پیش گفتار:
دولت ها و حکمرانان، کارگزاران، نمایندگان، مستخدمین، و پاسخ گویان به ملت های خودند. آنان در برابر حقوق و مزایائی که دریافت می کنند مسئول اعمال و رفتاری اند که روزانه به نفع یا زیان ملت خود انجام می دهند. ملت ها اختیار دارند و می توانند هرزمانی که ضروری بدانند یک، یا چند نفر، و یا همه اعضای دولت و حکمرانان کشورشان را از کار بر کنار کنند. آیا چنین چیزی در کشور تازی زده و عقب مانده ما تا کنون سابقه داشته است؟!.
آیا در کشور ما نیز چنین بوده؟
شوربختانه در کشور ایران در سرتاسر تاریخ چنن نبوده و هم میهنانمان گوسفندانی بی آزار و بی زبانی بوده اند که در کنار چوپانان چاقو بدست، قصابان ساطور کش و گرگهای درنده گرسنه می زیستند و حاکمان درنده و گرگ صفت هرآن اراده می کردند یکی از ما را به سلاخی می کشاندند.
شمار بی شمار چوب های دار ولی فقیه در این ۳۷ سال گذشته، و گروه نامحدود و نا شناخته زندان های گمنام غیر قابل زیست حتی برای حیوانات تحت حمایت و گردانندگی پاسداران بی وجدان وطن فروش، نشانه ای از گرگ صفتی حاکمان و مزدوران آنان در این کشور، و رفتاری ضد انسانی و گوسفند پندار آنان با هم میهنان نجیب، آرام، و بی آزارما نمودار این حقیقت است.
این ویدیو نشان می دهد که چگونه گوسفندانی شاهد کشار گوسفندان دیگرند ولی از خود هیچ حرکتی نشان نمی دهند. همانگونه که ما در برابر اعدام ها بی تفاوتیم حتی به تماشای آنها و دست و پا زدن هم میهنانمان می پردازیم.
چرا نتوانستیم تا کنون از حقوق خود دفاع کنیم؟
حقیقت آن است که هر انسانی در هنگام برخورد با حیوانات درنده، از خود دفاع کرده و واکنشی در حد توانائی اش از خود نشان می دهد. آیا ما تاکنون در برابر وحشیگری و درندگی رژیم گرگ آسای ولایت فقیه از خود عکس العملی نشان داده ایم؟! آیا کمترین دفاع کردیم؟. شوربختانه مانیز گوسفندانی بوده ایم که در کنار چوپان و قصاب چاقو به دست زندگی کرده ایم و هرآن تنی از ما با اراده ولایت فقیه بر بالای چوبه دار رفته، و ما در پائین چوبه دار به چرای خود پرداختیم و خم به ابرو نیاوردیم.
چرا ما نخواستیم در برابر گرگهای حاکم ایستادگی کنیم؟
به چند دلیل زیر این موضوع تاکنون عملی نشده است:
۱- ما همچنان در انتظار معجزه ایم
یکی از علت های بی تفاوتی و ساکت ماندن هم میهنان ما در برابر آدمخواران ولایت فقیه در انتظار معجزه بودن است. گروهی از ما به امید آنیم که عربی بنام امام زمان که ۱۴۰۰ سال پیش در ته چاهی مخفی شده ! (حال، چرا، چگونه، و به چه دلیل؟) ناگهان از چاه بیرون آمده با شمشیر (توجه کنید آنهم با شمشیر) بر مردم بتازد و اکثریت مردم جهان که از دیدگاه مذهب فانتزی شیعه کافرند از پای در آورد تا آنجا که تا زیر شکم اسبش را خون فراگیرد.
آنگاه اگر ما زنده ماندیم و توانستیم از آن دریای خون نجات یابیم خواهیم توانست با توسل و در کنار ولی فقیه (روضه خوان ۵ تومانی) به زندگی نکبت بارکنونی خود ادامه دهیم.
۲- توسل به قبر مردگان
توسل به قبر مردگان تازی مانند حسین ابن علی در کربلا، توسل به علی ابن ابیطالب، رضا در مشهد، قمر بنی هاشم،، همچنین قم، شاه عبدالعظیم و صدها امامزاده دیگر برای نجات میهن نیز کار حماقت بار دیگری است که گریبانگیر عده ای از ما ایرانیان شده است.
