آخوند با دستار و بی دستار
تفاوت نمی کند که آخوند مانند ملای مشهدی با دستار باشد، ویا بی دستار چون حسین شریعتمداری اشغال گر روزنامه کیهان، سعید مرتضوی جان ستان (و نه دادستان) جوانان در کهریزک، و یا مرسی رئیس جمهور مصر. در هرحال، از نظر پلیدی و طبیعت آلوده، ترفند سازی، پشت هم اندازی، و خردباختگی دینی، با هم یکسانند و تفاوتی میان آنان دیده نمی شود.
تفاوت میان مرسی و خامنه ای در آنست که خامنه ای در دو دهه گذشته از خوشبینی و کوتاهی مردم بهره گرفت و فرصت یافت تا هزاران اوباش جنایتکار از آخوند گرفته، تا پاسدار، و بسیجی به گرد خود آورد و آنان را مانند سگ های هار و وحشی، به جان مردم اندازد، ولی مرسی این موقعیت را نداشت و مردم مصر با گذشت یک سال و دریافت از خودکامگی، کارهای ضد مردمی، و روش دیکتاتوری وی، به پا خاستند و او را از میدان بیرون راندند.
چرا مردم ما همبستگی مصری ها را ندارند؟
بیگمان اتحاد و همبستگی مردم مصر نمونه و در خور ستایش است. اتحاد و یگانگی ای که در میان ما ایرانیان کمتر دیده می شود. علت از هم گسیختگی و پارگی میان ما را باید دلیل فرهنگی دانست. تضاد، و ناهماهنگی فرهنگی که از رژیم های خودکامه گذشته تا کنون در کشورمان پیاده شده است. اگر یادمان باشد و فراموش نکرده باشیم، فرهنگ از هم پاشیده و تک روی که در میان ما است، زائیده نا به سامانی های اجتماعی است که نتوانستیم در کنار هم باشیم و به همدیگر احترام گذاریم.
جوک های قومی، گروهی و استانی که در فرهنگ ما پیاده شده، یکی از بزرگترین عامل تفرقه و جدایی میان مردم است. جوک در مورد ترک ها، گیلانی و مازندرانی، لر، اصفهانی، کرمانی و یزدی، و دهها مورد دیگر، رشته دوستی و مودت میان مردم را پاره کرده است. نژاد پرستی شهری نسبت به دهاتی، تهرانی، نسبت به شهرستانی، و نمونه های دیگر تیشه به ریشه دوستی و همآهنگی ملی ما زده است. ارج نهادن به شیعه و شیعه گری، برگزاری مراسم چندش آور مذهب شیعه که دیگر باورها را در تنگنا و فشار قرار می داد، و نادیده گرفتن باورهای دیگر نیز از عوامل تفرقه و جادایی میان مردم بوده است.
برنامه های نادرست رژیم های گذشته
در همه این موارد، مقصر و گناهکار اصلی رژیم هایی هستند که نه تنها در هدایت و ارشاد و همبستگی ملی رلی نداشته اند، بلکه بیشتر موجب از هم گسیختگی و جدایی میان آنان شدند. آموزش و اجرای تنها زبان پارسی و نادیده گرفتن زبان های قومی و گروهی دیگر چه در مدارس، و یا رسانه های عمومی مانند رادیو و تلویزیون، شکاف بزرگی میان مردم به وجود آورده است.
چسبیدن به نژاد آریامهری، آریامهر، خیابان، میدان، کوچه و پس کوچه آریامهر در گذشته و در همه جا، و یا به کار بردن نام ها و نوشته های عربی و غیر ایرانی، و نامیدن خیابان ها، و بزرگ راهها به نام مزدوران رژیم و خائنین به کشورمان مانند علی شریعتی، آیت الله کاشانی، شیخ فضل الله، جنایتکارانی چون نواب صفوی و یا خالد اسلامبولی قاتل زنده یاد انور سادات، همگی راههای تفرقه و جدایی را بازتر و بیشتر می کند. رژیم اسلامی هم با شارلاتانی و حقه بازی توانست در میان جامعه، و خانواده همه را نسبت به هم بدبین و باهمدیگر دشمن کند. زیرا سیاست خمینی از همان آغاز؛ “تفرقه بیانداز و حکومت کن” بود. سیاستی که شیرازه خانه و خانواده و اجتماع را از هم پاشید و به هم زد.
