ستمی هزار ساله بر مردم ایران
از زمانی که اعراب بر ایران مسلط شدند تا به امروز ، کمتر ژمانی را می توان یافت که مردم ایران نفس راحتی کشیده باشند. پس از اعراب اقوام آسیای شرقی و مرکزی بر ایران تاختند و پس از آن هم ایران گرفتار استعمار روسیه و انگلیس شد که تا به امروز ادامه دارد.
از پایان دوران صفویه . آغاز تجزیه ایران، دیگر مردم مرزنشین ایران روز خوش نداشته اند و خاک مرزهای ایران در خون مردمان این دیاران غرق است.

تجزیه ایران چه کمکی به مردم آن مناطق کرده است؟ آیا مشکل آزادی و دموکراسی در کوچک و ضعیف شدن یک ملت و یک کشور است؟ چه کسی از کوچک شدن یک ملت سود برده است؟ چه کسی ضرر کرده است؟
حکمرانان ایران عمدتاً توجهی به مردم نداشته و ندارند. در دوران قاجار این تظلّم خواهی به مشروطیت انجامید و کورسوی امیدی برای جهش ایران بسوی پیشرفت و دموکراسی باز شد که با جنگ اول جهانی و قحطی دهشتناک و همچنین ظهور تجزیه طلبانی چون میرزاکوچک خان و شیخ خزعل ، این آزادی نسبی دوباره به دیکتاتوری رضاخانی رسید. دکتر مصدق در مجلس از پادشاه شدن رضاخان بشدت انتقاد نمود و به او گفت : شما اگر می خواهید خدمت کنید باید نخست وزیر بمانید و دز قانون اساسی مشروطه پادشاه قدرت اجرایی ندارد. این گفته مصدق درست بود و ظهور سلسله پهلوی اگرچه با خدمات پدر و پسر همراه بود ولی ایراد بزرگی پیش آمد که یک بازگشت به گذشته بود و مشروطه را هدر داد.
چگونه مشروطه هدر شد؟
پرداختن به قومیت بجای ملیت بزرگترین دلیل شکست اهداف مشروطه در پایان دوران قاجار بود. قومیتهای مختلف بجای آموختن دموکراسی و تلاش برای دریافت حقوق انسانی خود از راه پارلمان تازه تأسیس مشروطه فریب سران قدرت طلب و مال اندوز خود را خوردند و ایران را به پرتگاه تجزیه رسانیدند. این شرایط بود که ظهور استبداد را در دوران رضاشاه زمینه سازی کرد. رضاشاه خدمات بسیار انجام داده است ، اما وابسته شدن حکومت به “یک نفر” باعث شد که با سقوط او ،دوباره پایه های سلسله پهلوی لرزان شود.

پرداختن به قومیت بجای ملیت بزرگترین دلیل شکست اهداف مشروطه در پایان دوران قاجار بود. قومیتهای مختلف بجای آموختن دموکراسی و تلاش برای دریافت حقوق انسانی خود از راه پارلمان تازه تأسیس مشروطه، فریب سران قدرت طلب و مال اندوز خود را خوردند و زحمات بزرگانی چون ستارخان را نابود کرده، ایران را به پرتگاه تجزیه رسانیدند.
محمد رضاشاه فقید هم هرچه به پایان دوران ۳۷ ساله حکومتش نزدیک شد بیشتر از مردم فاصله گرفت و حکومت هم بشدت به شخص شاه وابسته شد ، تا جایی که همه می دانستند با مرگ و یا خروج محمدرضاشاه از حکومت ، رژیم پهلوی سقوط خواهد کرد که چنین هم شد. ای کاش شاه چنان حکومت می نمود که امور مطابق قانون مشروطه انجام می شد و در آن صورت بود که تغییر و حتی حذف شاه تأثیری در سیستم اداره مملکت نمی داشت. اینکه چرا با خروج شاه ، ارتش و نظام شاهنشاهی با آن سرعت فرو ریختند ، زیرا که شاه کشور را بشدت به وجود شخص خود وابسته نموده بود.
آیا تجزیه راه حل ایجاد دموکراسی است؟
اینکه ایران به چند کشور تقسیم شود ، تغییری در فرهنک دیکتاتور طلب و رعیّت گونه مردم ایران ندارد. سالهاست که کردستان عراق حکومت خودگردان دارد. این حکومت میان بارزانیها و طالبانیها تقسیم شده است و درگیری میان احزاب مختلف کرد همچنان ادامه دارد.
هموطنان تجزیه خواه از خویش بپرسید که علت تجزیه خواهی شما چیست؟ آیا علت آن با آزادیخواهی مردم دیگر شهرهای ایران تفاوت دارد؟ آیا در فارس و خراسان و شهرهای فقیر استانهای مرکزی مردم اعدام نمی شوند؟ آیا آزادی مذهبی دارند؟ آیا یک شیعه می توان بگوید ، با ولایت فقیه من درآوردی مخالف است؟ تعداد زندانیان و اعدامیهای سیاسی را ببینید؛ کدام شهر ایران است که فقر و فلاکت نداشته باشد؟ آمار بیکاری استانهای فارس، لرستان و کهکیلویه را دیده اید؟ آیا براستی تجزیه ایران به چند کشور کوچک راه حل مشکلات ماست؟ کدام مشکل هست که در دموکراسی حل نمی شود ولی با تجزیه حل می شود؟ مشکل اصلی و همیشگی ایران نبود آزادی و دموکراسی است.

