آقای امیرعلی که به نظر می رسد انسان پاکباز، پرشور و میهن پرستی است با چاپ فرتور شادروان شاه و همسرش که لبخند می زدند، حسرت آن روزها را بدل گرفته و اظهار تاسف نمودند.

من از سوی فضول محله چنین نوشتم:

فضول محله: دوست گرامی و پاکباز، جوان میهن پرست ومهربان، امیرعلی فرهیخته. از شما بعید است که حسرت گذشته رابخورید. شما که جوان وارسته ای هستید، باید پرچم دار و مشعل دار آ زادی باشید و هرلحظه و هرجا بادیکتاتوری در ستیز وچالش باشید .اگر دریک خانواده پدرهم دیکتاتور باشد ، باید بااو هم در جنگ و ستیز بود. اگر برادر بر خواهر و یامادر بر فرزند دیکتاتور است، بایددر برابر آنان نیز ایستاد.

هدف از نوشتن این پاسخ دو چیز بوده است: یکی آن که هرکجا و هروقت و در برابر هرکس که دیکتاتور باشد، باید ایستاد، زیرا این رمز آزادگی است. دیگر این که؛ ما نباید حسرت گذشته را بخوریم، بلکه باید از گذشته به نفع حال و آینده پند بگیریم. به طور کلی ما بر این باوریم که تعصب کورکورانه و وابستگی به رژیم گذشته مانع از آنست که ماهم میهنان، بیشتر و بهتر به دنبال آینده سازی کشور باشیم. وانگهی، فرتوری که آقای امیرعلی به چاپ رساندند، مربوط به دراندرون، و از چهره شاه در محیط خانوادگی گرفته شده است.

شاه دارای دو چهره و دو شخصیت متمایزبود: در محفل خانوادگی و بادوستان خارجی، فردی مهربان، شوخ طبع، بذله گو، با لبخند و شادی، و اما در برابر مردم که می بایست پدری مهربان باشد، با چهره ای خشن، عبوس، بداخلاق، و بی احساس برخورد می کرد.

فیلم هایی که از آن زمان به جای مانده،، و حتی فیلم هایی از جشن ها و نشست های درون کاخ ها که ما دیده ایم، گواه این مطلب است.

گهگاهی که شاه تصمیم می گرفت به جایی سفر کند، در مسیر عبور ایشان کشاورز و یا کارگری که بسیارهم شاهدوست بود، ناگهان خود را به پای شاه می انداخت. و اما شاه چه می کرد؟ ایشان مانند آن که از کنار و روی گونی سیب زمینی ای رد شود، با چهره ای گرفته و خشمناک آن جانباز فداکار را نادیده می گرفت و از روی او می گذ شت. سپس مزدوران، و چاکران ساواک با ضرب و شتم آن بیچاره فلک زده را به گوشه ای پرتاب می کردند، و یا او را به سویی ناشناس می بردند.

در برابر پیشنهاد ما به آقای امیر علی، آقای احمد مقدم که ایشان را نیز پاکباخته و میهن دوست یافتیم،بر آشفتند که اگر پدر دیکتاتور است، جای آن نیست که ما به چالش و مبارزه برخیزیم. ضمناً ایشان لیستی از کارهای انجام شده در گذشته دردوران ۳۷ سال حکومت شاه و ۱۶ سال سلطنت پدرشان را یادآور شدند.  گویا مردم آن دوران و مسئولین گوشه و کنار همه خواب بودند و کشور هیچ کاری انجام نداده اند،و همه آن ها به دست شاه، و به امر مستقیم شاه انجام شده است. به عنوان نمونه، دبستان و دبیرستان های کشور عموماً ساختمان های کرایه ای بودند، و یا بزرگان و سرمایه داران محلی از ملک و پرداخت کمک های خود، آنان را ساخته بودند.

پاسخ ما به آقای مقدم این چنین بود:.

فضول محله: جناب مقدم بادرود به شما، با آن که بسیاری از این گفته ها حقیقت واقعی ندارد و جای بحث و گفتگوست، با این حال به فرض این که همگی صد درصد درست باشد، آن ها را در یک کفه ترازو بگذارید و در کفه دیگر گرفتن آزادی از مردم و خط بطلان کشیدن بر مشروطیت بگذارید و ببینید کدام کفه می چربد و سنگین تر است؟

البته ما در این جا اشاره ای به غارتگری ها ، و کشتار بیرحمانه مخالفین خود ایشان نکردیم.

