در برابر فرصتی چون مرگ خامنه ای چه کار باید کرد؟ ۱۱

ملت ایران همواره بدنبال یک منجی و کاریزما

کاریزما کیست ؟ کاریزما  رهبری است که توسط اکثریت یک  ملت  بعنوان یک سمبل  تسخیر ناپذیر  شناخته شود. افرادی مانند بابک خرمدین، شاه اسماعیل صفوی و نادرشاه از کاریزماهای تاریخ سده های اخیر ایران  هستند. رضاشاه و خمینی هم  دو کاریزما در تاریخ معاصر ایران هستند. باید پذیرفت که بیشتر تغییرات ایران در طول تاریخ نه بدست مردم که بدست کاریزماهای متعدد ایجاد شده است. در واقع امروز ایران محصول سرسلسله هایی نظیر خمینی ونادر شاه و  رضاشاه است.

بجز انقلاب مشروطه که نقطه عطفی در ایران بود، کمتر جایی در تاریخ ایران را می توان یافت که تغییری در سرنوشت مردم بدست خودشان ایجاد شده باشد.امروز هم می بینیم که ملت ایران در تفرقه و جدایی بسر می برند و شکست جنبش سبز ،ایشان را مجدداً  به خواب و  سستی فرو برده است. ملت ایران با پنهان شدن موسوی و کروبی در منزل ناگهان ستونهای لرزانی که انتخاب کرده بودند را از دست دادند. نه کروبی اهل بر اندازی تاج و تخت است و نه موسوی… اینها کاریزما نبودند و ملت از ایشان جلوتر بود!

کاریزما؛ کسی از مردمش جلوتر است

با نگاه به افرادی چون رضاشاه و نادرشاه و خمینی و مانند آن چه تفاوتی در آنها با رهبران معمولی مانند موسوی و کروبی دیده می شود؟ افراد دارای شخصیت کاریزماتیک شجاعت و جسارتی دارند که ایشان را از ملت پیش انداخته است و مردم مجبور به دنباله روی وی هستند. چه خمینی در سال ۴۲ و چه رضاشاه در سال ۱۳۰۰ هر دو از دیگر رجال سیاسی و مردم یک قدم جلو تر بودند. بماند که افکار خمینی در ارتجاع و تحجر جلو بود ! ولی به هر حال شجاعت وی در ابراز عقایدش یک شخصیت کاریزماتیک برایش ساخت. شخصیتی که قطب زاده و بهشتی در ۱۳۵۷ تکمیلش کردند!

موسوی کجاست؟ آیا موسوی همانند خمینی منتظرفرصت است؟ به نظر نگارنده خیر! اصولن هدف موسوی باز ستاندن رأیش بود که پس از 6 سال دیگر معنایی ندارد. آری امروز موسوی بی هدف شده است. ملت ایران هدفش سرنگونی خامنه ای بود. ملت ایران فریاد می زد:" مرگ بر جمهوری اسلامی" . به اقرار سران نظام جنبش انقلابی 88 از جنگ عراق برای نظام خطرناک تر بوده است. اما آیا موسوی کسی بود که حاضر به سقوط رژیم باشد ؟ هرگز! موسوی در پشت ملت ایران قرار گرفت. آری این ملت ایران بود که پیشتر از امثال موسوی بدنبال براندازی نظام بود و کاری هم به رأی موسوی نداشت! رأی موسوی بهانه ای بود. همانطور که چهارشنبه سوری بهانه است.

موسوی کجاست؟  اصولن هدف موسوی باز ستاندن رأیش بود که پس از۶سال دیگر معنایی ندارد. آری امروز موسوی بی هدف شده است. ملت ایران هدفش سرنگونی خامنه ای بود. ملت ایران فریاد می زد:” مرگ بر جمهوری اسلامی” . به اقرار سران نظام جنبش انقلابی ۸۸  از جنگ با صدام خطرناک بود!وی عقب تر از  ملت ایران قرار گرفت. آری این ملت ایران بود که پیشتر از امثال موسوی بدنبال براندازی نظام بود و کاری هم به رأی موسوی نداشت! رأی موسوی بهانه ای بود. همانطور که چهارشنبه سوری بهانه است.

