گروهی از بدترینهای مردم در مجلس
مجلس یا به گفته بهتر اصطبل بهارستان، در واقع عصاره ملت نیست. بلکه عصاره حوزه علمیه و سپاه پاسداران است. مجموعه ای از خائن ترین ، بی بخار ترین و بی غیرت ترین چاپلوسان را در این ساختمان جمع آورده اند و از قاتل زنجیره ای تا قاضی گاز دندان گیر در این بیت الوحش حضور داشته و دارند! نام اصطبل برازنده نیست چرا که توهین به حیوانات است.
در این طویله، دزدان و ددان جمع می شوند تا راهکاری را برای توحش بیشتر و تداوم چپاول بیابند. اما دو دست گل جدید توسط نمایندگان اتفاق افتاده است که می تواند کمی ما را به فکر وادارد که چه بودیم و چه شده ایم؟. براستی این مجلسی که مصوباتش به مردم و رأی دهندگان کمترین توجه و اعتنایی ندارد ، چگونه و با چه رویی این همه هزینه را بر ملت وارد می کند که ابراز وجود بنماید؟.
دست گل اول :تداوم صلاحیت نماینده
شکی نیست که تشخیص صلاحیت نمایندگان به عهده ملت باید می بود و قوانین انتخابات در ایران با آن تعیین صلاحیت کذایی شورای نگهبان، به دایره ای از چاپلوسان و دزدان انجامیده است که توسط شورای نگهبان منتصب می شوند. در این بین بسیار عجیب بود که برخی نمایندگان همین اصطبل که تمساحان شورای نگهبان آنها را منتصب کرده اند ، انتظار تداوم صلاحیت را هم دارند. یعنی سعی دارند که بنوعی تحقیق درباره صلاحیتشان را حذف و ماستمالی نمایند، با این بهانه که “قبلاً صلاحیت ایشان احراز شده است”؛
هدف نمایندگان از این مصوبه چیست؟. با توجه به حضور وزیر کشوری متفاوت و افشاگر بنظر می رسد که گروهی از نمایندگان با اطلاع از افشاگریهای وزیر کشور فعلی این واهمه را دارند که شاید وزارت کشور که ار جناح مقابل است دست ایشان را رو کند و با ارائه مدارک فساد ایشان، اجازه تایید صلاحیت ایشان را ندهد. در واقع آشی که برای دیگران پخته بودند ، ممکن است غذای خودشان شود!
بسیار متاسفیم که در سکوت خبری و نبودن یک دادگستری مردمی، بسیاری از نمایندگان جرائم مختلفی از رشوه گیری و سوء استفاده مالی و دخالتهای رانتی مختلف را انجام می دهند و ملت ایران از این ماجراها بی خبر است. گروه بزرگی از اهالی مجلس با روشهای مافیایی و باندبازیهای خطرناک سعی در برداشت هرچه بیشتر و چپاول همه جانبه را دارند که تنها گهگاه خبری کوچک از آن شنیده می شود و بعد هم تکذیب می شود!
همانند اعلام وزیر کشور درباره حضور پولهای کثیف قاچاقچیان مواد مخدر و دیگر باندهای تبهکاری در انتخابات و خرید و فروش آرا ! جای تعجب نیست البته! این مجلس و نمایندگانش هر فساد و خیانتی را مجازند انجام دهند، بشرطی که که مطیع . چاکر بی دست و زبان خامنه ای باشند!
قسمت تعجب برانگیز ماجرا این است که چرا نهاد اجرایی وزارت کشور باید خبر از رانتها و پولشویی فله ای در انتخابات را بدهد و چرا دادگستری و آن دم و دستگاه امر به معروف کذایی گزارشی از فساد و منکر واقعی را در دستور کار خود ندارد؟. چرا یک وزیر که مثلاً باید مجری باشد از فساد نمایندگان ملت که مثلاً قرار بوده که ناظر اجرای قوانین باشند ، خبر می دهد؟. این چه بساط و چه خراباتی است که روی اصطبل را از کثیفی سپید کرده است؟!.