هموطنان تجزیه خواه از خویش بپرسید که علت تجزیه خواهی شما چیست؟ آیا علت آن با آزادیخواهی مردم دیگر شهرهای ایران تفاوت دارد؟ آیا در فارس و خراسان و شهرهای فقیر استانهای مرکزی مردم اعدام نمی شوند؟ آیا آزادی مذهبی دارند؟ آیا یک شیعه می توان بگوید ، با ولایت فقیه من درآوردی مخالف است؟ تعداد زندانیان و اعدامیهای سیاسی را ببینید؛ کدام شهر ایران است که فقر و فلاکت نداشته باشد؟ آمار بیکاری استانهای فارس، لرستان و کهکیلویه را دیده اید؟ آیا براستی تجزیه ایران به چند کشور کوچک راه حل مشکلات ماست؟
تجزیه طلبان و ریختن آب در آسیاب رژیم
کسانی که در برابر ستم و ظلم رژیم اسلامی ایستاده اند ، بارها در هنگام بازجویی انگ تجزیه طلبی خورده اند. مردم هم گاهی آزادی خواهان و دموکراتها را تجزیه طلب می دانند! این یک برنامه است از سوی رژیم و اطلاعات ، تا جنبشهای آزادیخواه و برانداز را به تجزیه طلبان متصل نماید. تا می خواهیم مخالفتی کنیم ، نقدی بنویسیم و بگوییم عده ای از همین اطلاعاتی ها و اطرافیانشان در میان مردم زمزمه راه می اندازند که : « با برانداختن رژیم ، کشور تجزیه می شود! ». رژیم اسلامی خود را بعنوان مدافع مرزهای ایران معرفی می کند و منتقدان خود را عناصر وابسته و تجزیه طلبان می خواند .

این روش اطلاعات رژیم اسلامی در منحرف کردن اذهان از جنایات و دزدیهایش است تا به حیات نامشروع خود ادامه دهد. عوام فریب خورده چند بار سنگ داعش را به سینه زده اند که بدون سپاه و رژیم اسلامی ، داعش ناموس ایران را فنا می کرد؟ غافل از اینکه ایجاد داعش محصول شرّی است که خمینی و دیگر ملایان ۳۷ سال پیش در منطقه ایجاد نمودند و هنوز ادامه دارد
این روش اطلاعات رژیم اسلامی در منحرف کردن اذهان از جنایات و دزدیهایش است تا به حیات نامشروع خود ادامه دهد. عوام فریب خورده چند بار سنگ داعش را به سینه زده اند که بدون سپاه و رژیم اسلامی ، داعش ناموس ایران را فنا می کرد؟ غافل از اینکه ایجاد داعش محصول شرّی است که خمینی و دیگر ملایان ۳۷ سال پیش در منطقه ایجاد نمودند و هنوز ادامه دارد.
رژیم اسلامی با استفاده از تجزیه طلبان به مردم اینگونه القا نموده است که با سقوط این رژیم ، کشور تجزیه خواهد شد. چه تجزیه طلبانی که در تلویزیونهای مشکوک به بهانه دموکراسی می آیند و از تجزیه شدن ایران با افتخار دفاع می کنند ، چه بسا آنها مأموران اطلاعات رژیم باشند که سعی در ارعاب مردم داشته و توسل از ناچاری به رژیم دزد اسلامی را بیافرینند. در واقع مردم می بینند که بهتر است با رژیم جهل و فساد و خون بسازند تا اینکه به سرنوشت عراق و سوریه دچار شوند. براحتی می توان حس کرد که نفوذ اطلاعات رژیم اسلامی در بسیاری از تلویزیونهای مثلاً آزادیخواه خارج از کشور تا جایی است که این تلویزیونها از مهمانان تجزیه طلب دعوت می کنند! این چیزی جز کمک به دوام رژیم و آب در آسیابش ریختن است؟

