اقتصاد دستوری و آیین نامه ای
یکی از مشکلات بزرگ مدیریتی اقتصاد ایران دستوری بودن آن است. علم اقتصاد دارای قوانین علت و معلول است و می توان برای هر پدیده ی اقتصادی علت وقوع آن را جستجو نمود . بعنوان مثال رکود نشان از کاهش توان خرید مردم و همچنین کاهش بازارهای صادراتی به بیرون است. کاهش توان خرید مردم بعلت کاهش ارزش پول ملی و رقابتی نبودن قسمتهای دولتی اقتصاد و عوامل بسیار دیگر نظیر بیکاری و ورشکستگی بنگاههای اقتصادی است.
اقتصاد یک علم است و بدنه ی اقتصادی کشور همانند یک بدن جاندار زنده است و از قوانین اقتصادی تبعیت می کند. همانطور که بدن جانداران از قوانین زیست شناسی و شیمی نبعیت می کند.اگر خامنه ای توانست با دستوری و ابلاغی مانع از بیماری در بدن انسانها شود، قادر خواهد بود که با ابلاغ و دستور کاری در اقتصاد ایران بکند!
اگر بخواهیم لیستی از بیمارهای اقتصاد ایران بنویسیم این فهرست بسیار طولانی خواهد شد و شرح آنها نیز چندین کتاب می گردد. اما به هر حال چند تا از مشکلات دانه درشت اقتصاد ایران را نام می بریم.
فهرستی از مشکلات اقتصاد ایران
۱) نبودن امنیت سرمایه گذاری و مالکیت خارجی و داخلی .
۲) نبود صنعت توریسم با توجه به منابع فراوان طبیعی و تاریخی.
۳) فساد اداری در بنگاههای اقتصادی و نظارتی.
۴)حفظ نکردن ، عدم بازسازی و در رقابت نماندن صنایع موجود.
۵) فضای بسته اقتصادی و نبود رقابت.
۶) تمرکز و تبعیض در هرم سرمایه، بطوریکه بیشتر ثروت در چند نقطه تمرکز یافته است.
۷) بی توجهی به بازارهای جهانی و تولید کالاهای بی کیفیت.
۸) بی هدف بودن صنایع و کشاورزی بصورت پایمال شدن منابع بازگشت ناپذیر کشور.
۹) ورشکستگی بانک مرکزی و تزریق مداوم ارز جهت حفظ تعادل در ارزش پول ملی.
۱۰) کسری بودجه سالانه و ایجاد مداوم تورم بدلیل تزریق نقدینگی بی مورد به جای نادرست.
۱۱) نبود راه از نقدینگیها بسوی تولید و مشکل خروج عمده ی در آمد ارزی از کشور.
۱۲) دادگستری ضعیف و عدم برخورد با مفاسد و جرایم اقتصادی کوچک و بزرگ.
۱۳) دخالت ارکان اصلی قدرت و نظامیها در بازار و اقتصاد و افزایش اقتصاد دولتی زیر پوستی.
۱۴) قاچاق کالا و پولشویی وسیع تا حد یک سوم تولید ناخالص ملی!
۱۵) خرید و فروش وام و تسهیلات بانکی توسط کارکنان بانکها و عدم نظارت بر بازگشت آن.
۱۶) وجود انواع تبصره و بند در قانون برای قانون گریزی و سوء استفاده های مختلف.
فهرست بالا مجملی از چند هزار صفحه است و اقتصاد ایران بسان مرده ایست که گاهی ناله می کند و گمان می بریم که زنده است. بیشتر این مشکلات حاصل سالها فساد و ضعف مدیریت سران جمهری اسلامی است. مشکلات اقتصادی ، علاوه بر فشار آوردن به جان و روان مردم ایران ، طبیعت و موجودیت کل ایران را به خطر انداخته است.
