لافهای اقتصادی
درحالیکه مردم ایران درگیر خرابکاریهای محمود احمدی نژاد و سعید جلیلی با رهبری حکیمانه خامنه ای بودند ، حسن روحانی را در اوج نومیدی انتخاب کردند تا گره کور اقتصاد را به کمک کلید وی باز نمایند.
شیخ کلید ساز وعده هایی برای ۱۰۰ روز داد که پس از نزدیک به چهار سال هنوز به انجام نرسیده اند! مهمترین نگرانی مردم ایران اقتصاد راکد و بیمار و بیکاری فزاینده بود. وعده های روحانی آنچنان شورانگیز بود که مردم را به پای صندوقهای رأی کشانید؛ نتیجه چه شد؟ همان که از پیش معلوم بود. نرمش قهرمانانه با توصیه های حکیمانه خامنه ای و دلقک بازی جواد ظریف در مدتی طولانی به برجام رسید. برای ۲ سال مردم ایران منتظر بودند تا سرانجام چانه زنی را ببینند. سرانجام البته چیزی نبود که بیشتر مردم انتظار داشتند. زمانی که یک کشور با جمعیتی حدود ۸۰ میلیون نفر دچار افت اقتصاد و بحران بیکاری و ورشکستگی می شود ، سالهای زیادی برای ترمیم آن نیاز است. هرچند با توجه به حاکمیت نظام فاسد و دزد ، این ترمیم هرگز محقّق نخواهد شد.
لافهای اقتصادی دولت روحانی با تبلیغات و هیاهوی بسیار آغاز شد. اما مگر ایران در گذشته برنامه توسعه نداشته است؟ چه شد که بدینجا رسیدیم؟ مگر غیر از این نیست که در این سیستم فاسد و دزدپرور هیچ امنیت اقتصادی چه برای سرمایه گذار ایرانی و چه برای خاریجیها وجود ندارد؟
کاهش ارزش ریال و رسیدن دلار به نرخ بیش از ۴۰۰۰ تومان خود نشاندهنده ادامه سیاست تضعیف اقتصادی قشر متوسط و فشار بر قشر کارمند و کارگر است . حقوق ماهانه یک کارگر تنها ۲۸۰ دلار در ماه است که البته اگر به مشاغل غیر رسمی و پاره وقت نگاه کنیم بسیاری از مردم با حقوقی زیر ۲۰۰ دلار معلوم نیست چگونه زندگی می کنند!
نبود امنیت اقتصادی
هم در میان مردم و هم در میان سرمایه گذار خارجی ، نوعی بی اعتمادی نسبت به رژیم فعلی وجود دارد. رژیمی که پایه های لرزان اقتصادش بر مبنای رانت و دزدیهای آقازادگان استوار است. امنیت مالکیت هم وجود ندارد ، چه برسد به امنیت سرمایه گذاری.
جو خارجی ستیزی و دشمن تراشی ایجاد شده هم به این شرایط دامن می زند و تلاش یقه سفیدهای دولت روحانی هم برای جلب سرمایه تاکنون نتیجه نداده است.
با روند فعلی که خامنه ای و سپاه یک سوی اقتصاد ایران هستند و رفسنجانی و آقازادگان سوی دیگر بسیار بعید است شرکتهای معتبر خود را به خطر بیاندازند. حتی ورود مجدد پژو ، رنو و خرید هواپیما از ایرباس و بوئینگ دچار چالش جدی شده است و این تازه آغاز مشکل است. بانکها و بنگاههای خارجی تمایل خود را نسبت به ایران از دست داده اند و کمتر حاضر به ریسک می شوند. یکی از مسکلات بزرگ ایران بی اعتمادی همسایگان عرب است که با جنگ طلبی ایران و اعمال احمقانه ای چون حمله به سفارت به بدترین زمان خود رسیده است.
