چگونه می توان زمینه ی آزادی ایران از چنگال دژخیمان را فراهم کرد؟- بخش دوّم: مبارزات منفی ۲۱

در بخش نخست دیدیم که چگونه باید خرافه زدایی کرد، خرافات را از اجتماع کم نمود، و به یک اتحاد ملی رسید. در این بخش  تکیه ما بر مبارزات منفی است که یکی از تاثیرگذار ترین و کم هزینه ترین روش های مبارزه بر علیه مزدورین حکومت اسلامی است. زمانی که ما توانایی به تصرف در آوردن خیابان ها و دفاع از خود در برابر حمله ی بسیجیان اوباش، و مزدوران خامنه ای را نداریم. در شرایطی که جنبش آزادی خواهی به علّت سودجوی برخی از افراد شناخته شده و معلوم الحال، به انحراف کشیده شده و آتش خشم مردم سرد و خاموش گشته است، ما هنوز یک امید و برگ برنده در دست داریم که می توانیم با یک اتّحاد عمومی از آن بهره بگیریم، و آن مبارزه منفی است.

این فرتوری از جشن زناشویی یک خانوداه محترم ایرانی است که در فضایی بدون آخوند برگزار می شود. راندن آخوند از هر محفل و مجلسی، مانند راندن میکرب های طاعون، وبا، و حصبه از دور و برمان است.

این فرتوری از جشن زناشویی یک خانوداه محترم ایرانی است که در فضایی بدون آخوند برگزار می شود. راندن آخوند از هر محفل و مجلسی، مانند راندن میکرب های طاعون، وبا، و حصبه از دور و برمان است.

بدبختانه، پس از این همه جنایت و غارت و تجاوزی که به دست ملایان و مزدوران شان، در این سی و دو سال انجام شده است، هنوز هم زمانی که آخوندی در محلّه اش در حال گذر از خیابان و کوچه و برزن است، هستند افراد گمراه و خردباخته و خود فروخته ای ، به آخوند تعظیم می کنند و پس از گردن کج کردن و اظهار نوکری و مخلصی خود نسبت به آخوند، از او التماس دعا از درگاه الله مدینه را هم دارند.!

هنگامی که دلیل این حرکت منزجر کننده را هم که از آن ها می پرسید، می گویند: “این آخوند مثل بقیه نیست، آخوند خوبی است، مرد شریفی است.!”
خوانندگان گرامی، مغلطه از این بزرگتر هم می شود؟. اگر کسی پدر و مادر داشته باشد و انسان خوبی باشد و ذرّه ای شرف و وجدان داشته باشد که آخوند نمی شود. اگر هم قبلا آخوند بوده، چنانچه قدری شعور و انسانیت داشته باشد، در این سی و دو سال اخیر و با دیدن این همه جنایت و کشتار ناجوانمردانه ی جوانان وطن، بی شک لباس آخوندی را از تن در می آورد و صد تکه می کند.
البته مفتخوری، و سربار جامعه بودن، بدون آن که زحمتی بکشند، به آنان اجازه نمی دهد، این پوشش جهنمی غیر ایرانی را از تن خود بیرون آرند.

نکته ی دیگری که بسیار غم انگیز و ناراحت کننده است این است که بسیاری از زنان در کوچه و خیابان محل زندگی شان تا چشم شان به آخوند محل می افتد، شروع به احوال پرسی و عرض ادب و احترام می کنند که صد البته عمل رقّت آمیز و متعفنی است.

باید از این جماعت فرهنگ باخته ی بی خرد پرسید که خانم و آقای محترمی که جلوی آخوند خم و راست می شوی، می شود برای ما توضیح دهی که بودن یا نبودن این آخوند چه تاثیری در جامعه دارد؟. بی تردید می توان گفت؛ که نبودن و نا پدید شدن این جماعت مفت خور و بی غیرت، باعث به جریان در آمدن زندگی در رگ های جامعه خواهد شد.

– حال مبارزه ی منفی بر علیه آخوند و بسیجی و مزدور باید چگونه باشد؟:
۱- به آخوند و بسیجی و مزدور، در سطح اجتماع بی محلی کنیم.
 در صورت دیدن آن ها (حتّی اگر تا دیروز سلام و احوال پرسی داشتیم) در محل زندگی مان و یا هر جای دیگر، از آن ها دوری کنیم و کوچکترین توجهی بدان ها نداشته باشیم.

بزرگترین کانون خرد زدایی و تحمیر انسان ها، مسجد است. مسجد مرکز آموزش خرافات، پلیدیها و زشتی ها، مرکز آموزش خشونت، بی رحمی، تجاوز، دروغگویی، و کلاه برداری است. محمدابن عبدالله ، مرد رند و سیاستمدار عرب، به خوبی می دانست که با ایجاد این مراکز فساد، بشریت، را به سمت قهقرا، نیستی، و نابودی می کشاند. هرگونه کمک به مسجد و شرکت در ان، خیانت و دشمنی بزرگی است به همنوعان و به طورکلی به نسل بشر.

بزرگترین کانون خرد زدایی و تحمیر انسان ها، مسجد است. مسجد مرکز آموزش خرافات، پلیدیها و زشتی ها، مرکز آموزش خشونت، بی رحمی، تجاوز، دروغگویی، و کلاه برداری است. محمدابن عبدالله ، مرد رند و سیاستمدار عرب، به خوبی می دانست که با ایجاد این مراکز فساد، بشریت، را به سمت قهقرا، نیستی، و نابودی می کشاند. هرگونه کمک به مسجد و شرکت در ان، خیانت و دشمنی بزرگی است به همنوعان و به طورکلی به نسل بشر.

