چرا تاکنون نام مجاهدین در لیست تروریست ها بود، و دلیل حذف آن چیست؟
مجاهدین با همان برداشت و روال کمونیستی در سه دهه پیش برخوردهای خشونت بار و تبلیغات گسترده ای علیه آمریکا و منافع آنان در جهان داشتند. گرچه نخستین بار گروه فدائیان بودند که در تاریخ ۲۵ بهمن ۱۳۵۷ به سفارت آمریکا در تهران یورش برده، و دیپلمات ها را به اسیری گرفتند، ولی از دید آمریکا مجاهدین نیز با همان برداشت و اندیشه کمونیستی می توانست در کارهای تروریستی آینده مسأله آفرین باشد.
در هرحال، وزارت امور خارجه آمریکا با وجود تصمیم حذف نام مجاهدین از لیست تروریست در تاریخ ۷ مهر ۱۳۹۱، فعالیتهای تروریستی گذشته سازمان مجاهدین خلق از جمله قتل شهروندان آمریکایی در دهه ۷۰ میلادی و حمله در خاک آمریکا در سال ۱۹۹۲ را فراموش نکرده و از این اقدامات چشمپوشی نخواهد کرد.
حذف نام مجاهدین از لیست سیاه تروریستی را می توان به سه دلیل زیر پنداشت:
۱- آزاد گذاشتن مجاهدین و همراهی با آنها برای مبارزه و رو در رویی هرچه بیشتر با رژیم.
۲- در نبودن اوپوزیسیون فعال و چالشگر، شاید دید آمریکا اکنون متوجه مجاهدین باشد.
۳- دولت های اروپایی کم و بیش مجاهدین را به رسمیت شناخته، و تا کنون برخورد تندی با آنان نداشته اند. دولت آمریکا نیز در شرایط سخت کنونی اقتصاد و سیاسی خود، به همکاری و همفکری بیشتر اروپائیان نیازمند است.
بی تردید مجاهدین خلق یک گروه سیاسی مخالف رژیم اسلامی به شمار می آید. در این سازمان انسان های بزرگ و نیک سرشتی وجود دارند که تا کنون برای خدمت به میهن، جان خود را در طبق اخلاص گذاشته اند. و تلاش و مبارزه بی امان آنها در این سه دهه این را به خوبی نشان داده است. ولی باید پذیرفت که نکات منفی و ضعف زیادی نیز در عملکرد گذشته مجاهدین وجود دارد که از دید مردم ایران پوشیده نمی ماند. در این جا به کوتاه به بررسی آن می پرازیم:
کارهای مثبت و پسندیده این سازمان
این سازمان با رژیم اسلامی در این سه دهه همواره در مبارزه بوده که می توان آن را در چند بخش به نگارش در آورد:
الف- مبارزه رویارویی با رژیم در درون و بیرون کشور.
ب- گردآوری اطلاعات و مدارکی دال بر کارهای تروریستی بین المللی رژیم و فعالیت های هسته ای آن.
پ- فاش و برملا کردن مسائل محرمانه و ملاقات های رژیم با افراد غیر ایرانی.
ت- تبلیغ و پخش روزنامه، نوشته ها، پوستر و گفتار و نمایش تلویزیونی در باره جنایت های رژیم، زندانیان سیاسی و مانند آن. برگزاری و ترتیب ارکستر، ساختن آهنگ، سرودن چکامه و ترانه ها، خواندن آواز و سرودهای میهنی و مانند آن.
کارهای ناپسند و ضد ملی مجاهدین
در برابر این کارهای نیک و شایسته، کجروی هایی از این سازمان دیده شده که در این جا به شماری از آنها اشاره می شود:
الف- تلاش به قدرت رسیدن خمینی و کمک به جایگزینی رژیم او.
ب- حمله به اتوبوس و مردم بیگانه و کشتار عده ای در خیابان ها.
پ- همدستی با صدام دشمن مردم ایران، گرفتن کمک مالی از او، و آغاز حمله فروغ جاویدان به مرز ایران (عملیات مرصاد)، که موجب کشتار چند هزار بیگناه از سربازان ایرانی و افراد مجاهدین شد.
ت- به وجود آوردن یک نوع حکومت نظامی میان افراد مجاهدین در بند اشرف، و پیاده کردن قوانین واپسگرا و خرافات مذهبی میان آنان، و وادار کردن زنان به پوشیدن روسری همانند رژیم اسلامی.
ج- نجوشیدن، نپیوستن، و همراهی نکردن با دیگر گروههای مخالف رژیم و خود را تافته جدا بافته دانستن.
چ- برگزیدن و نامیدن رئیس جمهوری که نمی تواند کمترین نشانی از انتخاب و خواست مردم ایران را به همراه داشته باشد، و در حقیقت یک دهن کجی به مردم ایران است.
