نمک شناسی و تلافی محبت ها
نمک شناسی روش انسانی و پسندیده ای است که از آداب و رسوم و تاریخ کهن کشورمان جداشدنی نیست و واژه آن نیز به خوبی در فرهنگ ما جای گرفته است. ارج نهادن به خدمات دیگران، و جبران کار و کوشش آنان، نه تنها بخشی از فرهنگ ما به شمار می رود، بلکه نزد دیگر ملت ها و انسان های شرافتمند جهان گرامی و پسندیده است. نمک شناسی به ما آموخته است که همیشه و در هر حال نسبت به خدمات و کارهای ارزنده دیگران سپاسگزار بوده، و در پی جبران آن باشیم.
اگر به میهمانی می رویم در تلاشیم که پذیرایی و برداشت دیگران از خودمان را به روشی حتی بهتر و پسندیده تر جبران نماییم. اگر در جایی دور از خانه و کاشانه و یا در کشوری بیگانه به ما کمکی شد و بیگانه ای دست ما را گرفت و راهنمای ما بود، هرلحظه در اندیشه آن خواهیم بود که آن نیکویی و فداکاری را جبران نمایم. این ها نمونه های کوچکی از انسانیت و حق شناسی ما در برابر دیگران است. دیدن حتی یک فیلم و یا خواندن و شنیدن یک داستان، ما را در غم و شادی دیگرانی که آنها را تا کنون ندیده ایم و شاید هم هرگز نخواهیم دید شریک و هم پیمان می بینیم.
پاسداری از ارزش ها
همانگونه که یک فرد در حفظ و حراست خانه، زندگی و یادگارهای فامیلی خود در کوشش و تلاش است، باید و وظیفه دارد که نسبت به آداب، رسوم، فرهنگ، و تاریخ کشور خود نیز دلبسته و علاقمند باشد و هیچگاه در نگهداری و بزرگداشت آنها کوتاهی نکند. ما از خدمات و کارهای درخشان شاهان بزرگی چون کوروش، شاه عباس، کریمخان زند، نادرشاه و رضاشاه قدردانی می کنیم. همچنین به قهرمانان، سیاستمداران، آزاد زنان وآزاد مردان چالشگر و مبارز، چکامه سرایان، نویسندگان، هنرمندان، و افراد دیگری که در سرنوشت و سازندگی کشورمان نقشی داشته اند، احترام می گذاریم و از آنان سپاسگزاری می کنیم.
شوربختانه، از ۳۵ سال پیش تا کنون که کشور ما ملا خور شده و به دست لاشخورها، سودجویان، دزدان و غارتگران و افراد بی فرهنگ و فرومایه افتاده است، یکباره بر روی تاریخ و فرهنگ و یادگار نیاکان ما خط بطلان کشیده اند و آثار گرانبهای مملکت ما را مانند سکه یک قاز بی ارزش و تقلبی به دور انداخته و یا نیست و نابود کردند. نادیده گرفتن دوران درخشان تاریخ پیش از یورش تازیان، و ارج دادن به مشتی گدای تازی، خیانت کاران و دشمنان کشور را قهرمان و شهید نامیدن، و بر روی دلاوران و قهرمانان خط کشیدن، از نمونه خیانت های جبران ناپذیر این گروه غارتگر بی فرهنگ بوده است.
بی تردید و بدون شک خدمات گرانبها و کم نظیر ریچارفرای در زنده کردن تاریخ کهنسال کشورمان و شناساندن عظمت فرهنگ پیشرفته آن به جهانیان، هرگز جبران پذیر نیست و تک تک ملت ایران باید در برابر تلاش های خستگی ناپذیر و خدمات درخشان این دانشمند به کشور ما، سر کرنش و تعظیم فرود آورند و آن را سپاس گویند. چه، همانگونه که گفته شد سپاسگزاری در برابر کارها و عملکرد مثبت دیگران، بخشی از فرهنگ ما است.
