کم مانده بود که خامنه ای نقد کند!
علی خامنه ای در دیدار با سران حکومت ، از عملکرد اقتصادی دولت انتقاد کرد. انتقادهایی که ادامه حرفهای رقبای انتخاباتی آقای روحانی بود. مشخصاً می شد حدس هم زد که رقبای انتخاباتی حسن روحانی که از جناح اصولگرا بودند با کمک خامنه ای این نقدها را در طول انتخابات به دولت نموده اند. در ادامه حسن روحانی از خود و عملکرد دولت خود دفاع نمود.خ
خامنهای در واکنش به این سخنان گفت رئیس جمهوری به مواردی اشاره کرد که باید بشود، اما مخاطب و مجریِ عمده این موارد، خود او و تیم دولت است. خامنه ای البته بهتر از هر کس می داند که سیاستهای او و اطرافیان چاپلوس و کلاهبردار او ایران را به این حال و روز انداخته است و متهم اصلی ماجرا کسی نیست مگر خود علی خامنه ای!
وقاحت و روباه صفتی این آخوند دوزاری که به ثروتی بی پایان رسیده است ، این گدای کوچه های مشهد که به جیب مردم ایران دست انداخته است پایان ندارد. حکومت جمهوری اسلامی روی سفیدی برای خود باقی نگذاشت و اگر کسی بتواند یک ، فقط یک دستاورد برای این رژیم بی صفت و تهی بیابد ، جایزه باید دادش.
بارها گفتیم و نوشتیم که ادامه اقتصاد دولتی و رانتی ، یعنی ادامه فلاکت و افت توان اقتصاد مردمی. بارها نوشتیم که بسته شدن روزنامه های منتقد به سرانجامی جز فساد بیشتر نخواهد انجامید. بارها نوشتیم که دخالت مقامات بلند پایه حکومت در امور اقتصادی و استفده از ابزار رانت حکومتی آخر و عاقبیتی شوم را رقم خواهد زد. بارها و بارها از بنیادها و سپاه پاسداران نوشتیم و گفتیم که دخالت سپاه پاسداران و رقابت آن با بخش خصوصی به تعطیلی کارخانه ها و بیکاری مردم خواهد انجامید! آری بارها نوشتیم!
آیا نقد خامنه ای از روی خیرخواهی است؟
با مرور سخنرانیهای خامنه ای از سال ۱۳۸۸ تا به امروز متوجه می شویم که موضوع اقتصاد همواره در حاشیه حرفها بوده است. خامنه ای بیشتر متوجه موضوع فتنه و درگیری با جناح اصلاح طلب بوده است. این در حالیست که همه می دانند علت اصلی نارضایتی مردم از حکومت آخوند سالار ، فساد و اقتصاد رانتی است؛ بیکاری است ؛ تورم است.
بنابراین با دانستن اینکه منشأ این دشواری های پیش آمده خود خامنه ای است ، نقد او به این دشواریها چیزی جز فرافکنی و فرار از اتهام نیست. علی خامنه ای که سرخوش و مست از قدرت شاهانه ، برای سال ۱۴۰۰ ایران برنامه های ملوکانه می چید و شعار ایران ۱۴۰۰ را می داد ، امروز اوضاع را به چنان فلاکت و تیره روزی رسانیده است که مردم آرزوی سال ۱۳۶۸ خمینی ملعون را می کنند! اینکه عده ای بسیجی و بادمجان دور قاب چین به شخص خامنه ای چنان توهمی را انتقال داده اند که او گمان می برده است که می تواند با این همه فساد و تباهی ، کشور را به پیش ببرد یک سوی ماجرا می باشد ؛ سوی دیگر ماجرا این است که این بسیجی ها و اطرافیان چاپلوس خامنه ای به چنان ثروتی رسیده اند که تا ده نسل ایشان هم سیر خواهند بود!
نقد خامنه ای در واقع به اوضاعی است که خود پدید آورده است. قسمت بزرگی از اقتصاد ایران زیر نظر بنیادها و دستگاههای وابسته به بیت رهبر است که نه حسابرسی مشخص دارند و نه گاهی حتی مالیات می پردازند. این بنگاهها از چرخه دولت بیرون هستند و به عناوین مختلف نیز بار مالی بر گردن دولت دارند. آستان قدس رضوی و بنیاد مستضعفان تنها دو نمونه از این هیولا های اقتصادی هستند. در کنار این دو هیولا ، قرارگاه خاتم سپاه هم هست که در هر چیز از تولید نخود تا واردات لاک زنانه و سد سازی دخالت دارد! چگونه ممکن است با این حجم وسیع از دخالت اهالی سیاست و حضور قداره بندان سیاسی در میدان اقتصاد ، امیدی به کار آفرینان مستقل و غیر حکومتی داشت؟ هرکس که بدون زد و بند وارد چرخه اقتصاد فاسد ایران شده است ، بزودی شکست خورده و به خاک سیاه خواهد نشست.
در ایران هر کس قانون است!
اینکه امام جمعه مشهد برای حجاب و موسیقی قوانین خاص خود را دارد و مشهد را جزیره ای با قوانین خاص خود کرده است تنها یک نشان آشکار از اوضاع نا بسامان کشور در همه قسمتهاست! بخصوص در اقتصاد هر مسئولی در ایران قانون خود را دارد. از یک رئیس گمرک گرفته تا یک کارمند بانک، شما با پدیده رشوه خواری مواجه هستید. حق قانونی شما را بشما نخواهند داد ، مگر با اعمال قدرت یک فرد سیاسی مذهبی و یا پرداخت مبالغی از رشوه. پرداخت نکردن رشوه و یا نداشتن پارتی در اقتصاد فاسد ایران غیرممکن است. حال چه کار شما تولیدی باشد و صدها کارگر و نان آور زیر دست شما باشد و چه کار خدماتی که بسیاری وابسته به خدمات شما باشند؛ آن کارمند و رئیس «متعهد» حاضر نیست که کار قانونی شما را راه بیاندازد ، مگر با رشوه و یا پارتی.
