مجتبی خامنه ای ابر جنایتکاری که از نو باید شناخت ۳۷

آقای حمید رضا فروزانفر که از برکت غارت و چپاول گری مملکت به دست دائی مادرشان یعنی روضه خوان ۵ تومانی مشهدی سر از پاریس در آورده، و ملایم و محترمانه در مورد مجتبی خامنه ای جنایتکار سخن می گوید، غافل از آنست که ملت ستمدیده ایران، آن همه ظلم و ناروائی را تحمل نخواهد کرد. اگر به خاطر دزدی های فامیل ایشان نبود، نامبرده می بایست در خیابان های ایران، سرگردان به دنبال کار و کسبی باشد تا شکم خود راسیر کند.

آقای حمید رضا فروزانفر که از برکت غارت و چپاول گری مملکت به دست دائی مادرشان یعنی روضه خوان ۵ تومانی مشهدی سر از پاریس در آورده، و ملایم و محترمانه در مورد مجتبی خامنه ای جنایتکار سخن می گوید، غافل از آنست که ملت ستمدیده ایران، آن همه ظلم و ناروائی را تحمل نخواهد کرد. اگر به خاطر دزدی های فامیل ایشان نبود، نامبرده می بایست در خیابان های ایران، سرگردان به دنبال کار و کسبی باشد تا شکم خود راسیر کند.

مقاله ای تحت عنوان؛ فروزانفر: «مجتبی عوض شده؛ هادی ریاکار است» نوشته نیک آهنگ کوثر در سایت «خودنویس» ۱۷ فروردین ، دو روز پیش، توجهم را جلب کرد که خواستم با شما هم میهنان گرامی در میان گذارم.
نیک آهنگ کوثر در پاریس مصاحبه ای با آقای حمید رضا فروزانفر نوه خواهرآقای خامنه ای به عمل می آورد که گفتار نامبرده گمراه کننده است.
باید توجه داشت که مصاحبه شونده کیست، کجاست، و چه هدفی را دنبال می کند؟. اگر ایشان وابستگی به خامنه ای نداشت، مانند هزاران جوان محروم، وسرگردان در اجتماع ایران، شبانه روز به دنبال کار و درآمد کوچکی برای ادامه زندگی بود. زندگی در رفاه و آسایش ایشان درپاریس به دنبال حکومت جابرانه و غیر مردمی روضه خوان مشهدی است که خون مردم را درون شیشه کرده است.

ایشان و امثال ایشان که مفت و مجانی بر سر سفره ملت نشسته و به تاراج سرمایه های ملی پرداخته اند، هرچه بگویند بی محتوا، و بی ارزش بوده، و بیشتر موجب گمراهی مردم می شود، تا روشنگری. نمونه دیگر این سودجویان، مهدی هاشمی رفسنجانی است که با چند چمدان پول ربوده شده از خزانه ملت، به دنبال مدرک قلابی از دانشگاه آکسفورد است تا فردا در آزادی ایران، بازهم خود را به حلق ملت محروم ما فرو کرده، ادعای تخصص و در جستجوی مقام و موقعیتی باشد.

و اما، گفتارآقای فروزانفر در مورد مجتبی خامنه ای
ایشان مجتبی را فردی ساکت، سربزیر،( شاید منظورشان خجالتی بودن باشد) به یاد آورده که حتی پشت سرآیت الله جنتی هم نماز نمی خواند. به عبارت دیگرما در می یابیم که یا پیش نمازی آقای جنتی باطل است، و یا مجتبی خان، خود را یک مرجع تقلید و پیشرفته آخوندهای شیعه به شمار آورده، وشان خود را بالاتراز تقلید از دیگری می داند.

ای آقای فروزنفر که از سفره مردم بدبخت بهره گرفته و اوقات خوش خود را در خیابان شانزلیزه احتمالاً بایک یا چند دخترپاریسی می گذارند، نخواست مانند دیگر جوانان ایرانی شرف و انسانیت داشته باشد و از جنایات مجتبی خامنه ای که بیشتر مردم ایران از آن آگاهی دارند، پرده برداری کند.

از قدیم رسم بر این شده که حاکمان، سرمایه داران، و بازاریانی که خون ملت را مکیده اند، و مردم را غارت و چپاول نموده اند فرزندان لش و بیکاره خود را با ثروت و سرمایه مردم به پاریس می فرستند، و اینان که در خود هنری ندارند، در خیابان شانزلیزه و دیگر نقاط تفریحی پاریس به ولگردی و خوش گذرانی می پردازند. حمید رضا فروزانفر نوه خواهر روضه خوان مشهدی ( ولی وقیح) نیز از همین قماش است.

از قدیم رسم بر این شده که حاکمان، سرمایه داران، و بازاریانی که خون ملت را مکیده اند، و مردم را غارت و چپاول نموده اند فرزندان لش و بیکاره خود را با ثروت و سرمایه مردم به پاریس می فرستند، و اینان که در خود هنری ندارند، در خیابان شانزلیزه و دیگر نقاط تفریحی پاریس به ولگردی و خوش گذرانی می پردازند. حمید رضا فروزانفر نوه خواهر روضه خوان مشهدی ( ولی وقیح) نیز از همین قماش است.

بی تردید، مجتبی خامنه ای به عنوان ابر جنایتکار و آدم کش دوران ما در تاریخ کشورمان به ثبت خواهد رسید. حال، امثال فروزانفرها که خود بخشی از این جنایات و غارتگری اند، چه بخواهند و چه نخواهند مردم از آن همه جنایت و غارتگری به وسیله این رژیم روشنگری خواهند نمود.
مجتبی ها در فردای آزاد ایران که چندان دیر نیست به سزای جنایت های خود خواهند رسید، و سودجویان و غارتگرانی چون مهدی هاشمی و حمید رضا فروزانفر نیز در برابر ملت پاسخگوخواهند بود.

تا آن جا که ما آگاهی داریم، مجتبی خامنه ای سردسته و فرمانده لات ها و آدم کشانی است که از پاسدار، بسیجی، جوان های بیکاره و بی غیرت ایرانی نما، مزدوهای فلسطینی، موتورسوارهای خردباخته و ضد مردمی بوده، و تاکنون بیشتر دستگیری، شکنجه، تجاوز در زندان، کشتار در خیابان ها، به دستور و خواسته این انسان نما انجام شده است.

در این ویدیو، حمید رضا فروزانفر نوه خواهر ولی وقیح که از برکت چپاول مملکت به وسیله روضه خوان مشهدی، در خیابان های پاریس پرسه می زند، با ملایمت و مهربانی از دائی بزرگ جنایتکار خود سخن می گوید.

مجتبی خامنه ای نه تنها موجب و مسبب اصلی همه این سرکوب ها و خشونت های خیابانی و یا درون زندان ها، و یورش به خانه و خانواده جوانان زندانی است، در دزدی و غارت ملی نیز با پدر گرامی و دیگر بستگان خود همراه و همگام بوده است.

تنها یک قلم دزدی این فرد ۱۶۰۰ میلیون پوند است که در بانک های انگلیس ذخیره شده، و گویا دولت انگلیس به تصرف آن بی علاقه نیست. خوبست آقای حمید رضا فروزنفر نوه خواهر گرامی ولی وقیح بفرمایند در حساب های بانک خودشان در اروپا چه اندوخته ای دارند؟. و بدانند که یک جوان بیکار ایرانی در هم سن ایشان، به ناچار نانخور خانواده بیچاره و درمانده خود است.

  • Bahman

    من که نمیفهمم چرا ازین آقا انتقاد میشه
    مگه بابای ما میلیونر یا دزد بود که اومدیم اینور آب و تحصیل کردیم و یک سرمایه ناچیزی جمع کردیم
    این آقا هم مثل هزاران بلکه میلیونها ایرانی امکان اینو داره که بیاد خارج از ایران تحصیل کنه کار کنه و حتا سرمایه به جیب بزنه
    این حرفش که مجتبی ی روز آروم و سربزیر و شاید هم توسریخور بوده که دلیل بر تطهیر مجتبی نیست
    فضولباشی @ با توجه به این که مقالات خوبی اینجا ارائه میدی ولی من انتقاد به جایی تو این مقاله نمیبینم

  • Bahman

    من که نمیفهمم چرا ازین آقا انتقاد میشه
    مگه بابای ما میلیونر یا دزد بود که اومدیم اینور آب و تحصیل کردیم و یک سرمایه ناچیزی جمع کردیم
    این آقا هم مثل هزاران بلکه میلیونها ایرانی امکان اینو داره که بیاد خارج از ایران تحصیل کنه کار کنه و حتا سرمایه به جیب بزنه
    این حرفش که مجتبی ی روز آروم و سربزیر و شاید هم توسریخور بوده که دلیل بر تطهیر مجتبی نیست
    فضولباشی @ با توجه به این که مقالات خوبی اینجا ارائه میدی ولی من انتقاد به جایی تو این مقاله نمیبینم

  • Bahman

    من که نمیفهمم چرا ازین آقا انتقاد میشه
    مگه بابای ما میلیونر یا دزد بود که اومدیم اینور آب و تحصیل کردیم و یک سرمایه ناچیزی جمع کردیم
    این آقا هم مثل هزاران بلکه میلیونها ایرانی امکان اینو داره که بیاد خارج از ایران تحصیل کنه کار کنه و حتا سرمایه به جیب بزنه
    این حرفش که مجتبی ی روز آروم و سربزیر و شاید هم توسریخور بوده که دلیل بر تطهیر مجتبی نیست
    فضولباشی @ با توجه به این که مقالات خوبی اینجا ارائه میدی ولی من انتقاد به جایی تو این مقاله نمیبینم

  • Bahman

    من که نمیفهمم چرا ازین آقا انتقاد میشه
    مگه بابای ما میلیونر یا دزد بود که اومدیم اینور آب و تحصیل کردیم و یک سرمایه ناچیزی جمع کردیم
    این آقا هم مثل هزاران بلکه میلیونها ایرانی امکان اینو داره که بیاد خارج از ایران تحصیل کنه کار کنه و حتا سرمایه به جیب بزنه
    این حرفش که مجتبی ی روز آروم و سربزیر و شاید هم توسریخور بوده که دلیل بر تطهیر مجتبی نیست
    فضولباشی @ با توجه به این که مقالات خوبی اینجا ارائه میدی ولی من انتقاد به جایی تو این مقاله نمیبینم

  • Bahman

    من که نمیفهمم چرا ازین آقا انتقاد میشه
    مگه بابای ما میلیونر یا دزد بود که اومدیم اینور آب و تحصیل کردیم و یک سرمایه ناچیزی جمع کردیم
    این آقا هم مثل هزاران بلکه میلیونها ایرانی امکان اینو داره که بیاد خارج از ایران تحصیل کنه کار کنه و حتا سرمایه به جیب بزنه
    این حرفش که مجتبی ی روز آروم و سربزیر و شاید هم توسریخور بوده که دلیل بر تطهیر مجتبی نیست
    فضولباشی @ با توجه به این که مقالات خوبی اینجا ارائه میدی ولی من انتقاد به جایی تو این مقاله نمیبینم

  • Bahman بهمن گرامی، اگر فرصت داشته باشید و مقاله را بخوانید گفتار ما این نبوده که می فرمایید. آری شما درست میگویید هزاران دانشجوی ایرانی از گذشته تا به حال، با پول اندک و یا حتی بدون ارزی به خارج آمدند، روزها و شب ها در رستوران، پمپ بنزین، میدان میوه فروشی و مکان های دیگر کار کردند، و به زحمت تحصیل نمودند، و با سرفرازی به میهن باز گشتند. عده ای نیز با داشتن رتبه اول دانشگاه و یا بورسیه های فرهنگی، به خارج آمدند، بازهم با دشواری و مشقت درس خواندند، و به نتیجه هم رسیدند.
    ولی بودند عده ای که وابسته به دولت، و ملاک ها، کسانی که صادرات و واردات ایران را در دست داشتند، یا معامله زمین می کردند، و فرزندان بی هنر و لوس و ناز پرورده خود را به خارج فرستادند، و به ضرب رشوه و پول خواستند مدرکی برای آنان دست وپا کنند.
    در گذشته، فرزند آخوند کمتر به دانشگاه می رفت، اگر هم می رفت، در نهایت به دانشکده معقول و منقول بود، و سر انجام شغل پدریش یعنی آخوندی و یا به تعبیر دیگر خرکردن مردم، و یا در بالاترین سطحی رئیس یک محضر و دفتر اسناد رسمی و یا ثبت احوال را پیش می گرفت.
    اما از برکت وجود نحس خمینی که مملکت را به یک مشت بیسوادترین و بی فرهنگ ترین ضد ایرانی به نام آخوند واگذار کرد، حالا پسر دزد گردن کلفت رفسنجانی که با حقه بازی در ایران مدرک گرفته، حالا می خواهد با گونی پول دزدی شده از مملکت، از دانشگاه آکسفورد مدرک بخرد. در فردای آزادی ایران، من نوعی این جانور و امثال حمید رضا نوه خواهری ولی وقیح به پرسش و امتحان می آورم که چه خواندند، و چی بلدند؟

  • Bahman بهمن گرامی، اگر فرصت داشته باشید و مقاله را بخوانید گفتار ما این نبوده که می فرمایید. آری شما درست میگویید هزاران دانشجوی ایرانی از گذشته تا به حال، با پول اندک و یا حتی بدون ارزی به خارج آمدند، روزها و شب ها در رستوران، پمپ بنزین، میدان میوه فروشی و مکان های دیگر کار کردند، و به زحمت تحصیل نمودند، و با سرفرازی به میهن باز گشتند. عده ای نیز با داشتن رتبه اول دانشگاه و یا بورسیه های فرهنگی، به خارج آمدند، بازهم با دشواری و مشقت درس خواندند، و به نتیجه هم رسیدند.
    ولی بودند عده ای که وابسته به دولت، و ملاک ها، کسانی که صادرات و واردات ایران را در دست داشتند، یا معامله زمین می کردند، و فرزندان بی هنر و لوس و ناز پرورده خود را به خارج فرستادند، و به ضرب رشوه و پول خواستند مدرکی برای آنان دست وپا کنند.
    در گذشته، فرزند آخوند کمتر به دانشگاه می رفت، اگر هم می رفت، در نهایت به دانشکده معقول و منقول بود، و سر انجام شغل پدریش یعنی آخوندی و یا به تعبیر دیگر خرکردن مردم، و یا در بالاترین سطحی رئیس یک محضر و دفتر اسناد رسمی و یا ثبت احوال را پیش می گرفت.
    اما از برکت وجود نحس خمینی که مملکت را به یک مشت بیسوادترین و بی فرهنگ ترین ضد ایرانی به نام آخوند واگذار کرد، حالا پسر دزد گردن کلفت رفسنجانی که با حقه بازی در ایران مدرک گرفته، حالا می خواهد با گونی پول دزدی شده از مملکت، از دانشگاه آکسفورد مدرک بخرد. در فردای آزادی ایران، من نوعی این جانور و امثال حمید رضا نوه خواهری ولی وقیح به پرسش و امتحان می آورم که چه خواندند، و چی بلدند؟

  • Bahman بهمن گرامی، اگر فرصت داشته باشید و مقاله را بخوانید گفتار ما این نبوده که می فرمایید. آری شما درست میگویید هزاران دانشجوی ایرانی از گذشته تا به حال، با پول اندک و یا حتی بدون ارزی به خارج آمدند، روزها و شب ها در رستوران، پمپ بنزین، میدان میوه فروشی و مکان های دیگر کار کردند، و به زحمت تحصیل نمودند، و با سرفرازی به میهن باز گشتند. عده ای نیز با داشتن رتبه اول دانشگاه و یا بورسیه های فرهنگی، به خارج آمدند، بازهم با دشواری و مشقت درس خواندند، و به نتیجه هم رسیدند.
    ولی بودند عده ای که وابسته به دولت، و ملاک ها، کسانی که صادرات و واردات ایران را در دست داشتند، یا معامله زمین می کردند، و فرزندان بی هنر و لوس و ناز پرورده خود را به خارج فرستادند، و به ضرب رشوه و پول خواستند مدرکی برای آنان دست وپا کنند.
    در گذشته، فرزند آخوند کمتر به دانشگاه می رفت، اگر هم می رفت، در نهایت به دانشکده معقول و منقول بود، و سر انجام شغل پدریش یعنی آخوندی و یا به تعبیر دیگر خرکردن مردم، و یا در بالاترین سطحی رئیس یک محضر و دفتر اسناد رسمی و یا ثبت احوال را پیش می گرفت.
    اما از برکت وجود نحس خمینی که مملکت را به یک مشت بیسوادترین و بی فرهنگ ترین ضد ایرانی به نام آخوند واگذار کرد، حالا پسر دزد گردن کلفت رفسنجانی که با حقه بازی در ایران مدرک گرفته، حالا می خواهد با گونی پول دزدی شده از مملکت، از دانشگاه آکسفورد مدرک بخرد. در فردای آزادی ایران، من نوعی این جانور و امثال حمید رضا نوه خواهری ولی وقیح به پرسش و امتحان می آورم که چه خواندند، و چی بلدند؟

  • داستان کدام حقوق بشر

    Share [2 reads]

    by Sahameddin Ghiassi
    08-Apr-2011

    داستان کدام حقوق بشر ناپلیون مردم را یا تعدادی از مردم را ګوشت دم پوپ می نامید ګویا که از کشتار آنان باکی نداشت هیتلر هم از کشته شدن پنجاه میلیون انسان و سوزانیدن و از بین بردن شش میلیون یهودی ککش هم نګزید البته بعضی ها قبول ندارند که عدد شش میلیون یهودی بایست درست باشد اینطور که معلوم است بسیاری از رهبران دنیا از کشته شدن و کشتار مردم برای مقاصد خود ابایی ندارند حتی اګر آن مردم بیګناه باشند یعنی حتی بکار دیکتاتور هم کاری نداشته باشند دیګر آقای سرتنګ قذافی یک مثال امروزی هست حتی هیتلر هم مثلا هم میهنان خود را نکشت بدست ارتش خود ش تنها مثلا یهودیان را میکشت که میګفت اینها بد هستند آلمانی اصیل نیستند خوب جنون او فرق میکرد ولی این آقا درست همه مردم خودش را که اورا نمیخواهند میکشد و ناراحت هم نیست البته غرب به او بهترین سلاح ها را فروخته بود زیرا او نه از جانب شوروی در خطر بود و نه همسایه مثل صدام داشت که در پی جنګ قادسیه باشد باحتمال غرب میدانست که سرتنګ این بمب ها موشک ها وتانکها وهواپیما ها را برای حمله به مردم دست خالی کشور خودش میخواهد ولی حقوق بشر به آنان اجازه میداد که به دیوانه دیکتاتوری مثل قذافی اسلحه های پیشرفته بفروشند و معامله کنند .

