درخت مهر و دوستی خانواده حسین زاده به همین زودی بارور شد ۰

پیامد دوستی یا دشمنی!

در هر انسانی دو صفت متمایز ولی متضاد یکدیگر نهفته که یکی حس کینه توزی و انتقام، و دیگری حس قدر دانی، گذشت، و بخشندگی است. میزان و اندازه هریک از این دو از یک فرد تا دیگری متفاوت است. چنانکه حس کینه توزی می تواند آنچنان بر شخص چیره و مسلط شود به طوری که همه چیز، همه کس، و همه جا را تیره و تار ببیند. در اصطلاح عموم گفته می شود که اینگونه افراد سنگدل و قسی القلب بوده، و همه گونه خوی و احساس انسانی در آنان کشته شده، و جای آن را به شقاوت و بیرحمی داده است. بی تردید، شرایط زندگی و آموزش نخستین در خانه، تربیت و آموزش در محیط های آموزش می تواند بر خوی و سرشت گذشت، محبت، و مهربانی فرد بیافزاید و حس انتقام، نفرت، و کینه توزی را در فرد کاهش دهد.

نسرین ستوده مهربانوی ایران به شهرستان نور می رود تا عمل بزرگ انسانی خانواده حسین زاده را در بخشیدن کشنده فرزندشان ارج دهد و ستایش نماید.

نسرین ستوده مهربانوی ایران به شهرستان نور می رود تا عمل بزرگ انسانی خانواده حسین زاده را در بخشیدن کشنده فرزندشان ارج دهد و ستایش نماید.

سیاست دولت ها، وپیامد آن بر روی افراد

دولت ها می توانند روی افراد جامعه خود نقش بزرگ و اساسی داشته باشند. دولت های آزاده و دمکرات که از رسانه های عمومی در آموزش دادن و اطلاع رسانی درست و انسانی بهره می گیرند، مردم کشور خود را سرفراز، مالامال از شادی و دوستی، و دور از هرگونه عقده های شخصی و کینه توزی بار می آورند. در چنین کشورهایی، زندانی و زندان بان چندانی به چشم نمی خورد و هرآن گاه فردی به دلیلی روانه زندان شد، از آموزش های درست، ورزش، تغذیه مناسب، و مطالعه و دانش افروزی در آن فضای بسته بهره مند شده، و در پایان دوران زندانی خود، فردی مفید، کاردان، و مهربان، وارد اجتماع می گردد.

سیاست رژیم اسلامی

سیاست رژیم ولایت فقیه برگرفته از قوانین ارتجاعی و ضد انسانی شریعت و اسلام، یک سیاست غمگساری، ایجاد خشم، کینه، و نفرت در افراد، یزید و بنی امیه را افرادی ظالم و خونخوار، در برابر امام حسین مهربان و مظلوم نشان دادن، و سرانجام به دلیل ظلم بیرویه یزید، امام حسین و یارانش مظلومانه به قتل رسیدن، در انسان ها احساس خشم و انتقام شدید از یک سوی، و درماندگی و عجز و گریه زاری از سوی دیگر، کلید حل همه مشکلات می دانند. این رژیم ضد انسانی، توسعه و گسترش گریه و زاری و افزایش خشم و کینه مردم نسبت به یزید را راه رسیدن به بهشت موهوم و زندگی جاودانی را در اندیشه و برداشت فکری کورکورانه مردم می پروراند و از آنان آدمک هایی بی اختیار، کوتاه فکر و بی خرد بار می آورد.

زندان های ایران نیز کانون دروغ پردازی، دروغ پروری، تملق و چاپلوسی، و تسلیم و بردگی در برابر رژیم آدمخوار است. آنان که توانستند گوسفند وار تسلیم هوسهای آخوند باشند، نه تنها از زندان رهایی یافتند، بلکه به پست و مقام و منزلت جاسوس و شکنجه گر بودن نیز رسیدند. آنهایی که به سختی مقاومت کردند و تسلیم نشدند، با روشهای حیوانی قرون وسطایی پس از شکنجه شدن، و مورد تجاوز قرار گرفتن به روشی مرموزانه سر به زیر خاک فرو بردند.

بنابراین، در چنین جامعه آش و لاش آخوند زده ایران، انسان ها به تدریج به دلایلی که گفته شد، مسخ شده و به موجوداتی به عاطفه، خشمگین، انتقام جو، و تمامیت خواه تبدیل می گردند. اعدام های سیاسی شب و روز در سرتاسر ایران، آنهم با خشونت و در دید و حضور هزاران ایرانی ناآگاه، موج خشم و زورگویی، و نفرت و بدبینی در جامعه به وجود می آورد. تا جایی که جامعه ما را به یک جامعه بیمار روانی تبدیل ساخته است. سکته های قلبی و مغزی، خودکشی، پناه بردن به اعتیاد و الکل، نشانه اندوه و غم بزرگی است که رژیم اسلامی در این ۳۵ سال در وجود مردم بیگناه ایران نهادینه کرده است.

نسرین ستوده، دکتر محمد ملکی و محمد نوریزاد از فرهیختگان آزاد اندیش و آزاد منش کشورمان، به شهرستان نور آمدند تا درختی که خانواده حسین زاده با بخشش خود کاشته بودند، آبیاری کنند.

نسرین ستوده، دکتر محمد ملکی و محمد نوریزاد از فرهیختگان آزاد اندیش و آزاد منش کشورمان، به شهرستان نور آمدند تا درختی که خانواده حسین زاده با بخشش خود کاشته بودند، آبیاری کنند.

