ریشه ی درد ما کجاست؟ چرا نمی توان با یکدیگر به اتفاق رسید؟ ۸

بسیاری از دوستان از من می پرسند که نقشه و هدف سیاسی شما چیست؟ راهکار بعدی شما به کجا ختم می شود؟ شما در سر چه می پرورانید؟ در این مقاله این مساله را برای شما خوانندگان گرامی شرح خواهم داد:

در مملکتی که شکم ها گرسنه و دست ها خالی است، در ایرانی که مردم بی نوا از زور ناچاری و نداری به همه جور تن فروشی می پردازند و کم کم عادی می شود که مرد و زن سرپرست خانواده یک کلیه ندارد،  و یا دختر جوان خانواده به خود فروشی می پردازد و هرزگی پیش می گیرد فقط برای اینکه زنده بماند.

اتحاد و یگانگی میان همه گروه ها می تواند دشمن را به زانو در آورد. آیا ما می توانیم خودخواهی ها را کنار گذاشته با هم یکی شویم و کشور را آزاد سازیم؟

اتحاد و یگانگی میان همه گروه ها می تواند دشمن را به زانو در آورد. آیا ما می توانیم خودخواهی ها را کنار گذاشته با هم یکی شویم و کشور را آزاد سازیم؟

در روزگاری که اعتراض منسوخ شده است و معترض باید پیه زندان و شکنجه و آزار را به تنش بمالد بعد اعتراض کند.
در شرایطی که جوانان از سر پوچی و بی هدفی و نا امیدی به آینده دست به دامان اعتیاد می برند و مواد مخدر در دبستان های کشورمان توسط کودکان نیز مصرف می شود.

در این حال و روز قمر در عقربی که برادر به برادر بر سر تکّه ای نان و قدری مال دنیا رحم نمی کند و پول حرف اوّل و آخر را می زند.
در میهنمان که آمار طلاق و نابودی خانواده ها سر به فلک کشیده است و هر روز جوان هایی به خاطر مهریه پایشان به زندان باز می شود و زنانی که آینده ی خود را از دست داده اند و کانون خانواده ای که متلاشی شده است و کودکان خانواده های از هم پاشیده شده که رنگ محبت را نخواهند دید و با هزار عقده بزرگ می شوند، در این حال و روز ما چه هدفی جز آگاهی دادن می توانیم داشته باشیم؟

در این روزها که سایت بالاترین که همگان با آن آشنایی داریم، به جای اخبار و مطالب آموزنده و آگاه کننده، لینک زیارت عاشورا و دعای طفلان مسلم را داغ می کند، در این شرایط سخت که برای نویسندگان و روزنامه نگاران و بلاگر ها وجود دارد و عده ای از ترس، نوشتن را بوسیده و کنار گذاشته اند و عدّه ای به خاطر ایران، سختی و خطر را به جان می خرند و دست بر قلم می برند و می نویسند،چه هدفی می تواند والاتر از آگاهی دادن و مطّلع کردن مردم باشد؟

چه کسی از این مردم ستم دیده انتظار دارد که با این همه مشکلات فراوانی که گرفتارش هستند، مردم بی گناهی که ذهنشان را با انباری از خرافات و داستان های دینی پر کرده اند و اجازه ی فکر کردن را از آن ها گرفته اند، انتظار شقّ القمر کردن دارد؟

مردم ایران همواره نسبت به فرهنگ های بیگانه تاثیر پذیر و ضعیف بوده اند و رنگ عوض کرده اند. این امر از خون گرمی و مهمان داری و غریب نوازی آن ها سرچشمه می گیرد ولی ضربه ای بس سنگین به ستون های تمدن و فرهنگ ایرانمان زده و می زند.
امروزه بسیاری از مردم هیچگونه باوری به مسائل دینی ندارند. فقط از روی عادت و در روز ها و ماه های محدود سال، خود را دیندار جلوه می دهند.
یک بچّه ی کوچک را در نظر بگیرید، تا این بچّه می خواهد شروع کند به راه رفتن و روی پای خودش ایستد، اولین چیزی که پدر یا مادر به او می آموزند این است که وقتی دستت را بر روی زانویت می گذاری و می خواهی بلند شوی بگو:*یا علی*. آن بچّه چه می فهمد که علی کیست و عرب و عجم چیست ؟ او فقط یاد می گیرد تا به جای خداحافظی از پشت تلفن بگوید:*یا علی*، به جای خداوند پشت و پناهت بگوید:*علی یارت* و…

این حرف ها با او در درونش رشد می کنند ولی با گذشت زمان و بزرگتر شدن کمرنگ تر می شوند و گاه تا بی رنگی نیز می رسند ولی از روی عادت در ماه محرم سیاه می پوشد و چند روز به مسجد می رود، در صورتی که در دگر روزهای سال از جلوی در مسجد نیز عبور نمی کند.