اما موسوی کجاست؟ آیا موسوی همانند خمینی منتظرفرصت است؟ به نظر نگارنده خیر! اصولن هدف موسوی باز ستاندن رأیش بود که پس از۶ سال دیگر معنایی ندارد. آری امروز موسوی بی هدف شده است. ملت ایران هدفش سرنگونی خامنه ای بود. ملت ایران فریاد می زد:” مرگ بر جمهوری اسلامی” . به اقرار  سران نظام جنبش انقلابی ۸۸ از جنگ عراق برای نظام خطرناک تر بوده است. اما آیا موسوی کسی بود که حاضر به سقوط رژیم باشد ؟ هرگز!

موسوی عقب تر از ملت ایران قرار گرفت. آری این ملت ایران بود که پیشتر از امثال موسوی بدنبال براندازی نظام بود و کاری هم به رأی موسوی نداشت! رأی موسوی بهانه ای بود. همانطور که چهارشنبه سوری بهانه است.

مردم ایران بدنبال بهانه اند و مرگ خامنه ای بهترین بهانه است

بهانه ای مانند موسوی، مرگ مرتضی پاشایی ،  بازی فوتبال و چهارشنبه سوری! خلاصه بهانه ای که مردم با آن بیرون بیایند کافیست که به تظاهرات و اعتراض بدل شود! مردم ایران بدنبال بهانه اند و چه بهانه ای بهتر از مرگ خامنه ای در آینده نزدیک؟ اما چه کسی می تواند از این فرصت استفاده کند؟.  آیا در این فرصت نزدیک ، کاریزمایی ظهور خواهد کرد؟. کسی که از مردم پیش باشد؟. نه کسی مانند موسوی که از مردم عقب است. آیا کسی وجودش را دارد که رضاشاه شود؟. حتی کسی شجاعت خمینی دجّال را دارد که در آن بحبوحه به ایران بازگردد؟.

مرگ خامنه ای نزدیک است ولی در برابر این فرصت چه کسی می تواند ملت سرگردان ایران را که از دزدی و چپاول خسته شده است و سالهاست بدنبال فرصتی برای سقوط رژیم  می گردد، رهبری نماید؟. مردم ایران در سال ۸۸ نشان دادند که هدفی جز سقوط رژیم اسلامی راضیشان نمی کند. دهن کجی زن و مرد ایرانی به مسایل اسلامی و بی توجهی به سخنان آخوند نشانه از آمادگی مردم برای بیرون ریختن با هر بهانه ای هست.

(با رفتن خامنه ای ، یکی کپی برابر اصل خودش می آید... با همان ریش و پشم... ما مردم ایران باید چاره ای اساسی برای حذف آخوند از دولت و سرنوشتمان بیاندیشیم)

مرگ خامنه ای نزدیک است ولی در برابر این فرصت چه کسی می تواند ملت سرگردان ایران را که از دزدی و چپاول خسته شده است و سالهاست بدنبال فرصتی برای سقوط رژیم می گردد، رهبری نماید؟ مردم ایران در سال ۸۸ نشان دادند که هدفی جز سقوط رژیم اسلامی راضیشان نمی کند. دهن کجی زن و مرد ایرانی به مسایل اسلامی و بی توجهی به سخنان آخوند نشانه از آمادگی مردم برای بیرون ریختن و انقلاب با هر بهانه ای هست.

 

داستان مضحک هخا و بازگشت به ایران

هخا را یادتان هست؟. کسی که می خواست بعنوان یک ناجی با هواپیمای چارتر به ایران بازگردد؟. شوخی مسخره ای که یک سال  گروه زیادی از هموطنان داخل و خارج را پای تلویزیون به خنده واشت و سر کار گذاشت! داستان هخا اما یک واقعیت تلخ دارد. اینکه ایران امروز در  عطش نداشتن یک رجل و رهبر کاریزماتیک می سوزد.

انقلاب مشروطه یک استثنا بود. استثنائی که خارجی ها هم بدان کمک شایانی نمودند. اما غیر از مشروطه دیگر تغییرات شگرف در تاریخ میهن ما بدست رهبران کاریزماتیک واقع شده است. این که هخا از کجا آمد و حامی وی که بود در ابهام است ولی شکی نیست که کار هخا به سخره گرفتن دیگر رهبران اپوزسیون و ترساندن ایشان  از مسخره شدن توسط ملت ایران بود. در واقع هخا از بروز و صعود هر کاریزمای احتمالی در خارج از ایران جلوگیری کرد.