جرقه ای که در شهرستان نور به وجود آمد

در دوهفته گذشته شاهد آن بوده ایم که چگونه مادر و پدر عبدالله که نوجوانشان در زد و خورد خیابانی کشته شده بود، توانستند بر خشم و کینه توزی و انتقام کشی خود غلبه نموده، و با بخشیدن قاتل فرزندشان، به همه انسان هایی که وجدانشان به خواب رفته و در پی انتقام کشی و ابراز نهایت خشم و نفرت خودند، درس دوستی، گذشت، و بخشش بدهند. یک عمل فراانسانی که از سه دهه پیش تا کنون از اجتماع ایران رخت بر بسته و جای خود را به کینه و انتقام کشی داده است.

محمد نوریزاد مسلمانی که از مفاخر انسانی بزرگی برخوردار است. این فرد با کمال  شجاعت و با قلبی اکنده  از محبت و دوستی بر پای کودک بهایی که خانواده اش اسیر بند دیوان و جنایتکاران رژیمند بوسه زد. این حرکت مالامال از عشق و دوستی مورد خروش و طغیان عده ای از خردباختگان مذهبی و ذوب شدگان در مکتب ضد انسانی  ولایت فقیه قرار گرفت.

محمد نوریزاد مسلمانی که از مفاخر انسانی بزرگی برخوردار است. این فرد با کمال شجاعت و با قلبی اکنده از محبت و دوستی بر پای کودک بهایی که خانواده اش اسیر بند دیوان و جنایتکاران رژیمند بوسه زد. این حرکت مالامال از عشق و دوستی مورد خروش و طغیان عده ای از خردباختگان مذهبی و ذوب شدگان در مکتب ضد انسانی ولایت فقیه قرار گرفت.

درخت دوستی که بارور شد

هنوز دوهفته از سخاوتمندی و گذشت بی پایان خانواده حسین زاده نگذشته است که واکنش و انعکاس آن در جوامع انسانی سرتاسر ایران دیده می شود. پس از پخش این خبر انسانی و غیر قابل انتظار، نسرین ستوده، دکتر محمد ملکی، و محمد نوریزاد روانه شهرستان نور شدند و بر دستهای مادر و پدر فداکار زنده یاد عبدالله حسین زاده بوسه زدند. این فرهیختگان و انسان های والاتبار جامعه به فساد کشیده شده و داغون کشورمان،

این کار انسانی را در پاداش خانواده بزرگوار حسین زاده و به نمایندگی مردم ایران انجام دادند. بی تردید، رفتار و عملکردشان در خور ستایش و قدردانی است و ملت ایران هرگز فراموش نخواهند نمود. بی گمان، این روش سخاوتمندانه و بزرگ خانواده حسین زاده، جرقه ای است که در دل های مردم ایران خواهد افتاد و شمار زیادی راه کج رفته سه دهه گذشته زیر نفوذ و زهرپاشی آخوند راه راست و درست انسانی خود را خواهند شناخت و روش مردمی در پیش خواهند گرفت.

دکتر محمد ملکی مرد بزرگوار و پیشتاز روشنگری جامعه درب و داغون امروزمان، با فروتنی و بزرگ منشی بر دست مادر فداکار و بخشنده عبدالله بوسه می زند تا خوی بزرگ انسانی و آدمیت را باردیگر در فرهنگ پوسیده و در هم فرو رفته کشورمان زنده نماید.

دکتر محمد ملکی مرد بزرگوار و پیشتاز روشنگری جامعه درب و داغون امروزمان، با فروتنی و بزرگ منشی بر دست مادر فداکار و بخشنده عبدالله بوسه می زند تا خوی بزرگ انسانی و آدمیت را باردیگر در فرهنگ پوسیده و در هم فرو رفته کشورمان زنده نماید.

از آنچه گذشت:

رژیم بدسگال غیر انسانی ولایت فقیه، در مدت ۳۵ سال گذشته تخم بدبینی، کینه توزی، شقاوت، و بی رحمی را در دل مردم ایران کاشت و فرزندانمان را به جان هم انداخت. رفتار زشت مزدوران رژیم در کوچه و خیابان با مردم، دستگیری، شکنجه، تجاوز، بی حرمتی نسبت به بانوان کشور، اعدام های گروهی و فردی در گوشه و کنار کشور، و در کنار آن روضه خوانی و مردم را به گریه و زاری، توی سر زدن، و زندگی را بر خود و خانواده جهنم ساختن، و از بین بردن همه شادی، امید، آرزو، خوش بینی، و صفات پسندیده انسانی، جامعه ایران را به تیمارستان روانی مبدل ساختند.
شمار روز افزون سکته های قلبی و مغزی، آنهم در سنین پایین، میزان بالای اعتیاد و سرانجام خودکشی و در غم و اندوه فر رفتن، نتیجه جنایات سه دهه حکومت غیر انسان ها بر انسانیت است.

در میان آنهمه تاریکی و ناامیدی، گهگاه روزنه کوچکی از امید به آینده در دل شماری از مردم دیده می شود و نشان می دهد که هنوز هم انسانیت، نیک اندیشی، سخاوت و بزرگواری نمرده است. یک نمونه آن، گذشت بی پایان و فرا انسانی خانواده حسین زاده از کشنده فرزند نوجوانشان بود که بی تردید می تواند ثمره خشونت افزایی رژیم ضد ایرانی ولایت فقیه باشد. از سوی دیگر، رفتن فرهیختگان کشورمان؛ نسرین ستوده، دکتر محمد ملکی و محمد نوریزاد به شهرستان نور، و بوسه زدن بر دستان پدر و مادر نوجوان ناکام عبدالله حسین زاده، باردیگر برق امیدی به طلوع انسانیت، گذشت، و مهربانی در جامعه آش و لاش آخوند زده ما در دلها به وجود آمد و درخت دوستی که خانواده حسین زاده کاشتند، به زودی بارور شد و به ثمر رسید…