فیدل،مبارزی که هزاران نفر را کشت تا امپریالیسم را مثلاً شکست دهد ۴

چهره خاکستری شخصیتهای تاریخی

در آغاز،نگارنده لازم می داند که درباره خاکستری بودن شخصیتهای تاریخی بگوید. ما نمی توانیم شخصیتی سپید و یا سیاه در تاریخ بیابیم. انسانهای تاریخساز ، خاکستریند. چه رضاشاه باشد ، چه خمینی و یا فیدل کاسترو یا چه گوارا. این انسانهای تاریخساز طیفی از سپیدی و سیاهی در خود دارند. اگر کسی خمینی را سپید می بیند ، رضاشاه را سیاه ؛ فیدل کاسترو را سپید می بیند و مصدق را سیاه ، این از نبود تحلیل و یا داشتن غرض و گرایش شخصی است. چیزی که می توان از آن بعنوان تعصب یاد کرد.

تعصب چشم انسان را کور می کند. بدیها را نمی بیند و یا فقط بدیها را می بیند. این تعصب می تواند برای هر کسی رخ دهد. افراد مبارزی چون فیدل کاسترو و چه گوارا شاید بیشتر در معرض تعصب و سپید انگاری باشند. چون با خود صفت مبارز را یدک می کشند!

بسیاری از کسانی که عکس فیدل و چه گوارا در خانه شان نصب است ، شاید کوچکترین اطلاعی از کارهای مثبت و منفی آنها نداشته باشندو تصویری غیر واقعی از آنها در دل دارند.

 بسیاری از کسانی که عکس فیدل و چه گوارا در خانه شان نصب است ، شاید کوچکترین اطلاعی از کارهای مثبت و منفی آنها نداشته باشندو تصویری غیر واقعی از آنها در دل دارند.


بسیاری از کسانی که عکس فیدل و چه گوارا در خانه شان نصب است ، شاید کوچکترین اطلاعی از کارهای مثبت و منفی آنها نداشته باشندو تصویری غیر واقعی از آنها در دل دارند.

استعمار و امپریالیسم

با پایان یافتن جنگ جهانی دوم استعمار انگلیس دیگر کارایی نداشت. جنبشهای آزادیخواهانه و استقلال طلب یک به یک مستعمره های زیر سلطه انگلیس را آزاد نمودند. در این میان امریکا با اندیشه ای نو وارد رقابت با روباه پیر شده بود. امریکا از اقتصاد آزاد و ایجاد بازار بین المللی حمایت کرد. در واقع امریکا اهداف سیاسی را در رده دوم قرار داد و ترجیح می داد تنها به اهداف اقتصادی خود بپردازد. حضور کارشناسان و مهندسان امریکایی در کشورهای مختلف در رقابت با شیوه استعماری انگلیس بود و به مرور نشان داد که شیوه ای موفق است. بطوری که انگلیس مستعمره هایش را از دست داد و توان سیاسی نگهداری آنها را نداشت ولی بازارهای اقتصادی ایجادشده وسیله امریکا روز بروز گسترش می یافت که تا به امروز ادامه دارد.

کشورهایی مانند کویت ، عربستان سعودی ، امارات متحده عربی، قطر نمونه های آشکار دخالت اقتصادی امریکا هستند. این کشورهای اگرچه از نظر سیاسی مستعمره نبوده و دولت مستقل دارند ولی از جنبه های اقتصادی بشدت وابسته به غرب بوده و تحت سلطه “امپریالیسم” محسوب می شوند. ناگفته نماند که آقایی و مدیریت غرب بر این کشورها کمابیش برای شهروندان این کشورها بهتر بوده است تا مدیریت مستقل! بازی اقتصاد بازار آزاد و بقول آقایان “امپریالیسم” می تواند برد-برد هم باشد. نمونه بارز آن کشور زیمباووه است که کشوری پیشرفته و با اقتصاد موفق در افریقا بود ولی باظهور جنبشهای ضد امپریالیستی و مصادره کارخانه ها و مزارع وسیله دولت به فقر و فساد شدید دچار شد. آقایی زیمباووه بر اقتصاد خود بسیار بسیار گران تمام شد تا جایی که اقتصاد این کشور از هم پاشید و امروز این کشور حتی پول رسمی ندارد!