در این اوضاع و احوال است که می بینیم با وجود میلیونها متولدین دهه شصت و هفتاد، بجای کارآفرینی و ایجاد فضای مناسب برای بهره بردن از نیروی کار این جوانان ، کشور با سیلی از جوانان بیکار و بی آینده مواجه است. جوانانی که آرام آرام به میانسالی می رسند ، بی آنکه کار و فعالیتی کرده باشند!
روح خدمت و قانون در ایران مرده است و وجود ندارد. وطن دوستی ، کارآفرینی و فرهنگ دوستی به شعار تبدیل شده اند . حتی مردم عادی هم اعتقادی به خدمت کردن ندارند . مردم بادیدن حجم وسیع فساد و دروغ ، با دیدن ثروتهای باد آورده آقازادگان و تجمل گرایی بی سابقه ، نه تنها درس وطن دوستی را فراموش می کنند ، بلکه برای نجات خود و پایان گرفتاری ها سعی می کنند از همان راه بی قانون و فاسد مقامات ایران تبعیت نمایند. اینگونه است که حتی دربان یک بیمارستان ، حتی مستخدم یک مدرسه هم از شما رشوه می خواهد!
اعداد همیشه راست می گویند!
مطالعه اقتصاد ایران و استخراج شاخصهای مهم اقتصاد ایران برای آینده می تواند به کتابی تبدیل شود! باور کنید که در آینده یک کتاب آکادمیک خواهد بود بنام «اقتصاد رانتی جمهوری اسلامی ایران». اقتصاددانان آینده حتما به اقتصاد ایران خواهند پرداخت و به چراهای امروز ما پاسخ خواهند داد. بررسی هر یک از این آمار نشان می دهد که چگونه امثال خامنه ای و خمینی ایران را به اوضاع امروز رساندند.
تورم ؛
این شاخص اقتصادی را همه می شناسند. از یک پیرزن بیسواد هم بپرسید تورم چیست در حد تجربه خود خواهد گفت : گرانی! هر چند مفهوم اقتصادی تورم پیچیده است و رشد اقتصادی کشورها و افزایش درآمد مردم می تواند عامل تورم باشد ، ولی در ایران با تورمی روبرو هستیم که بطور خلاصه می شود افزایش قیمتها در اثر دخالت دولت . تورم در کشورهایی که دارای تولید و اقتصاد تولیدی دارند جنبه های مثبتی دارد. اما برای طبقه ای که دارای درآمد ثابت هستند مانند کارمندان ، کارگران و بازنشستگان ، باعث کاهش توان خرید ایشان و در ادامه حتی فقر در طبقات این چنینی می شود.
با توجه که تورم نسبی است ، براحتی می توانند با تغییر سال شاخص با اعداد هم بازی کنند ولی می توان سال شاخص را ۱۳۵۷ در نظر گرفت تا کارنامه کثیف جمهوری اسلامی آشکار شود.
شاخص فلاکت ؛
شاخص فلاکت مجموع نرخ بیکاران با نرخ تورم است. این شاخص بخوبی می توان سیاستگذاریهای اشتباه یک حکومت مانند ایران را نشان دهد. چراکه در ایران بدون ایجاد اشتغال و بدون در آمد زایی با تورم روبرو هستیم و همانطور که از نام این شاخص پیداست ، فلاکت مرددم افزایش یافته است.
تولید ناخالص داخلی؛
به مجموع تولیدات و خدماتی که در کشوری انجام می شود گفته می شود. کشور ایران با وجود افزایش جمعیت و داشتن منابع زیرزمینی فراوان، وضعیتی نامناسب در تولید ناخالص ملی در منطقه دارد و این شاخص در سالهای اخیر تنها به کمک نفت بالا مانده است و نه تولیدات داخلی.
شاخص جینی ؛
شاخص بطور خلاصه یعنی فاصله فقیر و غنی . بطور مثال با وجودی که احمدی نژاد با شعار عدالت اجتماعی روی کار آمد ، اما در ۸ سال دولت او شاخص جینی ایران افزایش یافت و بطور خلاصه هرم تقسیم ثروت باریکتر و بلند تر شد. در مقابل آن در آمدها بشدت کاهش داشت .
بررسی شاخص جینی به همراه تولید ناخالص داخلی در ۱۰ سال گذشته براحتی نشان می دهد که اختلاف طبقاتی و کاهش درآمد در بخش عمده ای از جامعه ایران بوقوع پیوسته است. این را در کنار سیل بیکاران بگذارید تا به عمق فاجعه پی ببرید.
رشد اقتصادی؛
رشد اقتصادی ، نرخ رشد درآمدهای هر کشور است. این شاخص البته برای اقتصاد نفتی ایران دارای چالشهای تحلیلی است و بطور مستقیم از اقتصاد ایران خبر نمی دهد. بطور نمونه رشد اقتصادی ۷ درصدی سال گذشته که براساس رشد تولید نفت بوده است با حذف بخش نفتی کشور منفی خواهد شد!