عقده ها و نفرتهای مذهبیون از ایران
همه بیاد دارند که مذهبیها به رهبری خمینی چگونه در آغاز انقلاب سعی در پاک کردن آثار ملی و ایرانی داشتند. ایشان از تمدن اسلامی و امت اسلامی در ایرانی سخن می گفتند که خود گهواره تمدنهای خاور میانه و حتی شبه قاره هند بوده است. یعنی سرچشمه ای مانند تمدن ایرانی که فارغ از مرزهای سیاسی از مرز چین تا مصر را زیر نفوذ و گرانمایگی خود قرار داده ، وسیله خمینی و مذهبیها به گوشه ای افتاد و تمدن اسلامی که هیچ ربطی به اسلام ندارد و تنها از ایجاد ارتباط و پیوند میان تمدن ایران و روم شکل گرفته را جعل کردند ، شاید که نام ایران و ملت ایران فراموش گردد. زهی خیال باطل که کودکان و فرزندان این بوم کهن هرگز گرانمایگی فرهنگ و تمدن ایران را فراموش نخواهند نمود.
واژه طاغوت و طاغوتی
یکی از اصطلاحاتی که خمینی و دیگر مذهبیون وارد زبان فارسی گردند. طاغوت و طاغوتی بود. طاغوت واژه ای است که در قرآن آمده و کنایه قرآن از پیشوا و پادشاه بیخدا و کافر بصورت طاغوت آمده است. با وجودیکه شاه ایران یک فرد مذهبی و خرافاتی بود و بقول معرف شیعه ی کلب علی بود (اشاره به امضای شاه عباس) ، خمینی او را بخاطر سکولار بودن تقبیح می نمود و او را طاغوت خواند.
پیروان خمینی که کم هم نبودند با تقلید از او شاه را طاغوت نامیدند و پیروانش را طاغوتی. بدین ترتیب هرکس کراوات می زد، حتی هرکس که سبیل داشت و هر کس که حجاب نداشت ، انگشت اتهام طاغوتی بودن می خورد و چه بسیار افراد که براحتی و با همین اتهام طاغوتی بودن از کار اخراج شدند و یا مجبور به ترک خانه و کاشانه گردیدند.
اما ضربه مهلک دیگری که خمینی خائن به فرهنگ ایران زد این بود که گفت آثار طاغوت باید از بین برود. کار خطرناکی که او انجام داد و هنوز هم باعث تفرقه میان ایرانیان شده ، تغییر پرچم ایران و تعویض آرم شیر و خورشید با آرم سیکهای هندی بود! این تغییر بشدت میان مردم ایران اختلاف افکنده است و همین باعث دو دستگی میان ایرانیان شده است. ببینید که چگونه خمینی و سروران خارجی خمینی توانستند میان ملت ایران با تغییر پرچم اختلافی همیشگی ایجاد نمایند!
خمینی حتی آثار باستانی ایران زمین را نیز طاغوت نامید . چیزی نمانده بود که خلخالی فرزند خوانده خمینی با لودر و دینامیت تخت جمشید را تخریب نمایند که شجاعت فرماندار و مردم مرودشت جلوی این رفتار شیطانی را گرفت. البته در گوشه و کنار ایران کاشی کاریها و نقاشیهایی که مربوط به شاهان بودند بدست عوام پشت سر خمینی تخریب شد. تخریبی خاموش که بدلیل پراکندگی آثار ، کسی بدان اعتنایی نکرد.
جشن تولد گرفتن طاغوتی بود! بله در آغاز انقلاب حتی کف زدن و مرتب بودن لباس نشانه طاغوت بود! چهارشنبه سوری و جشن مهرگان هم طاغوت شدند. نوروز البته با ابتکارات و روایات دروغین ملا محمد باقر مجلسی از گزند اتهام طاغوت دور ماند، هرچند خمینی یک بار هم حاضر نشد واژه “نوروز ” را به زبان بیاور و می گفت : “عید “.
هنر و موسیقی و خوانندگان هم طاغوتی شد و هنرمندان بسیاری وطن را ترک کردند تا انگشت اتهام طاغوتی بودن آزارشان ندهد.
حتی پول و اسکناس هم طاغوتی شد و همه جمع آوری و نابود شد. خمینی گفته بود که آثار طاغوت باید پاک شود و تا توانستند به این بهانه آثار هنری و فرهنگی را تخریب و محو نمودند.
سیاست تخریب و تفرقه خمینی ادامه دارد.