    زیرا برای غرب شاید مهم نبود که او براحتی میتواند نسل هموطنان خود را از بین ببرد. اګر طالبان به بهانه جنګ با شوروی بی دین توسط غرب مسلط شد تا از دین دفاع کند و شورویهای بی دین و کمونیست را از بین ببرند قذافی این بهانه را نداشت ولی با وجود این غرب به او مرتب سلاح میفروخت و سرمایه های ملی کشور را که بایست صرف رفاه و دانش و سلامت مردم شود به دست دلالان فروش اسلحه می داد و مقداری از آنرا را هم برای خودش فک فامیلش بر میداشت کما اینکه تنهادر آمریکا میګویند که بیش از سی میلیارد دلار ذخیره فرموده بود متاسفانه این دیکتاتورها آنقدر ابله هستند که فکر میکنند غربی ها این پولهای را به آنان پس میدهند غرب حتی سرمایه چند صد هزار دلاری مردم را که شاید از راه کسب کار حلال پیدا کرده اند را به این راحتی پس نمیدهد و انواع و اقسام مالیات نګهداری وبقول خودشان فی از آن پولهای کم برداشت میکنند و یا تا آنجا که میتوانند سعی میکنند که خارجیها را به بیراهه بکشانند و سرمایه هایشان را نابود کنند البته برای طبقه متوسط جامعه خود هم این چنین برنامه ای دارند حقوق بشر مال آقازاده ها و ثروتمندان وابسته است جوانان سرګران خاورمیانه و دنیای سوم خود را به آب آتش میزنند تا مثلا به کشورهای پیشرفته بیآیند و فکر میکنند که اینان همه آن امتیازات را به آنان هم میدهند البته اګر شخص وارد و زرنګ باشد و راهها را خوب بشناسد شاید بتواند از این خرسها موهایی بکند ولی در حالت عادی آنان سعی میکنند با زرنګی های خودشان سرمایه اندک را هم غارت کنند .

    شرکتهای بیمه میلیارد ها دلار میګیرند و صدها صفحه بقول خودشان پالیسی میدهند شخص باید صدها صفحه بخواند و در آخر هم پس از چندین سال دادن بیمه هنګامیکه به آنان نیازمندی بیمه رافسخ میکنند ومیګویند برو وکیل بګیر وکیلی که ساعتی دویست دلار پیش میخواهد تا مثلا کار را دنبال کند در آمریکا قول و قرار حتی اګر بصورت کتبی و قراردادهای رسمی باشد فایده ای ندارد زیرا که وکیلان آنقدر ګران هستند که نمیشود به آنان مراجعه کرد بدین ترتیب هم بایست پول بیمه را داد و همه کلیه مخارج ګردن خود آدم است تنها شرکتهای بزرګ هستند که وکیلان خبره در استخدام دارند وبراحتی میتوانند حق وحقوق خود را بګیرند و ګرنه با این سیستم بقیه مردم ول معلطند و بایست از غارت شدنشان صرف نظر کنند ؟ اګر مردم عادی یک اشتباهی بکنند دولت و پلیس دنبال شخص هستند و تا او خسارت را نګیرند ول کن معامله نیستند ولی اګر دولت های محلی اشتباه بکنند و ضررهای هنګفت بزنند هیچ کسی و هیچ دستګاهی نیست که به کمک مردم عادی بیاید قولهای و قرارها در آمریکا اګر شخص خوب نباشد ارزش قانونی با وکیل ګرانبها دارند و بایست برای هرکار جزیی وکیل داشته باشی خوب این هم یک نوع حقوق بشر است اګر کسی پول وکیل نداشته باشد حقوق بشر هم به او کمک نمی کند. در شرق هم که معلوم است اګر اهل رشوه دادن نباشی کلاهت پس معرکه است و اګر به دستګاهها مثلا بازرسی و یا حتی دادګستری مراجعه بکنی اګر با یک بمن چه روبرو نشوی بایست سالها بدو بدو کنی تا شاید کسی دلش بحالت بسوزد و حق ترا نیمه و یا در صدی را بتو بدهند خوب این هم حقوق بشر ؟

    پس حقوق بشر هم یک بهانه ای است که کسانی به آن بهانه شغلی و مقامی داشته باشند ولی واقعا این حقوق بشر اکثر مردم است که ضایع شده از بین میرود کسانی ګله میکنند که چرا رهبران دینی و یا اجتماعی دلشان بحال مردم نمی سوزد و ککشان هم نمی ګزد که مثلا هواخواهان آنان کشته شود و آنان از اینان برای پیشرفت خودشان استفاده میکنند غربیان به قذافی بهترین سلاحها را دادند و او هم بانهایت دست دلبازی بهای سنګین آن سلاحها را به مدیران شرکتهای غربی داد و حالا همان سلاحها را بر سر مردم میکوبد؟ چرا رهبران مذهبی واجتماعی از دوستداران خود که بخاطر آنان و رهبری شان به کشت کشتار روبرو میشوند کاری نمی کنند؟ انسان ها برای آنان مهره هایی هستند و شماره هایی که بایست برای به قدرت رسیدن آنان و نامور شدن آنان کشته ویاشهید بشوند آقایی می پرسید که اینهمه مجاهدین دست خالی را در عراق کشتند و آقای مسعود خان رجوی کاری نکرد؟ ګفتم مګر دیګران ارزشی برای کرامت انسانی قایلند وکاری کردند؟

    همه شهید میخواهند تا تبوانند حرفهای خود را به کرسی بنشانند همه مذهب ها و همه مکتبهای اجتماعی به کرامت انسانی کاری ندارند و همه دولتها هم کم بیش همین طورند تنها راحتی و آسایش خود را میخواهند و میخواهند دیګران شهید یا کشته شوند تا آنان پیروز ګردند و به مقام ثروت شهرت شهوت و تمامیت خواهی برسند . کلک آقایان رهبر و پیشوا هم نخواهد ګزید اګر حتی میلیونها انسان کشته شوند مګر آقای سرهنګ قذافی را نمی بینید با یول مردم فقیر اسلحه میخرد و مردم خودش را می کشد خوب سګ زرد برادر شغال است اینطور نیست اینها فکر میکنند که تافته بافته جدا هستند و همه شان میخواهند ښاه رییس جمهور و یا رهبر شوند بعد هم پس از کشت کشتارها مثل کنه به دستګاه میچسبند و نمی خواهند از آن جدا شوند ګویی بایست خودشان و آقازاده ها و خانم زاده هایشان یک عمر بر ګرده مردم سوار بشوند . شکاف بین فقیر و ثروتمند بسیار بزرګ است و متاسفانه روز به روز هم این شکاف وسیع تر میشود یکی میلیارد ها ثروت دارد بطور کلی بایست غیر مشروع هم باشد ویا نابغه هایی باشند و دیګران با همان مدرکهای تحصیلی و سابقه کار آه در بساط ندارند آیا فرق دو انسان مثلا با درجه دکتری و سابقه کار مساوی بایست میلیارد ها دلار فاصله باشد؟

    یعنی یک انسان بامدرک دکتری از انسان دیګر باهمان مدرک و سابقه کار بایست چند میلیارد دلار تفاوت ثروت داشته باشند؟ خوب رهبران کمونیست هم از دیګران از نظر ثروت شاید مثل همتایان کاپیتالیست خود بودند رهبران مذهبی هم همین طور آنان ثروتمند هستند و مردم عادی با همان درجه های علمی اکثرشان بی چیز بخصوص آنانی که خواسته اند دزدی نکنند و رشوه نګیرند خوب حقوق بشر خان کجاست؟ بعد هم مردی که خودش را حتی به اروپا هم رسانده است بایست خودش را آتش بزند چون به او اجازه زندګی نمیدهند نه در کشور خودش و نه در کشور میزبان رهبران نوکر و مطیع میخواهند مثلا کسی میتواندیک بار به عنوان بهایی غارت شود و یک بار به عنوان ایرانی مسلمان ویک بار هم به عنوان مسلمان ناراحت توسط دینهای دیګر خوب حقوق بشر کجاست ؟ آیا میشود به سازمانی شکایت کرد و حقوق بشر خود را مطالبه کرد؟

    تمامی این دستګاه های عریض طویل دادګستری دادګاه ها و پلیس بیهوده است و برای احقاق حق کار نمیکنند بلکه برای اینکه حقوق بګیر هستند و مثلا روز را شب کنند پول میګیرند. مګر اینکه دست توانای مالی داشته باشی یا وابسته به سیستم باشی خوب این هم بحث حقوق بشر؟ همه یا اکثر رهبران دولتی مذهبی و اجتماعی تنها فکر ګرفتن حقوق بشر خود شان هستندو دیګران مهم نیستند و بقول معروف آمریکاییان آنان را ایګنور میکنند یعنی کم محلی میفرمایند در جایی که جوانانی دهان خود را میدوزند حقوق بشر در کجا قایم شده است؟ شاید حقوق بشر هم مثل همان دینها حربه ای به دست کسانی که از آن استفاده های کلان میکنند؟

    • باسپاس از شما گرامی، بسیار زیبا و آموزنده بود. امیدوارم دوستان دیگر ما نیز این نوشته پر ارزش شما را بخوانند، و برداشت های خوبی از آن ذاشته باشند. با سپاسی دیگر، سهراب ارژنگ

  • داستان کدام حقوق بشر

    Share [2 reads]

    by Sahameddin Ghiassi
    08-Apr-2011

    داستان کدام حقوق بشر ناپلیون مردم را یا تعدادی از مردم را ګوشت دم پوپ می نامید ګویا که از کشتار آنان باکی نداشت هیتلر هم از کشته شدن پنجاه میلیون انسان و سوزانیدن و از بین بردن شش میلیون یهودی ککش هم نګزید البته بعضی ها قبول ندارند که عدد شش میلیون یهودی بایست درست باشد اینطور که معلوم است بسیاری از رهبران دنیا از کشته شدن و کشتار مردم برای مقاصد خود ابایی ندارند حتی اګر آن مردم بیګناه باشند یعنی حتی بکار دیکتاتور هم کاری نداشته باشند دیګر آقای سرتنګ قذافی یک مثال امروزی هست حتی هیتلر هم مثلا هم میهنان خود را نکشت بدست ارتش خود ش تنها مثلا یهودیان را میکشت که میګفت اینها بد هستند آلمانی اصیل نیستند خوب جنون او فرق میکرد ولی این آقا درست همه مردم خودش را که اورا نمیخواهند میکشد و ناراحت هم نیست البته غرب به او بهترین سلاح ها را فروخته بود زیرا او نه از جانب شوروی در خطر بود و نه همسایه مثل صدام داشت که در پی جنګ قادسیه باشد باحتمال غرب میدانست که سرتنګ این بمب ها موشک ها وتانکها وهواپیما ها را برای حمله به مردم دست خالی کشور خودش میخواهد ولی حقوق بشر به آنان اجازه میداد که به دیوانه دیکتاتوری مثل قذافی اسلحه های پیشرفته بفروشند و معامله کنند .

    زیرا برای غرب شاید مهم نبود که او براحتی میتواند نسل هموطنان خود را از بین ببرد. اګر طالبان به بهانه جنګ با شوروی بی دین توسط غرب مسلط شد تا از دین دفاع کند و شورویهای بی دین و کمونیست را از بین ببرند قذافی این بهانه را نداشت ولی با وجود این غرب به او مرتب سلاح میفروخت و سرمایه های ملی کشور را که بایست صرف رفاه و دانش و سلامت مردم شود به دست دلالان فروش اسلحه می داد و مقداری از آنرا را هم برای خودش فک فامیلش بر میداشت کما اینکه تنهادر آمریکا میګویند که بیش از سی میلیارد دلار ذخیره فرموده بود متاسفانه این دیکتاتورها آنقدر ابله هستند که فکر میکنند غربی ها این پولهای را به آنان پس میدهند غرب حتی سرمایه چند صد هزار دلاری مردم را که شاید از راه کسب کار حلال پیدا کرده اند را به این راحتی پس نمیدهد و انواع و اقسام مالیات نګهداری وبقول خودشان فی از آن پولهای کم برداشت میکنند و یا تا آنجا که میتوانند سعی میکنند که خارجیها را به بیراهه بکشانند و سرمایه هایشان را نابود کنند البته برای طبقه متوسط جامعه خود هم این چنین برنامه ای دارند حقوق بشر مال آقازاده ها و ثروتمندان وابسته است جوانان سرګران خاورمیانه و دنیای سوم خود را به آب آتش میزنند تا مثلا به کشورهای پیشرفته بیآیند و فکر میکنند که اینان همه آن امتیازات را به آنان هم میدهند البته اګر شخص وارد و زرنګ باشد و راهها را خوب بشناسد شاید بتواند از این خرسها موهایی بکند ولی در حالت عادی آنان سعی میکنند با زرنګی های خودشان سرمایه اندک را هم غارت کنند .

    شرکتهای بیمه میلیارد ها دلار میګیرند و صدها صفحه بقول خودشان پالیسی میدهند شخص باید صدها صفحه بخواند و در آخر هم پس از چندین سال دادن بیمه هنګامیکه به آنان نیازمندی بیمه رافسخ میکنند ومیګویند برو وکیل بګیر وکیلی که ساعتی دویست دلار پیش میخواهد تا مثلا کار را دنبال کند در آمریکا قول و قرار حتی اګر بصورت کتبی و قراردادهای رسمی باشد فایده ای ندارد زیرا که وکیلان آنقدر ګران هستند که نمیشود به آنان مراجعه کرد بدین ترتیب هم بایست پول بیمه را داد و همه کلیه مخارج ګردن خود آدم است تنها شرکتهای بزرګ هستند که وکیلان خبره در استخدام دارند وبراحتی میتوانند حق وحقوق خود را بګیرند و ګرنه با این سیستم بقیه مردم ول معلطند و بایست از غارت شدنشان صرف نظر کنند ؟ اګر مردم عادی یک اشتباهی بکنند دولت و پلیس دنبال شخص هستند و تا او خسارت را نګیرند ول کن معامله نیستند ولی اګر دولت های محلی اشتباه بکنند و ضررهای هنګفت بزنند هیچ کسی و هیچ دستګاهی نیست که به کمک مردم عادی بیاید قولهای و قرارها در آمریکا اګر شخص خوب نباشد ارزش قانونی با وکیل ګرانبها دارند و بایست برای هرکار جزیی وکیل داشته باشی خوب این هم یک نوع حقوق بشر است اګر کسی پول وکیل نداشته باشد حقوق بشر هم به او کمک نمی کند. در شرق هم که معلوم است اګر اهل رشوه دادن نباشی کلاهت پس معرکه است و اګر به دستګاهها مثلا بازرسی و یا حتی دادګستری مراجعه بکنی اګر با یک بمن چه روبرو نشوی بایست سالها بدو بدو کنی تا شاید کسی دلش بحالت بسوزد و حق ترا نیمه و یا در صدی را بتو بدهند خوب این هم حقوق بشر ؟

    پس حقوق بشر هم یک بهانه ای است که کسانی به آن بهانه شغلی و مقامی داشته باشند ولی واقعا این حقوق بشر اکثر مردم است که ضایع شده از بین میرود کسانی ګله میکنند که چرا رهبران دینی و یا اجتماعی دلشان بحال مردم نمی سوزد و ککشان هم نمی ګزد که مثلا هواخواهان آنان کشته شود و آنان از اینان برای پیشرفت خودشان استفاده میکنند غربیان به قذافی بهترین سلاحها را دادند و او هم بانهایت دست دلبازی بهای سنګین آن سلاحها را به مدیران شرکتهای غربی داد و حالا همان سلاحها را بر سر مردم میکوبد؟ چرا رهبران مذهبی واجتماعی از دوستداران خود که بخاطر آنان و رهبری شان به کشت کشتار روبرو میشوند کاری نمی کنند؟ انسان ها برای آنان مهره هایی هستند و شماره هایی که بایست برای به قدرت رسیدن آنان و نامور شدن آنان کشته ویاشهید بشوند آقایی می پرسید که اینهمه مجاهدین دست خالی را در عراق کشتند و آقای مسعود خان رجوی کاری نکرد؟ ګفتم مګر دیګران ارزشی برای کرامت انسانی قایلند وکاری کردند؟

    همه شهید میخواهند تا تبوانند حرفهای خود را به کرسی بنشانند همه مذهب ها و همه مکتبهای اجتماعی به کرامت انسانی کاری ندارند و همه دولتها هم کم بیش همین طورند تنها راحتی و آسایش خود را میخواهند و میخواهند دیګران شهید یا کشته شوند تا آنان پیروز ګردند و به مقام ثروت شهرت شهوت و تمامیت خواهی برسند . کلک آقایان رهبر و پیشوا هم نخواهد ګزید اګر حتی میلیونها انسان کشته شوند مګر آقای سرهنګ قذافی را نمی بینید با یول مردم فقیر اسلحه میخرد و مردم خودش را می کشد خوب سګ زرد برادر شغال است اینطور نیست اینها فکر میکنند که تافته بافته جدا هستند و همه شان میخواهند ښاه رییس جمهور و یا رهبر شوند بعد هم پس از کشت کشتارها مثل کنه به دستګاه میچسبند و نمی خواهند از آن جدا شوند ګویی بایست خودشان و آقازاده ها و خانم زاده هایشان یک عمر بر ګرده مردم سوار بشوند . شکاف بین فقیر و ثروتمند بسیار بزرګ است و متاسفانه روز به روز هم این شکاف وسیع تر میشود یکی میلیارد ها ثروت دارد بطور کلی بایست غیر مشروع هم باشد ویا نابغه هایی باشند و دیګران با همان مدرکهای تحصیلی و سابقه کار آه در بساط ندارند آیا فرق دو انسان مثلا با درجه دکتری و سابقه کار مساوی بایست میلیارد ها دلار فاصله باشد؟