بازی اقتصاد بازار آزاد و بقول آقایان "امپریالیسم" می تواند برد-برد هم باشد. نمونه بارز آن کشور زیمباووه است که کشوری پیشرفته و با اقتصاد موفق در افریقا بود ولی باظهور جنبشهای ضد امپریالیستی و مصادره کارخانه ها و مزارع وسیله دولت به فقر و فساد شدید دچار شد. آقایی زیمباووه بر اقتصاد خود بسیار بسیار گران تمام شد تا جایی که اقتصاد این کشور از هم پاشید و امروز این کشور حتی پول رسمی ندارد!

بازی اقتصاد بازار آزاد و بقول آقایان “امپریالیسم” می تواند برد-برد هم باشد. نمونه بارز آن کشور زیمباووه است که کشوری پیشرفته و با اقتصاد موفق در افریقا بود ولی باظهور جنبشهای ضد امپریالیستی و مصادره کارخانه ها و مزارع وسیله دولت به فقر و فساد شدید دچار شد. آقایی زیمباووه بر اقتصاد خود بسیار بسیار گران تمام شد تا جایی که اقتصاد این کشور از هم پاشید و امروز این کشور حتی پول رسمی ندارد!

جنبه های منفی امپریالیسم

امروزه می بینیم که در بحرین و عربستان تحت مدیریت امریکا دیکتاتوری حاکم است. البته شاید بدون وجود مدیریت غرب اوضاع بدتر بود ولی سکوت غرب در برابر بسیاری از دولتهای تحت سلطه، جنبه منفی ورود اقتصاد بازار آزاد در سیاست است. از نظر غرب کشورهایی مانند کویت چیزی جز یک شرکت نفتی نیستند و مسایل سیاسی و حقوق بشری این کشورها کمتر مورد نقد غربیها قرار گرفته است. در دنیای اقتصاد و حتی در یک بازار کوچک محلی ، کاسبان به مشتری خود تنها بعنوان مشتری نگاه می کنند و هیچ کاسبی نمی خواهد مشتری خود را بخاطر دخالت در دیگر امور جانبی ولو حقوق بشری از دست بدهد. این شاید نقطه تاریک چیزی موسوم به “امپریالیسم جهانی ” باشد.

البته شاید امروز خشونت و رقابت جنگ سرد وجود نداشته باشد ولی ۵۰ سال پیش امریکا و متحدانش سلطه خود بر امریکای لاتین را بدون توجه به حقوق انسانی مردمان و بدون توجه به فقر و تبعیض توسعه داده بودند. با ظهور کمونیسم و رقابت آن با امریکا در این قاره ، امریکای لاتین به جبهه جنگ میان غرب و شرق بدل گشت. نقطه عطف آنرا شاید بتوان پیروزی فیدل کاسترو و استقرار موشکهای هسته ای شوروی در جزیره کوبا دانست. اما چه شد که جنبشهای ضد امپریالیستی در امریکای لاتین قدرت گرفتند؟

فقر،فساد و تبعیض

مشکلات جنگ سرد و دخالت امریکا در جهان یکی از مهمترین دلایل مبارزات سیاسی گروههای چپ گرا در دهه پنجاه،شصت و هفتاد است. مبارزاتی که آرام آرام از تب و تاب افتاد، چرا که هدف اصلی را از مبارزه با فساد به مبارزه با امپریالیسم خیالی تغییر دادند. این تغییر هدف باعث شد تا فساد و فقر فراموش شوند. دولتهای امپریالیست ستیز جهان کدامند؟ ایران، کوبا ،کره شمالی ، زیمباووه ، سوریه ،بولیوی ، ونزوئلا و مانند آنها ! اینها کشورهایی دیکتاتور و اتفاقا با بیشترین آمار فساد اداری هستند. عراق و افغانستان هم درگیر همین امپریالیست ستیزی شدند و تا اکنون هم روز خوش ندیده اند. در واقع بجای جستجوی مشکلات مدیریتی خود ، به امریکا ستیزی و مبارزه با امپریالیسم برخاستند.

