پیش گفتار:
امروزه کشور ما مانند لاشه گوسفند و گوشت قربانی میان عده ای آخوند و آخوند زاده و شبه آخوند لاشخور که همگی از یک قماشند و در میان هم با وابستگی فامیلی زاد و ولد شده اند و مانند کرم به دور هم می لولند، دست به دست می شود. یکی از این طفیلی و لاشخورها، قالیباف شهردار به اصطلاح تهران است. شهرداری که لیاقت و شایستگی بودن یک کدخدا در ده را ندارد ولیکن به دلیل وابسته بودن به طیف آخوندی، مسئولیت شهر بررگ ۱۳ میلیونی تهران را بر عهده گرفته و آنچنان که می بینیم شهر تهران را به لجن کشیده و جولانگاه رؤیاها و آرزوهای خود ساخته است.
از گذشته قالیباف چه می دانیم؟
محمد باقر قالیباف شهردار کنونی تهران را می توان از بزرگترین جلادان و سرکوب گران دانشجویان در ۱۸ تیر ۱۳۷۸ کوی دانشگاه تهران نامید. به دستور مستقیم او به عنوان فرمانده نیروی هوایی سپاه، حمله پاسداران و بسیجی های آدم کش به کوی دانشگاه تهران آغاز گردید.
خود قالیباف در آن روزها سوار بر موتور، و مردم را با چوب مجروح و خونین می کرده است. حمله وحشیانه ای که موجب دستگیری، شکنجه و آزار بیش از ۳۰۰ نفر و تاراج و تخریب وسائل شخصی و کشتار آنان گردید. دامنه این یورش حیوانی به شهرستان ها نیز کشیده شد و در تبریز شماری مانند عزت الله ابراهیم نژاد، فرشته علیزاده، تامی حامیفر جان خود را از دست دادند.
قالیباف، نه تنها در ۱۴ سال گذشته از بزن بهادرهای علی خامنه ای بوده که همه جا در برابر خواسته های قانونی مردم، به ویژه جوانان با تیر و تفنگ و شلاق و تجاوز و اعدام پاسخ داده، بلکه همیشه با همکاران کمی انسان تر از خودش به چالش برخاسته، و آنان را نیز وادار به خشونت و ضرب و شتم مردم ایران نموده است. پس از کشتار سال ۷۸ دانشجویان، به پیشنهاد و به وسیله او نامه تهدید آمیزی به خاتمی رئیس جمهور وقت می نویسد و از رفتار حیوانی خود و اعلام این که باید ادامه یابد دفاع و جانبداری می کند.
جدا سازی زن و مرد در شهرداری
قالیباف شهردار فرصت طلب و مزدور آخوند ها و برای خوش آمد گویی آنها، در دوران نامزدی ریاست جمهوری، خود را به زنان نزدیک کرده بود و شخصیت نداشته و کاذبی مبنی بر احترام به بانوان را به مردم نشان می داد تا بلکه با گمراه کردن آنان شمار بیشتری رأی برای خود به دست آورد، ولی پس از آن که پست شهرداری شهر بزرگی مانند تهران را اشغال کرد که کمترین شایستگی و دانش آن را نداشته و ندارد و به هیچ روی برگزیده و انتخابی مردم تهران نیست، با کمال بیشرمی تفکیک جنسیتی را در سطح شهرداری تهران پیاده می کند.
با جداکردن زنان و مردانی که می توانند به دلیل شغلی و مهارت های مشترک خود عامل تولید و نتایج بهتر و برجسته تر در کارشان باشند، این فرد متظاهر و چاپلوس برای خوش خدمتی به آخوند به ویژه خواسته های شوم و ضد بشری آخوند ۵ تومانی چنین مقررات بی خردانه و دور از هر منطقی را صادر کرده است.
به دنبال حرکت ضد انسانی و زن ستیزی قالیباف در جدا کردن زنان و مردان در شهردای، شماری از دستمال بدست های رژیم و چاپلوسان علی خامنه ای نیز در گوشه و کنار از جمله علی مطهری فرزند بی خرد آیت الله مطهری ضد ایرانی و تازی منش، او را در این حرکت بی خردانه تأیید و تشویق نمودند:
فرزند بزن بهادر آقای قالیباف
الیاس فرزند بزرگ آقای قالیباف از حیث بزن بهادری و سوء استفاده از همه امکانات ملی و مردمی رونوشت کاملی از پدر بزرگوارخود است که پایتخت کشور بزرگ ایران را وسیله هوی و هوسهای خود ساخته است. این شازده پسر که عنوان بزرگ و انسانی “معلم بودن” را با خود به یدک می کشد دست به هرکار ناشایستی می زند. به طوری که سر و صدای روزنامه های درون ایران را بلند کرده است.
این آغازاده گویا به دلیل کارهای خلاف و غیر قانونی بارها و بارها، توقیف و زندانی شده که با نفوذ پدر قلدر و گردن کلفت و با نفوذ خود از بند رهایی یافته است.
یکی از شیرین کاری های این آغآزاده تصرف زمینی به مبلغ ۱۰۰ هزار تومان برای مدرسه خصوصی در سعادت آباد می باشد که از گرانترین منطقه تهران بوده، و بی تردید ارزش آن بیش از ۲۰ میلیارد تومان است!!.