    یعنی یک انسان بامدرک دکتری از انسان دیګر باهمان مدرک و سابقه کار بایست چند میلیارد دلار تفاوت ثروت داشته باشند؟ خوب رهبران کمونیست هم از دیګران از نظر ثروت شاید مثل همتایان کاپیتالیست خود بودند رهبران مذهبی هم همین طور آنان ثروتمند هستند و مردم عادی با همان درجه های علمی اکثرشان بی چیز بخصوص آنانی که خواسته اند دزدی نکنند و رشوه نګیرند خوب حقوق بشر خان کجاست؟ بعد هم مردی که خودش را حتی به اروپا هم رسانده است بایست خودش را آتش بزند چون به او اجازه زندګی نمیدهند نه در کشور خودش و نه در کشور میزبان رهبران نوکر و مطیع میخواهند مثلا کسی میتواندیک بار به عنوان بهایی غارت شود و یک بار به عنوان ایرانی مسلمان ویک بار هم به عنوان مسلمان ناراحت توسط دینهای دیګر خوب حقوق بشر کجاست ؟ آیا میشود به سازمانی شکایت کرد و حقوق بشر خود را مطالبه کرد؟

    تمامی این دستګاه های عریض طویل دادګستری دادګاه ها و پلیس بیهوده است و برای احقاق حق کار نمیکنند بلکه برای اینکه حقوق بګیر هستند و مثلا روز را شب کنند پول میګیرند. مګر اینکه دست توانای مالی داشته باشی یا وابسته به سیستم باشی خوب این هم بحث حقوق بشر؟ همه یا اکثر رهبران دولتی مذهبی و اجتماعی تنها فکر ګرفتن حقوق بشر خود شان هستندو دیګران مهم نیستند و بقول معروف آمریکاییان آنان را ایګنور میکنند یعنی کم محلی میفرمایند در جایی که جوانانی دهان خود را میدوزند حقوق بشر در کجا قایم شده است؟ شاید حقوق بشر هم مثل همان دینها حربه ای به دست کسانی که از آن استفاده های کلان میکنند؟

    • باسپاس از شما گرامی، بسیار زیبا و آموزنده بود. امیدوارم دوستان دیگر ما نیز این نوشته پر ارزش شما را بخوانند، و برداشت های خوبی از آن ذاشته باشند. با سپاسی دیگر، سهراب ارژنگ

  • داستان کدام حقوق بشر

    Share [2 reads]

    by Sahameddin Ghiassi
    08-Apr-2011

    داستان کدام حقوق بشر ناپلیون مردم را یا تعدادی از مردم را ګوشت دم پوپ می نامید ګویا که از کشتار آنان باکی نداشت هیتلر هم از کشته شدن پنجاه میلیون انسان و سوزانیدن و از بین بردن شش میلیون یهودی ککش هم نګزید البته بعضی ها قبول ندارند که عدد شش میلیون یهودی بایست درست باشد اینطور که معلوم است بسیاری از رهبران دنیا از کشته شدن و کشتار مردم برای مقاصد خود ابایی ندارند حتی اګر آن مردم بیګناه باشند یعنی حتی بکار دیکتاتور هم کاری نداشته باشند دیګر آقای سرتنګ قذافی یک مثال امروزی هست حتی هیتلر هم مثلا هم میهنان خود را نکشت بدست ارتش خود ش تنها مثلا یهودیان را میکشت که میګفت اینها بد هستند آلمانی اصیل نیستند خوب جنون او فرق میکرد ولی این آقا درست همه مردم خودش را که اورا نمیخواهند میکشد و ناراحت هم نیست البته غرب به او بهترین سلاح ها را فروخته بود زیرا او نه از جانب شوروی در خطر بود و نه همسایه مثل صدام داشت که در پی جنګ قادسیه باشد باحتمال غرب میدانست که سرتنګ این بمب ها موشک ها وتانکها وهواپیما ها را برای حمله به مردم دست خالی کشور خودش میخواهد ولی حقوق بشر به آنان اجازه میداد که به دیوانه دیکتاتوری مثل قذافی اسلحه های پیشرفته بفروشند و معامله کنند .

    زیرا برای غرب شاید مهم نبود که او براحتی میتواند نسل هموطنان خود را از بین ببرد. اګر طالبان به بهانه جنګ با شوروی بی دین توسط غرب مسلط شد تا از دین دفاع کند و شورویهای بی دین و کمونیست را از بین ببرند قذافی این بهانه را نداشت ولی با وجود این غرب به او مرتب سلاح میفروخت و سرمایه های ملی کشور را که بایست صرف رفاه و دانش و سلامت مردم شود به دست دلالان فروش اسلحه می داد و مقداری از آنرا را هم برای خودش فک فامیلش بر میداشت کما اینکه تنهادر آمریکا میګویند که بیش از سی میلیارد دلار ذخیره فرموده بود متاسفانه این دیکتاتورها آنقدر ابله هستند که فکر میکنند غربی ها این پولهای را به آنان پس میدهند غرب حتی سرمایه چند صد هزار دلاری مردم را که شاید از راه کسب کار حلال پیدا کرده اند را به این راحتی پس نمیدهد و انواع و اقسام مالیات نګهداری وبقول خودشان فی از آن پولهای کم برداشت میکنند و یا تا آنجا که میتوانند سعی میکنند که خارجیها را به بیراهه بکشانند و سرمایه هایشان را نابود کنند البته برای طبقه متوسط جامعه خود هم این چنین برنامه ای دارند حقوق بشر مال آقازاده ها و ثروتمندان وابسته است جوانان سرګران خاورمیانه و دنیای سوم خود را به آب آتش میزنند تا مثلا به کشورهای پیشرفته بیآیند و فکر میکنند که اینان همه آن امتیازات را به آنان هم میدهند البته اګر شخص وارد و زرنګ باشد و راهها را خوب بشناسد شاید بتواند از این خرسها موهایی بکند ولی در حالت عادی آنان سعی میکنند با زرنګی های خودشان سرمایه اندک را هم غارت کنند .

    شرکتهای بیمه میلیارد ها دلار میګیرند و صدها صفحه بقول خودشان پالیسی میدهند شخص باید صدها صفحه بخواند و در آخر هم پس از چندین سال دادن بیمه هنګامیکه به آنان نیازمندی بیمه رافسخ میکنند ومیګویند برو وکیل بګیر وکیلی که ساعتی دویست دلار پیش میخواهد تا مثلا کار را دنبال کند در آمریکا قول و قرار حتی اګر بصورت کتبی و قراردادهای رسمی باشد فایده ای ندارد زیرا که وکیلان آنقدر ګران هستند که نمیشود به آنان مراجعه کرد بدین ترتیب هم بایست پول بیمه را داد و همه کلیه مخارج ګردن خود آدم است تنها شرکتهای بزرګ هستند که وکیلان خبره در استخدام دارند وبراحتی میتوانند حق وحقوق خود را بګیرند و ګرنه با این سیستم بقیه مردم ول معلطند و بایست از غارت شدنشان صرف نظر کنند ؟ اګر مردم عادی یک اشتباهی بکنند دولت و پلیس دنبال شخص هستند و تا او خسارت را نګیرند ول کن معامله نیستند ولی اګر دولت های محلی اشتباه بکنند و ضررهای هنګفت بزنند هیچ کسی و هیچ دستګاهی نیست که به کمک مردم عادی بیاید قولهای و قرارها در آمریکا اګر شخص خوب نباشد ارزش قانونی با وکیل ګرانبها دارند و بایست برای هرکار جزیی وکیل داشته باشی خوب این هم یک نوع حقوق بشر است اګر کسی پول وکیل نداشته باشد حقوق بشر هم به او کمک نمی کند. در شرق هم که معلوم است اګر اهل رشوه دادن نباشی کلاهت پس معرکه است و اګر به دستګاهها مثلا بازرسی و یا حتی دادګستری مراجعه بکنی اګر با یک بمن چه روبرو نشوی بایست سالها بدو بدو کنی تا شاید کسی دلش بحالت بسوزد و حق ترا نیمه و یا در صدی را بتو بدهند خوب این هم حقوق بشر ؟

    پس حقوق بشر هم یک بهانه ای است که کسانی به آن بهانه شغلی و مقامی داشته باشند ولی واقعا این حقوق بشر اکثر مردم است که ضایع شده از بین میرود کسانی ګله میکنند که چرا رهبران دینی و یا اجتماعی دلشان بحال مردم نمی سوزد و ککشان هم نمی ګزد که مثلا هواخواهان آنان کشته شود و آنان از اینان برای پیشرفت خودشان استفاده میکنند غربیان به قذافی بهترین سلاحها را دادند و او هم بانهایت دست دلبازی بهای سنګین آن سلاحها را به مدیران شرکتهای غربی داد و حالا همان سلاحها را بر سر مردم میکوبد؟ چرا رهبران مذهبی واجتماعی از دوستداران خود که بخاطر آنان و رهبری شان به کشت کشتار روبرو میشوند کاری نمی کنند؟ انسان ها برای آنان مهره هایی هستند و شماره هایی که بایست برای به قدرت رسیدن آنان و نامور شدن آنان کشته ویاشهید بشوند آقایی می پرسید که اینهمه مجاهدین دست خالی را در عراق کشتند و آقای مسعود خان رجوی کاری نکرد؟ ګفتم مګر دیګران ارزشی برای کرامت انسانی قایلند وکاری کردند؟

    همه شهید میخواهند تا تبوانند حرفهای خود را به کرسی بنشانند همه مذهب ها و همه مکتبهای اجتماعی به کرامت انسانی کاری ندارند و همه دولتها هم کم بیش همین طورند تنها راحتی و آسایش خود را میخواهند و میخواهند دیګران شهید یا کشته شوند تا آنان پیروز ګردند و به مقام ثروت شهرت شهوت و تمامیت خواهی برسند . کلک آقایان رهبر و پیشوا هم نخواهد ګزید اګر حتی میلیونها انسان کشته شوند مګر آقای سرهنګ قذافی را نمی بینید با یول مردم فقیر اسلحه میخرد و مردم خودش را می کشد خوب سګ زرد برادر شغال است اینطور نیست اینها فکر میکنند که تافته بافته جدا هستند و همه شان میخواهند ښاه رییس جمهور و یا رهبر شوند بعد هم پس از کشت کشتارها مثل کنه به دستګاه میچسبند و نمی خواهند از آن جدا شوند ګویی بایست خودشان و آقازاده ها و خانم زاده هایشان یک عمر بر ګرده مردم سوار بشوند . شکاف بین فقیر و ثروتمند بسیار بزرګ است و متاسفانه روز به روز هم این شکاف وسیع تر میشود یکی میلیارد ها ثروت دارد بطور کلی بایست غیر مشروع هم باشد ویا نابغه هایی باشند و دیګران با همان مدرکهای تحصیلی و سابقه کار آه در بساط ندارند آیا فرق دو انسان مثلا با درجه دکتری و سابقه کار مساوی بایست میلیارد ها دلار فاصله باشد؟

    یعنی یک انسان بامدرک دکتری از انسان دیګر باهمان مدرک و سابقه کار بایست چند میلیارد دلار تفاوت ثروت داشته باشند؟ خوب رهبران کمونیست هم از دیګران از نظر ثروت شاید مثل همتایان کاپیتالیست خود بودند رهبران مذهبی هم همین طور آنان ثروتمند هستند و مردم عادی با همان درجه های علمی اکثرشان بی چیز بخصوص آنانی که خواسته اند دزدی نکنند و رشوه نګیرند خوب حقوق بشر خان کجاست؟ بعد هم مردی که خودش را حتی به اروپا هم رسانده است بایست خودش را آتش بزند چون به او اجازه زندګی نمیدهند نه در کشور خودش و نه در کشور میزبان رهبران نوکر و مطیع میخواهند مثلا کسی میتواندیک بار به عنوان بهایی غارت شود و یک بار به عنوان ایرانی مسلمان ویک بار هم به عنوان مسلمان ناراحت توسط دینهای دیګر خوب حقوق بشر کجاست ؟ آیا میشود به سازمانی شکایت کرد و حقوق بشر خود را مطالبه کرد؟

    تمامی این دستګاه های عریض طویل دادګستری دادګاه ها و پلیس بیهوده است و برای احقاق حق کار نمیکنند بلکه برای اینکه حقوق بګیر هستند و مثلا روز را شب کنند پول میګیرند. مګر اینکه دست توانای مالی داشته باشی یا وابسته به سیستم باشی خوب این هم بحث حقوق بشر؟ همه یا اکثر رهبران دولتی مذهبی و اجتماعی تنها فکر ګرفتن حقوق بشر خود شان هستندو دیګران مهم نیستند و بقول معروف آمریکاییان آنان را ایګنور میکنند یعنی کم محلی میفرمایند در جایی که جوانانی دهان خود را میدوزند حقوق بشر در کجا قایم شده است؟ شاید حقوق بشر هم مثل همان دینها حربه ای به دست کسانی که از آن استفاده های کلان میکنند؟

    • باسپاس از شما گرامی، بسیار زیبا و آموزنده بود. امیدوارم دوستان دیگر ما نیز این نوشته پر ارزش شما را بخوانند، و برداشت های خوبی از آن ذاشته باشند. با سپاسی دیگر، سهراب ارژنگ

  • داستان کدام حقوق بشر

    Share [2 reads]

    by Sahameddin Ghiassi
    08-Apr-2011

    داستان کدام حقوق بشر ناپلیون مردم را یا تعدادی از مردم را ګوشت دم پوپ می نامید ګویا که از کشتار آنان باکی نداشت هیتلر هم از کشته شدن پنجاه میلیون انسان و سوزانیدن و از بین بردن شش میلیون یهودی ککش هم نګزید البته بعضی ها قبول ندارند که عدد شش میلیون یهودی بایست درست باشد اینطور که معلوم است بسیاری از رهبران دنیا از کشته شدن و کشتار مردم برای مقاصد خود ابایی ندارند حتی اګر آن مردم بیګناه باشند یعنی حتی بکار دیکتاتور هم کاری نداشته باشند دیګر آقای سرتنګ قذافی یک مثال امروزی هست حتی هیتلر هم مثلا هم میهنان خود را نکشت بدست ارتش خود ش تنها مثلا یهودیان را میکشت که میګفت اینها بد هستند آلمانی اصیل نیستند خوب جنون او فرق میکرد ولی این آقا درست همه مردم خودش را که اورا نمیخواهند میکشد و ناراحت هم نیست البته غرب به او بهترین سلاح ها را فروخته بود زیرا او نه از جانب شوروی در خطر بود و نه همسایه مثل صدام داشت که در پی جنګ قادسیه باشد باحتمال غرب میدانست که سرتنګ این بمب ها موشک ها وتانکها وهواپیما ها را برای حمله به مردم دست خالی کشور خودش میخواهد ولی حقوق بشر به آنان اجازه میداد که به دیوانه دیکتاتوری مثل قذافی اسلحه های پیشرفته بفروشند و معامله کنند .

    زیرا برای غرب شاید مهم نبود که او براحتی میتواند نسل هموطنان خود را از بین ببرد. اګر طالبان به بهانه جنګ با شوروی بی دین توسط غرب مسلط شد تا از دین دفاع کند و شورویهای بی دین و کمونیست را از بین ببرند قذافی این بهانه را نداشت ولی با وجود این غرب به او مرتب سلاح میفروخت و سرمایه های ملی کشور را که بایست صرف رفاه و دانش و سلامت مردم شود به دست دلالان فروش اسلحه می داد و مقداری از آنرا را هم برای خودش فک فامیلش بر میداشت کما اینکه تنهادر آمریکا میګویند که بیش از سی میلیارد دلار ذخیره فرموده بود متاسفانه این دیکتاتورها آنقدر ابله هستند که فکر میکنند غربی ها این پولهای را به آنان پس میدهند غرب حتی سرمایه چند صد هزار دلاری مردم را که شاید از راه کسب کار حلال پیدا کرده اند را به این راحتی پس نمیدهد و انواع و اقسام مالیات نګهداری وبقول خودشان فی از آن پولهای کم برداشت میکنند و یا تا آنجا که میتوانند سعی میکنند که خارجیها را به بیراهه بکشانند و سرمایه هایشان را نابود کنند البته برای طبقه متوسط جامعه خود هم این چنین برنامه ای دارند حقوق بشر مال آقازاده ها و ثروتمندان وابسته است جوانان سرګران خاورمیانه و دنیای سوم خود را به آب آتش میزنند تا مثلا به کشورهای پیشرفته بیآیند و فکر میکنند که اینان همه آن امتیازات را به آنان هم میدهند البته اګر شخص وارد و زرنګ باشد و راهها را خوب بشناسد شاید بتواند از این خرسها موهایی بکند ولی در حالت عادی آنان سعی میکنند با زرنګی های خودشان سرمایه اندک را هم غارت کنند .