نقطه عطف دخالت امریکا را شاید بتوان در ایران و شیلی دید. سقوط دولت ملی مصدق و همچنین کودتا در شیلی وسیله ژنرال پینوشه که به کشتار هزاران نفر انجامید ،از نقطه های تاریک دخالت امریکا در دیگر کشورهاست. امریکا از بیم سقوط کشورهای مختلف به کمونیسم و در رقابت با روسیه شوروی بطور مستقیم این دو کودتا را اداره نمود و شاید اگر شاه ایران فردی وطن پرست نبود و دیکتاتوری دزد بود، اوضاع ایران بسیار بدتر از گذشته می شد. هرچند بسیاری از تحلیلگران ظهور فرقه رجوی و خمینی را نتیجه اجتناب نپذیر دیکتاتوری شاه پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ می دانند.

نقطه عطف دخالت امریکا را شاید بتوان در ایران و شیلی دید. سقوط دولت ملی مصدق و همچنین کودتا در شیلی وسیله ژنرال پینوشه که به کشتار هزاران نفر انجامید ،از نقطه های تاریک دخالت امریکا در دیگر کشورهاست. امریکا از بیم سقوط کشورهای مختلف به کمونیسم و در رقابت با روسیه شوروی بطور مستقیم این دو کودتا را اداره نمود و شاید اگر شاه ایران فردی وطن پرست نبود و دیکتاتوری دزد بود، اوضاع ایران بسیار بدتر ار گذشته می شد. هرچند بسیاری از تحلیلگران ظهور فرقه رجوی و خمینی را نتیجه اجتناب نپذیر دیکتاتوری شاه پس از 28 مرداد 1332 می دانند.

نقطه عطف دخالت امریکا را شاید بتوان در ایران و شیلی دید. سقوط دولت ملی مصدق و همچنین کودتا در شیلی وسیله ژنرال پینوشه که به کشتار هزاران نفر انجامید ،از نقطه های تاریک دخالت امریکا در دیگر کشورهاست. امریکا از بیم سقوط کشورهای مختلف به کمونیسم و در رقابت با روسیه شوروی بطور مستقیم این دو کودتا را اداره نمود و شاید اگر شاه ایران فردی وطن پرست نبود و دیکتاتوری دزد بود، اوضاع ایران بسیار بدتر از گذشته می شد. هرچند بسیاری از تحلیلگران ظهور فرقه رجوی و خمینی را نتیجه اجتناب نپذیر دیکتاتوری شاه پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ می دانند.

شکی نیست که امریکا بدنبال منافع ملی خود در جهان است و تا جایی که بتواند بر سر این منافع چانه زنی خواهد کرد. غرب و در سر آن امریکا بیش از هر چیز به بازار خود در جهان و سلطه اقتصادیش می اندیشد که طبیعی است و نمی توان بر آن خرده گرفت. مشکلات فساد و تبعیض در کشورهای جهان ، چه زیر چتر غرب باشند و چه نباشند مشکلاتی درونی است که بیشتر به جنبه های فرهنگی و سیاسی این کشورها باز می گردد.

دیکتاتور خوب نداریم

دیکتاتور نمی تواند خوب باشد! هر قدر هم خدمت کند بدلیل نساختن بستر سیاسی ، خدماتش پس از پایان دوران او از بین خواهد رفت. شاه ایران خدمات بسیار انجام داد ولی پس از او ، همگی از بین رفتند ؛ چون بستر فرهنگی و سیاسی برای گذار از خود به نفر پسین را ایجاد نکرده بود.

