند.

درحالی که زنان دربالای چوبه های داردرحال جان دادنند، فاطمه کماندوها، زنان خانه عفاف، خواهران زینب، وصیغه ای های رژیم آخوندی به نوبت ایستاده اند تا رای دهند. نفرین وشرم بر این خود فروختگان، وفرصت طلب ها باد.

درحالی که زنان دربالای چوبه های داردرحال جان دادنند، فاطمه کماندوها، زنان خانه عفاف، خواهران زینب، وصیغه ای های رژیم آخوندی به نوبت ایستاده اند تا رای دهند. نفرین وشرم بر این خود فروختگان، وفرصت طلب ها باد.

پیش ازیورش تازیان، بانوان ایران با فرهنگ والای ایرانی که براساس پندارنیک، کردارنیک، وگفتارنیک بنا شده بود، بیش ازهرجامعه دیگرهم زمان خود، ازآزادی های فردی و اجتماعی برخورداربودند. بایورش تازیان، زنان کشورمان یکباره حقوق وارزش معنوی خود را ازدست دادند، وبازیچه ودستاویزمرد وجامعه خود شدند. زیرا  قانون زن ستیزی اسلام بسیار ارتجاعی و دور از هر مدنیت و انسانیت است. زن در اسلام در حقیقت پشیزی ارزش ندارد. او تنها برای شادکامی مرد، و پخت و پز و رختشویی آفریده شده است.

خوشبختانه فرهنگ پیشرفته ایرانی توانست به تدریج ازخشونت، بی دادگری و تبعیض اسلام بکاهد، و ازآن اسلام بیابانی درنده خوئی، با به درهم آمیختن وممزوج کردن آن با فرهنگ ایرانی، اسلامی با کمی شفقت و مهربانی به وجود آورد. وگرنه اسلام تقریباً واقعی و رفتار زن ستیز آن را در رژیم طالبان در افغانستان، و یا در پاکستان و عربستان و سودان می توانیم به آسانی مشاهده کنیم. خوشبختی دیگراین که متجاوزان پس ازیورش تازیان مانند چنگیز، تیمور، ویا ترکان شمال وشمال شرقی چندان پای بند  دین ومرام خاصی نبوده اند که بخواهند تحمیل کنند. نتیجه این که فشاراسلام واسلام گرایان دراین دوران بر مغزوروح مردم کاسته شد، ومردم تقریبا نفس راحتی کشیدند.

 عایشه خانم جوان و شادی بود ولی شمشیر اسلام  به دست شوهر خرافاتی و عقده ای  توانست این   بانوی جوان افغانی را به این حالت در آورد. آنگاه پزشکی به فریادش مییرسد و برای او بینی مصنوعی به حالتی که می بینید می سازد.

عایشه خانم جوان و شادی بود ولی شمشیر اسلام به دست شوهر خرافاتی و عقده ای توانست این بانوی جوان افغانی را به این حالت در آورد. آنگاه پزشکی به فریادش مییرسد و برای او بینی مصنوعی به حالتی که می بینید می سازد.

با به روی کارآمدن خانواده صفوی ودرحقیقت یورش دوم تازیا ن برکشورمان وتحمیل اجباری مذهب شیعه، باردیگرمردم کشورمان به ویژه زنان زیرتعصبات مذهبی سرکوب شدند  وازدایره فعالیت ها ووجود دراجتماع به کناررفتند. دردوران آخوند زده وخرافات گستر شاهان قاجار، بانوان ما بازهم بیشترمورد آزارواذیت قرارگرفتند وحقوق آنان به طرزناجوانمردانه ای پایمال ونادیده گرفته شد.

رضا شاه پهلوی تلاش کرد که با محدود کردن دایره اختیارات آخوند و بستن دست آنها، زنان را از درون پستو و اطاق خواب بیرون آورد، و آزادی ازدست رفته آنان را به خودشان بازگرداند. اما رضا شاه آن جرات و شهامت آتاتورک رئیس جمهورترکیه را نداشت تا به کلی آخوند را به مسجد بفرستد و اورا ازدخالت درسیاست دوربدارد، و ارتش کشوررا پشتیبان قانون اساسی و درواقع سد نفوذ ناپذیری دربرابرآخوند وطمع ورزی ودخالت های اوقراردهد.