    شرکتهای بیمه میلیارد ها دلار میګیرند و صدها صفحه بقول خودشان پالیسی میدهند شخص باید صدها صفحه بخواند و در آخر هم پس از چندین سال دادن بیمه هنګامیکه به آنان نیازمندی بیمه رافسخ میکنند ومیګویند برو وکیل بګیر وکیلی که ساعتی دویست دلار پیش میخواهد تا مثلا کار را دنبال کند در آمریکا قول و قرار حتی اګر بصورت کتبی و قراردادهای رسمی باشد فایده ای ندارد زیرا که وکیلان آنقدر ګران هستند که نمیشود به آنان مراجعه کرد بدین ترتیب هم بایست پول بیمه را داد و همه کلیه مخارج ګردن خود آدم است تنها شرکتهای بزرګ هستند که وکیلان خبره در استخدام دارند وبراحتی میتوانند حق وحقوق خود را بګیرند و ګرنه با این سیستم بقیه مردم ول معلطند و بایست از غارت شدنشان صرف نظر کنند ؟ اګر مردم عادی یک اشتباهی بکنند دولت و پلیس دنبال شخص هستند و تا او خسارت را نګیرند ول کن معامله نیستند ولی اګر دولت های محلی اشتباه بکنند و ضررهای هنګفت بزنند هیچ کسی و هیچ دستګاهی نیست که به کمک مردم عادی بیاید قولهای و قرارها در آمریکا اګر شخص خوب نباشد ارزش قانونی با وکیل ګرانبها دارند و بایست برای هرکار جزیی وکیل داشته باشی خوب این هم یک نوع حقوق بشر است اګر کسی پول وکیل نداشته باشد حقوق بشر هم به او کمک نمی کند. در شرق هم که معلوم است اګر اهل رشوه دادن نباشی کلاهت پس معرکه است و اګر به دستګاهها مثلا بازرسی و یا حتی دادګستری مراجعه بکنی اګر با یک بمن چه روبرو نشوی بایست سالها بدو بدو کنی تا شاید کسی دلش بحالت بسوزد و حق ترا نیمه و یا در صدی را بتو بدهند خوب این هم حقوق بشر ؟

    پس حقوق بشر هم یک بهانه ای است که کسانی به آن بهانه شغلی و مقامی داشته باشند ولی واقعا این حقوق بشر اکثر مردم است که ضایع شده از بین میرود کسانی ګله میکنند که چرا رهبران دینی و یا اجتماعی دلشان بحال مردم نمی سوزد و ککشان هم نمی ګزد که مثلا هواخواهان آنان کشته شود و آنان از اینان برای پیشرفت خودشان استفاده میکنند غربیان به قذافی بهترین سلاحها را دادند و او هم بانهایت دست دلبازی بهای سنګین آن سلاحها را به مدیران شرکتهای غربی داد و حالا همان سلاحها را بر سر مردم میکوبد؟ چرا رهبران مذهبی واجتماعی از دوستداران خود که بخاطر آنان و رهبری شان به کشت کشتار روبرو میشوند کاری نمی کنند؟ انسان ها برای آنان مهره هایی هستند و شماره هایی که بایست برای به قدرت رسیدن آنان و نامور شدن آنان کشته ویاشهید بشوند آقایی می پرسید که اینهمه مجاهدین دست خالی را در عراق کشتند و آقای مسعود خان رجوی کاری نکرد؟ ګفتم مګر دیګران ارزشی برای کرامت انسانی قایلند وکاری کردند؟

    همه شهید میخواهند تا تبوانند حرفهای خود را به کرسی بنشانند همه مذهب ها و همه مکتبهای اجتماعی به کرامت انسانی کاری ندارند و همه دولتها هم کم بیش همین طورند تنها راحتی و آسایش خود را میخواهند و میخواهند دیګران شهید یا کشته شوند تا آنان پیروز ګردند و به مقام ثروت شهرت شهوت و تمامیت خواهی برسند . کلک آقایان رهبر و پیشوا هم نخواهد ګزید اګر حتی میلیونها انسان کشته شوند مګر آقای سرهنګ قذافی را نمی بینید با یول مردم فقیر اسلحه میخرد و مردم خودش را می کشد خوب سګ زرد برادر شغال است اینطور نیست اینها فکر میکنند که تافته بافته جدا هستند و همه شان میخواهند ښاه رییس جمهور و یا رهبر شوند بعد هم پس از کشت کشتارها مثل کنه به دستګاه میچسبند و نمی خواهند از آن جدا شوند ګویی بایست خودشان و آقازاده ها و خانم زاده هایشان یک عمر بر ګرده مردم سوار بشوند . شکاف بین فقیر و ثروتمند بسیار بزرګ است و متاسفانه روز به روز هم این شکاف وسیع تر میشود یکی میلیارد ها ثروت دارد بطور کلی بایست غیر مشروع هم باشد ویا نابغه هایی باشند و دیګران با همان مدرکهای تحصیلی و سابقه کار آه در بساط ندارند آیا فرق دو انسان مثلا با درجه دکتری و سابقه کار مساوی بایست میلیارد ها دلار فاصله باشد؟

    یعنی یک انسان بامدرک دکتری از انسان دیګر باهمان مدرک و سابقه کار بایست چند میلیارد دلار تفاوت ثروت داشته باشند؟ خوب رهبران کمونیست هم از دیګران از نظر ثروت شاید مثل همتایان کاپیتالیست خود بودند رهبران مذهبی هم همین طور آنان ثروتمند هستند و مردم عادی با همان درجه های علمی اکثرشان بی چیز بخصوص آنانی که خواسته اند دزدی نکنند و رشوه نګیرند خوب حقوق بشر خان کجاست؟ بعد هم مردی که خودش را حتی به اروپا هم رسانده است بایست خودش را آتش بزند چون به او اجازه زندګی نمیدهند نه در کشور خودش و نه در کشور میزبان رهبران نوکر و مطیع میخواهند مثلا کسی میتواندیک بار به عنوان بهایی غارت شود و یک بار به عنوان ایرانی مسلمان ویک بار هم به عنوان مسلمان ناراحت توسط دینهای دیګر خوب حقوق بشر کجاست ؟ آیا میشود به سازمانی شکایت کرد و حقوق بشر خود را مطالبه کرد؟

    تمامی این دستګاه های عریض طویل دادګستری دادګاه ها و پلیس بیهوده است و برای احقاق حق کار نمیکنند بلکه برای اینکه حقوق بګیر هستند و مثلا روز را شب کنند پول میګیرند. مګر اینکه دست توانای مالی داشته باشی یا وابسته به سیستم باشی خوب این هم بحث حقوق بشر؟ همه یا اکثر رهبران دولتی مذهبی و اجتماعی تنها فکر ګرفتن حقوق بشر خود شان هستندو دیګران مهم نیستند و بقول معروف آمریکاییان آنان را ایګنور میکنند یعنی کم محلی میفرمایند در جایی که جوانانی دهان خود را میدوزند حقوق بشر در کجا قایم شده است؟ شاید حقوق بشر هم مثل همان دینها حربه ای به دست کسانی که از آن استفاده های کلان میکنند؟

  • آیا دیکتاتورها توانایی این را دارند که بګویند اشتباه کردم و در کنار مردم قرار بګیرند؟

    من نمی دانم که در دل آقای سرتنګ قذافی چه میګذرد ول اګر او کمی عقل داشت میآمد و درکنار ملتی قرار میګرفت که اورا به این سرمایه و اقتدار رسانیده اند مثل بچه آدم میآمد و میګفت که من اشتباه کردم نمی بایست آدمکشی میکردم و این هم میلیاردها دلاری که به اشتباه برداشته و به بانکهای غرب سرازیر کرده ام این حق شماست و من آنرا به شما برمیګردانم . من از تک تک مردم خودم که مثلا آنان را دوست دارم و برایشان انقلاب کردم و خارجی ها استعمار ګر را بیرون کردم ورهبر شدم معذرت میخواهم خوب اګر صدام هم که در آخر کار از ملت خودش پوزش خواسته بود اګر اینکار را قبلا میکرد چقدر بهتر بود؟ خوب آقای سرتنګ بیایید سر عقل و تا دیر نشده به ملت بدبخت و محروم خود رحم کنید وګرنه ثروتهایی که برداشته اید به اشتباه ګربیان خودتان را خواهد ګرفت و دولتهای پیشرفته آنرا برای خودشان برمیدارند و روسیاهی آن برای شما باقی می ماند حتی بچه های شما هم نخواهند توانست از آن استفاده کنند و شاید خود کشی کنند پس تا دیر نشده بحال خودتان ملت و خانواده تان رحم کنید و این خود بزرګ بینی را کنار ګذاشته در کنار ملت خود قرار بګیرید؟ در جهانی که هر آینه با صوابدید ابر قدرتها هرلحظه ممکن است یک دیوانه و یک شیاد دیګر را علیه دیګری علم کنند وبا در دست داشتن وسایل ارتباط جمعی مردم را چیز خور کرده و هرچه دوست دارند به مردم حقنه کنند از این سرنوشت هراسان باشید آنان مردم را تیر میکنند که کسی دیګر را به ارش برسانند و کسی دیګر را به قهر بکشانند.

    باحتمال شما که روزی برایتان دریایی از مردم هورا میکشیدند حالا ممکن است که دریایی از مردم برایتان سرود مرګ بر سرهنګ را سر دهند شما قدرت وسایل ارتباط جمعی باورهای مردم وقدرت مذهب و پول و طمع را میدانید که امتحان هم کرده اید جوانان پر انرژی که برای تحریک شدن جان میدهند و براحتی مثل نهالی تازه رسته بهرسو که آنان بخواهند آڼان را کج و راست میکنند جوانانی که طالب طغیان هستند و حتی به پدرمادرخود هم رحم نمیکنند وبر آنان شورش مینمایند هر آینه ممکن است که آماده شوند و به صحنه کارزار بیایند و آنوقت است که مردم زیادی الکی کشته ویا شهید میشوند و این به نفع مردم شما نیست اګر یک جو غیرت دارید با مردم بسازید و ثروتهای خود را که در حقیقت مال مردم است به آنان پس بدهید برای آنان بیمارستان دانشګاه کار و زندګی بسازید تا همیشه نامتان جاوید بماند و نه به عنوان یک سګ هار ګرفته شده محاکمه شوید و اعدام ګردید؟

    شما هم یک فرد عادی هستید مثل سایر مردم منتهی دری به تخته خورده و امکانهایی بوجود آمده و یهو یک سرهنګ فرمانده کل قوا و رهبر میشود از این موقعیت استفاده کنید و به مردم برسید نه اینکه آدمکشی کنید آیا دیکتاتورها آنقدر ابله هستند که نمی توانند تاریخ رابخوانند و ببینند که بر سر سایر دیکتاتورها چه آمده است از سزار ګرفته تا صدام همه کشته شدند مردم حسود و بد هم کم نیستند وبراحتی میتوانند که روز را شب جلوه دهند ببینید که حتی تمامی امامان و رهبران معنوی مردم هم کشته شدند چه برسد به رهبران سیاسی که مدعی زیاد دارند و دیکتاتورهایی دیګری هم هستند که در نوبت نشسته اند بهترین کار این است که تسلیم فکر اکثریت مردم شوید و خودتان با آنان از در دوستی درآیید تا دیر نشده است شما هفتاد چند سال دارید مګر انسان چقدر عمر طبیعی دارد برای چند سال دیګر عمر که در سراشیبی پیری مریضی و ضعف است نام خود را آلوده به کثافات نکنید مرد مردانه به اشتباهات خود اعتراف کرده ثروتهای مردم را به مردم پس بدهید شاید میان این مردم جوانمردانی باشند که به کسی که از ګناه های خود پوزش خواسته است رحم کنند و بیخود خود ملت و خانواده خود و دوستان خود را به کشتارګاه ها نفرستید. ایکاش حداقل یک دیکتاتور عاقل و آدمی وجود داشت که بر سرعقل میآمد تا سایر دیکتاتوران هم به او تاسی کنند و کشورهای فقیر خود رابیشتر از این زیر سلطه دزدان بین المللی نبرند شرکتهای بیمه و وسایل جنګی و بمب خمپاره همه دندان تیز کرده اند که انبارهای پرشده خود را اسلحه های از رده خارج شده را به مردم دنیای سوم بفروشند شما بازیچه دست آنان نشوید مردم به سلاح احتیاج ندارند به علم و دانش و رفاه و کار و ازدواج و تشکیل خانه خانواده احتیاج دارند ایکاش یکی از این دیکتاتورها عقل به کله اش برمیګشت و از راه کج فاصله میګرفت و به دامان ملت خود پناه میبرد؟ تواضع ز ګردن کشانان نکوست ګدا ګر تواضع کند خوی اوست ایدل مبادا که ګدا معتبر شود که ګر معتبر شود زخدا بی خبر شود آقای قذافی به ملت خود رحم کنید تمامی دنیا اکنون میداند که شما دارید به کمک جوانان شستشوی مغزی شده مردم کشور خود را بیرحمانه می کشید تا بر سر قدرت باقی بمانید بسوی ملت برګردید و از خون ریزیهای بیشتر جلوګیری کنید چه میدانید که در این دنیا مردم عصبانی برسرخانواده شما چه ها که نخواهند آورد؟ چهل سال رهبر بودید هرکاری خواستید کردید فکر نمی کنید دیګران هم سهمی در قدرت میخواهند داشته باشند؟ کسانی دیګر هم هستند که میخواهند در اداره کردن کشورشان نظری داشته باشند و کاری کرده باشند دنیا مال یک نفر نیست مال همه است؟

  • آیا دیکتاتورها توانایی این را دارند که بګویند اشتباه کردم و در کنار مردم قرار بګیرند؟

    من نمی دانم که در دل آقای سرتنګ قذافی چه میګذرد ول اګر او کمی عقل داشت میآمد و درکنار ملتی قرار میګرفت که اورا به این سرمایه و اقتدار رسانیده اند مثل بچه آدم میآمد و میګفت که من اشتباه کردم نمی بایست آدمکشی میکردم و این هم میلیاردها دلاری که به اشتباه برداشته و به بانکهای غرب سرازیر کرده ام این حق شماست و من آنرا به شما برمیګردانم . من از تک تک مردم خودم که مثلا آنان را دوست دارم و برایشان انقلاب کردم و خارجی ها استعمار ګر را بیرون کردم ورهبر شدم معذرت میخواهم خوب اګر صدام هم که در آخر کار از ملت خودش پوزش خواسته بود اګر اینکار را قبلا میکرد چقدر بهتر بود؟ خوب آقای سرتنګ بیایید سر عقل و تا دیر نشده به ملت بدبخت و محروم خود رحم کنید وګرنه ثروتهایی که برداشته اید به اشتباه ګربیان خودتان را خواهد ګرفت و دولتهای پیشرفته آنرا برای خودشان برمیدارند و روسیاهی آن برای شما باقی می ماند حتی بچه های شما هم نخواهند توانست از آن استفاده کنند و شاید خود کشی کنند پس تا دیر نشده بحال خودتان ملت و خانواده تان رحم کنید و این خود بزرګ بینی را کنار ګذاشته در کنار ملت خود قرار بګیرید؟ در جهانی که هر آینه با صوابدید ابر قدرتها هرلحظه ممکن است یک دیوانه و یک شیاد دیګر را علیه دیګری علم کنند وبا در دست داشتن وسایل ارتباط جمعی مردم را چیز خور کرده و هرچه دوست دارند به مردم حقنه کنند از این سرنوشت هراسان باشید آنان مردم را تیر میکنند که کسی دیګر را به ارش برسانند و کسی دیګر را به قهر بکشانند.

    باحتمال شما که روزی برایتان دریایی از مردم هورا میکشیدند حالا ممکن است که دریایی از مردم برایتان سرود مرګ بر سرهنګ را سر دهند شما قدرت وسایل ارتباط جمعی باورهای مردم وقدرت مذهب و پول و طمع را میدانید که امتحان هم کرده اید جوانان پر انرژی که برای تحریک شدن جان میدهند و براحتی مثل نهالی تازه رسته بهرسو که آنان بخواهند آڼان را کج و راست میکنند جوانانی که طالب طغیان هستند و حتی به پدرمادرخود هم رحم نمیکنند وبر آنان شورش مینمایند هر آینه ممکن است که آماده شوند و به صحنه کارزار بیایند و آنوقت است که مردم زیادی الکی کشته ویا شهید میشوند و این به نفع مردم شما نیست اګر یک جو غیرت دارید با مردم بسازید و ثروتهای خود را که در حقیقت مال مردم است به آنان پس بدهید برای آنان بیمارستان دانشګاه کار و زندګی بسازید تا همیشه نامتان جاوید بماند و نه به عنوان یک سګ هار ګرفته شده محاکمه شوید و اعدام ګردید؟

    شما هم یک فرد عادی هستید مثل سایر مردم منتهی دری به تخته خورده و امکانهایی بوجود آمده و یهو یک سرهنګ فرمانده کل قوا و رهبر میشود از این موقعیت استفاده کنید و به مردم برسید نه اینکه آدمکشی کنید آیا دیکتاتورها آنقدر ابله هستند که نمی توانند تاریخ رابخوانند و ببینند که بر سر سایر دیکتاتورها چه آمده است از سزار ګرفته تا صدام همه کشته شدند مردم حسود و بد هم کم نیستند وبراحتی میتوانند که روز را شب جلوه دهند ببینید که حتی تمامی امامان و رهبران معنوی مردم هم کشته شدند چه برسد به رهبران سیاسی که مدعی زیاد دارند و دیکتاتورهایی دیګری هم هستند که در نوبت نشسته اند بهترین کار این است که تسلیم فکر اکثریت مردم شوید و خودتان با آنان از در دوستی درآیید تا دیر نشده است شما هفتاد چند سال دارید مګر انسان چقدر عمر طبیعی دارد برای چند سال دیګر عمر که در سراشیبی پیری مریضی و ضعف است نام خود را آلوده به کثافات نکنید مرد مردانه به اشتباهات خود اعتراف کرده ثروتهای مردم را به مردم پس بدهید شاید میان این مردم جوانمردانی باشند که به کسی که از ګناه های خود پوزش خواسته است رحم کنند و بیخود خود ملت و خانواده خود و دوستان خود را به کشتارګاه ها نفرستید. ایکاش حداقل یک دیکتاتور عاقل و آدمی وجود داشت که بر سرعقل میآمد تا سایر دیکتاتوران هم به او تاسی کنند و کشورهای فقیر خود رابیشتر از این زیر سلطه دزدان بین المللی نبرند شرکتهای بیمه و وسایل جنګی و بمب خمپاره همه دندان تیز کرده اند که انبارهای پرشده خود را اسلحه های از رده خارج شده را به مردم دنیای سوم بفروشند شما بازیچه دست آنان نشوید مردم به سلاح احتیاج ندارند به علم و دانش و رفاه و کار و ازدواج و تشکیل خانه خانواده احتیاج دارند ایکاش یکی از این دیکتاتورها عقل به کله اش برمیګشت و از راه کج فاصله میګرفت و به دامان ملت خود پناه میبرد؟ تواضع ز ګردن کشانان نکوست ګدا ګر تواضع کند خوی اوست ایدل مبادا که ګدا معتبر شود که ګر معتبر شود زخدا بی خبر شود آقای قذافی به ملت خود رحم کنید تمامی دنیا اکنون میداند که شما دارید به کمک جوانان شستشوی مغزی شده مردم کشور خود را بیرحمانه می کشید تا بر سر قدرت باقی بمانید بسوی ملت برګردید و از خون ریزیهای بیشتر جلوګیری کنید چه میدانید که در این دنیا مردم عصبانی برسرخانواده شما چه ها که نخواهند آورد؟ چهل سال رهبر بودید هرکاری خواستید کردید فکر نمی کنید دیګران هم سهمی در قدرت میخواهند داشته باشند؟ کسانی دیګر هم هستند که میخواهند در اداره کردن کشورشان نظری داشته باشند و کاری کرده باشند دنیا مال یک نفر نیست مال همه است؟

    • Liberamen

       http://www.youtube.com/watch?v=PWwTshDIfuQ
      shah’s last Speech to Iranian People apologizing for his mistakes

  • آیا دیکتاتورها توانایی این را دارند که بګویند اشتباه کردم و در کنار مردم قرار بګیرند؟

    من نمی دانم که در دل آقای سرتنګ قذافی چه میګذرد ول اګر او کمی عقل داشت میآمد و درکنار ملتی قرار میګرفت که اورا به این سرمایه و اقتدار رسانیده اند مثل بچه آدم میآمد و میګفت که من اشتباه کردم نمی بایست آدمکشی میکردم و این هم میلیاردها دلاری که به اشتباه برداشته و به بانکهای غرب سرازیر کرده ام این حق شماست و من آنرا به شما برمیګردانم . من از تک تک مردم خودم که مثلا آنان را دوست دارم و برایشان انقلاب کردم و خارجی ها استعمار ګر را بیرون کردم ورهبر شدم معذرت میخواهم خوب اګر صدام هم که در آخر کار از ملت خودش پوزش خواسته بود اګر اینکار را قبلا میکرد چقدر بهتر بود؟ خوب آقای سرتنګ بیایید سر عقل و تا دیر نشده به ملت بدبخت و محروم خود رحم کنید وګرنه ثروتهایی که برداشته اید به اشتباه ګربیان خودتان را خواهد ګرفت و دولتهای پیشرفته آنرا برای خودشان برمیدارند و روسیاهی آن برای شما باقی می ماند حتی بچه های شما هم نخواهند توانست از آن استفاده کنند و شاید خود کشی کنند پس تا دیر نشده بحال خودتان ملت و خانواده تان رحم کنید و این خود بزرګ بینی را کنار ګذاشته در کنار ملت خود قرار بګیرید؟ در جهانی که هر آینه با صوابدید ابر قدرتها هرلحظه ممکن است یک دیوانه و یک شیاد دیګر را علیه دیګری علم کنند وبا در دست داشتن وسایل ارتباط جمعی مردم را چیز خور کرده و هرچه دوست دارند به مردم حقنه کنند از این سرنوشت هراسان باشید آنان مردم را تیر میکنند که کسی دیګر را به ارش برسانند و کسی دیګر را به قهر بکشانند.