رکود و تورم
رکود و تورم از دیگر مشکلات ایران است. باتوجه به کاهش شدید تولید ناخالص ملی ایران در سالهای گذشته ، جلب سرمایه و ایجاد بازارهای تازه از سوی خارجیها بسیار مشکل و گاه ناممکن می نماید. شرکتهای سرمایه گذار با مشاهده آمار فقر ، بیکاری و فساد اداری ایران ، تمایل خود را از دست داده اند. ایران یکی از نا امن ترین و فاسد ترین اقتصادهای دنیا را دارد و بسیاری ار بازرگانان و شرکتهای خارجی با توجه به فساد اداری و اقتصادی ایران حاضر نیستند بصورت نقد سرمایه بیاورند و یعی دارند بصورت بیع متقابل و یا شراکت عمل نمایند. حتی همین هم با مشکلات فراوان از نظر امنیت روبروست و کم نیستند سرمایه گذارانی که پس از سالها هنوز در پیج و خم بروکراسی و فساد حاکم ، اندر خم یک کوچه مانده اند.
رکودی که ناشی از کاهش قدرت خرید قشر متوسط بوده است یکی از دلایل عدم تمایل سرمایه گذاران است. بازار ایران آن طراوت و شادابی لازم را ندارد. هر شرکت خارجی به مشتریان بالقوه خود می اندیشد. مشتریانی که به برکت نظام مقدس جمهوری دزدان به گروهی مفلوک و بدهکار بانکی بدل گشته اند. آمار چکهای برگشتی و پرونده های مالی خود گواه ناگواری وضع مردم ایران است.
از سوی دیگر با توجه به وجود تورم بالا در سالهای گذشته ، هنوز هم با وجود رکود شدید ، نرخ ریال کاهش می یابد و تورم در حدودی بالا باقی مانده است. این کاهش ارزش ریال برای سرمایه گذاران سم است چرا که ایشان سودشان ریالی است و طبیعتا کاهش ارزش ریال به ضرر و زیان آنها خواهد انجامید.
آمار نادرست و آدرس دروغ
تصور بفرمایید که در شهری بزرگ و شلوغ مانند تهران قرار است کاری حیاتی را در عرض یک روز انجام دهید. اگر بشما بعنوان یک غریبه و خارجی آدرس نادرست بدهند، کل مسیر پیموده شده شما بیهوده است.
ارائه آمار غلط بسان دادن آدرس نادرست است. آمارهای دولت روحانی به پشیزی هم نمی ارزد. نه نرخ تورم ، نه نرخ رشد اقتصادی و نه نرخ بیکاری هیچکدام با واقعیات آشکار امروز ایران نمی خوانند. یک کارگزار اقتصادی براحتی می تواند متوجه این آمار نادرست شود . آماری که صدای خامنه ای و روزنامه کیهان را هم در آورده ، هرچند که اهداف کیهان و خامنه ای جناحی است و آنها به انتخابات سال آینده می اندیشند ولی همین آمار نادرست بجای آنکه مشوق سرمایه گذاران خارجی باشد ، باعث سلب اعتماد از تیم اقتصادی روحانی شده است و دیپلماتهای حسن فریدون دست از پا درازتر از سفرهای پرهزینه برمی گردند بی آنکه تضمینی برای ورود غرب به اقتصاد ایران داشته باشند. طبیعی است که غربیها به آمارسازی دولت روحانی کاری ندارند و بهتر از هرکس می دانند که ماست حسن روحانی کره دارد و یا آب است!
بنابراین آمارسازی حسن روحانی این شیخ خوش زبان دیپلمات ، جایی در اقتصاد ندارد. علم اقتصاد علم اعداد است و این اعداد و ارقام واقعی هستند که با زبان بیزبانی کل اقتصاد طوفان زده ایران را جار می زنند. حال اگر روحانی توانسته عده ای عوام و عمّی را بدور خویش جمع کند و داد موفقیت سر دهد، کسی از مخاطبان آگاه داخل و غرب را بدین گزافگویی اعتنایی نیست.