اینکه خمینی خواست آثار مختلف ایرانی پاک و تخریب شود به کنار ، اما حرام لقمگان و بیوطنان غیر او هم بسیار هستند که امروز هم به این تخریب ادامه می دهند. تخت جمشید در میان بی خبری و بی حالی ما رو به تخریب سریع است. از تخریبهای عمدی برادران بسیجی گرفته تا تخریب توسط بارانهای اسیدی و آلوده و آبگرفتگی. فقط تصور افتادن یکی از ستونهای کاخ آپادانا با آن بلندی و تکنیک ساخت قلب هر ایرانی میهن دوست را بدرد می آورد. حقیقت تلخ این است که با آب گرفتگی مکرر تخت جمشید و فرسایش بارانهای اسیدی ، تخریب آپادانا بسرعت رو به انجام است.
همانند همین بی توجهی در تهران نسبت به برج شهیاد که امروز آزادی خوانده می شود، انجامیده است. برج آزادی که طرح آن ایرانی و یک در جهان است ، بعنوان اثری ساخته شد که سده ها باقی باشد و یادگاری از ایران مدرن دوران پهلوی باشد. اما همین کافیست که برادران مخلص دولت اسلامی و مقلدان خمینی که پای بر خون جوانان ایران دارند ، این برج زیبا و استوار را با شیطنت تخریب نمایند. پس از انقلاب برج میلاد را ساختند که کاربرد آن برای مناطق فاقد کوه است که تهران البته کوه دارد. کاربرد دیگر این برج گرانقیمت، حذف برج آزادی بعنوان نماد ایران بود. برج میلاد نمادی که البته بیشتر به نماد حماقت شبیه است.
برج شهیاد بی صاحب است
روشی که بیوطنان و شیاطین رژیم اسلامی در پیش گرفته اند بی صاحب کردن برج آزادی است. شهرداری دور تا دور برج را بشدت به آب بسته است. بطوریکه این برج را روی مرداب باید فرض کرد که در آن فرو خواهد رفت. همچنین تعمیرات و آب بندی این بنای بزرگ و محکم هرگز انجام نشده است، بطوریکه در آخرین بارندگی سقف طبقه زیر زمین برج فرو ریخت! بنایی که قرار بود سده ها از ایران امروز یادگار باشد با خیانت عمدی رژیم اسلامی ، موذیانه در حال تخریب است.
وزارت ارشاد هم که بعنوان صاحب این بنا شناخته شده ، سکوت نموده است و البته چه بهتر که تخریب شود و مسجد و حسینیه ابول یک دست را در آنجا بنا کنند!
بی صاحبی برج شهیاد تنها نیست! گوشه گوشه ایران می توان آثاری ارزشمند و بازگشت ناپذیر را دید که در حال تخریبند. حتی جنگلهای حفاظت شده در ایران به فروش رسیده اند و تفکیک ویلایی شدند. حتی منطقه ای مانند دشت ارژن و دریاچه پریشان که می توانست بزرگترین منطقه اکو توریسم ایران باشد برای همیشه تخریب شد. تخریبی بی بازگشت. حفر چاه و واگذاری زمینهای منطقه حفاظت شده به افراد هم کیسه و هم سفره رژیم در استان فارس ، منطقه ارژن را به نابودی کشانده و منطقه ای که قرار بود میزبان توریستهای طبیعت دوست باشد به اردوگاه بسیجیان و طلاب تبدیل گشته است! البته مشابه این مناطق بی صاحب در ایران کم نیستند.
تخریب وسیع در شیراز بی صاحب
مشابه این خیانتها پس از انقلاب فراوانند . خانه ها و املاک باستانی بسیاری بدست رژیم در خاموشی مردم ایران تخریب شدند. شهرهای شیراز و اصفهان شاهد یک خانه تکانی عظیم در حذف بناهای تاریخی بودند. در کنار بناها ، بسیاری از باغات شهر شیراز براحتی از بین رفت و به برج تبدیل شد. آغازگر تخریب باغهای شیراز خود رژیم بود که با مصادره اموال و باغات ، آنها را بین خود و دوستان تقسیم نمودند و با بی توجهی به ارزش باغهای شیراز تخریبی وسیع را آغاز نمودند. پس از تخریب وسیع وسیله دزدان رژیم در شیراز ، مردم هم به تبع ایشان همان خیانت و تخریب را ادامه دادند و اگر شما پس از مدتها از شیراز بازدید کنید ، متوجه می شوید که آب و هموای خنک باغهای شمال شیراز جای خود را به دود و دم و آهن و گرد و خاک داده است. یعنی امروز چیزی بنام شهر گل و بلبل وجود خارجی ندارد و شیراز به شهری کثیف و آلوده و فاقد یک پارک و فضای سبز آبرومند شده است. اولین و آخرین پارک آبرومند شیراز را ۵۰ سال پیش همان طاغوت ساخت که مردم شیراز مجسمه اش را از نزدیکی پارک شهر پایین انداختند.