محمد رضاشاه  با آنکه فردی میهن دوست و خواستارسربلندی کشور، سرافرازی و آزادی بانوان کشوربود، به یک باره به محدودیت های پدرخود دربرابرستیزه جوئی و خردزدائی آخوند پشت پا زد و باردیگرآخوند دستاربند و بی دستار را افسارگریخته دراجتماع رها کرد. خود نیزدرخرافات پروری وهذیان گوئی با آخوند همراه و هم گام شد، و دربسیاری ازاین یاوه گوئی ها ازآخوند هم پیشی گرفت.
پیشرفت و بلند شدن آخوند ازیک سوی، وبه زیرظلم وستم فرورفتن بانوان گرامی ما ازسوی دیگر. به جرات می توان گفت که با آمدن جمهوری اسلامی، یورش سوم تازیان بر کشورو به ویژه برپیکر بانوان محروم ومصیبت کشیده امان باردیگرآغازشده است.

غزاله جاوید خواننده نامی پاکستان که برای آزادی زنان در بند اسلام مبارزه می کرد، در تاریخ ۱۸ ژوین همراه با پدرش به دست متعصبین مذهبی و سربازان اسلام  به خاک و خون کشیده شد.

غزاله جاوید خواننده نامی پاکستان که برای آزادی زنان در بند اسلام مبارزه می کرد، در تاریخ ۱۸ ژوین همراه با پدرش به دست متعصبین مذهبی و سربازان اسلام به خاک و خون کشیده شد.

از آن چه به کوتاه گفته شد که کاملا ازتاریخ سرچشمه گرفته شده است، با آمدن اسلام ،اسلام گرایان، ودکانداران دین به کشورمان، وتسلط آن ها برجان ، مال، وناموس مردم، ما نه تنها فرهنگ، شرف، آبرو، عزت، زبان، آداب وآئین ، ثروت، هستی ونیستی کشورمان را آزدست دادیم، با دست خود، بزرگترین بردگی ، بی حرمتی، ستم، ناروائی، وتجاوزرا برپیکررنجدیده زنان کشورمان وارد ساختیم. نگاه کنید، دردرازی سه دهه گذشته چه بسیاربانوان کشورمان بی گناه و معصوم به بالای داررفتند، شلاق خوردند، مورد تجاوزجنسی وبی حرمتی قرار گرفتند، ویا سنگسارشدند.

می توان  لیست جنایت های رژیم علیه بانوان و فرزندان آب وخاکمان را ازسازمان های عفوبین المللی در خواست نمود. آن گاه خود قضاوت خواهیم کرد درکشوری که زنان کوچکترین حق حیات ندارند، زن حق قضاوت ندارد، داوری او نصف مرداست، و به اندازه نصف مرد ارث می برد، آیا این بی خردی، ویا بی انصافی نیست که بعضی  زنان کشورمان،با شرکت در مجامع آخوندی مانند مسجد، راهپیمایی، و رأی دادن، پایه های رژیم  را محکم تر، و ازسقوطش جلوگیری می کنند؟!.

امتداد و پایداری رژیم غیرمردمی آخوندی برابراست با ظلم وجوروستم بیشتربه زنان، کودکان، جوانان، وپیران کشورمان. بنابراین، هم وطن آیا با این جنایات وظلم و ستم که رژیم آخوندی برهم نوعان بویژه بانوان کشورمان وارد ساخته و همچنان ادامه می دهد، آیا بازهم می  در مجلس و محفل آخوند شرکت کنی؟. زهی بی انصافی، زهی بی توجهی.

ازآن چه به کوتاه گفته شد، ما را براین باور و عقیده است که ازاین به بعد یک زن ایرانی با شرف و میهن دوست حاضر نخواهد بود تا در اجتماعی که آخوند با دستار و یا بی دستاردر آن است شرکت یابد، چه رسد به این که برای رأی دادن در جلو صندوق قلابی آخوند حاضر شود.