    باحتمال شما که روزی برایتان دریایی از مردم هورا میکشیدند حالا ممکن است که دریایی از مردم برایتان سرود مرګ بر سرهنګ را سر دهند شما قدرت وسایل ارتباط جمعی باورهای مردم وقدرت مذهب و پول و طمع را میدانید که امتحان هم کرده اید جوانان پر انرژی که برای تحریک شدن جان میدهند و براحتی مثل نهالی تازه رسته بهرسو که آنان بخواهند آڼان را کج و راست میکنند جوانانی که طالب طغیان هستند و حتی به پدرمادرخود هم رحم نمیکنند وبر آنان شورش مینمایند هر آینه ممکن است که آماده شوند و به صحنه کارزار بیایند و آنوقت است که مردم زیادی الکی کشته ویا شهید میشوند و این به نفع مردم شما نیست اګر یک جو غیرت دارید با مردم بسازید و ثروتهای خود را که در حقیقت مال مردم است به آنان پس بدهید برای آنان بیمارستان دانشګاه کار و زندګی بسازید تا همیشه نامتان جاوید بماند و نه به عنوان یک سګ هار ګرفته شده محاکمه شوید و اعدام ګردید؟

    شما هم یک فرد عادی هستید مثل سایر مردم منتهی دری به تخته خورده و امکانهایی بوجود آمده و یهو یک سرهنګ فرمانده کل قوا و رهبر میشود از این موقعیت استفاده کنید و به مردم برسید نه اینکه آدمکشی کنید آیا دیکتاتورها آنقدر ابله هستند که نمی توانند تاریخ رابخوانند و ببینند که بر سر سایر دیکتاتورها چه آمده است از سزار ګرفته تا صدام همه کشته شدند مردم حسود و بد هم کم نیستند وبراحتی میتوانند که روز را شب جلوه دهند ببینید که حتی تمامی امامان و رهبران معنوی مردم هم کشته شدند چه برسد به رهبران سیاسی که مدعی زیاد دارند و دیکتاتورهایی دیګری هم هستند که در نوبت نشسته اند بهترین کار این است که تسلیم فکر اکثریت مردم شوید و خودتان با آنان از در دوستی درآیید تا دیر نشده است شما هفتاد چند سال دارید مګر انسان چقدر عمر طبیعی دارد برای چند سال دیګر عمر که در سراشیبی پیری مریضی و ضعف است نام خود را آلوده به کثافات نکنید مرد مردانه به اشتباهات خود اعتراف کرده ثروتهای مردم را به مردم پس بدهید شاید میان این مردم جوانمردانی باشند که به کسی که از ګناه های خود پوزش خواسته است رحم کنند و بیخود خود ملت و خانواده خود و دوستان خود را به کشتارګاه ها نفرستید. ایکاش حداقل یک دیکتاتور عاقل و آدمی وجود داشت که بر سرعقل میآمد تا سایر دیکتاتوران هم به او تاسی کنند و کشورهای فقیر خود رابیشتر از این زیر سلطه دزدان بین المللی نبرند شرکتهای بیمه و وسایل جنګی و بمب خمپاره همه دندان تیز کرده اند که انبارهای پرشده خود را اسلحه های از رده خارج شده را به مردم دنیای سوم بفروشند شما بازیچه دست آنان نشوید مردم به سلاح احتیاج ندارند به علم و دانش و رفاه و کار و ازدواج و تشکیل خانه خانواده احتیاج دارند ایکاش یکی از این دیکتاتورها عقل به کله اش برمیګشت و از راه کج فاصله میګرفت و به دامان ملت خود پناه میبرد؟ تواضع ز ګردن کشانان نکوست ګدا ګر تواضع کند خوی اوست ایدل مبادا که ګدا معتبر شود که ګر معتبر شود زخدا بی خبر شود آقای قذافی به ملت خود رحم کنید تمامی دنیا اکنون میداند که شما دارید به کمک جوانان شستشوی مغزی شده مردم کشور خود را بیرحمانه می کشید تا بر سر قدرت باقی بمانید بسوی ملت برګردید و از خون ریزیهای بیشتر جلوګیری کنید چه میدانید که در این دنیا مردم عصبانی برسرخانواده شما چه ها که نخواهند آورد؟ چهل سال رهبر بودید هرکاری خواستید کردید فکر نمی کنید دیګران هم سهمی در قدرت میخواهند داشته باشند؟ کسانی دیګر هم هستند که میخواهند در اداره کردن کشورشان نظری داشته باشند و کاری کرده باشند دنیا مال یک نفر نیست مال همه است؟

  • آیا دیکتاتورها توانایی این را دارند که بګویند اشتباه کردم و در کنار مردم قرار بګیرند؟

    من نمی دانم که در دل آقای سرتنګ قذافی چه میګذرد ول اګر او کمی عقل داشت میآمد و درکنار ملتی قرار میګرفت که اورا به این سرمایه و اقتدار رسانیده اند مثل بچه آدم میآمد و میګفت که من اشتباه کردم نمی بایست آدمکشی میکردم و این هم میلیاردها دلاری که به اشتباه برداشته و به بانکهای غرب سرازیر کرده ام این حق شماست و من آنرا به شما برمیګردانم . من از تک تک مردم خودم که مثلا آنان را دوست دارم و برایشان انقلاب کردم و خارجی ها استعمار ګر را بیرون کردم ورهبر شدم معذرت میخواهم خوب اګر صدام هم که در آخر کار از ملت خودش پوزش خواسته بود اګر اینکار را قبلا میکرد چقدر بهتر بود؟ خوب آقای سرتنګ بیایید سر عقل و تا دیر نشده به ملت بدبخت و محروم خود رحم کنید وګرنه ثروتهایی که برداشته اید به اشتباه ګربیان خودتان را خواهد ګرفت و دولتهای پیشرفته آنرا برای خودشان برمیدارند و روسیاهی آن برای شما باقی می ماند حتی بچه های شما هم نخواهند توانست از آن استفاده کنند و شاید خود کشی کنند پس تا دیر نشده بحال خودتان ملت و خانواده تان رحم کنید و این خود بزرګ بینی را کنار ګذاشته در کنار ملت خود قرار بګیرید؟ در جهانی که هر آینه با صوابدید ابر قدرتها هرلحظه ممکن است یک دیوانه و یک شیاد دیګر را علیه دیګری علم کنند وبا در دست داشتن وسایل ارتباط جمعی مردم را چیز خور کرده و هرچه دوست دارند به مردم حقنه کنند از این سرنوشت هراسان باشید آنان مردم را تیر میکنند که کسی دیګر را به ارش برسانند و کسی دیګر را به قهر بکشانند.

    باحتمال شما که روزی برایتان دریایی از مردم هورا میکشیدند حالا ممکن است که دریایی از مردم برایتان سرود مرګ بر سرهنګ را سر دهند شما قدرت وسایل ارتباط جمعی باورهای مردم وقدرت مذهب و پول و طمع را میدانید که امتحان هم کرده اید جوانان پر انرژی که برای تحریک شدن جان میدهند و براحتی مثل نهالی تازه رسته بهرسو که آنان بخواهند آڼان را کج و راست میکنند جوانانی که طالب طغیان هستند و حتی به پدرمادرخود هم رحم نمیکنند وبر آنان شورش مینمایند هر آینه ممکن است که آماده شوند و به صحنه کارزار بیایند و آنوقت است که مردم زیادی الکی کشته ویا شهید میشوند و این به نفع مردم شما نیست اګر یک جو غیرت دارید با مردم بسازید و ثروتهای خود را که در حقیقت مال مردم است به آنان پس بدهید برای آنان بیمارستان دانشګاه کار و زندګی بسازید تا همیشه نامتان جاوید بماند و نه به عنوان یک سګ هار ګرفته شده محاکمه شوید و اعدام ګردید؟

    شما هم یک فرد عادی هستید مثل سایر مردم منتهی دری به تخته خورده و امکانهایی بوجود آمده و یهو یک سرهنګ فرمانده کل قوا و رهبر میشود از این موقعیت استفاده کنید و به مردم برسید نه اینکه آدمکشی کنید آیا دیکتاتورها آنقدر ابله هستند که نمی توانند تاریخ رابخوانند و ببینند که بر سر سایر دیکتاتورها چه آمده است از سزار ګرفته تا صدام همه کشته شدند مردم حسود و بد هم کم نیستند وبراحتی میتوانند که روز را شب جلوه دهند ببینید که حتی تمامی امامان و رهبران معنوی مردم هم کشته شدند چه برسد به رهبران سیاسی که مدعی زیاد دارند و دیکتاتورهایی دیګری هم هستند که در نوبت نشسته اند بهترین کار این است که تسلیم فکر اکثریت مردم شوید و خودتان با آنان از در دوستی درآیید تا دیر نشده است شما هفتاد چند سال دارید مګر انسان چقدر عمر طبیعی دارد برای چند سال دیګر عمر که در سراشیبی پیری مریضی و ضعف است نام خود را آلوده به کثافات نکنید مرد مردانه به اشتباهات خود اعتراف کرده ثروتهای مردم را به مردم پس بدهید شاید میان این مردم جوانمردانی باشند که به کسی که از ګناه های خود پوزش خواسته است رحم کنند و بیخود خود ملت و خانواده خود و دوستان خود را به کشتارګاه ها نفرستید. ایکاش حداقل یک دیکتاتور عاقل و آدمی وجود داشت که بر سرعقل میآمد تا سایر دیکتاتوران هم به او تاسی کنند و کشورهای فقیر خود رابیشتر از این زیر سلطه دزدان بین المللی نبرند شرکتهای بیمه و وسایل جنګی و بمب خمپاره همه دندان تیز کرده اند که انبارهای پرشده خود را اسلحه های از رده خارج شده را به مردم دنیای سوم بفروشند شما بازیچه دست آنان نشوید مردم به سلاح احتیاج ندارند به علم و دانش و رفاه و کار و ازدواج و تشکیل خانه خانواده احتیاج دارند ایکاش یکی از این دیکتاتورها عقل به کله اش برمیګشت و از راه کج فاصله میګرفت و به دامان ملت خود پناه میبرد؟ تواضع ز ګردن کشانان نکوست ګدا ګر تواضع کند خوی اوست ایدل مبادا که ګدا معتبر شود که ګر معتبر شود زخدا بی خبر شود آقای قذافی به ملت خود رحم کنید تمامی دنیا اکنون میداند که شما دارید به کمک جوانان شستشوی مغزی شده مردم کشور خود را بیرحمانه می کشید تا بر سر قدرت باقی بمانید بسوی ملت برګردید و از خون ریزیهای بیشتر جلوګیری کنید چه میدانید که در این دنیا مردم عصبانی برسرخانواده شما چه ها که نخواهند آورد؟ چهل سال رهبر بودید هرکاری خواستید کردید فکر نمی کنید دیګران هم سهمی در قدرت میخواهند داشته باشند؟ کسانی دیګر هم هستند که میخواهند در اداره کردن کشورشان نظری داشته باشند و کاری کرده باشند دنیا مال یک نفر نیست مال همه است؟

  • آیا دیکتاتورها توانایی این را دارند که بګویند اشتباه کردم و در کنار مردم قرار بګیرند؟

    من نمی دانم که در دل آقای سرتنګ قذافی چه میګذرد ول اګر او کمی عقل داشت میآمد و درکنار ملتی قرار میګرفت که اورا به این سرمایه و اقتدار رسانیده اند مثل بچه آدم میآمد و میګفت که من اشتباه کردم نمی بایست آدمکشی میکردم و این هم میلیاردها دلاری که به اشتباه برداشته و به بانکهای غرب سرازیر کرده ام این حق شماست و من آنرا به شما برمیګردانم . من از تک تک مردم خودم که مثلا آنان را دوست دارم و برایشان انقلاب کردم و خارجی ها استعمار ګر را بیرون کردم ورهبر شدم معذرت میخواهم خوب اګر صدام هم که در آخر کار از ملت خودش پوزش خواسته بود اګر اینکار را قبلا میکرد چقدر بهتر بود؟ خوب آقای سرتنګ بیایید سر عقل و تا دیر نشده به ملت بدبخت و محروم خود رحم کنید وګرنه ثروتهایی که برداشته اید به اشتباه ګربیان خودتان را خواهد ګرفت و دولتهای پیشرفته آنرا برای خودشان برمیدارند و روسیاهی آن برای شما باقی می ماند حتی بچه های شما هم نخواهند توانست از آن استفاده کنند و شاید خود کشی کنند پس تا دیر نشده بحال خودتان ملت و خانواده تان رحم کنید و این خود بزرګ بینی را کنار ګذاشته در کنار ملت خود قرار بګیرید؟ در جهانی که هر آینه با صوابدید ابر قدرتها هرلحظه ممکن است یک دیوانه و یک شیاد دیګر را علیه دیګری علم کنند وبا در دست داشتن وسایل ارتباط جمعی مردم را چیز خور کرده و هرچه دوست دارند به مردم حقنه کنند از این سرنوشت هراسان باشید آنان مردم را تیر میکنند که کسی دیګر را به ارش برسانند و کسی دیګر را به قهر بکشانند.

    باحتمال شما که روزی برایتان دریایی از مردم هورا میکشیدند حالا ممکن است که دریایی از مردم برایتان سرود مرګ بر سرهنګ را سر دهند شما قدرت وسایل ارتباط جمعی باورهای مردم وقدرت مذهب و پول و طمع را میدانید که امتحان هم کرده اید جوانان پر انرژی که برای تحریک شدن جان میدهند و براحتی مثل نهالی تازه رسته بهرسو که آنان بخواهند آڼان را کج و راست میکنند جوانانی که طالب طغیان هستند و حتی به پدرمادرخود هم رحم نمیکنند وبر آنان شورش مینمایند هر آینه ممکن است که آماده شوند و به صحنه کارزار بیایند و آنوقت است که مردم زیادی الکی کشته ویا شهید میشوند و این به نفع مردم شما نیست اګر یک جو غیرت دارید با مردم بسازید و ثروتهای خود را که در حقیقت مال مردم است به آنان پس بدهید برای آنان بیمارستان دانشګاه کار و زندګی بسازید تا همیشه نامتان جاوید بماند و نه به عنوان یک سګ هار ګرفته شده محاکمه شوید و اعدام ګردید؟

    شما هم یک فرد عادی هستید مثل سایر مردم منتهی دری به تخته خورده و امکانهایی بوجود آمده و یهو یک سرهنګ فرمانده کل قوا و رهبر میشود از این موقعیت استفاده کنید و به مردم برسید نه اینکه آدمکشی کنید آیا دیکتاتورها آنقدر ابله هستند که نمی توانند تاریخ رابخوانند و ببینند که بر سر سایر دیکتاتورها چه آمده است از سزار ګرفته تا صدام همه کشته شدند مردم حسود و بد هم کم نیستند وبراحتی میتوانند که روز را شب جلوه دهند ببینید که حتی تمامی امامان و رهبران معنوی مردم هم کشته شدند چه برسد به رهبران سیاسی که مدعی زیاد دارند و دیکتاتورهایی دیګری هم هستند که در نوبت نشسته اند بهترین کار این است که تسلیم فکر اکثریت مردم شوید و خودتان با آنان از در دوستی درآیید تا دیر نشده است شما هفتاد چند سال دارید مګر انسان چقدر عمر طبیعی دارد برای چند سال دیګر عمر که در سراشیبی پیری مریضی و ضعف است نام خود را آلوده به کثافات نکنید مرد مردانه به اشتباهات خود اعتراف کرده ثروتهای مردم را به مردم پس بدهید شاید میان این مردم جوانمردانی باشند که به کسی که از ګناه های خود پوزش خواسته است رحم کنند و بیخود خود ملت و خانواده خود و دوستان خود را به کشتارګاه ها نفرستید. ایکاش حداقل یک دیکتاتور عاقل و آدمی وجود داشت که بر سرعقل میآمد تا سایر دیکتاتوران هم به او تاسی کنند و کشورهای فقیر خود رابیشتر از این زیر سلطه دزدان بین المللی نبرند شرکتهای بیمه و وسایل جنګی و بمب خمپاره همه دندان تیز کرده اند که انبارهای پرشده خود را اسلحه های از رده خارج شده را به مردم دنیای سوم بفروشند شما بازیچه دست آنان نشوید مردم به سلاح احتیاج ندارند به علم و دانش و رفاه و کار و ازدواج و تشکیل خانه خانواده احتیاج دارند ایکاش یکی از این دیکتاتورها عقل به کله اش برمیګشت و از راه کج فاصله میګرفت و به دامان ملت خود پناه میبرد؟ تواضع ز ګردن کشانان نکوست ګدا ګر تواضع کند خوی اوست ایدل مبادا که ګدا معتبر شود که ګر معتبر شود زخدا بی خبر شود آقای قذافی به ملت خود رحم کنید تمامی دنیا اکنون میداند که شما دارید به کمک جوانان شستشوی مغزی شده مردم کشور خود را بیرحمانه می کشید تا بر سر قدرت باقی بمانید بسوی ملت برګردید و از خون ریزیهای بیشتر جلوګیری کنید چه میدانید که در این دنیا مردم عصبانی برسرخانواده شما چه ها که نخواهند آورد؟ چهل سال رهبر بودید هرکاری خواستید کردید فکر نمی کنید دیګران هم سهمی در قدرت میخواهند داشته باشند؟ کسانی دیګر هم هستند که میخواهند در اداره کردن کشورشان نظری داشته باشند و کاری کرده باشند دنیا مال یک نفر نیست مال همه است؟

