آقای جنایتکار و امریکا
نگارنده بسیار در عجب است که جان و مال و ناموس ایران امروز در اختیار دشمن دیرینه ما روسیه است که کمترین امتیاز و پیشرفتی را برای ایران نداشته است . عجبا که دخالت اطلاعاتی روسیه در گوشه گوشه مرزهای ایران کوچکترین مشکل و نگرانی را برای خامنه ای و سران رژیم جمهوری اسلامی نداشته است. در واقع از پیش از انقلاب ، شوروی سعی در نفوذ در ایران و افغانستان داشت که پس از فراز و نشیب بسیار ، امروز مردم ایران و سران جمهوری اسلامی را در مشت خود دارد.
امید بیهوده ایران به حمایت روسیه واقعا خنده دار است. امروز روسیه خود درگیر مشکلات عدیده ناشی از تحریمهای غرب است و در گذشته هم دیده ایم که روسها سر بزنگاه از کمک به هم پیمان خود شانه خالی کرده اند.
اما داستان خامنه ای جنایتکار و امریکا تنها این نیست. گروههای رقیب خامنه ای مانند رفسنجانی و خاتمی کمابیش بدنبال تنش زدایی و رفع کدورت با دیگر کشورها و البته امریکا بوده اند ، بنابر این چون رقبای جناحی خامنه ای بدنبال ایجاد رابطه با امریکا شده اند، خامنه ای با فرافکنی سعی دارد خود را یک مخالف عمده رابطه با امریکا و پایبند به آرمانهای امام جنایتکار تر از خودش معرفی نماید.
بنابراین مصرف شعارهای خامنه ای و همدستانش کاملا مصرفی داخلی برای جلوه کردن بعنوان یک قهرمان مبارزه با استعمار است. قهرمانی که مثلا در مقابل افرادی مانند روحانی و رفسنجانی ایستاده و اجازه نفوذ امریکا را نمی دهد!
کل سیاست خارجی خامنه ای در دوران رهبری اش بر همین اساس بوده است. او گمان می کند نمایی استعمار ستیز از خود به مردم نشان داده است و مردم او را بخاطر مبارزه با استعمار می ستایند!
اما انقلاب ۸۸ و مخالفت مردم با سیاستهای او و احمدی نژاد نشان داد که کسی بجز همان اطرافیان خامنه ای ، برای حرفهایش تره هم خورد نمی کند! اگرچه سعی شد که مخالفان نظام از طیف مرفه معرفی شوند ولی تنها با نگاه به کشتگان انقلاب ۸۸ می توان از هر طبقه اجتماع ایران ، کشته ای را یافت. از خانواده کارگر و کارمند تا حتی نزدیکان به خود حکومت. بنابراین سیاستهای مختلف خامنه ای مورد قبول طبقات مختلف اجتماع نیست و نبوده است. این امپریالیسم ستیزی خامنه ای دکانیست که مشتری بغیر از عده ای چاپلوس درگاهش ندارد.
خبر جاسوسی امریکا در ایران
جیسون رضائیان ساده لوحی است که بدنبال نشان دادن چهره ای مقبول و دموکرات از جمهوری اسلامی بود. چهره ای که جیسون رضائیان از ایران به دنیا معرفی می کرد ، دروغین بود. این همه خفقان و اعدام و کشتارها و سرکوب در ادبیات رضائیان جایی نداشت. جالب اینکه او مدتهاست که در بازداشت است و حکم جاسوس وی هم قطعا در دادگاه صادر شده است. مهمترین علت بازداشت جیسون رضائیان می تواند انتقام از جناح روحانی و گروکشی از امریکا باشد. جیسون رضائیان و امثال او کم نیستند که سعی دارند از طریق میانه روهایی مانند رفسنجانی و روحانی و با تبلیغات مثبت در اخبار امریکا ، رابطه میان ایران و امریکا را بهبود یابند. اما این ساده لوحان نمی دانند که نظام ایران یک نظام شورا در شورا و دولت در دولت است. سپاه پاسداران و شخص خامنه ای حرف اول را در روابط خارجی ایران می زنند و وزارت خارجه ایران تنها مجری اوامر کارفرمایان خود است.
همزمان با زمزمه های پرونده جیسون رضائیان وتوافق هسته ای منجر به ایجاد پل ارتباطی میان ایران و امریکا ، شعارهای ضد امریکایی و ضد امپریالیسم خامنه ای در سخنرانیهایش مرتبا تکرار شد. این سخنرانیهای خامنه ای جو را برای ایجاد یک پرونده تازه آماده ساخته است. پرونده ای که امروز رو شده و حسن روحانی بشدت نگران سرانجامهای آن است.
