اعتراض بسیاری از مردم به سقف بالای حقوق مدیران
در چند روز گذشته مردم به سقف بالای دستمزد مدیران ارشد کشور اعتراض نمودند. در قضای مجازی و شبکه های اجتماعی اعتراضها به شکل و شمایل مختلف دیده شد. نکته ی مثبت این سقف حقوقی این است که پس از ۳۸ سال دزدیهای میلیاردی ، حکومت دست به اندکی قانونگذاری زده است تا میزان برداشت از سفره انقلاب را کمی کنترل نماید . ژست دولت و مجلس هم ژستی است که می خواهند به مردم درستکاری خود را نشان دهند!
در این میان مردم ما به این میزان از دستمزد معترضند. این در حالیست که سیستم رانتی و فاسد ایران طوری است که اساساً بسیاری از مدیران حکومت نیازی به حقوق ندارند و بسیاری از نمایندگان مجلس و مدیران کشور به این حقوق ماهیانه بعنوان یک “پول ناچیز” نگاه می کنند. در واقع میزان دریافتی افرادی چون لاریجانیها، رفسنجانیها، قالیبافها و هزاران آقازاده اطراف سران حکومت آنقدر زیاد است که نیازی به حقوق ندارند!
نمونه آشکار آن تلاشهای چند میلیاردی نمایندگان برای رسیدن به کرسی مجلس است. این میزان از هزینه کردن که هیچ گاه هم منشأ آن رو نشده است ، بی تردید برای رسیدن به “قدرت نا مشروع” است وگرنه ۴ سال حقوق مجلس ۲۵۰ میلیون تومان است که طبیعتا سرمایه میلیاردی آقای نماینده را باز نخواهد گردانید.
سفره باز انقلاب و دزدیهای سران مملکت به قدری بزرگ است که یک مداح در عرض یک ساعت مدّاحی ۲۰ میلیون تومان بابت صدای انکرش گرفته است. پس اینکه فقط ۲۴ میلیون در ماه به سران دزد حکومتی حقوق بدهند، واقعا خنده دار و یک توهین به شعور ملت ایران است. دریافتی سران مملکت از سفره چپاول ایران روزانه میلیاردها است.
نبود شفافیت مالی و بانکی
ایران از نظر شفافیت مالی و بانکی یکی از عقب مانده ترین کشورهای جهان است. این شفاف نبودن منابع مالی افراد ضربه بزرگی به اقتصاد ایران و مردم آن زده است. ریشه در آمد افراد باید مشخص باشد. بعنوان مثال باید پرسید چگونه است که هزینه عروسی دختر قالیباف از حقوق یک معلم در تمام دوران خدمتش بیشتر است؟ این چه در آمدی است که قالیباف دارد و منشأ این همه پولهای باد آورده کجاست؟
رشوه در ایران چیزی رسمی است. همگی سران حکومت در این رشوه خواری سهیمند. رشوه های بسیار هنگفتی که در معاملات بزرگ و رانتها ردّوبدل می شود سر به فلک می زند. منشأ در آمد سران حکومت این رشوه ها ، شیرینی ها و پورسانتهاست.
یک کارمند ساده سفارت که باید به امور ارباب و رجوع بپردازد ، همواره در این فکر است که با تجار حکومتی آشنا شده و از آن طریق به پورسانت برسد! او هرگز بدنبال حقوق ماهیانه وزارت خارجه نیست. یک کارمند ساده بانکی همواره بدنبال جوش دادن وامهای میلیاردی برای آقازادگان است ، تا از این را به پورسانتی برسد ، او هم بدنبال حقوق ماهیانه اش نیست. در این سیستم آلوده در آمد بسیاری از کارمندان کشور از راه رشوه و رانت خواری بسیار بیش از ماهی ۲۴ میلیون تومان است و اصولا این کارمندان جزء به حقوقشان نیازی ندارند، چه برسد به مدیران و سران ارشد مملکت.
زمانی که یک دربان ساده در اداره ثبت اسناد ، روزانه ۵۰۰ هزار تومان رشوه دریافت می کند چگونه می توانید درباره حقوق مدیران کشور صحبت کنید؟! زمانی که یک پزشک در بیمارستان دولتی حین جراحی به بستگان بیمار تشر می زند که “پول را کارت به کارت کرده اند و یا خیر؟!” ،چه انتظاری از مدیران ارشد ایران دارید؟
در تمامی قسمتهای اجرایی و نظارتی حکومت فاسد جمهوری اسلامی ، رشوه یا همان شیرینی مرسوم است. یک قرارداد ساده بین دو کارخانه اگر دارای مزایا و پورسانت برای مدیران نباشد ، انجام نمی شود.
