کودکان سرشار از نبوغ و استعداد
کودکان، بویژه کودکان کار و فرزندان سخت کوش روستا، ستارگان درخشان آسمان علم و سازندگی آینده ایران چه بسا جهان هستند. داستان شگفت انگیز زندگی پرفراز و نشیب و پر افتخار پروفسور توفیق موسیوند، اثباتی بر این ادعاست که علم و تحصیل حتی در سخت ترین شرایط زندگی برای کودکان و نوجوانان امری لازم است. چه بسا که آموختن این علم و دانش برای کودک کار امروز، راهگشایی به سوی کشفیات علم آینده جهان باشد.
زندگینامه پروفسور توفیق موسیوند
پروفسور توفیق موسیوند متولد ١٣١۵ روستای ورکانه استان همدان است. گویش مردم ورکانه لری است. او همچون بسیاری دیگر از کودکان روستایی، در دوران کودکی و نوجوانی تا سن چهاردهسالگی برای کمک به خانواده اش به چوپانی اشتغال داشت. او درباره زندگی خود میگوید: «خانواده شلوغی بودیم، ساده زندگی کردن را دوست دارم، گله چرانی و دعوا و آشتی و عید نوروز و… من خیلی خوشبخت بودم که پدرم گذاشت درس بخوانم، فرصتی که نصیب خواهرانم نشد!…))
تحصیلات و تلاش طاقت فرسا
اشتیاق توفیق موسیوند به آموختن، او را در ابتدا به دانشگاه تهران و سپس با بورسیهای که به دست آورد به دانشگاه آلبرتا کانادا راهی ساخت. سالهای ابتدایی زندگی در کانادا برای دکتر موسیوند بسیار سخت و طاقت فرسا بود. وی به یادگیری زبان و تحصیل در طول روز و در شب هنگام حتی مجبور به کار به عنوان یک ظرفشور بود. توفیق موسیوند پس از فارغالتحصیل شدن در رشتههای مدیریت و مهندسی مکانیک با خانمی کانادایی ازدواج کرد. در دهه ۱۹۷۰ سمتهای متعددی را به عنوان یک مهندس برعهده داشت.
اختراع قلب مصنوعی
آقای موسیوند پس از نقل مکان با همسر و دو پسرش به کلیولند در اوهایو، روح سرکش و پرسشگر وی را برای راهکارهای جدید علمی پزشکی به دانشگاه بازگرداند. پبنابراین، او در دانشگاه آکرون و کالج پزشکی شمال شرقی دانشگاه به تحصیل پزشکی پرداخت. تلفیق شگفت انگیز علم مهندسی و پزشکی به وی کمک کرد تا به دانش نوینی در زمینه اعضای مصنوعی به اختراع قلب مصنوعی انسان دست یابد.
این ویدیو از ساختن یک قلب مصنوعی در فرانسه نشان می دهد. کاری که امید می رود در آینده همه گانی و نتیجه بخش باشد و مشکل بیماری قلبی و سکته قلبی از میان برود.
دکتر ویلبرت کئون از انستیتو قلب پس از سه سال کار پروفسور موسیوند در کلینیک کلیولند اوتاوا، از او درخواست نمود تا سرپرستی تیم قلب مصنوعی این انستیتو را برعهده بگیرد. در این زمان پرفسور توفیق توانست با جدید ترین فن آوری های علمی، قلب مصنوعی ساخته خود را به بهترین سطح استاندارد آینده جهان برساند. وی سپس ریاست بسیاری از هیأتهای علمی و تخصصی و سمت استادی رشتههای جراحی و مهندسی در دانشگاههای اوتاوا و کارلتون را برعهده گرفت. فعالیتهای تحقیقاتی او باعث به وجود آمدن سالیانه ۱۰۰۰ شغل در کانادا و بیش از ۲۰۰ میلیون دلار سرمایهگذاری خارجی در طی ده سال گذشته شده است.