ریچارد نلسون فرای ( Richard Nelson Frye) ایران شناس و شرقشناس برجسته آمریکایی متخصص برجستهٔ ایرانشناسی و استاد بازنشستهٔ دانشگاه هاروارد بود. او به زبانهای زبان فارسی، عربی، روسی، آلمانی، فرانسوی، پشتو، ازبک و ترکی مسلط بود و با زبانهای اوستایی، پهلوی و سغدی آشنایی کامل داشت. فرای بیش از ۷۰ سال از زندگیاش را صرف مطالعه و پژوهش درباره تاریخ و فرهنگ فلات ایران کرد و یکی از آخرین بازماندگان نسل ایرانشناسان و شرقشناسانی چون آرتور کریستینسن و آرتور پوپ، رومن گیرشمن و پروفسور آلبرت امستد بود که شرقشناسی را در دانشگاههای جهان بنیان گذاشتند و تألیفات بسیاری درباره فرهنگ و هنر و تاریخ ایران داشتند.
تلاشهای ریچارد فرای منجر به ایجاد کرسی تدریس مطالعات ایرانی در دانشگاه کلمبیا شد و او به عنوان اولین استاد کرسی مطالعات ایرانی منصوب شد. بعدها آنجا را به قصد هاروارد ترک کرد و این سمت پس از او به احسان یارشاطر محقق ایرانی واگذار شد.
در دانشگاه هاروارد صدرالدین آقاخان دانشجوی فرای در رشته تاریخ ایران بود. فرای نامهای به پدر او که رهبر بزرگ فرقه اسماعیلیه بود، نوشت و آقاخان در پاسخ موافقت کرد هزینه یک کرسی تدریس مطالعات ایرانی در هاروارد را بپردازد. همچنین یکی از برجستهترین کارهای فرای در هاروارد تأسیس «مرکز مطالعات خاورمیانه» بود…..
ریچارد نلسون فِرای،، روز پنجشنبه ۲۷ مارس ۲۰۱۴ (هفتم فروردین ۱۳۹۳) در سن ۹۴ سالگی در شهر بوستون درگذشت.
ریچارد نلسون فِرای، این دانشمند گرانقدر و کم نظیر وصیت کرده است که پیکرش در کنار زاینده رود به خاک سپرده شود. این وصیت به دنبال ۵۰ سال خدمت ارزنده به تاریخ و فرهنگ ایران، خدمتی بالاتر و بزرگتر است که این زنده یاد نسبت به ایران و ایرانی از خود نشان داده است. یادش گرامی باد.
از گفته های ریچارد فرای
“اعراب به زودی قدرت ایران و زبان فارسی در شکلگیری تمدن اسلامی را خواهند فهمید. شاید آنها آرزو کنند که گذشته را فراموش کنند، ولی این کار پاک کردن جوهره پایههای روحانی، اخلاقی و فرهنگی خودشان است. بدون میراث گذشته و احترام به آن، شانس کمی برای پایداری و رشد مناسب وجود دارد.”
در این ویدیو ریچارد فرای شرح می دهد که چگونه عمر خود را در احیای تاریخ ایران بزرگ سپری کرده است. در ضمن او می گوید ایران زندگی و عمر من بوده چگونه ممکن است رژیم ایران با خاکسپاری پیکر او مخالفت کند!!.
زوزه گرگ های اسلامی
با درگذشت ریچارد فرای خدمتگزار بزرگ تاریخ میهنمان، گرگ ها یی چند از اصفهان به زوزه کشیدن افتادند و به خاک سپردن این مرد بزرگ در اصفهان اعتراض کردند. به راستی نفرین و شرم بر این خائنین اشغالگر باد که این چنین با فرهنگ و تاریخ کشورمان سر جنگ و ستیزه جویی دارند. از نمونه این سگان ولایت و دشمنان ایران و ایرانی می توان عدنان زادهوش٬ عضو شورای شهر اصفهان:، وحید فولادگر٬ دیگر عضو شورای شهر اصفهان ، و آخوندک فرومایه ای به نام محمد تقی رهبر را نام برد. این مخالفت ها که از آخوند و شغال های شورای شهر اصفهان به گوش می رسد نشانگر آنست که چه افراد ضد انسان و ضد ایرانی حاکم سرنوشت شهرها و کشورمانند.
