سرآغاز
ما ملت فراموش کاری هستیم. نه تنها از تاریخ گذشته و دلیل جنگ ها و شکست های خود چیزی نمی دانیم، هرگز هم نخواسته ایم که از آنچه بر ما گذشته درس عبرت بگیریم. ما حتی میان دوستان و دشمنان خود نیز نمی توانیم درست قضاوت کنیم که کدام دوست، و کدام دشمن است.
قوم وحشی مغول به سرزمین ما یورش می آورد و در چند روز ۸۰۰ هزار نفر از مردمان شجاع و با فرهنگ نیشابور را از دم تیغ گذراند و رودخانه ها و آب ها را به سوی شهر رها کرد تا حتی سگ و گربه ای نیز زنده نماند. ولی حافظه کوچک و گنچشکی ما این تراژدی و فاجعه عظیم ملی را به یاد نمی آورد و برای آن تره هم خورد نمی کند.
از یورش تازی چه گذشت
یورش ددمنش تازیان بیابانگرد فجایع عظیمی در سرزمین ما به جای گذاشت. به بیش از چند صد هزار زن و دختر تجاوز شد و دختران و پسران را با خفت و خواری به مدینه برده به عنوان کنیز و برده به فروش رساندند. نمونه بسیار اندک و کوچک آن را که امروزه داعش در عراق اجراء می کند ما شاهد آنیم. گذشته از تجاوز و بی حرمتی به نیروی انسانی، دریک زمان بیش از هفتصد شتر طلاو نقره و کالای زربفت از کاخ بیستون دزدیده به عربستان بردند و در این ۱۴ سده نیز همچنان به غارت گری کشورمان پرداخته که نمونه کوچک آن چپاول و ویرانگری رژیم اسلامی در این سه دهه بوده است.
ایرانی امروز آنهمه جنایات و فجایا که بر سر اجدادمان آمده به آسانی فراموش می کند ولیکن در مورد اختلاف بر سر قدرت و خلافت که میان یزید و حسین بوده است و کوچکترین ارتباطی به تاریخ و یا واقعه کشورما ندارد، دست کم دو ماه از سال زندگی مردم ایران را تیره و تار ساخته است.
جنایات روزمره رژیم و فراموشکاری مردم
شوربختانه این دیدگاه تنگ تاریخی و فراموشکاری ما به رژیم فاشیست اسلامی فرصت داده که هر هفته و هر ماه با ساز جدیدی ملت را به خوش رقصی در آورد. هرچند هم رژیم بر کارهای خلاف انسانی و جنایات خود می افزاید ملت ما به زودی و چند شبه عمق فاجعه و جنایت وارده را فراموش می کند و در حقیقت مثال “شتر دیدی ندیدی” واقعیت پیدا می کند.
از اعدام های افسران ارتش گرفته تا چند هزار دانشجو درون زندان ها در سال ۱۳۶۷، و اعدام های همه روزه و هر هفته در هزار هزار زندان های نظام، پاسداران، بسیجی، وزارت اطلاعات و هزاران هزار زندانی فراموش شده و یا به گور رفته از دید تصورات محدود ما بیرون است. زیرا ذهن و برداشت ما لحظه ای است و بیش از یکی دو روز دوامی نخواهد داشت. ما آنچنان عادت کرده ایم که از قتل های زنجیره ای تا اسید پاشی زنجیره ای و یا اعدام های دسته جمعی و زنجیره ای چیزی به خاطر نیاوریم.
انتخاب جنایتکاران یکی پس از دیگری
از روز نخست انتخابات مسخره (انتصابات فرامیشی و از پیش ساخته) ریاست جمهوری تا کنون با آن که در هر چهار سال م می دیدیم و می دانستیم کن داوطلب ریاست جمهوری بازهم یک آخوند، یک جنایتکار، یک ضد ایرانی، و یک تازی مسلک است، بازهم با کمال بی اعتنائی و باید باید با کمال بی غیرتی به همان تفاله ضد ایرانی رأی دادیم. نتیجه این که افرادی تازی نژاد و ضد ایرانی مانند رفسنجانی، خاتمی، احمدی نژاد، و گندتر از همه، روحانی را بر سر نوشت خود و کشورمان سوار کردیم. آیا ما ملت خردباخته و کم شعوری نیستیم؟!.