  • مهمان ناخوانده

    آقای محترم شما مشکلتان با رفتارهای غلط است و هدفتان بهبود جامعه بشری؟ یا با ادیان مشکل دارید؟ اگر با ادیان، که صراحتن بگویم شما چیزی از ادیان نمی دانید، دانش شما در این مورد از کودکی پانزده ساله بیشتر نیست، تمام مطالب کپی شده تان از مشیری( به قول شما استاد!)  را خوانده ام. عزیز من “کفر یک مکانیسم دفاعی است که توسط فرد گناهکار در انکار دین برای آرام نمودن وجدان آزرده و گناهکار خویش بکار گرفته می شود و نه بیشتر”. هیچ عاقلی مطلقن نافی خدا نیست نمونه اش داوکینز و اگر به همان اندازه متمایل به صفر او هم به خدا اعتقاد داشته باشی کافیست و دین را به دنبال خواهد آورد و نمونه کاملش انیشتن و اعتقادات دینی او، و اگر شما از این هم جلوتر رفته و مطلقن منکر خدا هستی که دیگر حرفی نیست و تکلیف شما معلوم . شما در تمام مطالبتان سعی دارید همه کاستی ها و نقایص فرهنگی را به ادیان نسبت دهید، بدون آنکه بدانید چه می گویید، بارها شما را راهنمایی کردم که به مشکلات اجتماعی به روش مودبانه بپردازید و به حاشیه نروید، در مورد ریشه آن سعی نکنید عقاید خود را تحمیل کنید، اجازه دهید مردم خود در پی چرایی مشکلات در آیند تا زمینه بروز مشکلات حل شود، توهین نکنید، اگر شما می گویی که همه مشکلات از دین است، متقابلن آنها هم می گویند که همه مشکلات از بی دینی است  و به همان خدایی که جانم در دست اوست هر دو شما دروغ می گویید و مصادره به مطلوب می کنید، هر دو فاشیست و دیکتاتور و عقاید خود را تحمیل می کنید شما اگر اینقدر علاقه به مسایل دینی دارید خوب بروید مبارز مذهبی شوید نه نویسنده مسایل اجتماعی، اسلحه بدست بگیرید و مثل آدمهای دیندار تندرو شما هم آدم بکشید نمونش همین عزیزی که شروع به مرگ بر و امثالهم کرده، بشوید مثل موبدان زردشتی عهد ساسانی، صهیونیزم یهودی، راست افراطی مسیحی، طالبان اهل سنت، اخوان المسمین یا القاعده عربی و خمینی ایسم شیعی، شما که با این ادبیات بیشتر به تندخویی ها دامن می زنید. شما می خواهید مخالفان خود را نابود کرده یا آگاه کنید؟ اگر شما هم فکر می کنید آنچه نزد شماست درست و کامل و غیر قابل بحث است که خوب چشممان به جمال طالبان بی دینی و روشنفکری، روشن، شما یا می فهمی که چکار می کنی یا نمی فهمی، اگر می فهمی؟ که این طرز نوشتن شما بیشتر به یک عده متعصب انگیزه می دهد برای رفتارهای تندتر و غلط تر و اگر نمی فهمی…
    در ضمن این خانم به دست شوهر سابقش به خاطر حقارت و حسادت کشته شده نه اعتقادات، زمانی که همسر این فرد هم بوده خوانندگی می کرده، و لذا باید آن موقع او را می کشت،یا با وی ازدواج نمی کرد، حال اگر می خواهد آن را به دین بچسباند تا خود را تبرعه کند این امر دیگری است که شما با نسبت دادن عمل او به دین داری به او کمک هم میکنی، شما از هر موضوعی سو استفاده کرده تا مقصود خود را حاصل کنی، مثل همان اساتید به اصطلاح حزب اللهی همکارم که در دانشگاه از لحاظ علمی به من حسادت می کردند، تهمت لاقیدی دینی میزدند، کسانی که در سنی که من نماز می خواندم آنها حتی نمی دانستند ماتحت خود را چگونه بشویند.