با جوانان محل زندگی مان همراه شده و هنگامی که آخوند محل در راه رفتن به مسجد و یا خانه اش است، او را با صدای بلند ” هو” کرده و مسخره می کنیم.

با خانواده ی آخوند به هیچ وجه، ارتباط نداشته باشیم و به طوری برخورد کنیم که همسر و فرزندان آخوند، از وضعیت موجود شکایت و گله داشته باشند و آخوند را باعث و بانی این بی محلی ها و طرد شدن ها بدانند.
به کودکانمان بیاموزیم که چه در کوچه و چه در مدرسه و یا در هر جای دیگری، با بچّه ی آخوند دوست نشوند و از آخوند زاده ها فاصله بگیرند.

۲- طرد کردن آخوند و مزدور و بسیجی از مراسم ها و جشن ها و عزدارای هایمان؛
اگر جشنی در پیش داریم و از تمامی دوستان و همسایه ها دعوت به عمل آورده ایم، همسایه و هم محلی آخوند خود را نه تنها دعوت نمی کنیم، بلکه اصولا با او یک کلمه حرف هم نمی زنیم.

اگر مراسم مذهبی همچون افطاری های ماه رمضان و عزاداری های ماه محرم را پیش رو داریم، در هیچ کدام یک از مراسم ها از آخوند دعوت نمی کنیم و او را متوجه می سازیم که او حتّی در بین مراسم مذهبی مسلمانان هم جایی ندارد، چه برسد به مردمان ایرانی از دیگر ادیان و باور ها.
در جمع دوستان و بچه های محل، به هیچ عنوان آخوند و مزدور و بسیجی را راه نخواهیم داد و با نزدیک شدن آنان به ما، از آن ها فاصله خواهیم گرفت.

۳– نرفتن به جاهایی که احتمال حضور آخوند و پاسدار و بسیجی و مزدور وجود دارد؛
برای مدّتی، تا زمانی که این تازیان را از مملکت بیرون نرانیم، مکان هایی را که آخوند و بسیجی بدان جا رفت و آمد دارند را تحریم می کنیم. مثلا، مسجد، و حسینیه و محل  روضه خوانی نمی رویم،  و اجازه می دهیم تا آخوند و مزدور با یکدیگر تنها باشند و مردم (غریبه ها) در بین شان وجود نداشته باشند، آن ها باید ببینند که هیچ کس از تبار مردم، کنار آن ها نیستند و به قولی علی مانده و حوضش.

۴– اعتراض به آخوند و رفتار های کثیف شان در هر فرصتی که پیش میاید؛
به عنوان مثال، اگر شما یک مغازه دارید و آخوند برای خرید آب معدنی نزد شما میاید، با اینکه یخچال مغازه تان پر است از انواع و اقسام آب های معدنی، به او بگویید که ندارم و یا نمی فروشم و یا بهتر است که بگویید به تو نمی فروشم.
این یک مثال بود، شما اینگونه رفتارهای منفی و سرپیچی های مدنی را می توانید در هر فرصتی که پیش آمد، انجام دهید.

آخوند و مزدور باید بداند که با ادامه ی اعمال جنایت آمیزش، جایی در بین مردمان ندارد و حتی برای خرید مایحتاج زندگی اش هم به مشکل برخواهد خورد.
او باید بداند که خانواده اش منزلتی در جامعه ندارند و با آن ها همانند تکه هایی از آشغال و زباله برخورد می شود.

۵– تغییر در رفتارهای شخصی خودمان؛
چیزی که آخوند ها و مزدوران را تا حد مرگ شکنجه می دهد، رویکرد جوانان به فرهنگ و آیین و تاریخ ایران زمین است، برای مثال می توانیم هفته ای یک بار، در محل زندگی خودمان شاهنامه خوانی برپا کنیم و یا مثلا همه ی ما نقش هایی از فروهر و یا کوروش و یا هر نماد ملی گرایی دیگری را، بر شیشه ی ماشین هایمان بچسبانیم.

در این جا گله آخوندی گرد هم آمدند تا در یک سورچرانی و مفتخوری شرکت کنند. کاری که وظیفه و عادت هر آخوندی است. این گروه لاشخور، و میکرب های بزرگ اجتماع، سوای مکیدن خون اجتماع، و ایجاد فتنه و فساد و سودجویی از جامعه کار دیگری انجام نمی دهند. مفتخور می آیند، مفتخور بزرگ می شوند، و مفتخور می میرند.

در این جا گله آخوندی گرد هم آمدند تا در یک سورچرانی و مفتخوری شرکت کنند. کاری که وظیفه و عادت هر آخوندی است. این گروه لاشخور، و میکرب های بزرگ اجتماع، سوای مکیدن خون اجتماع، و ایجاد فتنه و فساد و سودجویی از جامعه کار دیگری انجام نمی دهند. مفتخور می آیند، مفتخور بزرگ می شوند، و مفتخور می میرند.

می توانیم با رنگ کردن دیوارهای کوچه های محل زندگی مان را که محل عبور آخوند نیز هست را به نقش های ملّی و مخصوصا فروهر و نماد های زرتشتی مزین کنیم تا تیری بر قلب آخوند زده باشیم.
تلاش کنیم در گفتارهایمان با دیگران سه اصل گفتار نیک، پندار نیک و کردار نیک را رعایت کنیم تا دیگران نیز، با توجه به اخلاق و منش زیبای نیاکان ما، به ما و مبارزات منفی ما بپیوندند.