آن گاه آقای احمد سبزی بدین شرح گفتار ما را پسندیدندفضول محله: بادرود به شما احمد گرامی، ما ناچاریم و باید عملکرد دولت مردان خود را سنگین سبک کنیم تا فرزندان آینده این آب و خاک در اشتباه نباشند. ما دشمنی شخصی با کسی نداریم. هرفرد انتقاد پذیر است. گاهی کفه خدمات یک سیاستمدار بر کوتاهی ها و اشتباهت او می چربد و گاهی برعکس. ولی طرفداران یک سیاستمدار و مسئول اگر بخواهند کورکورانه همه چیز را سپید سپید و یا سیاه سیاه ببینند، درست نیست. حال تا نظر و دیدگاه شما چگونه باشد؟

فضول محله: جناب مقدم گرامی- هیچ گونه عذر و پوزشی برای از میان بردن آزادی و دیکتاتوری شاه فقید وجود ندارد. بارها سیاستمداران درست کشور حتی آقای دکتر صدیقی استاد دانشگاه، ویا آقای علم به شاه عواقب وخیم ادامه دیکتاتوری او را یاد آور شدند.

یکی از نخست وزیران که اکنون نامش نظرم نیست شاید قوام السلطنه بود در نامه ای به شاه نوشت که روش سیاسی کنونی دارای سرانجامی نافرجام خواهد بود.. در سال ۱۳۵۷ وقتی شاه از آقای دکتر

صدیقی خواست که نخست وزیری را برعهده بگیرد، ایشان پذیرفت به شرط آن که شاه در ایران بماند. ایشان به شاه گفت که اگر شما از کشور بیرون روید، همه چیز به هم می ریزد و مذهبیون، قدرت را در دست می گیرند. شاه باز هم نپذیرفت و به روش دیکتاتوری خود ادامه داد. ما دیدیم که دکتر بختیار بی چاره نتوانست در نبودن شاه که ۳۷ سال در کشور سابقه داشت از بهم پاشیدگی نظام جلوگیری کند.

هم اکنون نیز شاهزاده با گوش نکردن به تجربه و سفارشات خیر خواهان ، و این که تنها تکیه اشان دولت های باختری و گوش کردن به شماری از فرصت طلبان دورادور خودشان است، همان اشتباهی که شاه در همه عمر خود کرد، و رژیم کنونی نیز به نحو دیگر نظیر آن اشتباهات را تکرار می کند،انجام می دهد..

نکته آخر این که کسی نمی گوید شاه خائن بود. شاه برعکس  فردی هم میهن دوست بود ولی دیکتاتوری و خودبزرگ بینی وی موجب بهم پاشیدن کشور و افتادن آن به دست لاشخورران شد.

دیگر این که همچنان که در سایت ما می بینید، دشمنان کشور ما در سراسر تاریخ نخست تازیان، سپس از ۵ سده پیش تاکنون، روسها و انگلیس ها، بوده اند، و اکنون هم چینی ها به آن اضافه شدند. بادرود بیشمار و آرزوی سالی پر بار و خجسته برای شما ودیگر هم میهنا ن فرهیخته امان.

با پایان این گفتگو که در آن بدگویی فرد شاه و کس دیگری نبود، نا گهان طرفداران پر دانش و ادب و مظهر عفت و کلام که معلوم نیست از دهان خود سخن می گفتند، و یاباروش دیگری، این چنین وارد کارزارشدند:

Azita Ghobadi ما ملت ایران غدر ناشناس هستیم

Ahmad Moghaddam Fozoole Mahaleh az shomaa be door ast ke in charandiyaat ra benevisid YANI CHI?

فضول محله: آقای احمد مقدم گفتار ما را ولو غلط هم که باشد، چرندیات نامیدند.، و مردم ایران را آن چنان وامانده، بی شعور و بی سواد خواندند که تنها رضاشاه بود که آنان رانجات دادو..

Ahmad Moghaddam Fozoole Mahale hatta dictaator tarin kasi raa be khaatere khaanevaadash mahkoom nakard haalaa az key taa haalaa shomaa ghaazi shodid dar zemn agar Shahe faghid va Reza shahe kabir naboodand maa hanooz giveh be jaaye kafsh mipooshidim namak nashnaasi ham haddi daare ghorboon

Noushy Irani degeh gandesho darovordin mamalekat ro be verani keshidin hanooz neshastin paye hamoon mozakhrafati ke yek rooz ba hamoona Iran ro viran kardin. Vatan forosh dast bardarid khejalat bekeshid enough is enough, had aghle hala ke mamlekat ra be gand keshidin degeh saket beshinin sare jatoon khejalat bekeshin.