ملت ایران از هر فرصتی برای بیرون ریختن و اعتراض استفاده می کند.

ملت ایران از هر فرصتی برای بیرون ریختن و اعتراض استفاده می کند.بهانه ای مانند موسوی، مرگ مرتضی پاشایی ، بازی فوتبال و چهارشنبه سوری! خلاصه بهانه ای که مردم با آن بیرون بیایند کافیست که به تظاهرات و اعتراض بدل شود! مردم ایران بدنبال بهانه اند. اما این آقا اعتراض مردم ایران را با طنز تلخ مسخره کرد.

شاهزاده رضا پهلوی در کجای این داستان است

صدای شاهزاده رضا پهلوی را از ۲۸ سال پیش از رادیو می شناسم. ایشان در آن زمان یک سخنرانی شور انگیز کردند که از رادیو پخش شد.(به گمانم صدای امریکا). در این سخنرانی ایشان فرمودند که حاضرند به ایران بازگردند و بعنوان یک خلبان در جنگ به ایران کمک کنند؛ اما اینها شعاری بیش نبود! واقعیت این است که شاهزاده هرگز به بازگشت به ایران بطور جدی فکر نکرده است. خود مسأله بازگشت شاهزاده می تواند کمپینی برای ایشان باشد. اما حقیقت چیز دیگری است. شاهزاده مرد خانه و خانواده است. آرامش و زندگی شخصی خود را بیش از هر چیز دوست دارد. وطن را هم دوست دارد ولی باندازه یک ژورنالیست و نه رهبر یک جنبش!

 فعال سیاسی بیشترین چیزی است که می توان برای کارهای تا به امروز شاهزاده متصور شد. پرسشی ساده از شاهزاده داریم که : جناب شاهزاده ؛ شما بیشتر برای آزادی ایران تلاش کردید و یا مردم ایران؟ مگر نه این که رهبران باید از ملت خود پیش باشند؟ شاهزاده باید تکلیف خود را مشخص کند تا به هخا و مضحکه اش بدل نگردد. ایشان یا باید بعنوان یک فعال ساده سیاسی کار کند که گهگاه اعلامیه می دهد و گاهی هم مصاحبه ای می کند. کاری که از هر ایرانی با هر نام خانوادگی بر می آید! یا اینکه از نام "پهلوی " بعنوان یک حربه قوی استفاده نماید که در این صورت باید خانواده خویش را فراموش کند و دیگر "مرد خانه" نباشد.

فعال سیاسی بیشترین چیزی است که می توان برای کارهای تا به امروز شاهزاده متصور شد. پرسشی ساده از شاهزاده داریم که : جناب شاهزاده ؛ شما بیشتر برای آزادی ایران تلاش کردید و یا مردم ایران؟. مگر نه این که رهبران باید از ملت خود پیش باشند؟. شاهزاده باید تکلیف خود را مشخص کند .ایشان یا باید بعنوان یک فعال ساده سیاسی کار کند که گهگاه اعلامیه می دهد و گاهی هم مصاحبه ای می کند. کاری که از هر ایرانی با هر نام خانوادگی بر می آید! یا اینکه از نام “پهلوی ” بعنوان یک حربه قوی استفاده نماید که در این صورت باید خانواده خویش را فراموش کند و دیگر “مرد خانه” نباشد.

فعال سیاسی بیشترین چیزی است که می توان برای کارهای تا به امروز شاهزاده متصور شد. پرسشی ساده از شاهزاده داریم که : جناب شاهزاده ؛ شما بیشتر برای آزادی ایران تلاش کردید و یا مردم ایران؟ مگر نه این که رهبران باید از ملت خود پیش باشند؟

شاهزاده باید تکلیف خود را مشخص کند تا به هخا و مضحکه اش بدل نگردد. ایشان یا باید بعنوان یک فعال ساده سیاسی کار کند که گهگاه اعلامیه می دهد و گاهی هم مصاحبه ای می کند. کاری که از هر ایرانی با هر نام خانوادگی بر می آید! یا اینکه از نام “پهلوی ” بعنوان یک حربه قوی استفاده نماید که در این صورت باید خانواده خویش را فراموش کند و دیگر “مرد خانه” نباشد.