یک مثال از صنعت نفت
در سال ۱۳۸۱ ایران مناقصه ای درباره یکی از پروژه های گازی خود در پارس جنوبی برگزار کرد. شرکتهای بزرگ اروپایی و آسیایی در مناقصه بودند. پس از پایان مناقصه همگی متعجب شدند که یک شرکت چینی با کمترین تجربه توانسته است این مناقصه را برنده شود. چون مناقصه بود طبیعتا همه از پیشنهاد پایین شرکت چینی صحبت می کردند. بعدها مشخص شد که پیشنهاد دو شرکت کره ای و فرانسوی از شرکت چینی پایین تر بوده است ولی مدیران برگزار کننده این مناقصه دو شرکت فوق را از قرارداد حذف نموده اند! بهانه این مدیران هم ارتباط این شرکتها با اسرائیل بود که طبیعتا بی معناست و در جهان تجارت همه کشورها با هم در ارتباطند. اما علت واقعی چه بود؟
شرکت چینی که قصد داشته از این طریق به دنیای گاز و نفت وارد شود، با توجه به آگاه بودن از فساد درونی مدیران نفتی کشور به آنها پیشنهاد ۲۰۰ میلیون دلار رشوه کرده بوده است! این پیشنهاد وسوسه کننده کافی بوده تا مدیران نفتی براحتی مناقصه را به اسرائیل پیوند بزنند و دو شرکت کره ای و فرانسوی حذف شدند.
لازم به ذکر است که شرکت چینی فوق پس از ۷ سال بدون انجام تعهدات خود ایران را به بهانه تحریم ترک کرد و میلیاردها دلار به ایران ضرر زد. مانند این ماجرا از ۲۲ بهمن ۵۷ تا به امروز برقرار است و آنقدر میزان فساد و درآمد مدیران کشوری و لشکری زیاد و سرسام آور است که هیچ کس را توان حساب کردن آن نیست.
ماجرای پورسانت مجتبی خامنه ای و مهدی هاشمی
اگرچه هزاران آقازاده در قسمتهای مختلف اقتصاد ایران فعالند. اما به دو نمونه آن بسنده می کنیم:
۱- مجتبی خامنه ای
محسن مخملباف در مورد سید مجتبی حسینی خامنه ای و داراییهای او مینویسد:
«…در زمان آقای خاتمی ایرانسل به مناقصه گذاشته شد. مجتبی خامنهای به دنبال آن بود که آفریقای جنوبی که به او پورسانت میداد، برنده مناقصه باشد، اما در یک مناقصه آزاد، شرکت ترک سل، برنده مناقصه شد. مجتبی ناراحت شد و به آقای خاتمی زنگ میزند که نگویید برنده مناقصه شرکت ترک سل شده است. آقای خاتمی به سلیمانی میگوید قانونی عمل کنید. سلیمانی اعلام میکند ترک سل قانونا برنده شده است. مجتبی دست به دامان حداد عادل میشود. حداد به احمد توکلی میگوید که برنده شدن ترک سل خلاف امنیت ملی است و علیه دولت خاتمی تعداد زیادی مقاله نوشته میشود. خاتمی زیر بار نمیرود تا احمدینژاد رئیس جمهور میشود. اولین کاری که احمدینژاد میکند این است که قرارداد را بدهند به وزارت دفاع و ام تی ان به صورت مشارکتی. و بدین ترتیب مجتبی از آفریقای جنوبی پورسانت میگیرد که به حساب او در لندن ریخته میشود. (رجوع شود به سخنرانیهای توکلی در این مورد و همینطور به سخنرانیهای سلیمانی در سایت بازتاب در این باره)
…در حال حاضر بابت هر تلفن ایرانسل ۲ تومان و بابت هر اس ام اس یک تومان به مجتبی میرسد. این علاوه بر پولی است که از آفریقا به حساب او پورسانت ریخته میشود. هم چنین هر بشکه نفتی که به چین و هند فروخته میشود یک دلار به مجتبی میرسد.
چندی پیش یک میلیارد و ششصد میلیون پوند که به حساب مجتبی خامنهای در لندن رفته بود به دلیل آن که معلوم نبود،از کجا آمده است توسط انگلیس مصادره شد.