۶– جشن گرفتن روزهای ملّی و باستانی در محل زندگی مان؛
روز تولد بابک خرمدین و دیگر اسطوره های ملی ، جشن های تیرگان و مهرگان و هر مناسبتی که کمترین ارتباطی با تاریخ و هویت ملی امان  دارد را، در محل زندگی مان و مثلا جلوی در ورودی مسجد محل جشن بگیریم، و هرکس که دلیل شادی را پبرسد، در پاسخ  بگوییم امروز، روز آرش کمانگیر است و نوشته نامه هایی را نیز آماده می کنیم که  اطلاعاتی کوتاه  درباره ی آرش در بر داشته باشد و آن ها را میان مردم بخش می کنیم.

این یک جشن بزرگ است که خانواده های محترمی در کنار هم با صداقت و درستی برگزار کرده اند، و چهره نازیبای آخوندهای مکار در آن دیده نمی شود.

این یک جشن بزرگ است که خانواده های محترمی در کنار هم با صداقت و درستی برگزار کرده اند، و چهره نازیبای آخوندهای مکار در آن دیده نمی شود.

۷– نامیدن فرزندان مان با نام های اصیل ایرانی؛
باید نام های عربی ننگینی همچون علی، حسین، حسن، زهرا، زینب و غیره را از فرهنگ و زبان خود ریشه کن کنیم و به صحراهای عربستان و عراق، پس فرستیم.
اسامی کودکان و نوزادانمان را باید از میان نام های اصیل ایرانی که با تاریخ و فرهنگ این مرز و بوم سنخیت دارند، انتخاب کنیم.
حتّی اگر نام خودمان، مثلا علی یا اصغر یا کبری و یا هر اسم نکبت بار عربی دیگری است، می توانیم نام تازه ای برای خود انتخاب کنیم و از دوستان و بستگان خویش بخواهیم که ما را با نام نیک ایرانی مان، صدا بزنند.

۸– روشنگری و صحبت از جنایات آخوند و ملا کردن در هر فرصت و مکانی که مزدور در میان مان وجود ندارد؛
با بازگو کردن حقایق تلخ این سی و دو ساله و سخن از جنایات و کشتار رژیم، خیانت و کثافت کاری های آخوند و بسیجی و مزدور گفتن، ذهن اطرافیان مان را روشن کرده و آنان را از اصل و واقعیت قضایا آگاه کنیم.

۹– بالا بردن سطح مطالعه با خواندن کتاب های مفید و معرفی کردن آنان به دیگر دوستان و آشنایان؛
فراموش نکنیم که: ” آگاهی چشم اسفندیار خودکامگان است”
ما باید تا می توانیم کتاب های مفید بخوانیم و پس از پایان آن کتاب، آن را به یکی از دوستان و نزدیکان خویش هدیه دهیم و این فرهنگ کتاب خوانی که در سطح بسیار ناراحت کننده ای قرار دارد را بالا ببریم.
اکنون به لطف اینترنت و تکنولوژی های روز، بسیاری از کتاب های ممنوعه به راحتی قابل دسترسی و خواندن می باشند، چه نیکو است اگر ما آن کتاب ها را جایی ذخیره کرده و به دیگران نیز خواندن آن کتاب ها را پیشنهاد کنیم.

این یک گردهمایی است که همه گونه افراد با هر اعتقاد و باوری در آن شرکت کرده اند، و خوشبختانه چهره نازیبای آخوندی در آن دیده نمی شود.

این یک گردهمایی است که همه گونه افراد با هر اعتقاد و باوری در آن شرکت کرده اند، و خوشبختانه چهره نازیبای آخوندی در آن دیده نمی شود.

هم میهنان گرامی، شاید این روش های مبارزاتی در نظر بسیار مضحک جلوه کنند ولی باور کنید که اینگونه مبارزات، تاثیرات به سزایی را در روح و جان مردم و مزدوران می گذارند.
مزدوران احساس تنهایی و پوچی می کنند و مردم طعم همبستگی و اتّحاد را می چشند، اینگونه مبارزات باید در هر محلّه ای به صورت جداگانه صورت بگیرد و احتیاج به همدلی و همیاری و اتحاد مردم دارد.

  • Arman Zand

    برخورد با رژیم یا یک حکومت خودمرکزبین و دیکتاتور با این روشهایی که بیان کردید میتواند امکان‌پذیر باشد ولی‌ اینجا تنها برخورد با رژیم و یا تنها صنف آخوندها نیست! سنتی‌ جا‌افتاده در فرهنگ ما ایرانیان است که ریشه در فرهنگ ما دوانده و بر اندیشه و کردار و گفتار ما تاثیر گذاشته! من نیز با شما همدیدگاه هستم، که انجام این مبارزه تنها با حرکت گروه مردم است که امکان‌پذیر میباشد ولی‌ رشد فردی و  دیدگاه هر یک از ما به همان اندازه تعیین کننده میباشد! به نظر من تا روزی که واژگانی چون، انشأ‌الله و ماشالله، ازسر زبانها نیفتاده باشد، ما هنوز راه دشواری در پیش داریم

  • Arman Zand

    برخورد با رژیم یا یک حکومت خودمرکزبین و دیکتاتور با این روشهایی که بیان کردید میتواند امکان‌پذیر باشد ولی‌ اینجا تنها برخورد با رژیم و یا تنها صنف آخوندها نیست! سنتی‌ جا‌افتاده در فرهنگ ما ایرانیان است که ریشه در فرهنگ ما دوانده و بر اندیشه و کردار و گفتار ما تاثیر گذاشته! من نیز با شما همدیدگاه هستم، که انجام این مبارزه تنها با حرکت گروه مردم است که امکان‌پذیر میباشد ولی‌ رشد فردی و  دیدگاه هر یک از ما به همان اندازه تعیین کننده میباشد! به نظر من تا روزی که واژگانی چون، انشأ‌الله و ماشالله، ازسر زبانها نیفتاده باشد، ما هنوز راه دشواری در پیش داریم