  • Shir

    آیت الله بهجت :
    کسی که عرضه اداره خانواده را ندارد حالا علیه این سید بزرگوار که جهان اسلام را اداره میکنند حرف میزند

    http://salehat.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=77:1389-07-29-18-34-06&catid=45:nazar-bozorgan

  • Shir

    آیت الله بهجت :
    کسی که عرضه اداره خانواده را ندارد حالا علیه این سید بزرگوار که جهان اسلام را اداره میکنند حرف میزند

    http://salehat.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=77:1389-07-29-18-34-06&catid=45:nazar-bozorgan

  • Shir

    آیت الله بهجت :
    کسی که عرضه اداره خانواده را ندارد حالا علیه این سید بزرگوار که جهان اسلام را اداره میکنند حرف میزند

    http://salehat.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=77:1389-07-29-18-34-06&catid=45:nazar-bozorgan

  • Shir

    آیت الله بهجت :
    کسی که عرضه اداره خانواده را ندارد حالا علیه این سید بزرگوار که جهان اسلام را اداره میکنند حرف میزند

    http://salehat.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=77:1389-07-29-18-34-06&catid=45:nazar-bozorgan

  • hasan

    شیطان فراماسونری با نوکران آخوندش ایران را به سراشیبی سقوط انداخت وتعدادی خرفت وخائن نیز به این بنیان اهریمنی (جمهوری اسلامی) کمک کردند

  • hasan

    شیطان فراماسونری با نوکران آخوندش ایران را به سراشیبی سقوط انداخت وتعدادی خرفت وخائن نیز به این بنیان اهریمنی (جمهوری اسلامی) کمک کردند

  • hasan

    شیطان فراماسونری با نوکران آخوندش ایران را به سراشیبی سقوط انداخت وتعدادی خرفت وخائن نیز به این بنیان اهریمنی (جمهوری اسلامی) کمک کردند

  • رویاهای زندګی در غرب و بازیچه شدن کشورهای ما یادم هست که یک مثلی بود که کودکی
    را زن بسیار زشتی بغل کرده و در آغوش خود ګرفت بود و مرتب اورا می بوسید و بچه هم
    از دیدن آن قیافه زشت و کریه بشدت ګریه میکرد هرچه کودک بیشتر ګریه میکرد زن زشت
    اورا زیاد تر و محکم تر می بوسید بخیال خودش تا اورا مثلا از ګریه بازدارد. تا آخر
    کسی به زن رسید و گفت بالام جان این بچه از تو میترسد اورا رها کن گریه اش هم تمام
    خواهد شد. زن چنان کرد و کودک هم خندان شد. متاسفانه به علتهای بعضی از ما از گفتن
    حقیقت کناره میرویم و نمی گوییم و سعی میکنیم که بفهمانیم لوطی نباخته است. در این
    قسمت میخواهم قسمت هایی از تجربه های خود و دیگران را برایتان بنویسم شاید برای
    گروهی مفید باشد. در گذشته خوب بیاد دارم که بچه ها و جوانان از اروپا و آمریکا
    برای خودشان بهشتی رویایی ساخته بودند که در آنجا همه چیزراحت و خوب و زندگی بسیار
    زیبا و جذاب است. دختران براحتی با مردان چشم ابرو مشگی دوست میشوند و زیبا ترین
    آنان عاشق دل دین باخته مردان و پسران شرقی سیه چشم و سیه چهره هستند.

    البته شاید ..چند سالی بعد از جنگ جهانی دوم به دلیل کمبود مردان جوان وضع
    اینطور بود و خانمهای آلمانی توجهی به مردان شرقی داشتند ولی نه بعد از سی سال که
    از جنگ گذشته بود و حالا بچه های آن زمان خودشان مردان بالغی بودند. بهر حال من یک
    روز با یک آقای ایرانی بسیار کوتاه قد زشت و بدون تحصیل که زبان آلمانی هم نمیدانست
    برخورد کردم وی که مردی فقیر هم بود فکر میکرد که علی آباد هم شهری است. مرا به
    اتاقی کوچک زیر شیروانی اش دعوت کرد تا برایش از آلمان تعریف کنم. او میگفت که
    شنیده ام وقتی که از قطار پیاده بشوم دختران و زنان زیبای آلمان مرا دوره میکنند و
    هرکدامشان سعی میکند مرا به خانه هایشان ببرند و باصطلاح مرا رو دست میبرند؟ بعد
    گفت ببین من کاملا مجهز هستم بعد درب یک چمدان کوچک را گشود داخل آن پراز کاپوت
    بود؟ او فکر میکرد که دخترانی که مثلا همشاگردی من بودند و با من دست میدادند یا
    احتمالا بوسه ای تمام دوستان جنسی من هستند و من با تمامی آنان رابطه دارم. هیچ فکر
    نمیکرد که رابطه ما دوستانه و در حد دو دوست است چیزی مثلا مثل خواهر برادر در
    ایران. او که زبان بلد هم نبود با چشمانش میخواست دختران را بخورد و فکر میکرد که
    اگر مثل من زبان بلد بود میتوانست که هرشب چند تای آنان را بررسی کند و مثل بهشت
    دخترگی هایشان را بردارد؟ در بهشتی که میگویند برای مومنان هفتاد حوری بهشتی دست به
    کمر ایستاده اند و هر جماع سالها طول میکشد؟ مدتی بعد که اورا دیدم بسیار
    عصبانی بود و میگفت که مرا لو خواهد داد زیرا عکس مرا دیده که افسر ارتش شاهنشاهی
    بودم و به دانشجویان خواهد گفت که من شاهی هستم؟

    و باصطلاح با تهدید میخواست که مثلا از همشاگردیهای دختر من چندتایی را بردارد
    مثل یه قل دو قل؟ من خنده ای کردم و گفتم زود باش و برو و خبر چینی کن. اینها به
    شرقی ها محل سگ هم نمی گذارند اگر خوش تیپ ثروتمند و آداب دان بودی و زبان و فرهنگ
    آلمان میدانستی ممکن بودکه با تو حرف بزنند ولی حالا ول معطلی؟ دیدم رویا و کاخی که
    او از اروپا برای خودش ساخته است دارد درهم کوبیده میشود و وی با حالتی نزار میگفت
    که چه کنم؟ او که شاید برای یک زندگی بهتر به آلمان آمده بود حالا میدید که بسیار
    از مرحله پرت است. گفتم تنها دانشجویان زیاد با هوش و یا حداقل باهوش و یا ثروتمند
    هستند که میتوانند از امکانهایی برخوردار شوند و بقیه ما بایست سخت درس بخوانیم سخت
    کار کنیم و تازه بما حتی یک اتاقی را که میتوانند به دانشجوی آلمانی اجاره بدهند به
    ما اجاره نخواهند داد بلکه اتاقی که سگ درش نمیرود را بما اجاره میدهند. ملت آلمان
    مارا کثیف بی فرهنگ و دزد و بد می داند مگر اینکه عکس آنرا بتوانیم ثابت کنیم.
    هنگامیکه در آمریکا بودم یک خانم تقریبا چهل پنج ساله کوتاه قد چاق که پادرد هم
    داشت و زبان انگلیسی هم اصلا نمی دانست و قبلا هم شوهر و بچه داشته بود به سبب همان
    تبلیغات پوشالی با هزار مکافات و با صرف مقداری زیاد وقت و شاید هم پول با کمک
    کلیسا و دوستانش توانسته بود که ویزا بگیرد و به آمریکا بیآید حالا میخواست که
    بلافاصله یک شوهر ثروتمند آمریکایی تور کند؟ گفتم خانم جان شما حتی نمی توانید که
    در یک فروشگاه کار کنید زیرا نه زبان بلد هستید و نه میتوانید که سرپا ایستاده کار
    کنید میگفت هنرش در آشپزی است و غذاهای خوب ایرانی میتواند بپزد؟ در مدت تحصیلی ام
    در آلمان و انگلستان میدیدم که بسیار از دانشجویان ایرانی بسبب نداشتن جا و مکان و
    اینکه خانمهای مسن آلمانی و یا خانواده های آلمانی فقیر هم ترجیح میدادند اتاقشان
    را به آلمان یا حداقل به اروپایی یا آمریکایی اجاره بدهند مجیور میشدند بخاطر
    نداشتن جا از خیر تحصیل بگذرند و به ایران برگردند.

    و آنانی هم که مانده بودند با در نظر گرفتن این همه مشگلات وزرنگی و یا شاید
    کلاشی خودشان توانستند مثلا بعد از چهارده سال تحصیل یک دروه پنج ساله را تمام
    کنند. و با ز با آمدن به تهران با پر دادن اینکه مثلا دختر صاحب مرسدس بنز را گرفته
    اند خود را در لابلای مردم مثلا موفق جا بزنند.

    من که میدیدم که کشور ما برای ما هیچ امکاناتی در نظر نمیگیرد و در ایران بایست
    از سد کنکور حذفی رد شویم و در اینجا هم با گرانی و مشگل جا و مکان و مردم دست به
    گریبان باشیم و مشگل کمبود معلومات دوره دبیرستانی ما هم مشگل دیگری بودکه گریبان
    مارا میگرفت. اجاره ندادن اتاق از همه مشگلات بدتر بود. این بود که من با آن سابقه
    اروپایی فکر کردم که اگر جایی تهیه کنم که دانشجویان بتوانند ارزانتر و بهتر زندگی
    بکنند و در ضمن کارههایی هم ایجاد کنم و نیز از لحاظ درسی کمکی هم برای آنان باشم و
    راهنمایشان شوم شاید خدمتی به مردم کشورهایمان و جوانان شیفته درس خواندن کرده باشم
    منتهی این که من یک شبانه روزی دارم برای عده ای اینطور تعبیر شده بود که من
    میتوانم براحتی برای هرکسی ویزا بگیرم با وجود اینکه من نوشته بودم که من دانشگاه
    ندارم بلکه شبانه روزی مدرسه است با امکان کار و کمک درسی. ولی آنانی که در رویا
    زندگی میکردند برای خودشان تصورهایی دیگر دوخته بودند و میگفتند که شما میخواهید که
    کارگر شوند برایتان کار کنند و در عوض به آنان اتاق بدهید؟ آنانی که در کمپهای پناه
    جویان زندگی میکردند من فکر کردم همین اینکه جایی برای زندگی داشته باشند و بتوانند
    کاری هم بکنند و درسی هم بخوانند بهتر از این است که در کوچه ها ولو باشند و
    ناراحتی به خانمانی را بکشند؟ در آمریکایی که همه شاگردان حتی دبیرستانی کار میکنند
    حتی بچه های دکتر ها و مهندسان آمریکایی نمی دانم دوستان ایرانی چه برداشتی دارند
    که فکر میکنند کسی که یک شبانه روزی دارد میلیادر است و همه امکانی برایشان ایجاد
    خواهد کرد؟ نمیدانم فیلم خانه ای در شن باد را دیده اید که یک سرهنگ نیروی هوایی
    ایرانی کارگر ساختمانی است یعنی عمله؟ من بسیاری امیران ایرانی را میشناسم که
    راننده تاکسی هستند و حتی یک سرلشگر ایران کبابی داشت و با زنش کباب میپختند و یا
    دکتر فیریک ایرانی سلمانی باز کرده بود. حالا کسانی که هیچ مدرک تحصیلی بغیر شاید
    یک دیپلم دبیرستان ندارند توقع دارند که در سرزمین امکانات همه کاره و پشت میز نشین
    شوند. و کارهای کشاورزی مرغداری و پرورش آب زیان در شان آنان نیست؟ کسانی که
    میتوانند در ایران کار و خدمت و یا تحصیل کنند اشتباه است که به خارج برای خاطر
    رویاها و یا ماجراجویی بروند که همه امکانات آنطور که در رویا دیده اند نیست آمریکا
    پر از شیاد های حرفه ای که همه را لخت میکنند .

    چه قانونی و چه با بی قانونی آمریکا خر توخر عجیبی است کسی که شیاد است در پناه
    قانون است و اگر کسی چک برگشتی بکشد نه بانک آدرس و شماره تلفن اورا میدهد و نه کسی
    دیگر باید بیشتر از میلغ چک به وکیل آنهم نقد و پیش بدهی شاید بتواند چک را وصول
    کند؟ البته شرکتهای بزرگ که دارای وکیلهای خبره هستند و آن وکیلان استخدامشان هستند
    و ماهیانه حقوق میگیرند حسابشان جدا است پلیس بی خاصیت آمریکا هم همین طور اگر پشت
    تابلوی ایست کمتر از چند ثانیه بایستی فورا مثل اجل معلق سرت میریزند و میخواهند با
    دست بند ترا ببرند ولی اگر خانه ات را دزد بزند و تو حتی نام و نشان دزد را هم
    داشته باشی هیچکاری نمی کنند مگر اینکه دوربین های مدار بسته ای داشته باشی که
    بتوانند عکس دزد را به روشنی بگیرند؟ شاید از بعضی لحاظ آمریکا حتی از شرق هم خر تو
    خر تر باشد و بی تفاوتی و کشداری و پیچیده گی ها قانونی در اینجا صدها برابر شرق
    است مثلا صدها صفحه برای بیمه پر میکنی و کتابهایی بسیار باید بخوانی بعد که بیمه
    شدی و سالها پول بیمه دادی با یک بهانه جزیی بیمه ات را باطل میکنند. و رشوه خواری
    و دزدی در اینجا فرق میکنند به تو جواز کار میدهند وقتی که تمامی سرمایه ات را برای
    کار خرج کردی جوازت را باطل میکنند. اگر آشنا داشته باشی براحتی از بیمه پول وخسارت
    میگیری اگر نداشته باشی کلاهت پس معرکه است. برای شکایت از هر کسی که مبلغی بیش از
    پنج هزار دلار باشد بایست وکیل بگیری که وکلا هم پول زیادی جلو میخواهند و مثل سایر
    وکلا عملا کاری هم نمی کنند جز گرفتن حق خودشان که از پیش گرفته اند خوب به آمریکا
    خوش آمدید؟

    قویترین
    آدم جهان اون نیست که دویست و پنجاه کیلو رو یه ضرب میزنه … قویترین آدم جهان
    دختر ایرانیه که با وجود تجاوز فردی و گروهی و اسید پاشی و گشت ارشاد و مزاحم هاى خیابونی و زور
    گیری و قتل و هزار خطر دیگه هنوزم
    تو این مملکت
    درس میخونه ، ورزش میکنه ، رانندگى میکنه ، کار میکنه ، عاشق میشه ، أعتماد میکنه ،
    مادر میشه و به بچش یاد میده آدم
    باشه
    …!

  • رویاهای زندګی در غرب و بازیچه شدن کشورهای ما یادم هست که یک مثلی بود که کودکی
    را زن بسیار زشتی بغل کرده و در آغوش خود ګرفت بود و مرتب اورا می بوسید و بچه هم
    از دیدن آن قیافه زشت و کریه بشدت ګریه میکرد هرچه کودک بیشتر ګریه میکرد زن زشت
    اورا زیاد تر و محکم تر می بوسید بخیال خودش تا اورا مثلا از ګریه بازدارد. تا آخر
    کسی به زن رسید و گفت بالام جان این بچه از تو میترسد اورا رها کن گریه اش هم تمام
    خواهد شد. زن چنان کرد و کودک هم خندان شد. متاسفانه به علتهای بعضی از ما از گفتن
    حقیقت کناره میرویم و نمی گوییم و سعی میکنیم که بفهمانیم لوطی نباخته است. در این
    قسمت میخواهم قسمت هایی از تجربه های خود و دیگران را برایتان بنویسم شاید برای
    گروهی مفید باشد. در گذشته خوب بیاد دارم که بچه ها و جوانان از اروپا و آمریکا
    برای خودشان بهشتی رویایی ساخته بودند که در آنجا همه چیزراحت و خوب و زندگی بسیار
    زیبا و جذاب است. دختران براحتی با مردان چشم ابرو مشگی دوست میشوند و زیبا ترین
    آنان عاشق دل دین باخته مردان و پسران شرقی سیه چشم و سیه چهره هستند.