کشور ما از تازیان در این ۱۴ سده بیش از هر ملیت دیگر زیان دیده است. به عنوان نمونه، حسن و حسین، فرزندان علی اب ابیطالب به دستور عمر همراه فرمانده لشکر او به ایران یورش آورده و در قلع و قمع و کشتاد هم میهنان ما در شمال ایران فعالیت گسترده ای داشتند.
۳– انتظار دیگر ما اقدام نظامی آمریکا است
گروهی از ما روز را به شب، و شب را به روز می رسانیم در انتظار و به امید آن که دولت آمریکا با همکاری کشورهای اروپائی با حمله نظامی رژیم ضد انسانی ولایت فقیه را نابود کرده و کشورمان را از شر آخوند در امان سازد. این طرز فکر بیشتر در خوش نشینان لوس انجلس، طرفداران خانواده پهلوی، سرمایه داران، و همراهان آنان در ایران است. بی گمان شاهزاده رضا پهلوی نیز همچنان خواب آرام بخش و شادی آفرین را می بیند و به زندگی بیشتر امید وار می شود.
البته اگر ما با واقعیت گرائی برنامه آمریکا و کمپانی های نفتی آن در کودتای ضد انسانی سال ۱۹۵۳ با همکاری انگلیس، یا همکاری آمریکا با کشورهای اروپائی در به قدرت رساندن خمینی کلاش و جنایتکار، و نقش انگلیس در همکاری با رژیم شوروی در تجزیه ایران و جداکردن بخش های بزرگ کشورمان در دوران رژیم ضد ایرانی قاجار دنبال کنیم هرگز کشورهای دیگر را به عنوان دوست واقعی و شریک در سرنوشت خود نخواهیم دانست.
۴- به امید رژیم اسلامی نشسته ایم!
واه چه امید پوچ و واهی ای!. مانند آن که گوسفندانی به چاقو تیز کردن قصاب می نگرند و لی امیدوارند که مورد محبت و مهربانی او قرار گیرند. بی گمان، رژیم اسلامی ایران که تفاله و ته مانده تازیان جنایتکارند و تا کنون خاک کشورمان را به توبره کشیدند، از دشمن ترین دشمنان ما و از گرگ ترین گرگها، به گوسفندان بوده اند.
اگر ما یک فرد تازی، تازی مرام، چنگیز، تیمور لنگ و وارثان آنان، و دیگر کسانی که با طمع و حرص ورزی به خاک کشورمان تجاوزکرده و ی بدانچشم دوخته باشند از خود بدانیم و در کنار آنان به آرامی راه برویم، و یا زندگی کنیم ما همان گوسفندانی نیستیم که گرگهای دندان تیز گرسنه و قصابان چاقو به دست را نمی بینیم که می خواهند تا چند لحظه بعد ما را به نوبت به سلاخه می کشند؟!.
آیا در اسرائیل فردی را می توان یافت که طرفدار هیتلر و یا در هندوستان طرفدار محمود غزنوی باشد؟!. حال، چگونه ما مردم گوسفند مرام، تازیانی که اجداد ما را قتل عام کرده و به ناموسمان هزاران بار تجاوز کرده اند، مرید و وفادارشان مانده ایم و حتی برای گورشان صحنه و بارگاه می سازیم و به زیارت و بوسیدن خاکشان می رویم. آیاما همان گوسفندانی نیستیم که خود را تسلیم قصاب و گرگ می کنیم؟!.
۵- از خارج نشینان انتظار کمک داریم!.
ایرانیانی که در دیگر کشور ها زندگی می کنند، همگی از ترس جان خود، و یا برای آن که از گرگهای درنده و شر آنان دور بمانند و نفس آنان به صورتشان برخورد نکند جلای وطن کرده اند و از دوری زادگاه خود همچنان رنج می برند. آنان نمی توانستند بره بمانند و نظاره گر چاقوی تیز قصاب و قطع کردن شاهرگ جوانان سلحشور مملکت بآشند. آنان هم که در پشت بلند گوها فریاد می زنند، در حقیقت از دل پر و قلب شکسته اشان است که دورادور شاهد پاره پاره شدن مملکت خود به دست یک مشت آخوند بی شرافت ضد انسانند و راه نجاتی برای آن نمی یابند.
۶- گروه ما تاکنون چه کرده اند؟!