ح- رهبران مجاهدین در پاریس زندگی آرام و خوشی داشته اند، در حالی که افراد عادی آن سازمان اسیر مقررات خشک و پوسیده و غیر مردمی آنان بوده، و زندانی و اسیر در کشوری بیگانه اند.
در این ویدیو بهرام مشیری اسلام به اصطلاح دموکراتیک مریم رجوی را به نقد می کشد و به گفتگو می پردازد.
نتیجه و برداشت از این بررسی
نخست آن که اگر مجاهدین دلیل دفاعی بر این نکات دارند، گردانندگان فضول محله خرسند خواهند بود که آن را دریافت نموده، و چنانچه منطقی و درست باشد، در مقاله های بعدی خود گنجانده و پخش کند. دیگر آن که با گذاشتن نکات مثبت در یک کفه و نکات منفی در کفه دیگر ترازو، به خوبی می توان دریافت که اشتباهات و نارسایی های این سازمان بر کفه دیگر می چربد و برای دفاع از حقانیت این سازمان جایی نمی ماند. این را از پاسخ های خوانندگان گرامی ما می توان به خوبی دریافت.
چه کسانی در مقام و مسئولیت سیاسی خود اشتباه کرده اند؟
سازمان مجاهدین هم مانند بسیاری از سیاستمداران و صاحب منصبان دیگر اشتباهاتی کرده که بدان ها اشاره شد. همانگونه که دیدیم مسئولین پیشین هم با کبر و خودخواهی اشان طفره رفتند و نخواستند از روند کارهای نادرست خود از ملت بزرگوار و ستم کشیده ایران پوزش بخواهند. به عنوان نمونه، می توان میر حسین موسوی را نام برد که کشتار عظیم چندین هزار جوان سلحشور ایرانی در سال ۱۳۶۷ را در زندان ها که در دوران ریاست او انجام شد، نادیده گرفت، و پوزشی از ملت نخواست.
همچنین بنی صدر که در دوران ریاست جمهوری اش کشتار امیران ارتش، فرهنگیان، و کردهای پاک سرشت انجام گرفت ولی عملاً مخالفتی نکرد. خاتمی نیز در دوران ریاست جمهوری اش قتل های زنجیره ای رخ داد، ولی تغییر حالی در وی رخ نداد.
تنها کسی که فریاد اعتراض و مخالفت خود را بلند نمود و با رژیم کشتارگر به ستیزه جویی پرداخت، زنده یاد آیت الله منتظری بود که تا لحظه مرگ از شر دیوان و ابلیس های رژیم در امان نماند.
آیا تفاوتی میان گروه خرافات زده مذهبی مجاهدین با رژیم اسلامی وجود دارد؟. آیا عملکرد هردوی آنان یکی نیست؟. این ویدیو نشانگر حقیقت تلخی است که مجاهدین نمی توانند بهتر از رژیم اسلامی باشند.
چند پیشنهاد به سازمان مجاهدین برای همبستگی با گروههای دیگر
بنابراین، از آن چه گفته شد، برای آن که سازمان مجاهدین بتواند مردمی باشد و پا به پای دیگر چالش گران در آزادی ایران و حتی در مدیریت بعدی آن شرکت و سهم داشته باشد، به باور و پیشنهاد نگارنده پذیرفتن و انجام نکات زیر ضروری است:
۱- تکرو نبودن، جوشیدن، و همبستگی با دیگر مبارزان و مخالفین رژیم اسلامی.
۲- به کنار گذاشتن خرافات مذهبی، پرهیز از اجرای آنها و هرگونه بیان و تبلیغ مذهبی در بیرون از خانه و مسجد، و به سکولاریسم باور داشتن.
۳- دست برداشتن از هر گزینشی مانند خانم مریم رجوی به عنوان رئیس جمهور و آن چه که به انتخاب و تصمیم مردم ایران باز می گردد.
۴- رسانه های عمومی خود مانند تلویزیون، رادیو و روزنامه ها را از انحصاری بودن مانند رسانه های حاکمین کشورمان، بیرون آورده و در اختیار همگان با هر باور دینی و سیاسی گذاشته شود.
۵- ایجاد روابط صمیمانه و دوستی و آنچه را در دمکراسی می توان انتظار آن را داشت، میان مسعود رجوی و دیگر گردانندگان سازمان مجاهدین با پیروان آن.
نتیجه گیری از آنچه گفته شد
با نگارش این مقاله، نگارنده بر این باور است که پیروان مجاهدین افراد پاکباخته و میهن پرستند. بنابراین، چنانچه رهبران سازمان مجاهدین رویه و روش سیاسی خودکامه خود را در راستای آمال مردم ایران که همانا دموکراسی و جدایی دین از سیاست است، تغییر ندهد، جز آن که دولت های غرب با تبانی یکدیگر آنان را مانند حمید کرزای در افغانستان و نوری المالکی در عراق به کرسی صدارت ننشانند، مورد خواست و دلبستگی مردم ایران نمی باشند، و کاری به جایی نخواهند برد.