مرگ خامنه ای فرصت یا تهدید؟

ملت ایران از خامنه ای متنفر است. این هم فرصت است و هم تهدید. تنفر از خامنه ای می تواند فرصتی باشد برای بیرون آمدن مردم و ایجاد یک تظاهرات مخالفت آمیز با نظام. خامنه ای آن چنان منفور است که ممکن است مردنش باعث شکاف عظیم در میان سران سپاه هم بشود. شکی نیست که بسیاری از افراد درون سیستم از  وحشی گری وی در حفظ حکومت با چنگ و دندان راضی نیستند.

از طرفی ملت ایران براحتی با وعده و وعید فریب می خورند و اگر برای شاهروی تبلیغ  شود که “شاهرودی خوب است؛ اهل آزادی دادن است! مخالف حجاب اجباری است! شاهرودی دزد نیست!” و مانند اینها. وعده های آب و ناندار. وعده های مردم فریب می تواند چند سالی به نظام فرصت دهد تا دوباره بازی ۲۵ سال خامنه ای تکرار شود!

ملت ایران باید آگاه شوند که امثال شاهرودی و هر کسی در نظام ولایت فقیه ، به فساد و جنایت روی خواهند آورد. چرا که قدرت مطلق فساد مطلق می آورد.

رهبران سیاسی داخل و خارج هم  باید شرایط را برای ایجاد یک فرصت در زمان مرگ خامنه ای غنیمت بشمرند. بدون از جان گذشتگی نه کسی رضاشاه می شد و نه نادر شاه!

  • علی

    بسیار زیبا بود …

  • سرافراز پارسی‌

    سوال مهمی‌ است. آیا به ایران پس از خامنه‌ای فکر کرده ایم؟ تا اندازه‌ای با نظر نویسنده گرامی‌ موافق هستم. در صورت نبودن یک آلترناتیو قوی، پس از خامنه‌ای ایران ممکن است دچار آشوب شود. این را هم با شما موافق هستم که متاسفانه رضا پهلوی که می‌توانست یا میتواند نقش مهمی‌ در شکل دهی‌ یک آلترناتیو مؤثر ظاهر شود، فعالیت چشمگیری انجام نمی‌‌دهد.

    بنا بر این من به این نتیجه رسیده‌ام که هر تغییری در ایران به وسیله خود مردم انجام خواهد شد. گویی مردم ایران منتظر خارجه نشین‌ها نمیشوند.

    ولی‌ آن چه که با نویسنده محترم هم عقیده نیستم و شاید همچنان نقطه امیدی برای آینده ایران باشد این است که در حوادث سال ۸۸ مردم به دنبال رای خود بودند. اگر چه این جا و آنجا شعار “مرگ بر خامنه‌ای” یا “مرگ بر مجتبی‌” داده میشد ولی‌ شعار اصلی‌ تظاهر کنندگان “رای من کو” بود.

    مردم ایران به سیستم انتخاباتی روی آورده بودند و میخواستند آینده کشور خود را از طریق صندوق رای بسازند. و از اینکه به رژیم به خواست آن‌ها دهان کجی کرده بود خشمگین بودند. ولی‌ رژیم با نادانی فقاهتی و همچنین موسوی و کروبی با ندانم کاری آن پتانسیل عظیم را به هدر دادند.

    • Baran Bahari

      با سپاس…نظر شما مورد توجه و محترم است. ولی با توجه به حضور شخصی در میان تظاهرات نمی توانم سخن شما را بپذیرم. خصوصا از ۳۰ خرداد به بعد نگاه مردم بر انداز شد و در عاشورا نمود پیدا کرد…