آرزوهای طلایی محمد باقر قالیباف:
آقای قالیباف که زیر عبا و قبای جلاد بزرگ، علی خامنه ای، رشد و نمو کرده و یک شبه ره چند ده ساله لیاقت و فرزانگی خود را پیموده است. این نوکر خدمتگذار ولی فقیه، پس از قصابی و کشتار بزرگ ۱۸ تیر ۱۳۷۸ با چراغ سبز وی دو بار در رؤیای نخست وزیری وارد گود شد ولی از رقیبان سر سخت خود که سر سپردگی بیشتری به خامنه ای دارند، شکست خورد. هم اکنون هم بار دیگر در آرزوی طلایی اشغال پست نخست وزیری به آب و آتش می زند.
قالیباف تهران بزرگ را به پایگاه تبلیغاتی و فعالیت انتخاباتی خود تبدیل نموده، و بودجه هنگفت شهرداری های شهر بزرگ تهران را به جای آبادانی شهر، ترمیم و اصلاح راهها، حل مسأله ترافیک سنگین، رسیدگی به بهداشت، درختکاری و ایجاد سبزه و چمن، نصب چراغهای خوب کم مصرف با بازدهی خوب در خیابان ها و کوچه های تاریک شهر، کمک رسانی به کودکان کار و خیابان گرد، و زنان بی سرپرست و مسئول نگهداری فرزندان بی پدر، در راه هدف های شخصی و آرزوهای طلایی خود به مصرف می رساند. به راستی موجب شرم و خجالت و بی آبرویی است و در شگفتم از مردم تهران که چرا در برابر آنهمه سوء استفاده و کجراهی در سکوت و خمودگی به سر برده و به این سودجویان اجازه چنین کارهایی می دهند؟!.
نامه زیبا کلام به قالیباف
بر اساس آن که قالیباف به دنبال آرزوهای بر باد رفته خود پایتخت را صحنه مبارزه سیاسی خود کرده است، آقای دکتر زیبا کلام نامه سرگشاده ای برای نامبرده نوشته و او را مورد انتقاد و ملامت قرار می دهد. چند نکته از نوشته های این نامه چنین آورده شده است:
۱- “جناب آقای قالیباف،نمی دانم موضع گیری های شهرداری درقبال سیاست خارجی چقدردرحوزه وظایف شهرداری قرارمیگیرد و آیا شهرداری های کشورهای دیگرهم همچون بلدیه تهران خود را موظف می دانند تا درخصوص سیاست خارجی کشورهای شان هم موضع گیری نمایند.”
۲- “ …درخصوص نقش فرانسه هم درمذاکرات هسته ایی،اگر چه برای ما دشوارمی بود اما فراموش نکنیم که فرانسه هم همانند هرکشور دیگری علی القاعده می بایستی مصالح و منافع ملی خودش را در نظرمی گرفت نه اینکه چگونه موضع گیری کند که بمذاق ما ایرانیان خوش آید.”
۳- “ جناب آقای دکترقالیباف،این البته نه اولین باراست که جنابعالی شهرداری را وارد سیاست خارجی می کنید و نه آخرین بار خواهد بود.نصب بیلبوردهای توهین آمیز به رئیس جمهور آمریکا از اقدامات دیگر جنابعالی بوده.نمی دانم آیا ۱۳ میلیون مردم تهران کی به جنابعالی وکالت دادند که اختیاردارید تا بودجه شهرشان را خرج تبلیغات سیاسی معطوف به انتخابات برای خودتان نمایید؟.
آیا درست است که برای جلب رضایت جریان تندرواز بودجه شهرداری هزینه نمایید؟بنظرمی رسد جنابعالی مصمم هستید تا برای چندمین باربخت و اقبال خودتان را برای احراز کرسی ریاست جمهوری بیازمایید. همه این بیلبورد بازی ها بعلاوه تلاش و تقلاهای دیگرتان ازجمله انتقاد تند از تیم مذاکره کننده هسته ایی در بحبوحه مذاکرات،موضع گیری های بی وقفه علیه اصلاح طلبان،توهین به “فتنه گران” حمله وانتقادهای مداوم از دولت آقای روحانی جملگی درجهت برآوردن آن آرزوی دیرینه تان می باشند.”
آقای دکتر زیبا کلام که چند سالی است از دنباله روی رژیم دست برداشته و تقریباً راه ملی و مردمی را پیش گرفته است، در این ویدیو به تجزیه و تحلیل اسلام پرداخته، و رسالت سیاسی و دیکتاتوری این دین را تشریح می کند.
نکته پایانی:
قالیباف سر سپرده و پادو جلاد بزرگ علی خامنه ای، در ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸ کوی دانشگاه را به آتش کشید و به قصابی و سلاخی دانشجویان پرداخت. آنگاه با چراغ سبز آخوند ۵ تومانی در انتصاب ریاست جمهوری دلخواه ولینعمت خود شرکت نمود ولیکن در برابر چاپلوسان و بادمجان دور قابچینان دیگر کارش به جایی نرسید و شکست خورد. آنگاه سال گذشته برای خوش آمد آخوند روش بی خردانه تفکیک جنسیتی را در شهرداری های تهران پیاده کرد و زنان و مردان همکار که در رشته های مشترک تجربه و کارآیی داشتند ازیکدیگر جدا نمود، و موجب بیکاری و سر گردانی بسیاری از زنان کارآزموده و میهن دوست شد.
به تازگی این فرد جاه طلب به دنبال رؤیای گذشته در رسیدن به ریاست جمهوری، پایتخت بزرگ ایران را صحنه مبارزات سیاسی خود نموده، و بودجه های عمران و آبادی تهران را صرف هوس های طلایی خود می کند.