  • ناشناس

    بیماری تمامیت خواهی حسادت با سو استفاده از حربه دین و نداشتن خردشاید بسیاری از ما کم بیش به این فکر رسیده ایم که مشګل تنها از دینها و یا حتی ملتها و زبانها و یا هر رسم و رسوم دیګری نیست بلکه ریشه در خود ما دارد که بسیار خودګرا و غیر اجتماعی هستیم و تنها برای منافع شخصی خود حتی حاضریم که جان بسیاری را برباد دهیم. مثالهایی که اکنون برایتان خواهم نوشت همه از لایه های متوسط اجتماع برګرفته شده است. سعید بعد از ګرفتن فوق لیسانس چون پارتی نداشت نتوانست که استخدام وزارت آموزش پرورش شود و چون مجبور بود که کار کند دبیر یکی از مدرسه خوب ملی یا ملتی یا پولی تهران شد. چون این مدرسه خصوصی بسیاری از شاګردانش فرزندان افراد ثروتمند بودند لاجرم حقوقی که به سعید پرداخت میشد کمی بیشتر از دبیران مثلا رسمی دولتی بود. دبیران دولتی بو کشیدند و دانستند که این مدرسه مزایایی خوب دارد پس با پارتی بازی با حفظ تمامی حقوق دولتی خود خودشان را به مدرسه خصوصی که سعید در آن تدریس میکرد انداختند. آقایی که شاید فوق دیپلم بود ولی بنا به داشتن پارتی خوب دبیر رسمی شده بود بسرعت سعی کرد که دیګر دبیران خصوصی استخدام شده را کنار بزند و در عوض جایی برای فک فامیل خود دست پا نماید تا آنان هم بعنوان مامور دولتی با حفظ همه حقوق مزایای دولتی به این مدرسه منتقل شده و مزایای دیګری هم از مدرسه دریافت کنند. کم کم سعید هم جز اخراجی ها و با کلک و اینکه اولیای بچه ها از وی راضی نیستند اورا اخراج کردند. ناصر به پسر خاله خود که بهایی بود اطمینان کرد و برای اینکه برای کار به آمریکا میرفت خانه و زندګی و ماشین و وسایل خانه خود را به پسرخاله بهایی سپرد خوب قاعدتا بهایی ها با آن همه آموزه های تربیتی و مهربانی و اینکه بایست امانت دار باشند و خیانت نکنند و کسی را که به آنان اعتماد کرد غارت نفرمایند و با این مشګل که اکنون متاسفانه بهاییان در فشار و ناراحتی هستند. ناصر فکر میکردکه پسرخاله بهایی مومن و خوبست ولی پایان داستان چیزی دیګری بود منوچهر همراه با همسرش ژامک تمامی اموال ناصر را حیف میل کرده و غارت کرده بودند ماشین اورا دم درب حیاط ګذارده بودند تا بقول متوچهر بچه آنرا از بین ببرند و بعد هم شهرداری آنرا برده بود و بقیه اسباب ناصر را هم تا آنجا که میشد از آن استفاده کرده و وقتی خراب شده بود به کناری ګذارده بودند. خوب اینهم مشګل دیګری حمید قرار ګذاشت که با معلمهای مدرسه همکاری کرده و مشګلات آنان را حل کند مدیر مدرسه یکی یکی از معلم ها را دیده بود و به آنان وعده وعید داده بود تا حمید را تنها بګذارند آنان هم حمید را ول کردند و او را از کار بیرون کردند چرا که سنګ همه را به سینه میزد. و در حد وسیع تر رشوه خواری دزدی فساد و اګر کسی بخواهد خوب عمل کند مورد آزار سرزنش قرار میګیرد که دیدی فلانی همان شغل ترا داشت میلیونر شد و تو آس پاسی؟ من به کمک دوستم رفتم و او برای پس ندادن بدهی اش بمن هزارها تهمت زد و مرا به دادګاه های بادګستری کشانید و بعد هم بازپرسهای بمن چه بمن چه را بجان من انداخت اګر من به کمک او نمیرفتم و برایش بی تفاوت باقی میماندم هیچ یک از این ضررها را نمیکردم اکنون هم جوانان مارا بر ضد دین تحریک میکنند و میخواهند جنګ بین دین دار و بی دین را توسعه دهند تا اسلحه های خود مواد مخدر خود را بفروشند. نظر آنان تفرقه است بهر حسابی که باشد فرق نمیکند تا مادامیکه مردم با هم متحد نبوده و بین آنان تفرقه های مرد افکن وجود دارد مشګلی برای غارتګران بین المللی و پادوهای محلی شان وجود ندارد وای بحال زمانی که خرد سایه ګستر شده و مردم با عقل و خرد نه با جهل تعصب و تمامیت خواهی باهم روبرو شود که در آن هنګام مرګ غارتګران بین المللی و خرده پاهای محلی شان نزدیک است. این نفرت برنامه ریزی شده شاید در تمام دنیای سوم سایه ها دارد. حساب یک مشت دزد رشوه خوار ایرانی یا پاکستانی زا از حساب ملت هایمان جدا سازیم ما همه یک ملت هستیم که اسیر جهل تمامیت خواهی و فساد شده ایمزنده باد کشور زیبای ما سرزمین خورشید زیبا خراسان و آریانا اتحاد تنها راه نجات همه ملت های در بند است نه تفرقهنفرت فراافکنی بین ملتهای ما و تفرقه تنها به رونق دکان شیادان و اربابان آنان کمک میکندحساب یک مشت وابسته دزد خاین و غارتګر و تمامیت خواه را به حساب ملتهای دربند ننویسید که این به نفع غارتګران بین المللی و همدستان محلی شان استاکنون سیستم هدایت کننده دنیا تنها درفکر منافع شخصی خودشان هستند و آنان حتی طبقه متوسط کشورهای خودشان را هم میکوبند تا فقیر شده در اطاعت کامل آنان باشند و در این راستا آنان تفرقه افکنی نفرت فرا افکنی را مرتب توسعه میدهند و اګر نګاه کنید و روزنامه ها را بخوانید متوجه خواهید شد که یک برنامه وسیع چیده شده تا بین مردم جنګ و قتل غارت را باب کنند ببنید که به دست مردم ما تفنګ دادند تا برای منافع آنان بجنګند و کمونیست ها را نابود سازند بعد از نابودی آنان چه شد؟ برادران ما که کاری جز تفنګ کاری یا نګرفته بودند این بار بجان هم افتادند و همدیګر را بخاک خون کشیدند. دیوانه ګان ثروت شهرت شهوت و مال با در دست تفنګ و قدرت بجان مردم مظلوم ما افتادند. اګر ما بر مشګل بیخردی و نا آګاهی و بی دانشی و تمامیت خواهی چیره شویم مشګل های دیګر حل خواهند شد.