اختراعات دیگر
دکتر موسیوند اختراعات بسیاری را به ثبت رسانده است که مهمترین آنها عبارتند از: قلب مصنوعی کنترل از راه دور که پس از قرار گرفتن در بدن بیمار میتوان از طریق ماهواره، اینترنت و تلفن از وضعیت آن و همچنین وضعیت سلامت بیمار آگاه شد. همچنین امکان ارسال برق به آن بدون ایجاد سوراخی در بدن، از طریق سیستم الکترومغناطیسی. دانسته های نوین ژنتیکی به وسیله استفاده از اثر انگشت بدون نیاز به خون گیری و تنها از طریق انگشت نگاری. ساخت زیر پیراهنی که میتواند فشار خون و کارکرد قلب را در کسانی که قلبشان خوب کار نمیکند، کنترل کند و….
نابغه جهانی و زادگاهش
پروفسور توفیق در سال ١٣٨١ و در همایش بین المللی بوعلی سینا در همدان، آمادگی خود را برای تأسیس دانشگاه و بیمارستانی بزرگ در کیش اعلام کرد. هدف او تاسیس بیمارستانی است که با بزرگترین دانشگاه ها و بیمارستان های جهان قابل رقابت باشد.
وی همچنین خاطرنشان کرد که تمام منابع این طرح علمی عظیم را از اعتبارات شخصی او تأمین خواهد شد. او سپس با صرف هزینه خود، چهره روستای ورکانه زادگاه خود را کاملا تغییر داد. کوچههای مسطح، چراغهای رنگارنگ در پشت بامها و کوچهها، احیای ساختمان ها و خانههای متروک و ویران در مدت اقامتش در ورکانه بود.
از پروفسور توفیق موسیوند چه می آموزیم؟
روح بلند پرواز، تلاش بی وقفه و نبوغ سرشار پرفسور توفیق، نام افتخارآفرین او را در زمره یکی از برترین مخترعین و جراحان قلب جهان قرار داد. امید و تلاش بی وقفه در بدست آوردن راهکارهای جدید علمی/پزشکی, توسط کودکی سخت کوش در یکی از محروم ترین مناطق ایران، در درههاى کوه الوند، شاید از مهمترین درس هاییست که از این بزرگوار نامدار می توان آموخت. اما مهمترین ویژگی اخلاقی او آرامش و آسایش خواهی در زندگی خود و مردم جهان بوده، که نبوغ او را به سوی کشف راهکارهایی برای آسایش و آرامش نوع بشر رهنمون ساخت.
او در همایش بینالمللی بوعلیسینا زمانی که بعد از ۳۷ سال دوری از وطن، به ایران سفر کرده، درباره علاقه خود و برای دستیابی به آرامش چنین میگوید:
«آمدهام تا سرى به زادگاهم، ورکانه، بزنم و گله گوسفندها را ببینم و به آسمان صاف و پرستاره خیره بشوم و بار دیگر به سالهاى دور کودکىام بازگردم و آن نقطه عزیمتى را بیابم که هرگز فراموشش نکرده و نمىکنم. راستش من با یاد کودکى آرامش پیدا مىکنم. آنجا هم همیشه دنبال خاطراتى بودهام که در دنیاى مدرن و پیچیده به من آرامش بدهد که آنها را در چوپانى و همان شبهاى مهتابى مىیافتم. چوپانى انسان را به اصل خود و خدا و طبیعت نزدیک مىکند».
نکته پایانی:
تنها نکته متاثر کننده در زندگینامه پرفروغ این پرفسور ارجمند, محرومیت اجباری خواهرانش از تحصیل است. وی به دلیل پسر بودن و با اجازه و پشتیبانی پدر موفق به رفتن به مدرسه و سپس دانشگاه می شود. حال آنکه خواهران او به دلیل زن بودن از کسب علم و دانش محروم می شوند. این تبعیض بزرگ جنسیتی است که در بسیاری از کشورهای در حال پیشرفته و مذهبی جهان بویژه ایران بر زنان و دختران تحمیل می شود.
چه بسا خواهران دکتر موسیوند نیز با دارا بودن همین نبوغ ژنتیکی و سخت کوشی خانوادگی، در صورت امکان تحصیل, می توانستند به افتخارات بزرگ علمی در جهان دست یابند. همانگونه که هر یک از کودکان کار و نوجوانان محروم از تحصیل, در صورت حمایت سازمان آموزش و پرورش, خانواده و جامعه. می توانند فردی مفید برای خود و خانواده و جامعه و یا نابغه و مخترعی جهانی باشند.
بن مایه ها:
Tofy Mussivand – University of Ottawa Heart Institute