پارانوئید جمعی در دلواپسان
سوء استفاده جناحی از امریکا ستیزی در چند دهه گذشته ، گروهی از طرفداران پر و پاقرص و چشم و گوش بسته خامنه ای را به یک پارانوئید جمعی دچار ساخته است. خامنه ای و اطرافیانش تمام مذاکرات هسته ای را مدیریت کردند اما اینطور وانمود نمودند که مخالف آن هستند! تند روی پارانوئیدهای طرفدار خامنه ای تاجایی بود که خامنه ای مجبور شد با زور و بصورت حکم حکومتی برجام هسته ای را در مجلس فرمایشی اش به تصویب برساند.
دلواپسان ، حتی برجام هسته ای را به ترکمانچای تشبیه کردند که می توان رمز تشبیه دیگری هم از آن گشود اینکه خامنه ای هم توسط دلواپسان مجلس به فتحعلیشاه قاجار تشبیه شده است. هر چند سگ فتحعلیشاه به خامنه ای شرف دارد چون او حداقل مردم ایران را نکشت و دو جنگ ناخواسته و نابرابر با ابر قدرت آنروز جهان داشت ، اما خامنه ای امروز به سگ دست آموز پوتین بدل شده است.
اینکه این پارانوئید دسته جمعهی چکار می تواند بکند باید گفت که این اوضاع روانی دلواپسان می تواند آبستن اتفاقات پیش بینی نشده ای باشد و از بیماران روانی هر چیزی بر می آید!
خامنه ای و ابزاری بنام امپریالیسم جهانخوار !
این امپریالیسم جهانخوار که خامنه ای آنرا دشمن می خواند ،همانطور که گفته شد ابزار خامنه ای برای رقابت جناحی با رقبایش است. بنابراین این بیماری پارانوئید دلواپسان هم ابزاری است در دست خامنه ای که گوسپندان گله اش را به هر سمت که بخواهد ، خواهد برد. دلواپسان ممکن است از طریق سپاه و اطلاعات شروع به متهم کردن عوامل مختلف سیاسی بشوند و انتقام جویی های سیاسی به بهانه های جاسوسی آغاز شود.
همانطور که چند مذاکره بین بازرگان و قدرتهای جهان برای او و وزیر خارجه اش باعث پرونده سازی شد ، همانطور که بنی صدر سگ درگاه خمینی ، در عین اعلام کلب خمینی بودن مجبور شد با حقارت و با لباس زنانه در سرخاب و سفیداب از ایران برود ، هر لحظه ممکن است پایه های لرزان دولت روحانی فرو بریزد و او و گروهی از همکاران سیاسی اش هم متهم به جاسوسی شوند!
تاریخ مصرف روحانی شاید تمام شده باشد. چون نوافق هسته ای انجام شد و خامنه ای می تواند او را به بهانه ای کنار بزند. آن هم بسادگی یک پرونده قطور از جاسوسی و ایجاد رابطه با امریکا! همان امریکایی که پای میز مذاکره با ایران نشسته بود!
روحانی نگران است
روحانی نگران سرنوشت خود و اطرافیانش است که همانند بازرگان و بنی صدر ، قربانی پارانوئیئدِ جمعیِ گوسفندان خامنه ای نشود. او می داند که خامنه ای استاد پرونده سازی و جاسوس بازی است. متن سخنان تمامی سران نظام شنود می شود. بنابر این روحانی به خطر قربانی شدن خود آگاه شده است. او بخوبی می داند که خطر نزدیک شدن به امریکا چه پیامدی برایش خواهد داشت.
بنابراین می توان انتظار داشت که روحانی به آغوش خامنه ای پناه آورد و بیش از پیش شعار ضد امریکایی سر دهد تا گزکی به خامنه ای نداده باشد. کوچکترین حرکت اشتباه روحانی می تواند به سقوط یکشبه اش بیانجامد.
پیامد این درگیری چیست؟
اولین پیامد درگیری اطلاعاتی خامنه ای با دولت روحانی کاهش امنیت سرمایه گذاری خارجی است. طبیعی است که خارجیها پول مفت ندارند و نمی خواهند پولشان را در شرایط دعوای جناحی میان دولت و خامنه ای سرمایه گذاری کنند. این خود به معنی ادامه رکود و کاهش رشد اقتصادی است.
دومین پیامد پرونده سازیهای اطلاعاتی می تواند دستگیریها و انتقامجویی های جناحی باشد. البته خامنه ای افراد را در زمان مشخص و لازم وارد گود محاکمه می نماید. یعنی اطلاعات ممکن است مدتها افراد را در آب نمک بخواباند و پس از بروز یک اتفاق ، این افراد را بطور هدفمند درگیر پرونده های جاسوسی و انتقام جویی نماید. ترور شخصیتی و سیاسی افراد کمترین چیزی است که در این شرایط واقع خواهد شد.
دیگر پیامد این درگیری جناحی می تواند به بروز بی اعتمادی بیشتر میان دولت آینده امریکا با ایران بیانجامد که آینده سیاسی ایران در منطقه را دوباره به خطر خواهد انداخت.