  • Sahameddin9

    بیماری تمامیت خواهی حسادت با سو استفاده از حربه دین و نداشتن خردشاید بسیاری از ما کم بیش به این فکر رسیده ایم که مشګل تنها از دینها و یا حتی ملتها و زبانها و یا هر رسم و رسوم دیګری نیست بلکه ریشه در خود ما دارد که بسیار خودګرا و غیر اجتماعی هستیم و تنها برای منافع شخصی خود حتی حاضریم که جان بسیاری را برباد دهیم. مثالهایی که اکنون برایتان خواهم نوشت همه از لایه های متوسط اجتماع برګرفته شده است. سعید بعد از ګرفتن فوق لیسانس چون پارتی نداشت نتوانست که استخدام وزارت آموزش پرورش شود و چون مجبور بود که کار کند دبیر یکی از مدرسه خوب ملی یا ملتی یا پولی تهران شد. چون این مدرسه خصوصی بسیاری از شاګردانش فرزندان افراد ثروتمند بودند لاجرم حقوقی که به سعید پرداخت میشد کمی بیشتر از دبیران مثلا رسمی دولتی بود. دبیران دولتی بو کشیدند و دانستند که این مدرسه مزایایی خوب دارد پس با پارتی بازی با حفظ تمامی حقوق دولتی خود خودشان را به مدرسه خصوصی که سعید در آن تدریس میکرد انداختند. آقایی که شاید فوق دیپلم بود ولی بنا به داشتن پارتی خوب دبیر رسمی شده بود بسرعت سعی کرد که دیګر دبیران خصوصی استخدام شده را کنار بزند و در عوض جایی برای فک فامیل خود دست پا نماید تا آنان هم بعنوان مامور دولتی با حفظ همه حقوق مزایای دولتی به این مدرسه منتقل شده و مزایای دیګری هم از مدرسه دریافت کنند. کم کم سعید هم جز اخراجی ها و با کلک و اینکه اولیای بچه ها از وی راضی نیستند اورا اخراج کردند. ناصر به پسر خاله خود که بهایی بود اطمینان کرد و برای اینکه برای کار به آمریکا میرفت خانه و زندګی و ماشین و وسایل خانه خود را به پسرخاله بهایی سپرد خوب قاعدتا بهایی ها با آن همه آموزه های تربیتی و مهربانی و اینکه بایست امانت دار باشند و خیانت نکنند و کسی را که به آنان اعتماد کرد غارت نفرمایند و با این مشګل که اکنون متاسفانه بهاییان در فشار و ناراحتی هستند. ناصر فکر میکردکه پسرخاله بهایی مومن و خوبست ولی پایان داستان چیزی دیګری بود منوچهر همراه با همسرش ژامک تمامی اموال ناصر را حیف میل کرده و غارت کرده بودند ماشین اورا دم درب حیاط ګذارده بودند تا بقول متوچهر بچه آنرا از بین ببرند و بعد هم شهرداری آنرا برده بود و بقیه اسباب ناصر را هم تا آنجا که میشد از آن استفاده کرده و وقتی خراب شده بود به کناری ګذارده بودند. خوب اینهم مشګل دیګری حمید قرار ګذاشت که با معلمهای مدرسه همکاری کرده و مشګلات آنان را حل کند مدیر مدرسه یکی یکی از معلم ها را دیده بود و به آنان وعده وعید داده بود تا حمید را تنها بګذارند آنان هم حمید را ول کردند و او را از کار بیرون کردند چرا که سنګ همه را به سینه میزد. و در حد وسیع تر رشوه خواری دزدی فساد و اګر کسی بخواهد خوب عمل کند مورد آزار سرزنش قرار میګیرد که دیدی فلانی همان شغل ترا داشت میلیونر شد و تو آس پاسی؟ من به کمک دوستم رفتم و او برای پس ندادن بدهی اش بمن هزارها تهمت زد و مرا به دادګاه های بادګستری کشانید و بعد هم بازپرسهای بمن چه بمن چه را بجان من انداخت اګر من به کمک او نمیرفتم و برایش بی تفاوت باقی میماندم هیچ یک از این ضررها را نمیکردم اکنون هم جوانان مارا بر ضد دین تحریک میکنند و میخواهند جنګ بین دین دار و بی دین را توسعه دهند تا اسلحه های خود مواد مخدر خود را بفروشند. نظر آنان تفرقه است بهر حسابی که باشد فرق نمیکند تا مادامیکه مردم با هم متحد نبوده و بین آنان تفرقه های مرد افکن وجود دارد مشګلی برای غارتګران بین المللی و پادوهای محلی شان وجود ندارد وای بحال زمانی که خرد سایه ګستر شده و مردم با عقل و خرد نه با جهل تعصب و تمامیت خواهی باهم روبرو شود که در آن هنګام مرګ غارتګران بین المللی و خرده پاهای محلی شان نزدیک است. این نفرت برنامه ریزی شده شاید در تمام دنیای سوم سایه ها دارد. حساب یک مشت دزد رشوه خوار ایرانی یا پاکستانی زا از حساب ملت هایمان جدا سازیم ما همه یک ملت هستیم که اسیر جهل تمامیت خواهی و فساد شده ایمزنده باد کشور زیبای ما سرزمین خورشید زیبا خراسان و آریانا اتحاد تنها راه نجات همه ملت های در بند است نه تفرقهنفرت فراافکنی بین ملتهای ما و تفرقه تنها به رونق دکان شیادان و اربابان آنان کمک میکندحساب یک مشت وابسته دزد خاین و غارتګر و تمامیت خواه را به حساب ملتهای دربند ننویسید که این به نفع غارتګران بین المللی و همدستان محلی شان استاکنون سیستم هدایت کننده دنیا تنها درفکر منافع شخصی خودشان هستند و آنان حتی طبقه متوسط کشورهای خودشان را هم میکوبند تا فقیر شده در اطاعت کامل آنان باشند و در این راستا آنان تفرقه افکنی نفرت فرا افکنی را مرتب توسعه میدهند و اګر نګاه کنید و روزنامه ها را بخوانید متوجه خواهید شد که یک برنامه وسیع چیده شده تا بین مردم جنګ و قتل غارت را باب کنند ببنید که به دست مردم ما تفنګ دادند تا برای منافع آنان بجنګند و کمونیست ها را نابود سازند بعد از نابودی آنان چه شد؟ برادران ما که کاری جز تفنګ کاری یا نګرفته بودند این بار بجان هم افتادند و همدیګر را بخاک خون کشیدند. دیوانه ګان ثروت شهرت شهوت و مال با در دست تفنګ و قدرت بجان مردم مظلوم ما افتادند. اګر ما بر مشګل بیخردی و نا آګاهی و بی دانشی و تمامیت خواهی چیره شویم مشګل های دیګر حل خواهند شد.