  • faghat kherad

    اگر منظور نگارنده از کاریزما ،شخصی باشد که در لحظه طلایی مرگ خامنه ای ناگهان پیدا شود و تمام مردم ایران چه در خارج و چه در داخل را متحد کند و به قولی حرفش برای تمام مردم سند باشد ،این شخص خیالی به اندازه افسانه امام زمان و ناجی اخر زمان مضحک خواهد بود. ولی اگر منظور شخصی باشد که هم اکنون در حال فعالیت سیاسی باشد و شروع به گسترش دامنه مبارزاتش بکند.با نهایت احترام به هواداران شاهزاده رضا پهلوی ایشان دارای این پتانسیل نیستند.
    فراموش نکنیم قدرت خمینی در سواد سیاسی او نبود بلکه در ظاهر مردم فریبش بود.مردم به پیشوایی از جنس خود باور دارند. شخصی که از هم اکنون در خط اول مبارزه باشد و جامعه او را ببینند،کسی که سلطنت خامنه ای را به چالش بکشد مانند همان کاری که رضا شاه با دودمان قاجار و خمینی با خاندان پهلوی کردند،وگرنه مرگ خامنه ای که دیگر امتیاز نیست(کسی به سگ مرده لگد نمیزند).
    و در اخر عرض بکنم که به همان اندازه که شما مرگ خامنه ای را فرصت میدانید سپاهیان نیز ان را تهدید دانسته و خود را برای ان روز همه جوره مهیا کرده اند.

    • Baran Bahari

      البته که منظور مورد دوم است. با نظر شما هم موافقم.. تا به امروز شاهزاده پتانسیلی از خود نشان نداده است.

      • faghat kherad

        شما فرد مشخصی را در نظر دارید!؟
        اگر اینگونه است لطفا درباره ایشان اطلاعات جامعتری در اختیار ما قرار بدهید.

        • Baran Bahari

          نه! البته این مقاله بنوعی از انفعالی بودن و عقب ماندن سیاسیون انتقاد کرده است و سعی داشتم موج مثبتی برای هدف کوتاه مدت ایجاد کنم.

          • جغفر

            فرد نه! مگه خودمون گوسفندیم!؟ تا یک تمامیت خواه باربیاوریم! هرکسی با هر خصوصیات اخلاقی تحت این رویه تبدیل به یک تمامیت خواه تمام عیار می شود! شخص نه ما خودمان همین! گرنه همین حضرات بعد از انقلاب خیلی فوق العاده تر هستند از زاده شاه ساده لوح و بیمار!

  • جغفر

    طوری رضا شاه سایر قلدرها رو بزرگ می کنین یکی فکر میکنه که چی! مثلا سوئدی از این ارازل و اوباش دارن؟
    و صحبتش رو میکنن!؟ جناب و سایر عزیزان سیاست و سیاستمدار نه! اگر عدالت میخواهی و برابری باید
    خودت حکومت کنی! سوسیالیسم به شکل بهینه و انچه در تئوری هست! وگرنه شاهزاده یا حضرت زادگان
    هیچ(مطلقا) تفاوتی ندارند! انقلابی فکر کنید و انقلابی باشید ما چوپان نمی خواهیم و چماق کاریزما
    هزاران سال کارساز نبوده! ما عدالت برابری و یک حکمرانی مردمی میخواهیم تمام!

  • غروب تا طلوع

    سلام.من بسیار سردرگم هستم که یک فرد کاریزما (شاه یا همون رهبر ) را انتخاب کنم یا یک حکومت جمهوری ایرانی دمکرات. باید قبول کنید که انتخاب سختیه ، چون وابسته بودن به یک فرد پیشرو و کاریزما انگار که جزئی از خون و رگ ما شده حداقل برای من که اینطوریه. ولی وقتی بیشتر فکر میکنم میبینم که انتخاب یک شاه و رهبر یک ریسک بزرگ است و حکومت جمهوری دمکراتیک گزینه ی مناسب تری است. اما برنامه برای بعد از خامنه ای چه خواهد بود ؟ اگر خواهان یک حکومت جمهوری هستیم باید بطور کلی افراد حاظر در حکومت فاسد جمهوری اسلامی رو از دور خارج کنیم ( آیت الله و پاسدار و دکتر و… )و مانع نفوذ دوباره ی آن ها شویم.آرزوی دست یافتنی من: رسیدن به وضع مطلوب در همه ی جهات محیط زیست،وضعیت اقتصادی مناسب،آزادی،تعامل و روابط خوب با دنیا، نبود دزدی و باند بازی و فساد در حکومت،ارزش قائل شدن برای حقوق بشر و حقوق حیوانات و …

  • mahan

    بلکه تو خواب ببینید این خامنه ای بمیره صد سال هم عمر میکنه تا ما بمیریم وقتیم مرد یکی دیگرو میارن جاش واقعا پدرامون زندگیه هممونه خراب کردن