دست گل دوم : استانی کردن انتخابات
بر اساس این طرحی که فعلاً تصویب شده ، قرار است نمایندگان هر منطقه بصورت استانی رأی گیری شوند. بدین مفهوم که اگرچه باید دست کم ۱۵٪ از رأی از حوزه انتخابی بدست آورده باشند ولی کل مردم استان می توانند به وی رأی داده بدهند و شمارش آرا برای اکثریت نسبی بصورت استانی انجام می شود! بعنوان مثال نماینده مردم نیشابور می تواند در مشهد بدنبال رأی باشد و بدست آوردن تنها ۱۵٪ آرای نیشابوری ها برای وی کفایت می کند و اگر در کل استان به ۲۵٪ برسد کافیست که انتخاب شود!
این قانون اشکالات متعددی دارد که بزرگترین آن مهندسی انتخابات در زمان نبود احزاب آزاد است. زمانی که احزاب واقغی حق حضور در انتخابات را ندارند، نمایندگان برای حذف اندک افراد مستقل از انتخابات هم خواب تازه ای دیده اند. با اجرای این قانون شاهد لیستهای متحد از سگان ولایت خواهیم بود که در استانها بطور هماهنگ تبلیغ می کنند و دغدغه مردم شهرهای کوچک و مشکلات ایشان برایشان اهمیت ندارد؛آنچه مهم است اتصال به آقا و ذوب شدن در ولایت است! بالاخره ۱۵٪ از آرای مردم هر شهرستان را نیز می توان خرید و مهندسی نمود!
این مهندسی نتایج فجیعی را برای مناطق محروم خواهد داشت و اهمیت جلب نظر مردم مناطق محروم را از بین خواهد برد. صدای محرومیت مردم شهرستانهای دور افتاده که هر از گاهی در مجلس شنیده می شد از این پس هرگز شنیده نخواهد شد. شکی نیست که بدون وجود احزاب آزاد و مستقل ، گروهی کردن رأی گیری آنهم بصورت استانی ، به شهرستانهای محروم اجازه بروز افراد مستقل در مجلس را نمی دهد و ندای معترض هرچند کوچک از بیداد تبعیض و تمرکز را حذف خواهد کرد.
شهرهای محرومی که داد مردمشان همواره بلند بوده است و گهگاه اندک توجهی را بخود جلب می کردند، حتی محدود به زمان انتخابات می توانستند اندک درخواستهای خود را از مسئولین بخواهند و اکنون اهمیت رضایت مردم شهرهای کوچک باندازه ۱۵٪ خواهد بود که در فساد و تباهی حال حاضر ایران فاتحه نمایندگان مستقل شهرهای کوچک خوانده است!در مقابل گروههای مورد حمایت رهبر براحتی در مراکز استان به تبلیغ خواهند پرداخت و نیازی به توجه به مناطق محروم نخواهند دید.
مردم! بدون آزادی و احزاب مستقل آب در هاون نکوبید
مجلس؟. دولت؟. رئیس جمهور؟. وزیر؟. دادگستری؟. چه کلمات نا آشنایی برای جمهوری اسلامی! بدون وجود آزادی بیان ، بدون وجود احزاب آزاد و مستقل و بدون اجازه مخالفت و اعتراض مردم این واژه گان شعاری بیش نیستند. هر چند که استانی شدن انتخابات در صورت اجرایش بشدت به تمرکز و تبعیض در انتخابات خواهد انجامید ولی چه فرقی دارد؟.
به هر حال انتخابات در ایران آب در هاون کوبیدن است! حالا آبش کمی گچ داشته باشد و یا نه چه تفاوتی دارد؟!. این مجلس و دفتر و دستک را آورده اند که بخورند و ببرند. ۳۷ سال بردند و مردم را در فلاکت و تبعیض نگه داشتند. حال شاید چندان هم مهم نباشد که انتخابات را بیش از پیش محدود و انحصاری کرده باشند. مردم ایران بهر روی با رأی دادن آب در هاون کوبیده اند و شاید چندان هم این ماجرا تفاوتی نداشته باشد ولی مردمی که در مناطق دور افتاده و محروم بودند با این تمرکزگرایی در رأی گیری ، بیش از پیش دچار بیهودگی و زوال خواهند شد.