شنیده بودیم که آمریکا یک کشور بزرگ دموکراسی جهان است، و به آزادی و دموکراسی کشورهای دیگر نیز دلبستگی دارد.
بازهم شنیده بودیم که آمریکا با رژیم های خودکامه و غیر مردمی چندان سر سازش ندارد، و از همایش ورستاخیز مردمی، پشتیبانی و حمایت می کند.
وبازهم، شنیده بودیم که آمریکا برای پشتیبانی از نهضت مردم به پا خاسته مانند کشورما، باسرمایه گذاری به پخش برنامه هایی به زبان آن کشور مانند زبان پارسی پرداخته است.
گرچه نخست ایرانیانی میهن دوست و مردمی مانند خانم لونا شاد، آقای احمد بهارلو، آقای چالنگی، و آقای بیژن فرهودی با برنامه هایی در راستای خواسته مردم و کشور ایران ساختند و عرضه نمودند، ولی در اندک زمانی مسئولین آن رسانه مانند آقای دکتر محمودی که از دید میهن دوستی دست کمی از آقای محمود انگلی نژاد خودمان ندارد، دست اندر کار شدند، و با تیشه و تبر به جان برنامه ها افتادند. آقای بهارلو را به منطقه بهار هندوستان، خانم لونا شاد را دل ناشاد و آزرده خاطر برای فراگرفتن زبان فرانسه به کنار پاریس، آقای بیژن فرهودی را به صندوق خانه پشت دکل تلویزیون، و آقای چالنگی دل سوز و کاردان را چهارلنگی از استودیوی تفسیر رویدادها، به نیمه مرخصی فرستادند.
سردم داران این رسانه توانستند با پیروزی و سرافرازی، میهمانانی میهن دوست و آگاهی مانند دکتر براتی را دلسرد نمایند، و به جای آن ها، وطن فروشانی مانند هوشنگ امیر احمدی، و یا وابسته و در راه جمهوری اسلامی مانند آقای دکتر حقیقتی که بی تردید مردم را به بیراهه می کشانند، هرچند گاهی دعوت به سخن رانی کنند.
میهمانان همیشگی آن رسانه مانند آقایان دکتر سازگارا و دکتر نوریزاده که هرکدام از ستایش کنندگان و دست اندر کاران رژیم مرگبار بوده اند، نه تنها هرگز از اشتباهات گذشته خود کلامی بر زبان نیا ورده اند، و یا۱۴۰۰ سال بدبختی و بیچارگی نیاکان و مردم ما را نادیده گرفته، و بازهم عملکرد این رژیم خانمانسوز را سوای حقیقت اسلام می دانند و برای آن کماکان مشروعیت و ارزش قائل می شوند، بی تردید گویایی بیش از جمهوری اسلامی در آمریکا نخواهند بود.
این بزرگواران که در سخن وری و چرب زبانی دست آخوندک ورشکسته، توی سری خورده، و به کناری افتاده رفسنجانی دلال و شرخر بزرگ اسلام را از پشت بسته اند، آماده اند چنان که آقای چالنگی مرددلاور و میهن دوست آن مرکز اسلامی دو عدد عبا و دستار برایشان اماده کند، پیش از آغاز هربرنامه، بایکدیگر و هم آواز باهم، یک روضه دوطفل مسلم را بخوانند تا صدای آمریکای اسلامی دارای شور و رنگارنگ بهتری شده، و به تلویزیون رنگارنگ نزدیک تر گردد.
روش جابه جا کردن گردانندگان، و دادن وظیفه ها و پست ها هرروز و هرآنی به هر کس که از جا می رسید، هم چنان ادامه یافت، تا آن که برنامه های صدای آمریکا همانند دیگر برنامه های پارسی زبان، مورد اصابت و برخورد پارازیت های ظاهراً جمهوری اسلامی قرار گرفت.
برنامه ها، مانند کولی های سرگردان روزی و هفته ای، از جایی به جایی، از کانالی به کانالی، شبکه ای ، به شبکه ای منتقل، و در زمانی کوتاه ناچار به تغییر فرکانس و موقعیت مکانی خود شدند.
باید به حال آمریکای زار و زبون، زارزارگریست و برای سوزدلش روضه حضرت عباس بی دست را خواند که نتوانسته و یا نخواسته است در برابر رذالت و شیطنت های ولایت وقیح پایمردی و ایستادگی کند.
باید به سرپرست و گردانندگان آن شبکه اسلامی جهانی آقای محمود زاده، و یا آقای علی سجادی و هرکس دیگر که دست در آخور جمهوری اسلامی دارد، بسی شادباش و دست مریزاد گفت، و به عنوان جایزه به هرکدام آن ها یک عمامه از سوی ولی وقیح و فرزند پدر گمنام او، ملا مجتبی آدم کش و راهزن کبیر اسلامی به عنوان هدیه پیشکش نمود.
سر انجام هنگامی که مردم نتوانستند برنامه ها را از تلویزیون نگاه کنند، به کامپیوتر ها پناه بردند، و برنامه های رسانه به اصطلاح آمریکا را یک یا دودرمیان از روی اینترنت نگاه کردند.
برای یافتن برنامه روی خط، بنا به سفارش مسئولین آن رسانه، از www.voa.com, یا www.voapnn.com, و مانند آن استفاده نمودند، ولی به جای برنامه های آمریکا، به برنامه های جمهوری ولایت وقیح که به جای صدای آمریکا پخش می شود، برخورد نمودند. اینجاست که ما به این نتیجه رسیدیم که صدای آمریکا بخشی از صدا و سیمای آخوندی است که برای نوکران و مزدوران رژیم در آمریکا، از واشنگتون پخش می شود.
البته، آن چه را ماشنیدیم و باور داشتیم، درست نبود، بلکه تنها حدسیات بود. دولت آمریکا در آغاز انقلاب حتی برای نجات ۵۴ اسیران خود در بند جمهوری اسلامی در درازای ۴۴۴ روز کوششی نکرد. در این سه دهه نیز هرچه دشنام و ناسزابود ازهر ناکسی و جنایت پیشه ای مانند انگلی نژاد از این رژیم شنید، و خم به ابرو بر نیاورد، و گاهی نیز لبخند بر لبانش پدیدار گشت. بعدها نیز، آگاه شدیم که آقای اوباما که در جای ژرژ واشینگتون، آبراهام لینکلن، و جفرسون تکیه زده، حتی یارای زدن و پراکندن پشه از دور خود نیز ندارد چه آن که سمبل و پیامبر آزادی و آزادی خواهی باشد.
سر انجام از این که ما نتوانستیم آبشخور برنامه های تلویزیون اسلامی صدای آمریکا را پیگیری کنیم، از چودکه و ماشین حساب که در کنار خود داشتیم، کمک ویاری گرفتیم. اعداد و شماره ها را پس و پیش کردیم که این خفت طلبی و خواری پذیری از کجا ناشی می شود؟ گاهی نیز سری به رباعیات حافظ زدیم و سر انجام به این نتیجه رسیدیم که دلیل آن همه بردباری و کوتاه آمدن، منافع نهفته و در آمدهای سرشار برای کشورشان است.
از آن جا که این دولت مردان مانند آقای اوباما، خود را خدمتگذار مردم کشورشان می دانند، برای پیشرفت اقتصادی، سیاسی، و فرهنگی کشور خود، به هر خواری و بدبختی تن در می دهند و آهنگ و صدای هر جغد و یا زوزه هر شغالی رانیز تحمل می کنند. حال تا دیدگاه شما هم میهن گرامی چه باشد.؟