یاد و غم مرگ جانگداز شاهزاده گرامی، ما را به جنون می کشاند، شما را چه طور؟ ۰

هم میهنان گرامی، اجازه دهید و با ما همراهی فرمایید تا پاکدلان و دلباختگان مردم و کشورمان را شناسایی کنیم، و بدان ها ارج نهیم. بی تردید آن جان باختگان و سلحشورانی که با رژیم جهل و جنایت به چالش در آمدند، به زندان رفتند، شکنجه شدند، و یا مورد تجاوز و بی حرمتی قرار گرفتند، از یاد و خاطره ها بیرون نخواهد رفت، و نام گرامی اشان همواره در قلب و مغز تک تک ما ایرانیان گرامی و محترم خواهد بود.

شادروان شاهپور علیرضا میهن پرست و مردم دوستی بود، که  ناشناخت ماند، و بدون آگاهی دیگران، از زندگی رخت بر بست، و به خاطره ها پیوست. یادش برای نیک دلان ایران دوست همیشه گرامی خواهد ماند.

شادروان شاهپور علیرضا میهن پرست و مردم دوستی بود، که ناشناخت ماند، و بدون آگاهی دیگران، از زندگی رخت بر بست، و به خاطره ها پیوست. یادش برای نیک دلان ایران دوست همیشه گرامی خواهد ماند.

شادروان علیرضا، شاهزاده گرامی نیز گوهر کمیابی بود در تاریکی، که مجال درخشیدن نیافت.
بی تردید، خودکشی، بالاترین و سخت ترین تصمیمی است که یک فرد می تواند بدان روی آورد. ما بر این باوریم که انسانی به خود کشی دست می زند که همه چیز و هستی، و حتی امید خود را از دست رفته یابد.
کسی که دلدار خود را از دست می دهد، یا در یک هدف بزرگ سیاسی، اجتماعی، و یا اقتصادی، با شکستی بزرگ و جبران ناپذیر رو برو می شود و همه درها را بر روی خود بسته می بیند، سر انجام دست به خود کشی می زند.

اجرای این تصمیم، بسی دشوار، و به اراده ای بیکران نیازمند است. به عنوان نمونه، من نگارنده از فروپاشی کشور، و دربند بودن هم میهنانمان و این که تا کنون ما تا چه اندازه ناتوان و درمانده بوده ایم که نتوانستیم گامی مثبت و سازنده برای کشورمان برداریم، بارها در نومیدی و اندوهی فراوان، در اندیشه خود کشی بودم، ولی با پوزش بسیار، هرگز شهامت و قدرت اجرای آن را نداشته ام.

از این روی، ما بر این باوریم که شاهزاده نازنین در اوج میهن پرستی و نوع دوستی، همه راهها را برای هراقدامی بر روی خود بسته می دید، و نمی توانست زجر مردم، و فروپاشی کشور کهنسالمان و ناتوانی خود را بیش از آن، نادیده بگیرد و فراموش کند.

شاهزاده علیرضا که ما هرگز او را نشناخته بودیم، با مطالعه تاریخ و زبان نیاکان، و ژرف در تمدن و شکوه تاریخ گذشته امان، با مقایسه وضعیت کنونی و اشغال و غارت کشور از سوی تازی صفتان، در اوج نا توانی و نا امیدی، نتوانسته است آن بار سنگین را بر خود هموار، و آن را تحمل نماید. بنا براین، به خود کشی روی می آورد تا بیش از آن، آن همه ننگ و رسوایی، و تنگنای زندگی سیاسی و اجتماعی را تحمل نکند.

وصیت این گوهر درخشان ایران که خاکسترش بر روی دریای خزر پاشیده شود، ما را بیش از پیش مرهون و دلباخته میهن دوستی و پاکبازی این انسان ناکام می کند، و براستی برای از دست دادن چنین گوهر گرانبهایی، ما ایرانیان دلبسته به فرهنگ و کیش خود، باید یاد این عزیز از دست رفته را هم چون دیگر فرزندان این آب و خاک گرامی بداریم.
باشد که در فردای آزاد ایران، تندیس این جوان غیرتمند و انساندوست در کنار دریای خزر بر پا شود، تا خاطره اش موجب تشویق و درسی برای نسل های آینده باشد.

در پایان، ضمن ابراز نهایت سوگ و اندوه خود، به خانواده محترم پهلوی، از آنان درخواست می شود آن چه را از نوشته، اثر، بیانیه و گفتاری از ایشان به جای مانده، پخش و منتشر فرمایند، تا جامعه ایرانی بهتر با ویژگی های آن شادرون آشنا شود.

شیرین علم هولی، احسان فتاحیان، فرزاد کمانگر، ترانه موسوی، چهارتن از هزاران تن انسان های پاک سرشت، و پاکباز میهنمان که در راه مردم و آزادی کشورمان، جانفشانی کردند، یاد این عزیزان  و دیگر فرزانگان کشورمان که جان خود را در برابر رژیم جهل و جنایت سپر بلا قرار داده اند، همیشه بیاد و گرامی خواهیم داشت. 

شیرین علم هولی، احسان فتاحیان، فرزاد کمانگر، ترانه موسوی، چهارتن از هزاران تن انسان های پاک سرشت، و پاکباز میهنمان که در راه مردم و آزادی کشورمان، جانفشانی کردند، یاد این عزیزان و دیگر فرزانگان کشورمان که جان خود را در برابر رژیم جهل و جنایت سپر بلا قرار داده اند، همیشه بیاد و گرامی خواهیم داشت.

نکته آخر- به ما پرخاش می شود که چرا این شاهزاده را که تا کنون کاری برای میهنمان انجام نداده، این چنین یاد آور می شویم، و پشتیبانی می کنیم. پاسخ این است که شادروان علیرضا با موقعیت مالی و اجتماعی که داشت، می توانست مانند شماری از ایرانیانی که راه خوش گذرانی، و یا هرزگی را پیش گرفته اند، برای خود برگزیند، و بی اعتناء به نیازهای مردم، و کشورمان بماند. ولی نام برده چنین نکرد.
آن چه را انجام داد، و در راه آن کوشید، حکایت از دلبستگی و عشق فراوان ایشان به کشور عزیزمان بود. بی تردید، چنانچه این انسان میهن دوست و مردمی فرصت می یافت، و موقعیتی به دست می آورد، می توانست حماسه آفرین برای کشورمان باشد.

از آن چه گذشت یادآور می شود؛ که هر ایرانی دلبند و علاقمند به مردم و کشورمان با هردید سیاسی برای ما قابل احترام و در خورستایش است. و از این بابت ما مرزی برای گزینش خود نخواهیم داشت، و برای همه نیکویان و دل سوختگان میهنمان نه تنها ارج می نهیم، بلکه آنان را ستایش می کنیم، و حتی می پرستیم.