اسید پاشی در اصفهان
دهها دختر و زن جوان هم میهن ما در اصفهان از سوی رژیم ضد بشر و فاشیست اسلامی اسید پاشی شده، صورت، چشمان، و زیبایی های خود را از دست دادند. این یک فاجعه ملی و در اوج بدبختی ما ایرانیان است. ولیکن، پس از چند تظاهرات کوتاه در اصفهان، تهران و چند شهر دیگر، دیگر شهرستان ها را خواب خرگوشی فرا گرفت و گویا اصفهان پاره تن کشور ما و زنان آن از دختران و خواهران ما نیستند که در بسیاری از شهرها از جمله استان های مجاور آب از آب تکان نخورد و رژیم هم از این بی تفاوتی و بی اعتنائی شاد وسر مست شد.
همین اعتاضات کوتاه هم به خاموشی گرایید و رژیم به خوبی دریافته است که هر بلایی بر سر این ملت آورد یک یا چند شبه بیشتر دوام نخواهد یافت و به زودی آب از آسیاب ها می افتد و صداها در گلو خفه می شود و هربلای زنجیره ای دیگر هم بر سر مردم آورده شود. ملت ما مانند کودکان فراموشکارند و بامداد که از خواب بر خیزند گذشته را به کلی فراموش خواهند نمود.
اظهار نظر مزدوران رژیم
فرمانده بسیج که مزدور خامنه ای جنایتکار و دشمن قسم خورده ایران است با بیشرمی و گستاخی گفته است:” اسیدپاشی اصفهان شبیه بزرگنمایی کشته شدن ندا آقاسلطان است.” این مرد بی شرافت و ضد ایرانی نمی داند به همان اندازه که تیر اندازی به دستور مجتبی فرزند جلاد خامنه ای از پشت بام به دختری بیگناه بنام نداآقا سلطان جنایت بود که پاشیدن اسید بر صورت و چشم دختران و بانوان اصفهانی امان.
اظهار فضل سردار رادان
سردار رادان مزدور دیگر خامنه ای جنایتکار، در حسینیه زنجان گفته است:” حادثه اسیدپاشی در اصفهان بیش از حد، بزرگ نمایی شد” این دلقک ضد ایرانی اگر شهامت و جسارت داشت می بایست در میدان شاه و یا خیابان چهارباغ اصفهان این رجز خوانی را می کرد تا ببیند که تک بزرگ تنش گوشش است. وگرنه عربده کشیدن در فضای مجازی و دور، از بی خردی این مزدور ضد ایرانی است.حال، اگر بر سرو صورت زن، خواهر، و یا مادر این بی وطن اسید پاشیده بودند بازهم این چنین کرکری می خواند؟.
گفتگوی دکتر نوری زاد با صدای آمریکا در مورد اسید پاشی در اصفهان
از آنچه گذشت:
ملت ایران ملت فراموشکاری هست، نه تنها دست بر تاریخ خود ندارد و نمی خواهد تجربه شکست ها، ناکامی ها، و محرومیت های نیاکانمان را سر مشق روز قرار دهد تا در تاریخ کنونی دچار اشتباه نشود، بلکه از این هم پافراتر نهاده و مانند کودکان یک شبه و یا چند شبه آنچه بر او آمده است، از یاد می برد. این بزرگترین جایزه و امید نوید بخشی برای رژیم بدسگال اسلامی و ضد ایرانی است که هم اکنون بر ما حاکم شده است. رژیم جنایتکار اسلامی به خوبی به این خاطره کوتاه و ذهن توخالی و بدون بار ملت ما پی برده است.
گفتگوی حسن داعی با تلویزیون پارس در مورد اسید پاشی رژیم
از این روی، جنایت هایی مانند کشتار امیران ارتش، قتل های زنجیره ای، اعدام های متوالی و زنجیره ای، و اسید پاشی زنجیره ای را یکی پس از دیگری تا کنون انجام داده است. رژیم این را دانسته و به خوبی می داند که ما ملت فراموشکاریم و هربلایی به سرمان اورد پس از چند روز و یا حد اکثر چند هفته آن را فراموش می کنیم.
ما قتل عام ۸۰۰ هزار هم میهن خود به طرز بسیار وحشیانه در چند روز در نیشابور را به یاد نمی آوریم. جنایات بیکران تازیان در یورش به شهر بزرگ تیسفون، تجاوز به بیش از ۲۰۰-۳۰۰ هزار زن و دختر، و بردن دختران و پسران به مدینه و فروش در بازار به عنوان کنیز و برده را مابه خاطر نمی آوریم. ولیکن جنگ جاه طلبانه حسین ابن علی با یزید بر سر قدرت برای ما خاطره آفرین است و کافیست دوماه از سال زندگی و آرامش را از مردم ما سلب نماید. پس می بینید که خاطره و درک ما در حد گنشک و بسیار کوتاه بوده و نمی توانیم وقایع عظیم و فجاعی ملی و میهنی را به خاطر داشته باشیم.