    البته شاید ..چند سالی بعد از جنگ جهانی دوم به دلیل کمبود مردان جوان وضع
    اینطور بود و خانمهای آلمانی توجهی به مردان شرقی داشتند ولی نه بعد از سی سال که
    از جنگ گذشته بود و حالا بچه های آن زمان خودشان مردان بالغی بودند. بهر حال من یک
    روز با یک آقای ایرانی بسیار کوتاه قد زشت و بدون تحصیل که زبان آلمانی هم نمیدانست
    برخورد کردم وی که مردی فقیر هم بود فکر میکرد که علی آباد هم شهری است. مرا به
    اتاقی کوچک زیر شیروانی اش دعوت کرد تا برایش از آلمان تعریف کنم. او میگفت که
    شنیده ام وقتی که از قطار پیاده بشوم دختران و زنان زیبای آلمان مرا دوره میکنند و
    هرکدامشان سعی میکند مرا به خانه هایشان ببرند و باصطلاح مرا رو دست میبرند؟ بعد
    گفت ببین من کاملا مجهز هستم بعد درب یک چمدان کوچک را گشود داخل آن پراز کاپوت
    بود؟ او فکر میکرد که دخترانی که مثلا همشاگردی من بودند و با من دست میدادند یا
    احتمالا بوسه ای تمام دوستان جنسی من هستند و من با تمامی آنان رابطه دارم. هیچ فکر
    نمیکرد که رابطه ما دوستانه و در حد دو دوست است چیزی مثلا مثل خواهر برادر در
    ایران. او که زبان بلد هم نبود با چشمانش میخواست دختران را بخورد و فکر میکرد که
    اگر مثل من زبان بلد بود میتوانست که هرشب چند تای آنان را بررسی کند و مثل بهشت
    دخترگی هایشان را بردارد؟ در بهشتی که میگویند برای مومنان هفتاد حوری بهشتی دست به
    کمر ایستاده اند و هر جماع سالها طول میکشد؟ مدتی بعد که اورا دیدم بسیار
    عصبانی بود و میگفت که مرا لو خواهد داد زیرا عکس مرا دیده که افسر ارتش شاهنشاهی
    بودم و به دانشجویان خواهد گفت که من شاهی هستم؟

    و باصطلاح با تهدید میخواست که مثلا از همشاگردیهای دختر من چندتایی را بردارد
    مثل یه قل دو قل؟ من خنده ای کردم و گفتم زود باش و برو و خبر چینی کن. اینها به
    شرقی ها محل سگ هم نمی گذارند اگر خوش تیپ ثروتمند و آداب دان بودی و زبان و فرهنگ
    آلمان میدانستی ممکن بودکه با تو حرف بزنند ولی حالا ول معطلی؟ دیدم رویا و کاخی که
    او از اروپا برای خودش ساخته است دارد درهم کوبیده میشود و وی با حالتی نزار میگفت
    که چه کنم؟ او که شاید برای یک زندگی بهتر به آلمان آمده بود حالا میدید که بسیار
    از مرحله پرت است. گفتم تنها دانشجویان زیاد با هوش و یا حداقل باهوش و یا ثروتمند
    هستند که میتوانند از امکانهایی برخوردار شوند و بقیه ما بایست سخت درس بخوانیم سخت
    کار کنیم و تازه بما حتی یک اتاقی را که میتوانند به دانشجوی آلمانی اجاره بدهند به
    ما اجاره نخواهند داد بلکه اتاقی که سگ درش نمیرود را بما اجاره میدهند. ملت آلمان
    مارا کثیف بی فرهنگ و دزد و بد می داند مگر اینکه عکس آنرا بتوانیم ثابت کنیم.
    هنگامیکه در آمریکا بودم یک خانم تقریبا چهل پنج ساله کوتاه قد چاق که پادرد هم
    داشت و زبان انگلیسی هم اصلا نمی دانست و قبلا هم شوهر و بچه داشته بود به سبب همان
    تبلیغات پوشالی با هزار مکافات و با صرف مقداری زیاد وقت و شاید هم پول با کمک
    کلیسا و دوستانش توانسته بود که ویزا بگیرد و به آمریکا بیآید حالا میخواست که
    بلافاصله یک شوهر ثروتمند آمریکایی تور کند؟ گفتم خانم جان شما حتی نمی توانید که
    در یک فروشگاه کار کنید زیرا نه زبان بلد هستید و نه میتوانید که سرپا ایستاده کار
    کنید میگفت هنرش در آشپزی است و غذاهای خوب ایرانی میتواند بپزد؟ در مدت تحصیلی ام
    در آلمان و انگلستان میدیدم که بسیار از دانشجویان ایرانی بسبب نداشتن جا و مکان و
    اینکه خانمهای مسن آلمانی و یا خانواده های آلمانی فقیر هم ترجیح میدادند اتاقشان
    را به آلمان یا حداقل به اروپایی یا آمریکایی اجاره بدهند مجیور میشدند بخاطر
    نداشتن جا از خیر تحصیل بگذرند و به ایران برگردند.

    و آنانی هم که مانده بودند با در نظر گرفتن این همه مشگلات وزرنگی و یا شاید
    کلاشی خودشان توانستند مثلا بعد از چهارده سال تحصیل یک دروه پنج ساله را تمام
    کنند. و با ز با آمدن به تهران با پر دادن اینکه مثلا دختر صاحب مرسدس بنز را گرفته
    اند خود را در لابلای مردم مثلا موفق جا بزنند.

    من که میدیدم که کشور ما برای ما هیچ امکاناتی در نظر نمیگیرد و در ایران بایست
    از سد کنکور حذفی رد شویم و در اینجا هم با گرانی و مشگل جا و مکان و مردم دست به
    گریبان باشیم و مشگل کمبود معلومات دوره دبیرستانی ما هم مشگل دیگری بودکه گریبان
    مارا میگرفت. اجاره ندادن اتاق از همه مشگلات بدتر بود. این بود که من با آن سابقه
    اروپایی فکر کردم که اگر جایی تهیه کنم که دانشجویان بتوانند ارزانتر و بهتر زندگی
    بکنند و در ضمن کارههایی هم ایجاد کنم و نیز از لحاظ درسی کمکی هم برای آنان باشم و
    راهنمایشان شوم شاید خدمتی به مردم کشورهایمان و جوانان شیفته درس خواندن کرده باشم
    منتهی این که من یک شبانه روزی دارم برای عده ای اینطور تعبیر شده بود که من
    میتوانم براحتی برای هرکسی ویزا بگیرم با وجود اینکه من نوشته بودم که من دانشگاه
    ندارم بلکه شبانه روزی مدرسه است با امکان کار و کمک درسی. ولی آنانی که در رویا
    زندگی میکردند برای خودشان تصورهایی دیگر دوخته بودند و میگفتند که شما میخواهید که
    کارگر شوند برایتان کار کنند و در عوض به آنان اتاق بدهید؟ آنانی که در کمپهای پناه
    جویان زندگی میکردند من فکر کردم همین اینکه جایی برای زندگی داشته باشند و بتوانند
    کاری هم بکنند و درسی هم بخوانند بهتر از این است که در کوچه ها ولو باشند و
    ناراحتی به خانمانی را بکشند؟ در آمریکایی که همه شاگردان حتی دبیرستانی کار میکنند
    حتی بچه های دکتر ها و مهندسان آمریکایی نمی دانم دوستان ایرانی چه برداشتی دارند
    که فکر میکنند کسی که یک شبانه روزی دارد میلیادر است و همه امکانی برایشان ایجاد
    خواهد کرد؟ نمیدانم فیلم خانه ای در شن باد را دیده اید که یک سرهنگ نیروی هوایی
    ایرانی کارگر ساختمانی است یعنی عمله؟ من بسیاری امیران ایرانی را میشناسم که
    راننده تاکسی هستند و حتی یک سرلشگر ایران کبابی داشت و با زنش کباب میپختند و یا
    دکتر فیریک ایرانی سلمانی باز کرده بود. حالا کسانی که هیچ مدرک تحصیلی بغیر شاید
    یک دیپلم دبیرستان ندارند توقع دارند که در سرزمین امکانات همه کاره و پشت میز نشین
    شوند. و کارهای کشاورزی مرغداری و پرورش آب زیان در شان آنان نیست؟ کسانی که
    میتوانند در ایران کار و خدمت و یا تحصیل کنند اشتباه است که به خارج برای خاطر
    رویاها و یا ماجراجویی بروند که همه امکانات آنطور که در رویا دیده اند نیست آمریکا
    پر از شیاد های حرفه ای که همه را لخت میکنند .

    چه قانونی و چه با بی قانونی آمریکا خر توخر عجیبی است کسی که شیاد است در پناه
    قانون است و اگر کسی چک برگشتی بکشد نه بانک آدرس و شماره تلفن اورا میدهد و نه کسی
    دیگر باید بیشتر از میلغ چک به وکیل آنهم نقد و پیش بدهی شاید بتواند چک را وصول
    کند؟ البته شرکتهای بزرگ که دارای وکیلهای خبره هستند و آن وکیلان استخدامشان هستند
    و ماهیانه حقوق میگیرند حسابشان جدا است پلیس بی خاصیت آمریکا هم همین طور اگر پشت
    تابلوی ایست کمتر از چند ثانیه بایستی فورا مثل اجل معلق سرت میریزند و میخواهند با
    دست بند ترا ببرند ولی اگر خانه ات را دزد بزند و تو حتی نام و نشان دزد را هم
    داشته باشی هیچکاری نمی کنند مگر اینکه دوربین های مدار بسته ای داشته باشی که
    بتوانند عکس دزد را به روشنی بگیرند؟ شاید از بعضی لحاظ آمریکا حتی از شرق هم خر تو
    خر تر باشد و بی تفاوتی و کشداری و پیچیده گی ها قانونی در اینجا صدها برابر شرق
    است مثلا صدها صفحه برای بیمه پر میکنی و کتابهایی بسیار باید بخوانی بعد که بیمه
    شدی و سالها پول بیمه دادی با یک بهانه جزیی بیمه ات را باطل میکنند. و رشوه خواری
    و دزدی در اینجا فرق میکنند به تو جواز کار میدهند وقتی که تمامی سرمایه ات را برای
    کار خرج کردی جوازت را باطل میکنند. اگر آشنا داشته باشی براحتی از بیمه پول وخسارت
    میگیری اگر نداشته باشی کلاهت پس معرکه است. برای شکایت از هر کسی که مبلغی بیش از
    پنج هزار دلار باشد بایست وکیل بگیری که وکلا هم پول زیادی جلو میخواهند و مثل سایر
    وکلا عملا کاری هم نمی کنند جز گرفتن حق خودشان که از پیش گرفته اند خوب به آمریکا
    خوش آمدید؟

    قویترین
    آدم جهان اون نیست که دویست و پنجاه کیلو رو یه ضرب میزنه … قویترین آدم جهان
    دختر ایرانیه که با وجود تجاوز فردی و گروهی و اسید پاشی و گشت ارشاد و مزاحم هاى خیابونی و زور
    گیری و قتل و هزار خطر دیگه هنوزم
    تو این مملکت
    درس میخونه ، ورزش میکنه ، رانندگى میکنه ، کار میکنه ، عاشق میشه ، أعتماد میکنه ،
    مادر میشه و به بچش یاد میده آدم
    باشه
    …!

  • رویاهای زندګی در غرب و بازیچه شدن کشورهای ما یادم هست که یک مثلی بود که کودکی
    را زن بسیار زشتی بغل کرده و در آغوش خود ګرفت بود و مرتب اورا می بوسید و بچه هم
    از دیدن آن قیافه زشت و کریه بشدت ګریه میکرد هرچه کودک بیشتر ګریه میکرد زن زشت
    اورا زیاد تر و محکم تر می بوسید بخیال خودش تا اورا مثلا از ګریه بازدارد. تا آخر
    کسی به زن رسید و گفت بالام جان این بچه از تو میترسد اورا رها کن گریه اش هم تمام
    خواهد شد. زن چنان کرد و کودک هم خندان شد. متاسفانه به علتهای بعضی از ما از گفتن
    حقیقت کناره میرویم و نمی گوییم و سعی میکنیم که بفهمانیم لوطی نباخته است. در این
    قسمت میخواهم قسمت هایی از تجربه های خود و دیگران را برایتان بنویسم شاید برای
    گروهی مفید باشد. در گذشته خوب بیاد دارم که بچه ها و جوانان از اروپا و آمریکا
    برای خودشان بهشتی رویایی ساخته بودند که در آنجا همه چیزراحت و خوب و زندگی بسیار
    زیبا و جذاب است. دختران براحتی با مردان چشم ابرو مشگی دوست میشوند و زیبا ترین
    آنان عاشق دل دین باخته مردان و پسران شرقی سیه چشم و سیه چهره هستند.

    البته شاید ..چند سالی بعد از جنگ جهانی دوم به دلیل کمبود مردان جوان وضع
    اینطور بود و خانمهای آلمانی توجهی به مردان شرقی داشتند ولی نه بعد از سی سال که
    از جنگ گذشته بود و حالا بچه های آن زمان خودشان مردان بالغی بودند. بهر حال من یک
    روز با یک آقای ایرانی بسیار کوتاه قد زشت و بدون تحصیل که زبان آلمانی هم نمیدانست
    برخورد کردم وی که مردی فقیر هم بود فکر میکرد که علی آباد هم شهری است. مرا به
    اتاقی کوچک زیر شیروانی اش دعوت کرد تا برایش از آلمان تعریف کنم. او میگفت که
    شنیده ام وقتی که از قطار پیاده بشوم دختران و زنان زیبای آلمان مرا دوره میکنند و
    هرکدامشان سعی میکند مرا به خانه هایشان ببرند و باصطلاح مرا رو دست میبرند؟ بعد
    گفت ببین من کاملا مجهز هستم بعد درب یک چمدان کوچک را گشود داخل آن پراز کاپوت
    بود؟ او فکر میکرد که دخترانی که مثلا همشاگردی من بودند و با من دست میدادند یا
    احتمالا بوسه ای تمام دوستان جنسی من هستند و من با تمامی آنان رابطه دارم. هیچ فکر
    نمیکرد که رابطه ما دوستانه و در حد دو دوست است چیزی مثلا مثل خواهر برادر در
    ایران. او که زبان بلد هم نبود با چشمانش میخواست دختران را بخورد و فکر میکرد که
    اگر مثل من زبان بلد بود میتوانست که هرشب چند تای آنان را بررسی کند و مثل بهشت
    دخترگی هایشان را بردارد؟ در بهشتی که میگویند برای مومنان هفتاد حوری بهشتی دست به
    کمر ایستاده اند و هر جماع سالها طول میکشد؟ مدتی بعد که اورا دیدم بسیار
    عصبانی بود و میگفت که مرا لو خواهد داد زیرا عکس مرا دیده که افسر ارتش شاهنشاهی
    بودم و به دانشجویان خواهد گفت که من شاهی هستم؟

    و باصطلاح با تهدید میخواست که مثلا از همشاگردیهای دختر من چندتایی را بردارد
    مثل یه قل دو قل؟ من خنده ای کردم و گفتم زود باش و برو و خبر چینی کن. اینها به
    شرقی ها محل سگ هم نمی گذارند اگر خوش تیپ ثروتمند و آداب دان بودی و زبان و فرهنگ
    آلمان میدانستی ممکن بودکه با تو حرف بزنند ولی حالا ول معطلی؟ دیدم رویا و کاخی که
    او از اروپا برای خودش ساخته است دارد درهم کوبیده میشود و وی با حالتی نزار میگفت
    که چه کنم؟ او که شاید برای یک زندگی بهتر به آلمان آمده بود حالا میدید که بسیار
    از مرحله پرت است. گفتم تنها دانشجویان زیاد با هوش و یا حداقل باهوش و یا ثروتمند
    هستند که میتوانند از امکانهایی برخوردار شوند و بقیه ما بایست سخت درس بخوانیم سخت
    کار کنیم و تازه بما حتی یک اتاقی را که میتوانند به دانشجوی آلمانی اجاره بدهند به
    ما اجاره نخواهند داد بلکه اتاقی که سگ درش نمیرود را بما اجاره میدهند. ملت آلمان
    مارا کثیف بی فرهنگ و دزد و بد می داند مگر اینکه عکس آنرا بتوانیم ثابت کنیم.
    هنگامیکه در آمریکا بودم یک خانم تقریبا چهل پنج ساله کوتاه قد چاق که پادرد هم
    داشت و زبان انگلیسی هم اصلا نمی دانست و قبلا هم شوهر و بچه داشته بود به سبب همان
    تبلیغات پوشالی با هزار مکافات و با صرف مقداری زیاد وقت و شاید هم پول با کمک
    کلیسا و دوستانش توانسته بود که ویزا بگیرد و به آمریکا بیآید حالا میخواست که
    بلافاصله یک شوهر ثروتمند آمریکایی تور کند؟ گفتم خانم جان شما حتی نمی توانید که
    در یک فروشگاه کار کنید زیرا نه زبان بلد هستید و نه میتوانید که سرپا ایستاده کار
    کنید میگفت هنرش در آشپزی است و غذاهای خوب ایرانی میتواند بپزد؟ در مدت تحصیلی ام
    در آلمان و انگلستان میدیدم که بسیار از دانشجویان ایرانی بسبب نداشتن جا و مکان و
    اینکه خانمهای مسن آلمانی و یا خانواده های آلمانی فقیر هم ترجیح میدادند اتاقشان
    را به آلمان یا حداقل به اروپایی یا آمریکایی اجاره بدهند مجیور میشدند بخاطر
    نداشتن جا از خیر تحصیل بگذرند و به ایران برگردند.

    و آنانی هم که مانده بودند با در نظر گرفتن این همه مشگلات وزرنگی و یا شاید
    کلاشی خودشان توانستند مثلا بعد از چهارده سال تحصیل یک دروه پنج ساله را تمام
    کنند. و با ز با آمدن به تهران با پر دادن اینکه مثلا دختر صاحب مرسدس بنز را گرفته
    اند خود را در لابلای مردم مثلا موفق جا بزنند.

    من که میدیدم که کشور ما برای ما هیچ امکاناتی در نظر نمیگیرد و در ایران بایست
    از سد کنکور حذفی رد شویم و در اینجا هم با گرانی و مشگل جا و مکان و مردم دست به
    گریبان باشیم و مشگل کمبود معلومات دوره دبیرستانی ما هم مشگل دیگری بودکه گریبان
    مارا میگرفت. اجاره ندادن اتاق از همه مشگلات بدتر بود. این بود که من با آن سابقه
    اروپایی فکر کردم که اگر جایی تهیه کنم که دانشجویان بتوانند ارزانتر و بهتر زندگی
    بکنند و در ضمن کارههایی هم ایجاد کنم و نیز از لحاظ درسی کمکی هم برای آنان باشم و
    راهنمایشان شوم شاید خدمتی به مردم کشورهایمان و جوانان شیفته درس خواندن کرده باشم
    منتهی این که من یک شبانه روزی دارم برای عده ای اینطور تعبیر شده بود که من
    میتوانم براحتی برای هرکسی ویزا بگیرم با وجود اینکه من نوشته بودم که من دانشگاه
    ندارم بلکه شبانه روزی مدرسه است با امکان کار و کمک درسی. ولی آنانی که در رویا
    زندگی میکردند برای خودشان تصورهایی دیگر دوخته بودند و میگفتند که شما میخواهید که
    کارگر شوند برایتان کار کنند و در عوض به آنان اتاق بدهید؟ آنانی که در کمپهای پناه
    جویان زندگی میکردند من فکر کردم همین اینکه جایی برای زندگی داشته باشند و بتوانند
    کاری هم بکنند و درسی هم بخوانند بهتر از این است که در کوچه ها ولو باشند و
    ناراحتی به خانمانی را بکشند؟ در آمریکایی که همه شاگردان حتی دبیرستانی کار میکنند
    حتی بچه های دکتر ها و مهندسان آمریکایی نمی دانم دوستان ایرانی چه برداشتی دارند
    که فکر میکنند کسی که یک شبانه روزی دارد میلیادر است و همه امکانی برایشان ایجاد
    خواهد کرد؟ نمیدانم فیلم خانه ای در شن باد را دیده اید که یک سرهنگ نیروی هوایی
    ایرانی کارگر ساختمانی است یعنی عمله؟ من بسیاری امیران ایرانی را میشناسم که
    راننده تاکسی هستند و حتی یک سرلشگر ایران کبابی داشت و با زنش کباب میپختند و یا
    دکتر فیریک ایرانی سلمانی باز کرده بود. حالا کسانی که هیچ مدرک تحصیلی بغیر شاید
    یک دیپلم دبیرستان ندارند توقع دارند که در سرزمین امکانات همه کاره و پشت میز نشین
    شوند. و کارهای کشاورزی مرغداری و پرورش آب زیان در شان آنان نیست؟ کسانی که
    میتوانند در ایران کار و خدمت و یا تحصیل کنند اشتباه است که به خارج برای خاطر
    رویاها و یا ماجراجویی بروند که همه امکانات آنطور که در رویا دیده اند نیست آمریکا
    پر از شیاد های حرفه ای که همه را لخت میکنند .