  • AM

    “”می توانیم با رنگ کردن دیوارهای کوچه های محل زندگی مان را که محل عبور آخوند نیز هست را به نقش های ملّی و مخصوصا فروهر و نماد های زرتشتی مزین کنیم تا تیری بر قلب آخوند زده باشیم.””
    این اسمش مبارزه است؟
    راهکاره؟ یا فقط خالی کردن عقدست؟
    هی می گید فرهنگمون رو مرور کنیم.بهتر نیست یکم به حال بپردازیم؟(همه مون تا حد خوبی از فرهنگمون آگاهی داریم)
    من که می گم تنها راه مبارزه، آگاهی دادنه!
    با این انتقادای تند خواننده ی مخالف بیشتر حالت تدافعی می گیره.
    به نظر من اگه با سند و مدرک جلو برید جایی واسه بهونه نمی مونه.

  • AM

    “”می توانیم با رنگ کردن دیوارهای کوچه های محل زندگی مان را که محل عبور آخوند نیز هست را به نقش های ملّی و مخصوصا فروهر و نماد های زرتشتی مزین کنیم تا تیری بر قلب آخوند زده باشیم.””
    این اسمش مبارزه است؟
    راهکاره؟ یا فقط خالی کردن عقدست؟
    هی می گید فرهنگمون رو مرور کنیم.بهتر نیست یکم به حال بپردازیم؟(همه مون تا حد خوبی از فرهنگمون آگاهی داریم)
    من که می گم تنها راه مبارزه، آگاهی دادنه!
    با این انتقادای تند خواننده ی مخالف بیشتر حالت تدافعی می گیره.
    به نظر من اگه با سند و مدرک جلو برید جایی واسه بهونه نمی مونه.

  • Shayan371

    با احترام
    مطالب شما نویسنده ی گرامی بیش از آن که به ریشه ی نابسامانیها بپردازد ناشی از شدت تنفر شما از دین و مذهب و هر آنچه رنگ و بوی آن را بدهد ، است . اگر درست فهمیده باشم منظور شما این است که دین و اعتقاد یک مشت خرافات است که هر چه هست به پشیزی نمی ارزد و حضورش باعث عقب افتادن ایران و ایرانی است ! بله قبول دارم که سیستم قدرتمندی حاکم است که از نفوذ دین و بعبارت دیگر باورهای اعتقادی در قلب قشر عظیمی از ملت ، به نحو موثری سو استفاده می کند اما حذف ابزارهای سو استفاده نظیر آخوند که غالبا(نه کاملا) از علم کافی برخوردار نیستند نمی تواند مشکل را حل کند چرا که در پیش پا افتاده ترین حالت یک نوع خشونت گرایی را ترویج کرده و تقابلی را میان نسلهای مختلف موجود در کشور ما سبب میشود . این شیوه ی برخورد عمقی نیست مشکل جای دیگر است ملت ما بی تفاوت شده است نسبت به خود و نسبت به آینده . این که چرا بی تفاوت شده است  مربوط به یک یا دو دلیل خاص نیست بلکه عواملی دست به دست هم میدهد تا این بی تفاوتی راباعث شود مثلا وقتی تورم بی حساب  و کتاب بالا می رود مردم ما بجای نخریدن ، بیشتر می خرند این که چرا چنین می شود چه ربطی به آخوند دارد؟ وقتی می توان از راههای کم هزینه تر ، موثرتر و مجرب تر به نتیجه رسید  چرا تشویق کنیم به برخوردهای احساسی؟ اگر ملت ما آگاهی لازم را ندارد و اکثریت طیف مدرنی که اتفاقا هیچ نیازی نیز به آخوند نمی بینند ، از کسب آگاهی بصورتهای مختلف عاجزند و بیشتر احساسی برخورد می کنند تا عقلانی، به دین و مسجد و آخوند مربوط نیست به بی خیالی و  بی توجهی مربوط است این سرد برخوردن کرن ها و بی توجهی ها ، باید علت یابی شود وقتی مردم آگاه شدند خود می توانند اشکالات رفتاری خود را تصحیح کنند و آن وقت امثال آخوند و این سیستم فاسد حکومتی که محصول جای دیگر است و یا انواع تفکرات مسموم دیگر، نمی تواند مخل و مانع ساخت ایران و سرزمینی بر اساس  منطق و عقل و شعور شود
    هر چند هستند کسانی که دین و مسجد و آخوند در زندگی فردی و اجتماعی شان راهی ندارد ولی در اخذ یک تصمیم سرنوشت ساز عاجزند و هستند کسانی که معتقد به همان دین و مسجد و آخوند می باشند ولی عاقلانه برخورد می کنند چرا که هر چه می شنوند را باور نمی کنند و ضمن برخورداری از باورهای قلبی خود بمراتب بهتر و تاثیر گذارتر از طیفی عمل می کنند که به یکباره دستش را روی میز می کشد و هر چه هست و نیست را بر زمین می ریزد .
    اگر فیلتر و صافی ذهنمان را فعال کنیم موثرتر و عاقلانه تر تصمیم می گیریم آن وقت آخوند و غیر آخوند نمی تواند زندگی فردی و اجتماعی ما را تحت الشعاع قرار دهد.
    با تشکر 