فیدل کاسترو دیکتاتوری تند رو بود. در دوران او مطبوعات آزاد وجود نداشت، حتی گوشی موبایل را ممنوع کرده بود. نظامی تک حزبی ساخته بود که آرام آرام بسوی فساد و تباهی رفت. پس از قطع کمکهای شوروی به کوبا در میانه دهه هشتاد، این کشور دچار فقر و فلاکتی دردناک شد. مشخص نیست چند نفر از گرسنگی مردند ولی آنها که از کوبا فرار کرده و به غرب آمده اند از قربانی شدن بسیاری از مردم در اثر فقر خبر می دهند. همچنین زندانهای هاوانا پر بود از زندانیان سیاسی. کسانی که از دولت فیدل کاسترو انتقاد کرده بودند و به زندان افتاده بودند. در آغاز دهه ۹۰ اوضاع کوبا تا جایی پیش رفت که مردم بجای کامیون و تراکتور از گاو و اسب استفاده می کردند ! کوبا به دوران پیش از انقلاب صنعتی بازگشته بود و اینها همگی دسته گل جناب فیدل بود. زنان و دختران به خودفروشی روی آورده بودند و فاحشه خانه های هاوانا شهره عام و خاص شده بود.

فیدل کاسترو دیکتاتوری تند رو بود. در دوران او مطبوعات آزاد وجود نداشت، حتی گوشی موبایل را ممنوع کرده بود. نظامی تک حزبی ساخته بود که آرام آرام بسوی فساد و تباهی رفت. پس از قطع کمکهای شوروی به کوبا در میانه دهه هشتاد، این کشور دچار فقر و فلاکتی دردناک شد. مشخص نیست چند نفر از گرسنگی مردند ولی آنها که از کوبا فرار کرده و به غرب آمده اند از قربانی شدن بسیاری از مردم در اثر فقر خبر می دهند. همچنین زندانهای هاوانا پر بود از زندانیان سیاسی. کسانی که از دولت فیدل کاسترو انتقاد کرده بودند و به زندان افتاده بودند. در آغاز دهه 90 اوضاع کوبا تا جایی پیش رفت که مردم بجای کامیون و تراکتور از گاو و اسب استفاده می کردند ! کوبا به دوران پیش از انقلاب صنعتی بازگشته بود و اینها همگی دسته گل جناب فیدل بود. زنان و دختران به خودفروشی روی آورده بودند و فاحشه خانه های هاوانا شهره عام و خاص شده بود.

فیدل کاسترو دیکتاتوری تند رو بود. در دوران او مطبوعات آزاد وجود نداشت، حتی گوشی موبایل را ممنوع کرده بود. نظامی تک حزبی ساخته بود که آرام آرام بسوی فساد و تباهی رفت. پس از قطع کمکهای شوروی به کوبا در میانه دهه هشتاد، این کشور دچار فقر و فلاکتی دردناک شد. مشخص نیست چند نفر از گرسنگی مردند ولی آنها که از کوبا فرار کرده و به غرب آمده اند از قربانی شدن بسیاری از مردم در اثر فقر خبر می دهند. همچنین زندانهای هاوانا پر بود از زندانیان سیاسی. کسانی که از دولت فیدل کاسترو انتقاد کرده بودند و به زندان افتاده بودند. در آغاز دهه ۹۰ اوضاع کوبا تا جایی پیش رفت که مردم بجای کامیون و تراکتور از گاو و اسب استفاده می کردند ! کوبا به دوران پیش از انقلاب صنعتی بازگشته بود و اینها همگی دسته گل جناب فیدل بود. زنان و دختران به خودفروشی روی آورده بودند و فاحشه خانه های هاوانا شهره عام و خاص شده بود.

طرفداران فیدل کاسترو از دو دستاورد او بعنوان موفقیت یاد می کنند : نظام سواد آموزی و خدمات درمانی پیشرفته. این دو البته جای تقدیر و تشکر دارد ولی وقتی مردم درفقر و فساد و فحشا می مردند و وقتی از سر فقر به دزدی و تن فروشی روی می آوردند، این دو هم چندان کافی نیست. بسیاری از کشورهای جهان دارای خدمات درمانی و تحصیلی عالی هستند ولی این را از راه دموکراسی بدست خود ایجاد کرده اند. خدماتی که بدست یک دیکتاتور ایجاد شود معلوم نیست تا کی پایدار بماند . با رفتن یک دیکتاتور بسیاری از آن باصطلاح خدمات هم فراموش خواهد شد و از بین خواهد رفت. این مردم یک کشور هستند که باید به آن کشور خدمت کنند تا قدر آن را دانسته و از آن پاسداری نمایند.