مخملباف ادامه می دهد: ثروت مجتبی: ۳ میلیارد دلار است. ۲ میلیارد در لندن و سوریه و آفریقا و ۷۰۰ میلیون دلار ملک در سوریه ، ونزوئلا و لندن و ۳۰۰ میلیون دلار نقد (الماس و طلا و دلار)
مجتبی از سال ۷۶ جایگزین حسن خامنهای در نفت شد. بابت خرید بنزین تا کنون از هر تن ،بین ۵ تا ۱۵ دلار حدود ۱ میلیارد دلار پورسانت گرفته است. در زمین: (یک قطعه ۵۰۰هزار متری در مشهد مال اوست ). بزرگترین پاساژ و آپارتمانسازی مشهد مال مجتبی است. ۲۰۰ هزار متر زمین از قالیباف در تپه های عباس آباد گرفته است. ۱۵۰ هزار متر شاپینگ در اکباتان ساخته شده که مجوزش را از قالیباف گرفته (۵۰۰ میلیون دلار سود داشته است).»
محمد نوری زاد مینویسد: «امروز نیز به یُمنِ آقازادگیاش، و به برکت دستی که به گردن حضرت حجة الاسلام والمسلمین آشیخ حسین طائب رییس سازمان اطلاعات سپاه و مسئول سابق هماهنگیهای بیت مکرم انداخته، در پس پرده اقتدار شما، به رتق و فتق امور میپردازد و برای خود در فردای پس از شما خوابهایی میبیند.»
به گفته محمد نوریزاد، مجتبی خامنهای حتی آن قدر نفوذ دارد که در دفتر همه وزراء و خود رییس جمهوری، دفتر رییس مجمع تشخیص مصلحت، در دفتر رییس قوه قضاییه و رییس مجلس، حتی در دفتر حیدر مصلحی (وزیر اطلاعات سابق) نیز شنود کار گذاشته بوده است.
به نقل از وب سایت جرس، مسئله ۱٫۶ میلیارد یورویی زمانی لو رفت که هیاتی متشکل از ابراهیم رئیسی معاون اول قوه قضائیه، مصطفی پورمحمدی رئیس سازمان بازرسی کل کشور و حیدر مصلحی وزیر واواک با محمود احمدینژاد رئیس جمهوری دیدار میکنند و مدارک دخالت و دست داشتن اسفندیار رحیم مشائی رئیس دفتر رئیس جمهور در اختلاس سه هزار میلیارد تومانی را به وی ارائه داده و میگویند پرونده وی کامل است و از احمدینژاد میخواهند مشائی را برکنار کند تا به اتهام او رسیدگی شود. احمدی نژاد می گوید: اشکال ندارد، اما باید به همه پروندههای اختلاس رسیدگی شود. من اسناد و مدارک موثقی دارم که به موجب آن، آقای سید مجتبی خامنهای فرزند محترم مقام معظم رهبری رقم ناقابل یک و شش دهم میلیارد یورو از بیتالمال اختلاس کردهاست. اگر متعهد میشوید که به هر دو پرونده همزمان رسیدگی کنید من با استعفای مشائی موافقت خواهم کرد.»
مهدی هاشمی
پرونده رشوهدهی استاتاویل در ایران یا رشوه استاتاویل-رفسنجانی (به نروژی: Statoils korrupsjonssak) به تلاش شرکت نفتی نروژی استاتاویل در سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ برای تضمین بستن قراردادهای نفتی با استفاده از فساد سیاسی در ایران میپردازد. این رشوه به میزان ۱۵٫۲ میلیون دلار به شرکت مشاورهای با مالکیت مهدی هاشمی رفسنجانی پرداخت شد.با وجود اینکه استاتاویل در نروژ مجرم شناخته شده و در دادگاه محکوم شد، در ایران هرگز دادخواستی علیه رشوهگیرندگان ارائه نشد و موضوع مسکوت گذاشته شد. گذشته از این، یکی از نفرات کلیدی در این پرونده به نام عباس یزدان پناه از سال ۲۰۱۳ در دبی ناپدید شده و گفته میشود به ایران منتقل شده است.
اینها دو قطره از دریاست
حجم فساد و رشوه و رانت خواری در جمهوری اسلامی غیر قابل شمارش است و مجتبی خامنه ای یا مهدی هاشمی رفسنجانی در برابر دریایی از ثروت باد آورده سران مملکت قطره ای بیش نیستند! سفره ی انقلاب باز است و لاشخوران در حال خوردن آن هستند. آنچه مردم را فریب داده است این داستانهای حقوق و سقف حقوق است. اینها با آن همه رشوه و دزدی اصلا نیازی به حقوق ندارند!