می گویند: ما با اعتقاد به اسلام ضرری نکردیم! ولی شما ضرر خواهی کرد.
هنگام مباحث عقلی درباره دروغ بودن و اشکالات بزرگ قرآن و اسلام گروه زیادی از مسلمانان پاسخی می دهند که بلای جان جهان امروز شده است: “ما که با مسلمانی ضرری نمی کنیم و چیزی را از دست نمی دهیم”!، این شمایید که در صورت راست بودن اسلام ضرر می کنید!.
اما حقیقت این است که خدای ادیان با دروغهای شاخداری که در کتابهای آسمانی هست، هرگز نمی تواند راست باشد و در برابر، بیشترین درگیری و جنایت که در طول تاریخ و هر روزه رخ داده و می دهد، ریشه در تعصبات کورکورانه ایمان به دین دارد.
ایمان خطرناک است؛ چرا که شخص مؤمن می تواند برای رسیدن به بهشت و سعادت پس از مرگ، از جان خود بگذرد و با سنگدلی انسانهای دیگری را هم به کشتن دهد! آن هم بخاطر رضای خدا!
(ایمان آغاز انحراف است! آغاز خاموشی عقل و خرد. بجای عقل و خرد انسان مؤمن چه دارد؟. ریسمانی پاره که به هیچ منطقی متصل نیست و برای همین است که ادیان مختلف همگی خود را برتر و به حق می دانند، چون به اثبات عقلی نیازی ندارند!
بنابراین، این اندیشه ای سبک است اگر که گمان بریم که دین و ایمان برای انسان خطری ندارد و می توان دین را در خانه داشت و بیرون از خانه نداشت!. اندیشه ای سبک است اگر ما مؤمنان را انسانهایی خوب بدانیم از این دیدگاه که دینی و ایمانی دارند!. بیشتر قاتلان و جنایتکاران تازیخ (اگر نگوییم همگی) اتفاقاً انسانهایی خداپرست و مؤمن بوده اند و یا لا اقل چنین اعتقادی داشته اند. دینداری و اعتقاد در بسیاری موارد به خودباوری کاذب می انجامد و شخص جنایتکار به خود می گوید : “خدا با ماست!”.
خدا با ماست!
خمینی، صدام ،قذافی،جرج بوش تیمور گورکان،سعدابن ابی وقاص و بسیاری دیگر از افراد بزرگ و کوچک در تاریخ به سربازان می گفتند که :”خدا با ماست” ولی از کجا معلوم؟. اصولا خدا چرا با کودکان گرسنه آفریقا نیست ولی با خمینی هست؟!. جنایتکاران بسیاری گمان می کنند که خدا با آنهاست.
یکی از کاربردهای دین همین است که شخص کارهای نادرست خود را با دین مطابقت می دهد، به گمان اینکه خدا با اوست! در جنگها همواره با فریب سربازان با این عنوان که “خدا با ماست”، ایشان را به جان یکدیگر می اندازند و حقیقت تلخ را سربازان نمی فهمند که “خدا با کسی نیست!” آن هم برای درگیری دو گروه که بخاطر قدرت می جنگند.
قدرت طلبی و رهبری مردم ، آرزوی سران دین است
بیاید فرضی محال کنیم که داستان همه ی پیامبران از نوح تا محمد و تا امروز راست باشد،براستی چرا افرادی که رهبران دین هستند بعنوان پیامبر و یا مقام دینی بخود اجازه می دهند که به مردم امر و نهی نمایند؟. چه چیز به ایشان پروانه ی رهبری و فرماندهی دیگر انسانها را داده است؟. دوره ی این رهبری های خودسرانه و افراد کاریزماتیک گذشته است. بیشتر رهبران کاریزماتیک در تاریخ منفور شده اند. از هیتلر و خمینی تا خود محمد پیامبر.
به دو سوره محمّد و توبه که مراجعه کنیم ، آشکارا می بینیم که در سالهای پایانی زندگی محمد و در ژمانی که رهبریش بر عربستان پایدار شده بود، این دو سوره پروانه هر کشتار و جنایتی را به مسلمانان داده است. در واقع پس از ۲۳ سال محمد تغییر کرد و خدای او دیگر مهربان و رحیم نبود!. خدایی مکّار بود که به مسلمانان فرمان می دهد که در کمین مشرکان بنشینند و ایشان را بکشند. این از کجاست؟، از هیولای قدرت است.
کسی که در میان مردم از افراد عادی بوده ناگهان به قدرت و رهبری که آرزویش را داشته است می رسد. پرده ها کنار می رود و آن انسان عادی که به قدرت رسیده است ناگهان دچار جنون و جنایت می شود. گمان می برد که حق با اوست؛به آوای روشنتر :”خدا با اوست!”.
مردم جهان متمدن از واقعه استرالیا عبرت بگیرید
آزادی بدین معنا نیست که در مدارس اسلامی و مساجد آلمان و انگلیس تروریست تربیت نمایند؛ بدین معنا نیست که یک فرد جانی که سابقه و اتهام تجاوز و قتل دارد آزاد باشد و مردم بی گناه را به گروگان بگیرد!.