فضول محله: خانم نوشی ایرانی دیکتاتوری های رژیم گذشته، کودتای ۲۸ مرداد، و خودکامگی های رژیم پیشین که موجب رستاخیز مردم در درسال ۱۳۵۷ شد، فراموش کرده، این نوشته های دور از هر اتهام و توهین مارا مزخرفات و ما را وطن فروش نامیده اند.انگ زدن و اتهام بستن بدون هیچ آگاهی و شناخت دیگران، از معرفت و دانش این خانم است.

Noushy Irani Hezbe Todeh eslami sabz vatan forosh

Sayeh Saadat noushi jan bahat moafegham. in khak bar sar ha bishtar az inke vataneshoon ro doost dashteh bashand az padeshahe faghid nefrat darand. in badbakht ha nefrat az padeshahe faghid ro ba roshan fekri va vatan parasti eshtebah gereftand.

فضول محله: خانم سایه سعادت نیز پامنبری کرده، سخنان ادیبانه و سرشار از معرفت و امعان نظر هم اندیش خود را ستایش نموده و در راستای فرهنگ و تربیت استبدادی خود به ناسزاگویی پرداخته است.

Sayeh Saadat yeki nist beheshoon bege bisharf ha mohamad rezza pahlavii 30 sale ke be rahmate izadi peyvasteh. age shoma orzeh dashitid chera hanooz natoonestid be andaeye yek rooze on marhoom be vatanetoon khedmat konid? az ostokhanhaye on marhoom ham nemigzarid?

فضول محله: ما نمی دانستیم که شاهزاده گرامی دارای چنین هوادارانی پر و پا قرص، با این عفت و عصمت کلام و با منطق است. باید گفت جناب شاهزاده، گلی به گوشه جمالت،  کلاهت راا کج نگهدار، زیرا شما توانستید شعبه چاله میدون را با دلاوری هواخواهانتان در فیس بوک به وجود آورید. شما در حقیقت گل کاشتید، و چه رزم آوران سلحشوری به دور خود گرد آوردید؟.

گرچه ما شما را پیوسته  فردی روشنفکر و ایران دوست دانسته ایم، ولی سوای عده ای از هواخواهان باکلاس و محترمتان، نمی دانستیم که بسیاری از آنان،  با بی منطقی و تنها از راه  ناسزگویی، دشنام  دادن، و هوچی گریی و روش چاله میدانی، و در مسیر شعبان بی مخی می خواهند با انتقاد ها برخورد کنند.

بدیهی است با این روش، بیشترین مردم که می توانستنداز طیف شما باشند، می رنجند، و نسبت به شما که امید می رود پیشتاز و پیشرفته تر از پدرتان باشید، بدبین می شوند.. ما به هر دلیل که بخواهید، بر این باوریم و می توانیم به اثبات برسانیم که با این هواداران آتش در معرکه انداز، ودلایلی دیگر، این ره که می روید به ترکستان است.

با آن که ما در بایگانی خود آثار و نوشته های بسیاری از اشتباهات دوران گذشته داریم، ولی هیچگاه نخواسته ایم و نمی خواهیم با پخش و انتشار آنان، آب به آسیاب دشمن مشترک ، یعنی جمهوری خون آشام اسلامی بریزیم. ما شدیداً بر این باوریم که وظیفه هر انسان با وجدان و با شرف در این دوران بحرانی، سنگر گیری و در یک راستا به چالش و مبارزه برخاستن با رژیم ولی وقیح است، تا دیدگاه شما خواننده گرامی چه باشد؟

نکته آخر این که این گونه طرفداران که با فحش و دشنام و ناسزاگویی صفحه فیس بوک را اشغال کرده اند، به هم تعارف و تمجید و به منتقدین (نه مخالفین ) خود دشنام و ناسزا می فرستند،و همان روش رژیم گذشته را دنبال می کنند، هیچ گاه و هرگز به جایی نخواهند رسید.

اکنون ایران در دست جوانان است. ما هرروز و هرشب، در خانه، کوچه، پس کوچه، و خیابان،  با آن ها به سر می بریم و به شما اطمینان می دهیم که در آینده سیاسی ایران، جای بحث ، منطق، و استدلال است، نه یاوه گویی، دشنام دادن، و ناسزاگویی که هر کدام یک استبداد است و تنها از رژیم های گذشته سررشته می گیرد.