خلیج کنونی فارس که نام اصلی آن دریای پارس است، و بیشتر آب های جنوب تا ناحیه آن سوی تنگه هرمز را تشکیل می دهد، از دیر باز، یعنی از بیش از چند هزار سال پیش بدین نام شناخته شده، و در بسیاری از اسناد تاریخی جهان به ثبت رسیده است. زمانی که تازیان در بیابان های عربستان با شترهای خود سرگرم کار و تجارت بودند، این گذرگاه آبی و کناره های آن یادآور ایران، کشور بزرگ و متمدن آن روز بود. در نوشته های تاریخ نویسان یونان، رومان ها، هندیان، و اروپاییان، و در همه اسناد بین المللی، این شاهراه آبی، نام زیبای پارس را به دنبال داشت.
تاریخچه نامیدن خلیج فارس– از دیرترین زمان و تاریخ ثبت شده، این این شاخاب و یا شاهراه آبی در کتیبه های آشوری به نام نارمَرتو (narmarratu) نوشته شده است. داریوش بزرگ در ۵ سده پیش از زایش مسیح، آن را “Draya; tya; haca; parsa: Aitiy” به معنای « دریای پارس»، و یا «دریایی که از سرزمین پارس می گذرد»، نامید. در یک سده پیش از زایش مسیح،کواینتوس کرتیوس روفوس، Quintus Curtius Rufus، تاریخ نگار رومن ها, آن را دریای پارس نامید(۳). در دوران آغاز اسلام، دوران ۴ خلیفه اسلامی، و دوران پس از آن نیز همواره به نام خلیج فارس نامیده می شد.
شماره اطلس، نقشه، کتاب، گزارش، پایان نامه، قرارداد، و هرگونه اطلاعات دریانوردی، سیاسی، و تجارتی از گذشته تاکنون بسیار زیاد است که در عموم آنها همواره نام خلیج فارس و یا معادل آن را به چاپ رسانده، و نوشته اند که به کوتاه بدین گونه اند:
(۱)- اطلس نقشه های تاریخی عراق، خلیج، چاپ شارجه، دولت کویت، و صدها نقشه های تاریخی و تصویری از طرف کشورهای عربی و دولت های اروپایی،
(۲)- در همه نقشه ها و راهنماهای آبی، کشورهای گوناگون از گذشته تا کنون، این شاهراه آبی را به نام خلیج پارس، دریای پارس، بحرالفرس و مانند آن نوشته شده است.
(۳)- رساله ها، دانشنامه ها، گزارش ها، کتاب ها، و اسناد بسیار زیادی در کتابخانه ها، دستگاههای اداری ودولتی کشورهای گوناگون وجود دارد که بازهم همگی آنان، شاخاب پارس را خلیج فارس، و یا معادل آن نوشته اند.
(۴)- در کتابخانه کنگره آمریکا و کتابخانه های نیویورک، بریتانیا- روسیه و هند، و کشورهایی اروپایی، نقشه های تاریخی با نام خلیج فارس وجود دارد و نگهداری می شود.
در کتابخانه ملی بریتانیا (لندن) ، کتابخانه و اسناد وزارت امور هند (لندن)، مرکز اسناد عمومی لندن و کتابخانه دانشکده مطالعات خاورشناسی لندن بیشتر از ۳۰۰ نقشه در بر دارنده نام خلیج فارس وجود دارد در *بسیاری از موزه ها ،کتابخانه ها و حتی هتلها و یا آرشیو های خصوصی چه در کشور های عربی مانند مصر و چه کشور های غیر عربی صدها نقشه تاریخی با نام خلیج فارس وجود دارد (۲).
خوشبختانه شماری از علاقمندان، اندیشمندان، و میهن دوستان بزرگوار و محترم میهنمان با دلبستگی و عشقی سرشار، همه این اطلاعات را به مرور زمان گردآوری نموده و در کتاب ها، دانشنامه ها، و رساله ها نوشته و به چاپ رسانده اند. اندکی از آن همه دریای دانستنی ها، اندکی در ویکپدیا به چاپ رسیده و در اختیار کسانی است که به اینترنت دسترسی دارند.
با آن که دهها هزار اطلس، نقشه، دانشنامه و مدارک دیگر در سراسر جهان وجود دارد که دال بر شناسایی خلیج فارس از سوی جامعه بین المللی است، ولیکن همه آنها نمی تواند تضمینی برای جاودانی این نام برگزیده، و جایگزینی آن به نام تازی و یا هرقوم دیگری نشود. تا آنجا که باسرمایه گذاری بسیار زیاد امارات و عرب های دیگر در گوگل، و حاتم بخشی آنان به کشورهای اروپایی، هم اکنون گوگل نام خیلج فارس را به کلی از صفحات خود زدوده است.
نگارنده بر این باوراست که تنها چهار عامل زیر می تواند نگهبان و حافظ حقوق ملی و تاریخی ایران بر این شاهراه آبی باشد:
۱- باید آنچنان که هم میهنان علاقمند زیادی بارها پیشنهاد کرده اند، روزی را به نام خلیج فارس انتخاب و همگان در این روز به عنوان یک روز ملی فعال و کوشاباشند.