اقتصاد مقاومتی و فریب مردم
این شعاری که خامنه ای برای اقتصاد مقاومتی می دهد توخالی و دروغ محض است. چرا که روشهای اقتصاد مقاومتی سالهاست در ایران اجرا می شود. دولت سالهاست که نوع عرضه و تقاضا را مدیریت می نماید و سالهاست نظامیان را وارد چرخه داد و ستد کرده است و مردم به بیننده ی کارهای دولت بدل گشته اند و از چرخه اقتصاد خارجند.
سالهاست که بودجه بدون درآمد کافی بسته می شود و این باعث تورم شدید و درماندگی مردم شده است. بهای پول ملی ایران به کمتر از دانه های شن رسیده است و در سال گذشته بعد از اتیوپی بالاترین نرخ تورم را داشته ایم. خامنه ای یک دروغگوی بی وجدان بیش نیست، چرا که این اقتصاد مقاومتی که او از آن دم می زند سالهاست اجرا شده است و ملت را به فلاکت و بدبختی رسانیده است. این شعار اقتصاد مقاومتی ، چیزی بجز فریب مردم بخصوص قشر طرفدار خامنه ای برای سکوت در برابر وضعیت بحرانی اقتصاد ، نیست.
بطور خلاصه؛ خامنه ای می گوید : دم نزنید و مقاومت کنید. این در حالیست که ایران می توانست یکی از ثروتمند ترین و موفقترین اقتصادهای منطقه باشد. چیزی که واقع نشد و امروز اندازه اقتصاد ایران نسبت به جهان ۶ هزارم است ! یعنی ایران تنها ۱/۱۶۶ از اقتصاد جهان است و بطور خلاصه سهمی ندارد! چهارمین کشور از نظر منابع ، عملاً وجودی در جهان ندارد!
برنامه های توسعه ، شکست یا فریب؟
از دوره رفسنجانی برنامه های پنج ساله ای برای توسعه کشور در نظر گرفته شد. همچنین دفتر خامنه ای برنامه ای بیست ساله را بنام ایران ۱۴۰۰ ارائه داد. قرار بود که مطابق این برنامه ها ایران به بزرگترین قدرت اقتصاد و علمی منطقه بدل گردد. شعاری بودن و دستوری بودن این برنامه ها چنان بود که هرگز حتی به نیمی از اهداف خود نرسیدند.در دوره احمدی نژاد برنامه چهارم و پنجم توسعه بکلی اجرا نشد و حتی به یک دهم اهدافش هم نرسید. این وضعیت مجلس را بر آن داشت که اجرای برنامه توسعه ششم را به وقت دیگری موکول کند و عملاً برنامه های توسعه اقتصادی شکست خوردند. همچنین با توجه به اینکه تنها ده سال به سال ۱۴۰۴ باقیست بنظر می رسد برنامه ی ایران ۱۴۰۰ هم از همین الان شکست خورده است. چیزی که در این برنامه ها بخوبی به چشم می خورد تکرار مکررات است. یعنی هدفی که مانند داستان الاغ و هویج هرگز در دسترس مردم نیست! شعارهایی مانند عدالت اجتماعی ، کمک به مناطق محروم ، افزایش سهم بخش خصوصی ، بازسازی صنایع و کاهش شمار بیکاران تنها تعدادی از این مکررات است. شعار هایی که در واقع هویج ملت بیچاره ایران برای سواری گرفتن ازایشان است.
سخن پایانی ؛ برنامه عملی
بهترین برنامه عملی برای توسعه اقتصادی ایران حذف آخوند و بنگاههای مذهبی است که بسان انگل بیشتر بودجه مملکت را یا خود می بلعند و یا صرف اعراب شیعه ی منطقه می نمایند.
سقوط رژیم دزد و جایتکار جمهوری اسلامی بهترین برنامه ی اقتصادی برای ایران است. شکی نیست که با ایجاد رژیمی سکولار و غیر دینی که حقوق بشر را در ایران باجرا بگذارد ، ایران خودبخود به بهترین کشور منطقه بدل خواهد شد و نیازی به کاغذ بازی و ابلاغ این برنامه های مسخره ی توسعه ی آخوندی نیست.