– شورایِ نگهبان، فیلتر رَهبری است:
تَمامی کاندیداهایِ ریاست جمهوری در ایران باید از فیلتر رَهبری عبور کنند؛ وظیفه نظارت بر کاندیداها و گزینش آنان به صورتی که موجبات خشنودی رَهبر را فَراهم آورد، بَر عهده شورایِ نگهبان است؛ شورایِ نگهبان سَوابق کاندیداها را بررسی کرده و با تَفتیش عَقایدشان، از اعتقاد علمی و عملی ایشان به اصلِ ولایت فقیه و تعلق خاطر انکار ناپذیرشان به شخص سید علی خامنه ای، آگاه می شود.
پَس از آنکه پروسه تَحقیق و تَفتیش تَمام شُد، از میانِ صد ها و یا هزاران تَن کاندیدایِ حاضر، تَنها خُرده ای از آنان به عنوانِ کاندیداهایِ رَسمی انتخاباتِ ریاست جمهوری، از طریقِ رسانه های جَمعی معرفی می شوند؛ حال با یک بررسی ساده به چند نکته اصلی درباره هر یک از کاندیداهایِ معرفی شده و مورد تأیید رَهبری، می توان پی بُرد که عبارت اند از:
1- کاندیدایِ معرفی شده بدون هیچ تَردیدی به اصل ولایت فقیه اعتقاد علمی و عملی دارد.
۲- کاندیدایِ معرفی شده نسبت به شخص سید علی خامنه ای، به عنوان رهبر فرزانه و معصوم، تعلق خاطر دارد.
۳- کاندیدایِ معرفی شده از بدو پیدایش حکومت اسلامی، نقش فعالی در پُست های مهم دولتی داشته است.
۴- کاندیدایِ معرفی شده چندین بار ارادت و وفاداری اش را به نظام، از راهِ خیانت به مردم ایران، اثبات نموده است.
۵- کاندیدایِ معرفی شده، از آنجایی که مُریدِ سید علی خامنه ای است، هَر زمان که احساس کند حضورش، زمینه آزار رَهبری و به خطر افتادنِ تخت حکومتش را فراهم ساخته، کنار کشیده و خود را از دایره قدرت به بیرون پَرت می کند.
با توجه به آنچه گفته شُد، انتخاباتی در کار نیست چرا که هر کدام از کاندیداها مراتب وفاداری، اعتقاد و ارادتِ خاص خود به رَهبری را بارها ثابت کرده اند و جملگی شان با تأیید سید علی خامنه ای و با رضایت شخصی وی، به عنوان کاندیدایِ ریاست جمهوری معرفی شده اند؛ در طی سال های گذشته خامنه ای بارها نشان داده که چنانچه چیزی یا جریانی به کامش تلخ باشد، بدون کمترین اتلاف وقتی، آن چیز و یا جریان را از ریشه می خشکاند.
– تَنها رأی رَهبر است که شُمارده می شود:
بَرخی از دوستانِ اصلاح طلب توهم تغییر شرایط موجود از طریقِ رأی دادن را پیدا کرده اند، چنانچه دلیلِ شرکت شان در انتصاباتِ پیش رو را بپرسی، پاسخ خواهند داد که: “بَرای اینکه وضع کشور از اینی که هَست بَد تر نشود، من ناچارم که به روحانی رأی دهم تا جلیلی قُدرت دَست نگیرد!”
این استدلال به قَدری مُضحک است که هیچ عَقلِ سلیمی حاضر به پذیرفتن آن نیست، پاسخ نگارنده به این دوستان چنین است: “دوستِ خوش باورم، اگر قَرار بود با رأی تو، توپ قُدرت از زَمین ولایت خارج شُده به زَمین جناحِ مورد علاقه اَت بیافتد، هرگز اجازه رأی دادن به تو نمی دادند.
گویا یادت رَفته که ما با یک رژیم دیکتاتوری رو به رو هَستیم؛ نظام های تَمامیت خواه اجازه تغییر موضع قدرت را نمی دهند و به هَمین دَلیل نیز توتالیتر خوانده می شوند؛ هَر کدام از کاندیداهایِ موجود که منتصب شوند، هرگز قُدرتی نخواهند داشت چرا که قدرت تَنها دست یک نَفر است و آن شخص نیز سید علی خامنه ای است.
اگر به خاطر داشته باشی، سید محمد خاتمی با بیش از بیست میلیون رأی، قدرت اجرایی خود در حکومت را به اندازه قدرت یک پیشکار و آبدارچی خواند؛ حَقیقت نیز هَمین است، رییس جمهور در یک حکومت دیکتاتوری که توسط یک نفر اداره می شود، از پایه بی مَعنی است، خودت را گول نَزن، تَنها رأی و نظر یک نفر اهمیت دارد و آن هَم، دیدگاهِ رَهبر حکومت اسلامی است.”
