جناح اصولگرای کشور با توجه به تعداد بالای نمایندگانش در سطح کشور توانسته است از خشم ملت ایران فرار کند و غیر از تهران در دیگر استانها برابر و یا بیش از اصلاح طلبان به دو مجلس نماینده بفرستد. موضوع بحث ما البته این نیست! موضوع بحث این است : چرا اصولگرایان مورد نفرت مردم قرار دارند؟ و در ادامه می پرسیم: آیا اصلاح طلبها محبوبند؟
خامنه ای و ایجاد جناحی بنام اصولگرا
در دهه هفتاد و پس از تشکیل حزب مشارکت و افزایش قدرت احزاب چپی های مذهبی مانند بهزاد نبوی و کروبی در مجلس و دولت ، شورای نگهبان یک خانه تکانی اساسی انجام داد و با رد صلاحیت نمایندگان مجلس ششم عملا انتخابات را به شوی بیهوده بدل ساخت. تئاتری که تا امروز تکرار می شود. افرادی که نماینگان شخص خامنه ای در مجلس محسوب می شدند خود را اصولگرا نامیدند. در پایان دهه هشتاد میان اصولگرایان نمایندگانی بودند که از احمدی نژاد حمایت بی چون و چرا نمودند و دعوای علنی لاریجانی با احمدی نژاد در صحن علنی مجلس آغاز شکاف در اصولگرایان بود.
جناح خامنه ای پس از احمدی نژاد دچار دو دستگی عمیق شد که این دو دستگی هنوز هم ادامه دارد. خروج افرادی مانند لاریجانی راست گرا و مطهری خشک متعصب از لیست اصولگرایان و پیوستن به لیست اصلاح طلبان حاصل اختلافات درونی جناح خامنه ای و البته کم بودن تعداد اصلاح طلبان تایید شده توسط جنتی بود.
آیا طیف حاضر اعتدال ،با اصولگرایان تفاوتی دارند؟
اگر از منظر لجبازی میان رفسنجانی و خامنه ای نگاه کنیم ، طیف اعتدال موی دماغ رفسنجانی نخواهند شد و تقریبا یک سوم مجلس آینده را طرفداران روحانی تشکیل داده است. اما اینکه تصور نماییم این یک سوم غیر از حمایت از روحانی ، کار دیگری هم می توانند انجام دهند زیاده خواهی است. ضمن اینکه در میان نمایندگان مستقل مجلس تعداد زیادی اصولگرای مخفی وجود دارد که ترجیح دادند در لیست اصولگرایان نباشند که تاکتیک درستی بود و بدون انگ طرفداری از خامنه ای رأی آورده اند و خرشان از پل گذشت!
در مجلس خبرگان اوضاع بسیار بدتر است! بیش از ۸۰ درصد مجلس خبرگان اصولگرا شدند! البته کاری هم نمی شد کرد. مردم تنها سعی کردند به لیست رفسنجانی رای دهند که شاید اندکی مجلس معتدل شود. اما اینکار غیر ممکن است! اینکه بجای یزدی به ری شهری و بجای مصباح به دری نجف آبادی رأی داده شده است عملاً دردی را از ملت درمان نمی کند، تنها اندکی دهن کجی و لجبازی مردم به خامنه ای را نشان داد و بس.
از طیف اعتدال چکار بر می آید؟
هماهنگی فکری- هماهنگی فکری در این طیف بهیچ عنوان دیده نمی شود. در طیف اعتدال افراد با کارنامه های مختلف از اصلاح طلب تا اصولگرای مخفی وجود دارد. این افراد از بدنه ملت نیستند. همگی اینها از کارکشتکان سیاست هستند که در دزدیها و جنایات چهار دهه جمهوری اسلامی کاملاً فعّال بوده اند. بنابراین نمی توان انتظار داشت لاریجانی و مطهری یک شبه طرفدار منافع ملت شوند و به خامنه ای پشت کنند.
داشتن اکثریت نسبی- ترکیب فعلی مجلس بصورتی است که با توجه به مستقلهای با گرایش راست ،همچنان اصولگرایان اکثریت دارند و بنظر می رسد شورای نگهبان توانسته است مجلسی را برای خامنه ای بپزد که هرچند در تهران از طیف معتدل است ولی در کل کشور اصولگرا محسوب می شود.
بنابراین نه در افکار و نه در تعداد طیف اعتدال که خود را اصلاح طلب می خوانند ، توانی در خور ندارند و کار خاصی از ایشان بر نخواهد آمد. ضمن اینکه با توجه به اهرم شورای نگهبان اصولا مجلس از آغاز هم خنثی بوده است!