  • Shayan371

    با احترام
    مطالب شما نویسنده ی گرامی بیش از آن که به ریشه ی نابسامانیها بپردازد ناشی از شدت تنفر شما از دین و مذهب و هر آنچه رنگ و بوی آن را بدهد ، است . اگر درست فهمیده باشم منظور شما این است که دین و اعتقاد یک مشت خرافات است که هر چه هست به پشیزی نمی ارزد و حضورش باعث عقب افتادن ایران و ایرانی است ! بله قبول دارم که سیستم قدرتمندی حاکم است که از نفوذ دین و بعبارت دیگر باورهای اعتقادی در قلب قشر عظیمی از ملت ، به نحو موثری سو استفاده می کند اما حذف ابزارهای سو استفاده نظیر آخوند که غالبا(نه کاملا) از علم کافی برخوردار نیستند نمی تواند مشکل را حل کند چرا که در پیش پا افتاده ترین حالت یک نوع خشونت گرایی را ترویج کرده و تقابلی را میان نسلهای مختلف موجود در کشور ما سبب میشود . این شیوه ی برخورد عمقی نیست مشکل جای دیگر است ملت ما بی تفاوت شده است نسبت به خود و نسبت به آینده . این که چرا بی تفاوت شده است  مربوط به یک یا دو دلیل خاص نیست بلکه عواملی دست به دست هم میدهد تا این بی تفاوتی راباعث شود مثلا وقتی تورم بی حساب  و کتاب بالا می رود مردم ما بجای نخریدن ، بیشتر می خرند این که چرا چنین می شود چه ربطی به آخوند دارد؟ وقتی می توان از راههای کم هزینه تر ، موثرتر و مجرب تر به نتیجه رسید  چرا تشویق کنیم به برخوردهای احساسی؟ اگر ملت ما آگاهی لازم را ندارد و اکثریت طیف مدرنی که اتفاقا هیچ نیازی نیز به آخوند نمی بینند ، از کسب آگاهی بصورتهای مختلف عاجزند و بیشتر احساسی برخورد می کنند تا عقلانی، به دین و مسجد و آخوند مربوط نیست به بی خیالی و  بی توجهی مربوط است این سرد برخوردن کرن ها و بی توجهی ها ، باید علت یابی شود وقتی مردم آگاه شدند خود می توانند اشکالات رفتاری خود را تصحیح کنند و آن وقت امثال آخوند و این سیستم فاسد حکومتی که محصول جای دیگر است و یا انواع تفکرات مسموم دیگر، نمی تواند مخل و مانع ساخت ایران و سرزمینی بر اساس  منطق و عقل و شعور شود
    هر چند هستند کسانی که دین و مسجد و آخوند در زندگی فردی و اجتماعی شان راهی ندارد ولی در اخذ یک تصمیم سرنوشت ساز عاجزند و هستند کسانی که معتقد به همان دین و مسجد و آخوند می باشند ولی عاقلانه برخورد می کنند چرا که هر چه می شنوند را باور نمی کنند و ضمن برخورداری از باورهای قلبی خود بمراتب بهتر و تاثیر گذارتر از طیفی عمل می کنند که به یکباره دستش را روی میز می کشد و هر چه هست و نیست را بر زمین می ریزد .
    اگر فیلتر و صافی ذهنمان را فعال کنیم موثرتر و عاقلانه تر تصمیم می گیریم آن وقت آخوند و غیر آخوند نمی تواند زندگی فردی و اجتماعی ما را تحت الشعاع قرار دهد.
    با تشکر 

  • Mamad1339

    باسلام من واقعا برای شما متاسفم .خوب بوداول دین رامی شناختی بعدش در برابرش جبهه میگرفتی: شاید بعضی اخوندها بدباشند ولی این دلیل بر بدبودن دین نیست .ایرانیها ازقدیم ازدوستداران اهل بیت پیامبر بوده وهستند وهیچ چیز وهیچکس نمیتواند انها را از هم جداکند.معمولا کسانی که می خواهند هرکاری دلشان می خواهدانجام دهند ازدین وهر چه که برایشان محدودیت ایجاد کند متنفرند.دین به انسان ارامش وهدف وشخصیت می دهد.