نگارنده، به کمک همکاران اندیشمند و گرانمایه ام در درازای بیش از هفت سال گذشته تا کنون، با دست ناتوان و بودجه صفر و کمترین همراهی از هرفرد و گروهی، صدها مقاله های گوناگون در زمینه های سیاسی، فرهنگی، دینی، انتقادی همانند شمار زیادی کتابهای ارزنده و جامعه ساز برای روشنفکری جامعه ایرانی نوشته و پخش نمودیم که بی گمان مورد مطالعه و بررسی اقشار گوناگون میهنمان قرار گرفت.
وانگهی، نگارنده که در سنین بالای عمر روزگار خود را به سختی می گذرانم و به اصطلاح آفتاب لب بامم چه کمک دیگری در راه میهنم می توانستم بکنم که نکرده ام؟!.. هنگامی که اکثریت جوانان، مردان، و زنان برومند و غیور کشورمان، همچنان ساکت و بی تفاوت نشسته اند، و حتی گروهی از آنان آب به آسیاب دشمن می ریزند، از من پیر ناتوان دست و پا شکسته چه انتظار بیشتری می توان داشت؟. این ناتوانی ها، مرا به یاد مادر پیرم می اندازد که در برابر سختی ها، همیشه می گفت: “ نه دستی دارم که بر سر زنم، و نه پائی دارم که بر در زنم”.
تنها راه امید نجات ایران
برای نجات کشور از دست لاشخوران ولایت فقیه، پاسداران و بسیجی های ضد مردمی و بازگرداندن آن به جامعه بین المللی، تنها یک راه وجود دارد و آن خیزش یک پارچگی و همگانی ملت ایران، مانند مردم الجزایر در برابر فرانسه، مردم شیلی در برابر پینوشه، مردم مصر در برابر مبارک و محمد مرسی و یا مردم لیبی در برابر قذافی می باشد. وگرنه، آش همان آش، و کاسه همان کاسه است. نه تنها چوب های دار آخوند در کشور تعطیل بردار نیست، بلکه بر شمار قربانیان مکتب آخوند هر لحظه افزوده می شود!،
در این جا این پرسش به وجود می آید که آیا رشد فکری و میهن دوستی ما مانند مردم شیلی، الجزایر، لیبی و مصر تا بدان درجه رسیده است که منافع شخصی و خود خواهی و تکروی را کنار بگذاریم، یک بار هم که شده در تاریخ بایکدیگر، هم صدا و هم پیمان وجود نحس آخوند را از کشورمان برای همیشه پاک سازیم؟.
ویدیوئی که خیزش و انقلاب یک پارچگی مردم مصر در برابر دیکتاتوری حسنی مبارک را نشان می دهد.
از آنچه گفته شد:
ما مردم ایران عادت نکرده ایم که در برابر ظلم و ستم حاکمان بایستیم و از خود دفاع کنیم. سکوت و بی تفاوتی ما مانند گوسفندانی است که در برابر گرگها و قصابان چاقو به دست به نوبت و بی حرکت می ایستند تا نوبت سلاخی آنان فرا رسد. واکنش ما نیز در برابر اعدام های پی در پی هم میهنانمان و بی تفاوتی امان در برابر حلق آویز شدن آنان، با حرکت جمعی گوسفندان درون کشتارگاه و نظارگر بودن آنها در کشتار گوسفندان دیگر تفاوتی نمی کند
نکته پایانی:
تنها راه نجات میهنمان از دست خونخواران و جنایتکاران ولایت فقیه، هماهنگی و ایستادگی یک پارچه همه ما در برابر رژیم است. آنچنان که مردم مصر در برابر مبارک و محمد مرسی، مردم لیبی در برابر قذافی، مردم شیلی در برابر پینوشه و نمونه کشورهای دیگر ایستادگی کردند
راه آسان و کم هزینه تر دیگری نیز وجود دارد و آنهم اعتصاب منفی است. همانگونه که ما اگر از یک فروشنده ناراضی باشیم دیگر به مغازه او باز نمی گردیم، دلخوری و نفرت ما از رژیم آدمخوار ولایت فقیه باید موجب آن باشد که اگر ایستادگی نمی کنیم و با رژیم به روش های گوناگون نمی جنگیم، دست کم هرجا که آخوند و یا برنامه سیاسی و گردهم آئی افراد وابسته به رژیم باشد، باید آن جا را خلوت کنیم و در آن حضور نیابیم. آیا ما ملت ایران بدان رشد عقلی رسیده ایم که یکی از این دونوع مبارزه با رژیم را پیاده کنیم و به مرحله عمل در آوریم؟!.