هیچ یک از طرفاران پر و پا قرص فیدل کاسترو نمی توانند در برابر جنایات او پاسخی قانع کننده بدهند. او در اوج قدرت همجنسگرایان را به اردوگاه کار اجباری فرستاد که بسیاری از آنها کشته شدند. او بسیاری از همرزمان خود را زندان کرد و حتی برایشان توطئه ترور چید. در برابر این کارهای نادرست فیدل چه پاسخی می توان داد؟

 

  • maghaleh khoub

    Very good . fair and based on the historical facts

  • faghat kherad

    ازادی یعنی نه میخواهم برده باشم و نه برده دار( لینکولن(

  • bbc farsi khate emame rousi

    http://fararu.com/fa/news/297509/
    رئیس جمهور کره جنوبی بری اینکه دوستش در یک فساد مالی دست داشته و میگویند او باخبر بوده دو بار از مردم عذر خواهی کرد ولی چون بخشی از مردم علیه او تظاهرات کردند حاضر شد استعفا دهد ! تفاوت او را ببینید با دیلما روسیف ، لولا ، مادرو ، اسد ، پوتین ، کاسترو و تمام رژیم های مارکسیستی ، روسی ، تحت امر روس . استعفا و عذر خواهی که از محالات است . مردم را سرکوب و تظاهر کنندگان را عامل امپریالیسم خطاب میکنند و تا جایی پیش میروند که مردم را کشتار و شهر ها را بر سر مردم و زن و بچه آنها خراب میکنند و از کلوپ دیکتاتوران جنایت کار روسی کمک میگیرند تا سرکوب کامل شود . اسد را نگاه کنید . کاسترو صدای همه را خفه کرد و تک صدایی آورد و مغز شویی . مردم کوبا هم ساده و از همه جا بی خبر . نه اینترنت ، نه صدای مخالف ، نه روزنامه آزادنه سیاستمدار مخالف وجود دارد ، همه زندانی و یا کشته . خنده دار این است که برخی عوامل مارکسیست روسی مدعی میشوند مردم او را دوست دارند بنابر این هر جنایتی که کرده و هر چه اموال مردم کوبا را به باد داده ، کمک های ۶ میلیارد دلاری روسی را خرج دیکتاتوری مخوف خودش و تبلیغ برای نظام سرکوبگر خودش کرده . یک کشور با جمعیتی کمتر ا زتهران ! این مردک ناتوان نتوانست با اینکه صد در صد اموال مردم و دوپینگ روسی و بعد ونزوئلایی را داشت اداره کند . طوری که روی پای خودش بایستد . دائم مثل آخوند های روسی گناه بی کفایتی خودش را گردن امریکا و غرب انداخت . چنان به افلاس افتاد که برادرش کاسه گدایی به سوی امریکا دراز کرد . نه تولید صنعتی ، نه اخترا ع علمی ، نه هیچ منبع در آمدی جز تبدیل کشور به عشرت کده مردان غربی که در کشور خودشان نمی توانند سکس بخرند به ارزانترین در سطح جهان دختران جوان کوبایی را برده جنسی کنند و از رهگذر ان مقدری دلار وارد کشوری شود که چند سال پیش ۲ میلیون نفر را بی کار کرد ! آنوقت علامه زاده و سعید رهنما دو جاسوس روسی مدعی هستند که هر چه بود مردم ! او را دوست داشتند ! این هم شد استدلال؟ خوب مردم شاه و اردوغان و مرسی و ترامپ و بنی صدر را هم دوست داشتند. خمینی را هم دوست داشتند ! رجوی را هم مردم دوست داشتند ، هیتلر و استالین و مائو را هم مردم دوست داشتند ، تازه در جوامع غیر کمونیستی مخالفین آزادند، به رهبران حمله و انتقاد میکنند ، دهان ها کاملا بسته نیست . مردم مغز شویی نیستند . در زمان بنی صدر فداییان خلق رفتند در ترکمن صحرا یک دولت ایجاد کردند ! هیچ کشور آزادی در جهان اجازه چنین چیزی را به هیچ گروهی نمیدهد . روزنامه های تحته کنترل مارکسیست های روسی هر روز به بنی صدر می تاختند . چرا شما استاندارد دوگانه احمقانه دارید ؟ دوست داشتن فقط در صورت وجود آزادی بیان و دموکراسی معنی دارد . دوست داشتن مغز شویی شده در قبرستان دیکتاتورهای مفلوک هیچ ارزشی ندارد . مثل کره شمالی . سید رهنما میگوید او از دوستان سران حزب کمونیست کوبا بوده ! این اعتراف روشن به جاسوسی است ! چه گونه رهبران کوبا دوست یک ایرانی بوده اند ؟ تازه اگر تو آنها را می شناختی و دوست میپنداری ! هر آنچه تو در مورد کوبا بگویی پشم کون سگ است . مثل اینکه حزب الله لبنان اندر دموکرات بودن و سالم بودن لاریجانی و خامنه ای و مصباح و جنتی خشتک پاره کند . چه ارزشی دارد . تازه با اینهمه نتوانسته کشته شدن مردم در اثر نبود مواد غذایی را کاملا رد کند ، یک دروغ امام زمانی ساخته . که رهبران گرسنه بودند ! مردم نبودند !!! همان حرف هایی که در مورد آخوند ها و فقیرانه زندگی کردن خامنه ای و خمینی و رفسنجانی از زبان خایه مالان آنها میشنوید
    جالب اینکه اخبار روز و دوچه ولله که هر روز با جنجال از تظاهرات مردم کره میگفتند و توی کون فاروقی و تابان عروسی بود حالا یکباره ساکت شند . خنده دار اینکه اینها تظاهرات مردم علیه فساد دیلما و مادرو را سانسور میکردند یا به صورت توطیه امریکا قلمداد میکردند . اما به اردوغان و کره جنوبی که میرسند یکباره جو عوض میشود . همه اینها از بنی صدر و کلام او وحشت دارند و سانسور میکنند . ان ویکی لیس خط امام پوتین در سفارت اکوادور هم که منبع خبری اش پوتین و ک گ ب است فقط اسناد علیه غیر روس ها و به نفع روس ها دارد . خنده دار است که مثل خامنه ای و ژیژک و چامسکی و پوتین واسد طرفدار ترامپ است. البته عشق اینها به ترامپ از سر نادانی مارکسیستی روسی است ، خیلی زود از این خواب بیدار میشوند . چرا ویکی لیس اسناد پوتین ، الیگارشی او ، پوتین و مرکل ، پوتین و فیون ,اسد ، رفسنجانی و مک فارلین را رو نمیکند ؟ السیسی و مبارک ؟ لاس زدن چند دهه کاسترو با امریکا ؟ پشت پرده معاملات بختیار با صدام و روسیه ، خط امام و شوروی در بالا رفتن از سفارت امریکا ؟ چگونگی روسی شدن ج ا ؟ این همه جاسوس روس و مبلغین پوتین به زودی با مستقر شدن کامل ترامپ فلاش توالت میشوند . من گفتم برای ثبت در تاریخ .

  • che statute in Cuba

    This is another propaganda from pro-Russian Marxists in Farsi Media
    All farsi media in an orchestrated move have posted that There would be no name or statue of Fidel in Cuba
    First of all this is not a decision made by Fidel
    Secondly Cubans are deleting him from their pathetic history of Dictatorship poverty, and corruption
    Thirdly why there are so many statute of Che in Cuba
    Finally you pro-Russian Marxists forget Lenin statue and preserved mummy in USSR
    Iranians should be familiar with all these Russian propaganda and websites which are occupied by pro-Russian Marxists

    Images for che guevara statue in cuba

    https://www.google.ca/search?q=che+guevara+statue+in+cuba&rlz=1C1AOHY_enCA709CA709&espv=2&biw=1280&bih=709&tbm=isch&tbo=u&source=univ&sa=X&sqi=2&ved=0ahUKEwiY8_m1npfRAhWn7IMKHfFcDq4QsAQIJg