هدف از بیان این مسائل این است که بدون شک مشکل اساسی مردم ما ریشه در فرهنگ دارد و از جامعه ای نادان سرچشمه می گیرد.
حال ما به جای قد علم کردن و بازار سیاسی به راه انداختن عزم خود را جزم کرده ایم که بر روی فرهنگ و جامعه کار کنیم. خرافات بزداییم، تمدن ایران را یادآوری کنیم، دشمنان جان و مال و ناموس مردم را به آن ها بشناسانیم، قهرمانان امروز ایران را یاد کنیم و از دلاوری هاشان به جوانان و مردم میهن مان بگوییم تا بلکه فرجی حاصل شود و تکانی در فرهنگ و اعتقاد و افکار مردم بخورد.

این ضعف که ما نمی توانیم برای خود تصمیم بگیریم و همواره عقب نشینی را به مبارزه ترجیح داده ایم و از میان مردم برای خودمان شخصی را پیدا کرده و بت ساخته ایم و شروع به ستایش و پرستشش کردیم و به قولی روی دوش خودمان نشاندیمش،همیشه سبب شده که انگلیس و آمریکا برای ما تصمیم بگیرند و ما را زیر سلطه ی خویش داشته باشند.

ما باید خودمان و توانایی هایمان را باور کنیم و با تکیه بر گذشته ی درخشانمان به آینده ای زیبا امید داشته باشیم و همه با هم،از هر قشری و با هر زبانی، از هر گروهی و با هر عقیده ای، از هر طبقه ای و با هر دینی متحد شویم و دست بر دست یکدیگر داده و رو به جلو قدم بر داریم.

بیایید تا با هم متحد شویم.  تا من و تو ما نشویم، ایران هم چنان ویران باقی خواهد ماند.

این ویدیو معجزه و اثرات یک همبستگی و اتحاد مردمی  که در آن خود خواهی، خودبزرگ بینی و من بودن وجود ندارد، به خوبی دیده می شود.


مگر ما دم نمی زنیم که حکومت بعدی باید دموکرات و سکولار باشد؟  مگر بر اصل دموکراسی و آزادی بیان و عقیده اعتقاد نداریم؟ اگر داریم پس چرا این همه جنگ و جدال بر سر مذهب و توهین به یکدیگر به خاطر عقاید مذهبی و خرافات دینی؟.

اگر اعتقاد داریم که ایران آینده ایرانی است آزاد، پس باید بر این نیز باور داشته باشیم که در ایرانی آزاد یک یهودی، یک مسیحی، یک ایرانی مسلمان، یا یک کسی که به هیچ چیزی اعتقاد ندارد باید بتوانند کنار یکدیگر کار کنند و زندگانی به سر ببرند.

اگر غیر از این است و فکر می کنید که اتحاد بین ایرانیان در صورتی که زور چکمه ی رضا خانی بالای سرمان نباشد محال است، پس از همین الان فاتحه ی ایرانی آزاد و دموکراسی غربی و تعطیلی زندان های سیاسی را بخوانید و سعی کنید که خودتان را با همین شرایط موجود وفق دهید و دست از مبارزه و اعتراض بکشید و یارانه ها ماهانه دریافت کنید و به یک زخمی بزنید.

  • Masih

    هر که با رهبر مدارا می کند …… خلق و خوی گرگ پیدا می کند
    درووود به ایران و ایرانی

  • Masih

    هر که با رهبر مدارا می کند …… خلق و خوی گرگ پیدا می کند
    درووود به ایران و ایرانی

  • Masih

    هر که با رهبر مدارا می کند …… خلق و خوی گرگ پیدا می کند
    درووود به ایران و ایرانی

  • Masih

    هر که با رهبر مدارا می کند …… خلق و خوی گرگ پیدا می کند
    درووود به ایران و ایرانی