    • Mazdak63

      یعنی شما دین را می شناسی شما بهتر است مطالعات خودت را در مورد دین مضحک اسلام بیشتر کنی تا بفهمی که چه سمی را به خوردت داده اند که باعث عقب ماندگی ملتی شد که در همه زمینه ها در دنیا حرفی برای گفتن داشت اما اکنون چه تمام کشورهای مسلمان از بد بخت ترین و عقب مانده ترین کشورها هستند بعد شما دین را مانند یک عامل بازدارنده توصیف کردی همانند سگی که طنابش را به جایی محکم می کنند تا جایی نرود نه ما اینگونه نیستیم ما انسان هستیم و نیاز به لگام نداریم بنده خود دادار پرست هستم و هیچ اعتقادی به ادیان ندارم ولی این را هم میدانم که دروغگویی کاری است ناپسند دزدی مال مردم خوری و…. شما به جای دیانت بهتر است انسان باشی

  • Mamad1339

    باسلام من واقعا برای شما متاسفم .خوب بوداول دین رامی شناختی بعدش در برابرش جبهه میگرفتی: شاید بعضی اخوندها بدباشند ولی این دلیل بر بدبودن دین نیست .ایرانیها ازقدیم ازدوستداران اهل بیت پیامبر بوده وهستند وهیچ چیز وهیچکس نمیتواند انها را از هم جداکند.معمولا کسانی که می خواهند هرکاری دلشان می خواهدانجام دهند ازدین وهر چه که برایشان محدودیت ایجاد کند متنفرند.دین به انسان ارامش وهدف وشخصیت می دهد.

    • نادر

      .ایرانیها ازقدیم ازدوستداران اهل بیت پیامبر بوده وهستند؟ شما لطفا اول برای خودت صحبت کن و بعد هم وقت کردی تاریخ کشورت رو اگر ایرانی هستی خوب بخون.

      دین به انسان ارامش وهدف وشخصیت می دهد؟ پس چرا در تمام کشورهای مسلمان نه تنها آثاری ازارامش و هدف وشخصیت نیست و اگر هم وجود داشته از بین میبرند. شما اگر دوست دارید خودتون رو گول بزنید بفرمایید ولی بدونید که با این حرفها حق آدمهای زیر ظلم این مفت خورها رو پایمال میکنید.

  • Mehreganesabz

    دین وخرافات مذهبی باعث عقب افتادگی ایرانیان است وبس

  • Mehreganesabz

    دین وخرافات مذهبی باعث عقب افتادگی ایرانیان است وبس

  • ناصر.ن

    ادبیات شما هم دست کمی ازادبیات اخوندها ندارد.بهتر است کمی در مورد این مسئله فکر نمایید.

  • پژمان

    تلاش برای رسیدن به آزادی بایستی سمت سو داشته باشد . مردم ما مشگل آگاهی ندارند . 

  • Mazdak63

    درود به همه خردگرایان
    ای هموطن ایرانی تنها راه مبارزه بدون خون ریزی و درگیری که منجر به سرنگون شدن این ضحاکان می شود یک راه بیش نیست و ان این است که شما قرانها را سوزانده و کسی در مساجد و اجتماعات مذهبی شرکت نکند از جمله محرم رمضان صفر و دیگر مراسم عزاداری که از ۳۶۵ روز سال ۳۵۰ روز ان را شامل می شود این صفاکان برای مراسمات مذهبی چنان تیلیغات گسترده ای انجام می دهند و مردم خرد باخته را به این مراسم دعوت می کنند اما هیچ کس تا به حال از خود سوال کرده است که چرا این جلادان یک مراسم شادی هم ندارند و اگر هم مراسم جشن و شادی باشد با ان مقابله می کنند برای مثال همین جشن چهارشنبه سوری خودمان که همه شاهد ان بودید که چه تدابیر امنیتی صورت دادند که مبادا جوانان ما حتی برای یک لحظه شاد نباشند چرا ما نباید شاد باشیم کجای دنیا سرزمینش مانند ایران اهوراییی ما بهت زده و ماتم زده است این کثافتان سرزمین اهورایی ما را تبدیل به یک مسجد بزرگ کرد ه اند ای ایرانی خردت کجا رفته اندکی با خود تامل کن چرا عده ای از شما اب به اسیاب این ناکسان می ریزید اصلا همین سگ عرب که در کربلا به درک واصل شد و شما به خاطر ان بر سر و صورت می زنید می دانی که به خاطر چه بوده نمی دانی 

    • Amirkhan

       انسان خرد گرا قرآن راآتش نمی زند تا احساسات عدّه ای را تحریک زده باشدوباعث خونریزی وخشونتهای بیجاگردد، بلکه آگاهی را بیشتررایج می کند تا مردم خودشان بسراغ کتابهای سودمند بروند وقرآن را تقدّس زدائی کنند۰

      • Mazdak63

        به یزدان که گر ما خرد داشتیم کجا اینچنین ما سر انجام بد داشتیم دوست عزیز اینجا افغانستان نیست که مردمش به جان هم بیفتند و همدیگر را تکه پاره کنند اینجا ایران است و مردم ما خیلی با فهم و شعور تر از سایر مردم کشورهای دیگر هستند 

  • Desbiliun

    و بهلول را گفتند که فرق « کهنه کودک » و « عمّامه » در چیست؟ گفت در اصلشان فرقی نیست.

    کهنه را در « زیر » گه گذارند، و عمّامه را « روی » گه.

    • Erfanhemati14570

      خاک برسرتون بااین سایتتون شماها یک مشت کافرید وبس.یاحق منافقین را ریشه کن کن