رژیم اسلامی با استفاده از تجزیه طلبان به مردم اینگونه القا نموده است که با سقوط این رژیم ، کشور تجزیه خواهد شد. تجزیه طلبانی که در تلویزیونهای مشکوک به بهانه دموکراسی می آیند و از تجزیه شدن ایران با افتخار دفاع می کنند ، چه بسا مأموران اطلاعات رژیم باشند که سعی در ارعاب مردم و توسل عوام به رژیم دزد اسلامی داشته باشند. در واقع مردم می بینند که بهتر است با رژیم جهل و فساد و خون بسازند تا اینکه به سرنوشت عراق و سوریه دچار شوند. براحتی می توان حس کرد که نفوذ اطلاعات رژیم اسلامی در بسیاری از تلویزیونهای مثلاً آزادیخواه خارج از کشور تا جایی است که این تلویزیونها از مهمانان تجزیه طلب دعوت می کنند! این چیزی جز کمک به دوام رژیم و آب در آسیابش ریختن است؟
تحریف ملت
وقتی می گوییم ملت ترکیه منظور چیست؟ منظور هر کس با شناسنامه ترکیه است. وقتی می گوییم ملت امریکا منظور چیست؟ منظور هرکس با شناسنامه امریکاست. ملیّت امریکایی قابل کسب کردن است و شما می توانید آن را در طول زندگی بدست آورید. اما آیا می توان گفت ملت ترک ؟ این عبارت را گرامیان پان ترک بکار می برند تا خود را به ترکیه متصل نمایند. اما واقعیت چیست؟ اگر به دانشنامه ها مراجعه فرمایید چه فارسی و انگلیسی می بینید که علاوه بر اشتراکات فرهنگی و قومی نیاز به یک “حکومت” هست تا “ملتی” بوجود آید. بعنوان مثال مردم ایران و مردم تاجیکستان دو ملت مختلفند، چرا دوملیّت مختلفند. یک ملت تاجیکستان داریم درون مرزهای سیاسی تاجیکستان و ملت ایران داریم درون مرزهای ایران. اینکه اشتراکات فرهنگی و زبانی ایران و تاجیکستان بسیار است ، این که موضوع فرهنگی است؛ مرزهای فرهنگی از مرزهای سیاسی جداست. پس اگر بگوییم : اقوام فارسی زبان ، فارسی زبانان ایران و تاجیکستان و هر کشور دیگری را شامل می شود. بنابر این گفتن عباراتی چون : ملت فارس ، ملت کرد، یا ملت ترک همگی نادرست است. همچنین است ملت عرب؛ ملت مصر، ملت عراق و ملت تونس درست است چرا که شرط اصلی ایجاد یک ملت ، مرزهای سیاسی است. این تعریف در اروپا جا افتاده است و بدان “حقوق بر اساس مرز سیاسی ” یا “right of the soil” می گویند
اما چرا تجزیه طلبان بر واژه “ملت” بجای “قوم” تاکید دارند و مرتب سعی در تحریف آن دارند؟ چون با ایجاد و جا انداختن این ترکیب نادرست سعی دارند مقدمات یک حکومت را ایجاد نمایند. در واقع بجای آنکه از یک حکومت ملتی زاده شود ، سعی دارند برعکس عمل نمایند و از ایجاد یک ملت به حکومت برسند.
کشورهایی چند ملیتی هستند یعنی تشکیل شده از چندین قوم با ملیتهای مختلف، این کشورها جوان هستند و تازه تشکیل شده اند. اما همین کشورها هم سعی دارند به یک “ملت” واحد تکیه نمایند. مثلاً می گویند “ملت بحرین” هرچند که بحرین کشوری نوپا متشکل از اقوام و ملیتهای مهاجر مختلف است.
قومیت را اما نمی توان تغییر داد و تا آخر عمر با ماست. نگارنده می تواند به کشوری کوچ کند و با کسب ملیت جدید ، خود را عضو آن ملت بداند ولی قومیت فارس،ترک و عرب نگارنده تغییر نخواهد کرد. یک هموطن ترک اگر در ایران باشد ،جزء ملت ایران است و اگر در ترکیه هم باشد تا زمانیکه شناسنامه ترکیه ای ندارد ، باز جزء ملت ایران است هرچند که زبانش ترکی است. یک ازبکستانی هم اگرچه ترک زبان است و فرهنگ و قومیت ترک دارد ولی عضوی از ملت ازبکستان است و نه ترکیه!