جهان امروز باید بپذیرد که در دین فایده ای نیست و جز دور کردن انسان مدرن از حقایق زندگی کار دیگری نمی تواند که انجام دهد. دین ابزاری شده است برای قدرت یافتن یک گروه و سرکوب دیگران. تبعیض علیه دگر اندیشان در اسلام واضح است. دین اسلام حتی تجارت و خون بها را برای دگر اندیشان متفاوت قرار داده است.
دنیای آزاد به مسلمانان اجازه داده است که به فعالیت دینی خود ادامه دهند ولی آیا در جهان اسلام هم آنها اینگونه آزادند؟. بسیاری از روحانیون شیعه و سنی یکدیگر را کافر میدانند. براستی وقتی اینگونه به هم می تازند ، رغبتی به دگر اندیشی و روشنفکری نشان خواهند داد؟، هرگز!. جان دگر اندیشان همواره در کشورهای اسلامی در خطر است و حتی خود مسلمانان در بسیاری از کارها و ابراز عقیده دینی محدودند.
کودکان را دریابید
کودکان بسیاری در محیط مدهبی کشورهای غربی آلوده به افیون دین می شوند. بطوری که پیش از اینکه خود را بشناسند و درک نمایند، دریایی از آموزه های دینی بصورت طوطی وار به ایشان تزریق شده است.می گویند: ما با اعتقاد به اسلام ضرری نکردیم! ولی شما ضرر خواهی کرد.
هنگام مباحث عقلی درباره دروغ بودن و اشکالات بزرگ قرآن و اسلام گروه زیادی از مسلمانان پاسخی می دهند که بلای جان جهان امروز شده است: “ما که با مسلمانی ضرری نمی کنیم و چیزی را از دست نمی دهیم”!، این شمایید که در صورت راست بودن اسلام ضرر می کنید!.
اما حقیقت این است که خدای ادیان با دروغهای شاخداری که در کتابهای آسمانی هست، هرگز نمی تواند راست باشد و در برابر، بیشترین درگیری و جنایت که در طول تاریخ و هر روزه رخ داده و می دهد، ریشه در تعصبات کورکورانه ایمان به دین دارد.
ایمان خطرناک است؛ چرا که شخص مؤمن می تواند برای رسیدن به بهشت و سعادت پس از مرگ، از جان خود بگذرد و با سنگدلی انسانهای دیگری را هم به کشتن دهد! آن هم بخاطر رضای خدا!
توهم برتری در ذهن مسلمانان
توهّم مدیریت جهان در احمدی نژاد یادتان هست؟. یا توهّمهای افرادی مانند خمینی و خامنه ای و قذافی و اسامه بن لادن را بیاد دارید؟. اینها توهم دارند که مدیریت جهان اسلام و در نهایت مدیریت جهان از ایشان بر می آید!. بدون مطالعه، بدون داشتن تجربه مدیریتی و تحصیلات مطابق این، ناگهان خود را رهبر انسانهای جهان می دانند!.
همچنین در پله پایین تر می توانیم افراد مسلمان زیادی را در گوشه و کنار جهان نمونه بیاوریم که خود را مسئول رهبری دیگر انسانها دانسته اند!. بر این گروه مشتبه شده است که باید بزور هم که شده دیگران را به بهشت ببرند!.
توصیف بهشت و جهنم را در این ویدیو از زبان آقای بهرام مشیری بشنوید. نیازهای جسمی و روانی عرب بیابانگرد به صورت بهشت، و کمبود، کینه و نفرت او به صورت جهنم تجلی کرده است.
بهشت زورکی ارزانی خودتان!
پس از پیدایش رژیم اسلامی در ایران ۳۶ سال است که در بیشتر جاهای جهان با مسلمانانی روبرو می شویم که قصد اصلاح بشر را دارند!. مانند خمینی که در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ در آن سخنرانی دروغین علاوه بر وعده آب و نان وعده انسان کردن ما را هم داده بود، گویا ما انسان نبودیم بلکه خر و گاو بودیم!.
این بهشت رفتن ما با زور شمشیر آخوند و مفتی هم از آن داستانهاست. به خودشان اجازه می دهند که در زندگی ما دخالت نمایند، ما را تهدید کنند، ما را بکشند و اعدام نمایند تا به بهشت برویم!. با زور در روابط انسانی و عاطفی دخالت می کنند ، تا انسانها مطیع و برده آنان بوده و با روش آنها زندگی کنند!.
در این ویدیو یک آخوند کلاهبردار مفتخور و سربار جامعه برای مسلمانان خردباخته به توصیف بهشت فانتزی و دروغین می پردازد.
آقایان ملّا یان و مفتی ها زندگی ما را جهنّم کرده اید، بهشت موهوم ارزانی خودتان.آنچه انسان امروز بدنبال آن است آزادگی و خردورزی است.ما نیازی به بهشت و وعده های آن نداریم. انسانیّت معامله کردنی نیست که کسی را با وعده و وعید بتوان براه راست آورد. معامله کردن برای رسیدن به بهشت یک دروغ و یک کار بیهوده است. انسانیت بسیار بالاتر از این است که برای آخرت فرضی خود معامله کنیم. این حقّه بازیها مال ملّاست و بس.
درپایان، توجه شما را به قسمتی از وعده های خدا در قرآن به مردان جلب می نماییم.شکی نیست که این وعده ها درباره بهشت برای فریب سربازان در جنگ بوده است. مشابه همین بهشت فروشی را در جنگ ایران و عراق بخاطر داریم.