در این ویدیو گفتگوی فرامرز فروزنده با ریچارد فرای دانشمند ایران شناس آمریکایی را می بینید و می شنوید.
آخوند فرومایه
محمد تقی رهبر اخوند بی فرهنگ و فرومایه ای است که این چنین گفته است: “ من به عنوان فردی که ۵۰ سال کار فرهنگی کرده و ۳۰ سال است از تریبون نماز جمعه برای مردم صحبت کرده و سابقه حضور در مجلس را نیز دارم با صدایی بلند و رسا میگویم مردم اصفهان اجازه دفن ریچارد فرای را در کنار زایندهرود نخواهم داد.”
یکی نیست به این مردک فرومایه و ضد ایرانی بگوید که شما ۵۰ سال به ایران خیانت کردید و فرهنگ کشورمان را به بیراهه کشاندید. از دید شما حتی پیکر بی جان دانشمند بزرگی که ۷۰ سال در راه عظمت تاریخ و فرهنگ ایران تلاش کرده است،، نجس و ناپاک است ولی تازیان جنایت کار و غارتگر که سالیان درازی مملکت ما را غارت کرده اند، پاک و منزه اند و پیکر نحس و پلید آنان در این کشور می تواند زیارتگاه مردم و مرکز درآمد و پولسازی شما تازی صفتان باشد.
نامه نمایندگان مزدور اصفهان
احمد سالک، حسینعلی حاجیدلیگانی، حسن کامران، مجید منصوری، علی ایرانپور، ناصر موسوی لارگانی، نیره اخوان و حمیدرضا فولادگر از نمایندگان مزدور و بی فرهنگ استان اصفهان در مجلس نیز با ارسال نامهای خطاب به حسن روحانی خواستار جلوگیری از دفن پیکر ریچارد فرای در حاشیه «زایندهرود» شدند. به گزارش خبرنامه ملّی ایرانیان به نقل از تارنمای استانبان؛ آنها در نامه خود که رونوشتی از آن نیز به دفتر علی خامنهای فرستاده شده٬ با «جاسوس» خواندن ریچارد فرای از روحانی خواستهاند مانع دفن پیکر این ایرانشناس در اصفهان شود.
نکته پایانی:
ریچارد فرای بیش از ۷۰ سال عمر گرانبهای خود را در خدمت بازسازی تاریخ ایران کهن و شناساندن آن به جهانیان گذراند و پیکر بی جان خود را نیز به خاک کشورمان که مورد ستایش او بود پیشکش و تقدیم نمود. ارج نهادن به خدمات عظیم و گرانبهای این دانشمند آمریکایی از یک سوی، و جای دادن پیکرش در خاکمان که می تواند کانون جذب و ستایش هزاران انسان های با فرهنگ و دانش پژوه از سراسر جهان باشد از سوی دیگر وظیفه وجدانی، انسانی، و میهنی هرفرد ایرانی است.
شوربختانه از آنجا که کشورمان به دست زالو صفتان و تفاله های تازی منش اداره می شود، دو عضو ایرانی نمای شورای شهر اصفهان به نام های عدنان زادهوش و وحید فولادگر، و همچنین آخوندکی بی فرهنگ و فرومایه بنام محمد تقی رهبر، از به خاک سپردن پیکر ریچارد فرای در اصفهان مخالفت نمودند.
حال، این دیگر وظیفه جوانان پرشور و میهن پرست اصفهان است که در برابر این عده از دشمنان کشورمان ایستادگی کنند. بهتر است سیل نامه های اعتراضی خود را به شورای ضد ایرانی شهر روانه کرده، خانه این ددمنشان به ویژه آخوندک ضد ایرانی که ۵۰ سال است فرهنگ کشورمان را به بیراهه کشانده است، سنگسار کنند تا موجب عبرت دیگران باشد.