پیامد از هم گسیختگی و جدایی ما
بنا بر آنچه گفته شد، تخم نفاق و دو رویی از سوی رژیم های خودکامه و دیکتاتور تاکنون میان مردم پاشیده شده، و مردم ایران را از هرگونه اتحاد و همآهنگی بر کنار ساخته است. تا آنجا که وقتی مردم آذربایجان برای جلوگیری از خشک شدن دریاچه ارومیه برپای می خیزند و جلو رژیم می ایستند، مردم دیگر نواحی ایران از خود جنبشی نشان ندادند. همین گونه، زمانی که کشاورزان اصفهان به دلیل خشک شدن زاینده رود حکومت خود کامه را در تنگنا قرار دادند، مردم دیگر شهرهای ایران از خود واکنشی نشان ندادند. رژیم به هر جنایتی و یا تخریب و ویران کردن آثار ملی و مردمی پردازد، و دسته دسته جوانان کشورمان را دستگیر، شکنجه، و از پای در آورد، آب از آب تکان نمی خورد و صدایی از کسی بیرون نمی آید.
مزدورانی که به کشور خیانت می کنند
الف- خیانت کاران در مصر:
همبستگی همه جانبه و سراسری در مصر گویای این حقیقت است که شمار مزدوران و خائنان وطن فروش چندان نیستند، و یا از خود واکنشی نشان نمی دهند. وزیران، و فرماندهان ارتش، و مسئولین لشکری و کشوری با آن که از سوی محمد مرسی و گروه فناتیک اخوان المسلمین بر گزیده شده بودند، ولی همین که قیام و رستاخیز مردمی را دیدند، همراه آنان شدند و به حمایت و پشتیبانی مردم در آمدند.
ب- خیانت کاران در ایران:
شوربختانه، شمار مزدوران، خود فروشان، و فرصت طلبان در کشور ما بسیار زیادند و در همه جا نفوذ و قدرت دارند. ارتش گذشته ایران که ارتش شاهنشاهی بود و نشانه ای از ملی و مردمی در آن دیده نمی شد، با فرار رهبرشان، به گوشه ای خزید و یا زیر چتر خمینی جنایتکار قرار گرفت. سپاه پاسداران نیز فرصت طلبانی هستند که هم شریک دزد (رژیم ولایت فقیه). و رفیق قافله (غارتگران خزانه مردمی) اند. گروههای بسیجی و سربازها و مزدوران دیگر رژیم هم همکار رژیم جنایت کارند و دستشان به خون مردم ایران آغشته است. خیانت کاران دیگری نیز در کنار کاخ سپید واشنگتن، و صدای آمریکا، بی بی سی لندن و سفارت خانه های کذایی رژیم جمع شده اند و به بقاء و پابرجایی رژیم کشتارگر اسلامی، مبارزه و درگیری با ایرانیان میهن دوست، و ضربه زدن به تاریخ و تمدن ایران سهم به سزایی دارند.
از آنچه گفته شد
مردم قهرمان مصر در کنار هم ایستادند و به دیکتاتور اسلامی اجازه خودکامگی و زورگویی ندادند. در اینمیان، فرماندهان ارتش و مقامات کشوری مصر که بیشتر از سوی مرسی و اخوان المسلمین برگزیده شده بودند، به مردم پیوستند و مرسی را از قدرت پائین کشیدند. ارتش ملی و مردمی مصر در شهر ناصریه ۷ میلیون فناتیک های مذهبی وابسته به اخوان المسلمین را در محاصره گرفت و آنان را از هرگونه خراب کاری و فتنه انگیزی بازداشت.
ملت ایران هم پس از ۳۵ سال سرشکستگی، توسری خوردن، در برابر آخوند فرومایه کرنش کردن، و به گدایی و بیچارگی افتادن، باردیگر به ندای امام چهاردهم خود ملای مشهدی پاسخ مثبت داد و رژیم ورشکسته را که رسوای جهانی بود، نجات داد و باردیگر بدان مشروعیت بخشید تا بتواند همچنان جوانان را دستگیر، شکنجه و سر به نیست کرده، و به تاراج خزانه کشور ادامه دهد. با افتخار و سربلندی به آخوندی رأی داد و او را به قدرت رسانید که مانند دیگر خودکامگان کشورمان کمترین هویت و نشانه ایرانی بودن و ایران دوستی را ندارد.