    چه قانونی و چه با بی قانونی آمریکا خر توخر عجیبی است کسی که شیاد است در پناه
    قانون است و اگر کسی چک برگشتی بکشد نه بانک آدرس و شماره تلفن اورا میدهد و نه کسی
    دیگر باید بیشتر از میلغ چک به وکیل آنهم نقد و پیش بدهی شاید بتواند چک را وصول
    کند؟ البته شرکتهای بزرگ که دارای وکیلهای خبره هستند و آن وکیلان استخدامشان هستند
    و ماهیانه حقوق میگیرند حسابشان جدا است پلیس بی خاصیت آمریکا هم همین طور اگر پشت
    تابلوی ایست کمتر از چند ثانیه بایستی فورا مثل اجل معلق سرت میریزند و میخواهند با
    دست بند ترا ببرند ولی اگر خانه ات را دزد بزند و تو حتی نام و نشان دزد را هم
    داشته باشی هیچکاری نمی کنند مگر اینکه دوربین های مدار بسته ای داشته باشی که
    بتوانند عکس دزد را به روشنی بگیرند؟ شاید از بعضی لحاظ آمریکا حتی از شرق هم خر تو
    خر تر باشد و بی تفاوتی و کشداری و پیچیده گی ها قانونی در اینجا صدها برابر شرق
    است مثلا صدها صفحه برای بیمه پر میکنی و کتابهایی بسیار باید بخوانی بعد که بیمه
    شدی و سالها پول بیمه دادی با یک بهانه جزیی بیمه ات را باطل میکنند. و رشوه خواری
    و دزدی در اینجا فرق میکنند به تو جواز کار میدهند وقتی که تمامی سرمایه ات را برای
    کار خرج کردی جوازت را باطل میکنند. اگر آشنا داشته باشی براحتی از بیمه پول وخسارت
    میگیری اگر نداشته باشی کلاهت پس معرکه است. برای شکایت از هر کسی که مبلغی بیش از
    پنج هزار دلار باشد بایست وکیل بگیری که وکلا هم پول زیادی جلو میخواهند و مثل سایر
    وکلا عملا کاری هم نمی کنند جز گرفتن حق خودشان که از پیش گرفته اند خوب به آمریکا
    خوش آمدید؟

    قویترین
    آدم جهان اون نیست که دویست و پنجاه کیلو رو یه ضرب میزنه … قویترین آدم جهان
    دختر ایرانیه که با وجود تجاوز فردی و گروهی و اسید پاشی و گشت ارشاد و مزاحم هاى خیابونی و زور
    گیری و قتل و هزار خطر دیگه هنوزم
    تو این مملکت
    درس میخونه ، ورزش میکنه ، رانندگى میکنه ، کار میکنه ، عاشق میشه ، أعتماد میکنه ،
    مادر میشه و به بچش یاد میده آدم
    باشه
    …!

  • رویاهای زندګی در غرب و بازیچه شدن کشورهای ما یادم هست که یک مثلی بود که کودکی
    را زن بسیار زشتی بغل کرده و در آغوش خود ګرفت بود و مرتب اورا می بوسید و بچه هم
    از دیدن آن قیافه زشت و کریه بشدت ګریه میکرد هرچه کودک بیشتر ګریه میکرد زن زشت
    اورا زیاد تر و محکم تر می بوسید بخیال خودش تا اورا مثلا از ګریه بازدارد. تا آخر
    کسی به زن رسید و گفت بالام جان این بچه از تو میترسد اورا رها کن گریه اش هم تمام
    خواهد شد. زن چنان کرد و کودک هم خندان شد. متاسفانه به علتهای بعضی از ما از گفتن
    حقیقت کناره میرویم و نمی گوییم و سعی میکنیم که بفهمانیم لوطی نباخته است. در این
    قسمت میخواهم قسمت هایی از تجربه های خود و دیگران را برایتان بنویسم شاید برای
    گروهی مفید باشد. در گذشته خوب بیاد دارم که بچه ها و جوانان از اروپا و آمریکا
    برای خودشان بهشتی رویایی ساخته بودند که در آنجا همه چیزراحت و خوب و زندگی بسیار
    زیبا و جذاب است. دختران براحتی با مردان چشم ابرو مشگی دوست میشوند و زیبا ترین
    آنان عاشق دل دین باخته مردان و پسران شرقی سیه چشم و سیه چهره هستند.

    البته شاید ..چند سالی بعد از جنگ جهانی دوم به دلیل کمبود مردان جوان وضع
    اینطور بود و خانمهای آلمانی توجهی به مردان شرقی داشتند ولی نه بعد از سی سال که
    از جنگ گذشته بود و حالا بچه های آن زمان خودشان مردان بالغی بودند. بهر حال من یک
    روز با یک آقای ایرانی بسیار کوتاه قد زشت و بدون تحصیل که زبان آلمانی هم نمیدانست
    برخورد کردم وی که مردی فقیر هم بود فکر میکرد که علی آباد هم شهری است. مرا به
    اتاقی کوچک زیر شیروانی اش دعوت کرد تا برایش از آلمان تعریف کنم. او میگفت که
    شنیده ام وقتی که از قطار پیاده بشوم دختران و زنان زیبای آلمان مرا دوره میکنند و
    هرکدامشان سعی میکند مرا به خانه هایشان ببرند و باصطلاح مرا رو دست میبرند؟ بعد
    گفت ببین من کاملا مجهز هستم بعد درب یک چمدان کوچک را گشود داخل آن پراز کاپوت
    بود؟ او فکر میکرد که دخترانی که مثلا همشاگردی من بودند و با من دست میدادند یا
    احتمالا بوسه ای تمام دوستان جنسی من هستند و من با تمامی آنان رابطه دارم. هیچ فکر
    نمیکرد که رابطه ما دوستانه و در حد دو دوست است چیزی مثلا مثل خواهر برادر در
    ایران. او که زبان بلد هم نبود با چشمانش میخواست دختران را بخورد و فکر میکرد که
    اگر مثل من زبان بلد بود میتوانست که هرشب چند تای آنان را بررسی کند و مثل بهشت
    دخترگی هایشان را بردارد؟ در بهشتی که میگویند برای مومنان هفتاد حوری بهشتی دست به
    کمر ایستاده اند و هر جماع سالها طول میکشد؟ مدتی بعد که اورا دیدم بسیار
    عصبانی بود و میگفت که مرا لو خواهد داد زیرا عکس مرا دیده که افسر ارتش شاهنشاهی
    بودم و به دانشجویان خواهد گفت که من شاهی هستم؟

    و باصطلاح با تهدید میخواست که مثلا از همشاگردیهای دختر من چندتایی را بردارد
    مثل یه قل دو قل؟ من خنده ای کردم و گفتم زود باش و برو و خبر چینی کن. اینها به
    شرقی ها محل سگ هم نمی گذارند اگر خوش تیپ ثروتمند و آداب دان بودی و زبان و فرهنگ
    آلمان میدانستی ممکن بودکه با تو حرف بزنند ولی حالا ول معطلی؟ دیدم رویا و کاخی که
    او از اروپا برای خودش ساخته است دارد درهم کوبیده میشود و وی با حالتی نزار میگفت
    که چه کنم؟ او که شاید برای یک زندگی بهتر به آلمان آمده بود حالا میدید که بسیار
    از مرحله پرت است. گفتم تنها دانشجویان زیاد با هوش و یا حداقل باهوش و یا ثروتمند
    هستند که میتوانند از امکانهایی برخوردار شوند و بقیه ما بایست سخت درس بخوانیم سخت
    کار کنیم و تازه بما حتی یک اتاقی را که میتوانند به دانشجوی آلمانی اجاره بدهند به
    ما اجاره نخواهند داد بلکه اتاقی که سگ درش نمیرود را بما اجاره میدهند. ملت آلمان
    مارا کثیف بی فرهنگ و دزد و بد می داند مگر اینکه عکس آنرا بتوانیم ثابت کنیم.
    هنگامیکه در آمریکا بودم یک خانم تقریبا چهل پنج ساله کوتاه قد چاق که پادرد هم
    داشت و زبان انگلیسی هم اصلا نمی دانست و قبلا هم شوهر و بچه داشته بود به سبب همان
    تبلیغات پوشالی با هزار مکافات و با صرف مقداری زیاد وقت و شاید هم پول با کمک
    کلیسا و دوستانش توانسته بود که ویزا بگیرد و به آمریکا بیآید حالا میخواست که
    بلافاصله یک شوهر ثروتمند آمریکایی تور کند؟ گفتم خانم جان شما حتی نمی توانید که
    در یک فروشگاه کار کنید زیرا نه زبان بلد هستید و نه میتوانید که سرپا ایستاده کار
    کنید میگفت هنرش در آشپزی است و غذاهای خوب ایرانی میتواند بپزد؟ در مدت تحصیلی ام
    در آلمان و انگلستان میدیدم که بسیار از دانشجویان ایرانی بسبب نداشتن جا و مکان و
    اینکه خانمهای مسن آلمانی و یا خانواده های آلمانی فقیر هم ترجیح میدادند اتاقشان
    را به آلمان یا حداقل به اروپایی یا آمریکایی اجاره بدهند مجیور میشدند بخاطر
    نداشتن جا از خیر تحصیل بگذرند و به ایران برگردند.

    و آنانی هم که مانده بودند با در نظر گرفتن این همه مشگلات وزرنگی و یا شاید
    کلاشی خودشان توانستند مثلا بعد از چهارده سال تحصیل یک دروه پنج ساله را تمام
    کنند. و با ز با آمدن به تهران با پر دادن اینکه مثلا دختر صاحب مرسدس بنز را گرفته
    اند خود را در لابلای مردم مثلا موفق جا بزنند.

    من که میدیدم که کشور ما برای ما هیچ امکاناتی در نظر نمیگیرد و در ایران بایست
    از سد کنکور حذفی رد شویم و در اینجا هم با گرانی و مشگل جا و مکان و مردم دست به
    گریبان باشیم و مشگل کمبود معلومات دوره دبیرستانی ما هم مشگل دیگری بودکه گریبان
    مارا میگرفت. اجاره ندادن اتاق از همه مشگلات بدتر بود. این بود که من با آن سابقه
    اروپایی فکر کردم که اگر جایی تهیه کنم که دانشجویان بتوانند ارزانتر و بهتر زندگی
    بکنند و در ضمن کارههایی هم ایجاد کنم و نیز از لحاظ درسی کمکی هم برای آنان باشم و
    راهنمایشان شوم شاید خدمتی به مردم کشورهایمان و جوانان شیفته درس خواندن کرده باشم
    منتهی این که من یک شبانه روزی دارم برای عده ای اینطور تعبیر شده بود که من
    میتوانم براحتی برای هرکسی ویزا بگیرم با وجود اینکه من نوشته بودم که من دانشگاه
    ندارم بلکه شبانه روزی مدرسه است با امکان کار و کمک درسی. ولی آنانی که در رویا
    زندگی میکردند برای خودشان تصورهایی دیگر دوخته بودند و میگفتند که شما میخواهید که
    کارگر شوند برایتان کار کنند و در عوض به آنان اتاق بدهید؟ آنانی که در کمپهای پناه
    جویان زندگی میکردند من فکر کردم همین اینکه جایی برای زندگی داشته باشند و بتوانند
    کاری هم بکنند و درسی هم بخوانند بهتر از این است که در کوچه ها ولو باشند و
    ناراحتی به خانمانی را بکشند؟ در آمریکایی که همه شاگردان حتی دبیرستانی کار میکنند
    حتی بچه های دکتر ها و مهندسان آمریکایی نمی دانم دوستان ایرانی چه برداشتی دارند
    که فکر میکنند کسی که یک شبانه روزی دارد میلیادر است و همه امکانی برایشان ایجاد
    خواهد کرد؟ نمیدانم فیلم خانه ای در شن باد را دیده اید که یک سرهنگ نیروی هوایی
    ایرانی کارگر ساختمانی است یعنی عمله؟ من بسیاری امیران ایرانی را میشناسم که
    راننده تاکسی هستند و حتی یک سرلشگر ایران کبابی داشت و با زنش کباب میپختند و یا
    دکتر فیریک ایرانی سلمانی باز کرده بود. حالا کسانی که هیچ مدرک تحصیلی بغیر شاید
    یک دیپلم دبیرستان ندارند توقع دارند که در سرزمین امکانات همه کاره و پشت میز نشین
    شوند. و کارهای کشاورزی مرغداری و پرورش آب زیان در شان آنان نیست؟ کسانی که
    میتوانند در ایران کار و خدمت و یا تحصیل کنند اشتباه است که به خارج برای خاطر
    رویاها و یا ماجراجویی بروند که همه امکانات آنطور که در رویا دیده اند نیست آمریکا
    پر از شیاد های حرفه ای که همه را لخت میکنند .

    چه قانونی و چه با بی قانونی آمریکا خر توخر عجیبی است کسی که شیاد است در پناه
    قانون است و اگر کسی چک برگشتی بکشد نه بانک آدرس و شماره تلفن اورا میدهد و نه کسی
    دیگر باید بیشتر از میلغ چک به وکیل آنهم نقد و پیش بدهی شاید بتواند چک را وصول
    کند؟ البته شرکتهای بزرگ که دارای وکیلهای خبره هستند و آن وکیلان استخدامشان هستند
    و ماهیانه حقوق میگیرند حسابشان جدا است پلیس بی خاصیت آمریکا هم همین طور اگر پشت
    تابلوی ایست کمتر از چند ثانیه بایستی فورا مثل اجل معلق سرت میریزند و میخواهند با
    دست بند ترا ببرند ولی اگر خانه ات را دزد بزند و تو حتی نام و نشان دزد را هم
    داشته باشی هیچکاری نمی کنند مگر اینکه دوربین های مدار بسته ای داشته باشی که
    بتوانند عکس دزد را به روشنی بگیرند؟ شاید از بعضی لحاظ آمریکا حتی از شرق هم خر تو
    خر تر باشد و بی تفاوتی و کشداری و پیچیده گی ها قانونی در اینجا صدها برابر شرق
    است مثلا صدها صفحه برای بیمه پر میکنی و کتابهایی بسیار باید بخوانی بعد که بیمه
    شدی و سالها پول بیمه دادی با یک بهانه جزیی بیمه ات را باطل میکنند. و رشوه خواری
    و دزدی در اینجا فرق میکنند به تو جواز کار میدهند وقتی که تمامی سرمایه ات را برای
    کار خرج کردی جوازت را باطل میکنند. اگر آشنا داشته باشی براحتی از بیمه پول وخسارت
    میگیری اگر نداشته باشی کلاهت پس معرکه است. برای شکایت از هر کسی که مبلغی بیش از
    پنج هزار دلار باشد بایست وکیل بگیری که وکلا هم پول زیادی جلو میخواهند و مثل سایر
    وکلا عملا کاری هم نمی کنند جز گرفتن حق خودشان که از پیش گرفته اند خوب به آمریکا
    خوش آمدید؟

    قویترین
    آدم جهان اون نیست که دویست و پنجاه کیلو رو یه ضرب میزنه … قویترین آدم جهان
    دختر ایرانیه که با وجود تجاوز فردی و گروهی و اسید پاشی و گشت ارشاد و مزاحم هاى خیابونی و زور
    گیری و قتل و هزار خطر دیگه هنوزم
    تو این مملکت
    درس میخونه ، ورزش میکنه ، رانندگى میکنه ، کار میکنه ، عاشق میشه ، أعتماد میکنه ،
    مادر میشه و به بچش یاد میده آدم
    باشه
    …!

  • حمید

    من درباره این مصاحبه چیزی نمیدونم، اما چند نکته هست که باید گفت:
    آقای فروزانفر با هزینه شخصی برای تحصیل به فرانسه رفته اند، و اتفاقا به خاطر مصاحبه ای که علیه رهبری  داشته اند توسط خود همین آقا مجتبی ممنوع الورود به ایران شده اند و  ۲ساله که نتونستند به ایران بیاند.
    ایشون هم الان به سختی در فرانسه زندگی میکنند، چون پولی که براشون فرستاده میشه کفاف هزینه های هنگفت زندگی تو فرانسه رو نمیده، حتی برای تامین مخارج خود علی رغم صدمه به تحصیلشون، کار  میکنند.
    و خیلی چیزهای دیگه درباره این مرد میدونم که نمیتونم بدونه اجازه خودش بگم.
    کاش یاد بگیریم که هرکی هرچی گفت رو بدون اطلاع دقیق و از روی جهل ((نشر)) نکنیم.

  • Koorosh

    من آقای فروزانفر رو می شناسم. ایشون فرد محترم و روشن فکری هستن. رفتنشون به فرانسه هم به دلیل زحمات خودشون و گرفتن بورسیه از دانشگاههای فرانسه بود. حالا هم که این قدر شجاع مصاحبه کرده و از چیزهایی حرف زده که امکان نداره اعضای دیگه ی خاندان رهبر جرات صحبت کردن در موردشون رو داشته باشن.

    تو رو خدا دست از این تندروی ها و بی دلیل و سند حرف زدن ها بر دارید. این جوری به دموکراسی نمی رسیم. هرگز نمی رسیم…

  • Betoche

    همش بلدید هارت و پورت کنید مشکل ایران شمائید که تفرقه میندازید

  • Pingback: راز بزرگ در مورد خامنه ای و دار و دسته اش – yaredabestany()