– شرکت در انتصابات به مَعنایِ تأیید رژیم اسلامی است:
خامنه ای چندی پیش در یکی از سخنرانی هایِ خود گفت:
“هر رأیی که شما به یکی از این نامزدهای محترم بدهید، رأی به جمهوری اسلامی دادید. رأی به هر نامزدی رأی به جمهوری اسلامی و رأی اعتماد به نظام و ساز و کار انتخابات است. این که شما وارد عرصه انتخابات می شوید در واقع دارید، چه کسی که نامزد است و چه آنکه مثل من و شما انتخاب میکند، نفس عملش اعتماد به جمهوری اسلامی و ساز و کار انتخابات است. در درجه دوم هم رأی کسی است که هر کسی تشخیص داده برای آینده کشور مفیدتر از دیگران است.” (بُن مایه)
هَر ایرانی با شعوری که این جمله را بخواند و آگاه باشد که هَر رأی، با استناد به سخنانِ رَهبر حکومت اسلامی، به مَعنای اعتماد به رژیم و مَشروعیت بخشیدن به آن است و سپس باز هم توهم تغییر شرایط از راهِ انتصاباتی که رَهبر اجازه برگزاری اش را داده و بَر چگونگی انجام شدنش نظارت دارد، داشته باشد و پایِ صندوق هایِ رأی حاضر شود، به مَعنای واقعی کلمه، نادانِ سیاسی است و شوم بَخت ملتی که اکثریت شان را چنین افرادِ سُست عنصری تَشکیل دَهند.
به راستی تا کنون با خود اندیشیده اید که در کشوری همچون ایران، که توسط یک فَرد خودکامه به نام سید علی خامنه ای یا هَمان “ولی فقیه” اداره می شود و تمامی قُوای مختلف مملکت و همه دارایی هایش در اختیار کامل وی قرار دارد، اصولن رییس جمهور چه نقشی می تواند داشته باشد؟
رییس جمهوری که جملگی برنامه هایش باید از فیلتر رَهبری عبور کند و خود نیز برای انجام هَر موضوع کوچک و بزرگی نیاز به مُهر تأیید رهبری دارد، رییس دولتی که اجازه ندارد تا بی اذن ولی فقیه لبانش را از هم گشاده و دهان به سخن باز کند، رییس جمهوری که کمترین اختیاری از خود نداشته و رسمن برده مقام ولایت فقیه است، چه سودی برای مردمانش دارد و آیا کمترین نیازی به حضور وی در جامعه دیده می شود؟
زمانی که کشوری به طور کامل در چنگال یک نَفر و یا یک گروه خاص اسیر شده و دیکتاتوری بر آن مملکت حاکم است، هیچگاه، هیچگونه انتخابات آزاد و عادلانه ای در آن رُخ نخواهد داد؛ حتی چنانچه خیال کنیم که بَر فرض محال یک انتخابات عادلانه و آزاد برگزار می گردد، به دلیل اینکه نمایندگان مردم بدون کمترین استثنایی، جملگی بردگان دیکتاتور خواهند بود (در صورت برده نبودن، برکنار خواهند گشت و اجازه ابراز وجود نخواهند داشت) باز هم اصل انتخابات زیر سوال رفته و با ایراد و اشکال مواجه شده است.
با توجه به آنچه گفته شد، تا زمانی که کشور ایران را شخص ولی فقیه با قدرت های نا محدودش اداره می کند و تمامی گردانندگان مملکت، از کاسه لیسان و درباریان و چاپلوسان وی می باشند، امکان ندارد که هیچگاه، انتخاباتی که حتی شرایطی نزدیک به یک انتخابات آزاد و عادلانه داشته باشد، در آن مرز و بوم شکل بگیرد.
بنابراین شرکت نمودن در هَر گونه انتصابات دولتی و کمک به نظام برای داغ کردن تنور انتخاباتش، عین خیانت به آرمان های آزادی خواهانه یکایک کسانی است که زندگی شان را وقف آزادی، دموکراسی و سکولاریسم در ایران نموده اند و همچنین همراهی با رژیم برای برگزاری یک نمایش انتخاباتی دیگر، دقیقن مَشروعیت بخشیدن به نظام اسلامی و پذیرفتن آن به عنوان بهترین حکومت ممکن برای جامعه ایرانی است و این پیامی است که دوربین های رسانه ای رژیم به سمع و نظر جهانیان می رسانند.