تکرار یک واقعیت
اگرچه گزارشهای مختلف از کاهش رأی دهندگان تهرانی بخصوص در جنوب تهران حکایت داشت و بنوعی نا امیدی جنوب تهران را گواهی داد ، اما شمال تهران برای بیرون کردن جنتی و مصباح از مجلس خبرگان تلاش بسیار نمودند . با همه این تفاصیل تعداد آرای مأخوذه تهران از ساعت ۲۲ شب تا ۲۴ ناگهان دو برابر شد که تلاش بی شائبه ای را می طلبیده است. در دوساعت آخر دومیلیون نفر رأی دادند! با وجودیکه اعلام شد تعداد رأی دهندگان به ۳/۵ میلیون نخواهد رسید ولی از ۴ میلیون هم گذشت که جای پرسش دارد این تناقض از چه ناشی شده است.
واقعیت این است که در ایران آمار واقعی را نمی توان بدست آورد. آمار همواره دستکاری می شود ، فرقی هم ندارد که آمار بیکاران باشد و یا آمار رأی دهندگان.
نکته جالب دیگر اینکه تعداد واجدین شرایط رای دادن در ایران بیش از رقم اعلامی است! تقریبا شش میلیون نفر را در در آمار نیاورده اند و ظاهراً ۴ میلیون ایرانی هنوز کارت ملی خود را دریافت نکرده اند. این ۴ میلیون می توانند بعنوان آرای مأخوذه در حوزه های مختلف استفاده شوند!
پس ممکن نیست بتوانیم آمار ی واقعی رأی دهندگان را بدست آوریم.
آیا اصولگرایان دیو هستند؟
در جنگ میان رفسنجانی و خامنه ای ، رفسنجانی توانسته است با شعار نزدیکی به امریکا برنده باشد و علت اینکه مردم از تسلط اصولگرایان ترسیدند هم همین بوده است. پرسشی که همواره از خود بپرسیم اینکه آیا رفسنجانی و اطرافیان اصلاح طلبش خوبند و اصولگرایان بد هستند؟
مجلس دهم نمی تواند خارج از خواست رهبر عمل کند . نه نمایندگانش چنگی بدل می زنند و نه خامنه ای اجازه می دهد تغییراتی در نظام پدید آید. تنها علت ترس از اصولگرایان معیشت مردم است و فشارهای تحریم. گروه روحانی با تکیه بر برجام و ایجاد رابطه با غرب اصولگرایان را همانند دیو به مردم معرفی و خود را فرشته نشان دادند!
اما باید بپذیریم که هر دوی این دو گروه به فکر فریب مردم برای کسب سهمی از چپاول و دزدی در ایرانند. اگرچه اصولگرایان دیو هستند، رفسنجانی و لاریجانی هم دست کمی از آنها ندارند و نمی توان امیدی به تغییر اوضاع اقتصادی که دغدغه مردم است ، داشت. بورس تهران هم ناشی از همین موضوع در روز اعلام نتایج روند کاهش داشت و نشان داد که امیدی به اصلاح امور نیست.
اصولگرایان با خامنه ای هماهنگ بوده اند و اگر امروز خامنه ای اجازه مذاکره و توافق هسته ای را داد، معنیش آن است که اصولگرایان هم تابع خامنه ای هستند، حتی اگر در ظاهر اعلام کنند که خامنه ای مجبور به نوشیدن زهر شده است؛ اما باطن قضیه واضح است : امروز خامنه ای تغییر سیاست داده است و سیاست انعطاف را در برابر غرب برگزیده است. همانطور که فردی مانند لاریجانی و یا ولایتی اعلام کردند که برجام عین فرمان رهبر و در راستای اصول نظام (خواست خامنه ای) ایرادی ندارد و چنین هم شد. پس محبوبیتی در میان نیست!
امیدی به اصلاح امور نیست
با روی کار بودن اصولگرایان و وجود اهرم قانونی شورای نگهبان امیدی به اصلاح امور نیست. دلخوشی مردم به حذف مصباح و یزدی از خبرگان هم به همان ختم می شود و در عمل اثری نخواهد داشت. آش همان آش است و کاسه همان کاسه.
در این جنگ جناحی مردم منتطر ناجی و معجزه اش هستند. نه معجزه ای رخ خواهد داد و نه منجی مردم خواهد آمد! با اوضاع موجود در تداوم نظام جمهوری اسلامی امیدی به اصلاح امور نیست. این باند رفت و باند دیگری آمد.