۲- استان هرمزگان که در گدشته نام فارس را به دنبال داشته است، به نام استان دریای پارس، یا خلیج فارس، یا استان ساحلی فارس و چیزی مانند آن که دنباله و امتداد خلیج فارس باشد، تغییر یافته، و استان فارس کنونی به نامی مشابه چون استان پارس، استان پارسه (به نام پایتخت دوران پیش از اسلام) تغییر نام دهد.
۲- دولت باید و وظیفه دارد که در گسترش آبادانی منطقه ساحلی خلیج فارس هرچه زودتر و هرچه بیشتر بکوشد و این منطقه را چنان آباد و پرزرق و برق و چشم و چراغ مملکت سازد تا هر ایرانی به وجود آن افتخار کند، و در نگهداری و پاسبانی آن کوشا و دلسوز باشد. همچنین باید از راهنمایی و کمک افراد اندیشمند و کاردان که در این زمینه آگاهی و دانش کافی دارند، اعم از درون و یا بیرون از ایران کمک بگیرد و توصیه های آنان را به کار برد. بسیار خطرناک است که رژیم با تعصب کورکورانه و مذهبی خود کارشناسان بزرگ ایرانی را در جهان نادیده بگیرد، و بخواهد این سیاست و کار بزرگ را به دست یک مشت ناآگاه سپاهی و یا بسیجی بسپارد.
۳- مردمی غیور و بی پروا وجود دارند که همگی هم صدا در برابر طمع و فرصت طلبی اعراب و یا هرسودجوی دیگر ایستادگی کنند، و حاضر به هیچگونه کوتاه آمدن و تسلیم نشدن نباشند. بدبختانه می بینیم که مردم ما آن حمیت و دلبستگی را ندارند و از خود غیرت و شهامت نشان نمی دهند که با اعتراض، اعتصاب، و تلاش های خود، از منافع ملی ما دفاع کنند. در تاریخ می بینیم که در همه شکست ها، علاوه بر ضعف و سستی حکومت و مردم، عده ای از به اصطلاح هم میهنانمان نیز خیانت کرده و به نفع دشمنان کار کردند.
۴- حکومت و دولت کشور نخست پای بند و علاقمند به میهن، و از سوی دیگر، قدرتمند و آگاه باشد که بتواند از حقوق مردم و منافع ملی دفاع کند. شوربختانه، در شرایط کنونی رژیم حاکم بر ایران، آنچنان ضعیف و کاغذی است که در برابر هر نیرویی نا توان و زمین گیر است. از سوی دیگر، با از میان بردن ثروت و سرمایه های کشور و به زندان انداختن و شکنجه دادن مردم، می کوشدد تا تنها حکومت خود را نگه دارد. در حقیقت چهار دستی به کلاه خود چسبیده که آن را باد نبرد.
۵- روابط سیاسی و فرهنگی رژیم حاکم بر سرنوشت مردم، با دیگر کشورها و مردمان دیگر جهان آن چنان باشد که در شرایط سخت و جدال بین المللی همراه و حمایت کننده آن کشور باشند. چنین جریانی در برابر ایران دیده و مشاهده نمی شود. زیرا رابطه رژیم اسلامی با عموم کشورهای بزرگ جهان تیره و تار است. کارهای تروریستی و فرستادن گروههای تروریست به کشورهای گوناگون، ، دشنام دادن، پخش اخبار دروغین از رسانه ها، عموم کشورهای جهان را بر ضد این رژیم، و حامی و پشتیبان عرب های مخالف ایران قرار داده است.
عامل مهمتری که پایه های ملی و تاریخی کشور ما را به لرزه در آورده و بیم آن می رود که بازهم کشورهای سلطه گر تصمیم به جدایی بخشی از خاک ما بگیرند آنست که از سه دهه پیش تا کنون، رژیم های عربی کناره خلیج فارس سرمایه ملی و درآمدهای نفت را نخست صرف آبادانی و پیشرفت کشور نمودند، و دیگر این که رژیمی مانند امارات با سرمایه گذاری زیاد سهم بزرگی از گوگل را خریده و بر سرنوشت آن دخالت دارند. تا جایی که توانستند در گوگل و همه انتشارات، نام خلیج فارس را بردارند و یا به جای آن خلیج دروغین عربی بنویسند. زیرا قدرت و نفوذ هر کشور به ویژه در جهان امروز پول و ثروت است که بر شعور و خرد و درک انسان ها حکومت می کند.
و اما، رژیم اسلامی چه کرد؟: این رژیم تنها برای بقای خود نآگاهانه و ناشیانه همه بیت المال را به روش های زیر از میان برد و مملکت را خاکستر نشین نمود:
الف- میلیون ها دلار درآمد نفت را میان حزب الله لبنان و فلسطینی ها که هرگز پشتیبان ایران نبوده اند، و یا کشورهای آفریقاعع، و آمریکای لاتین پخش و توزیع کرد که پشتیبان او باشند ، آنان هرگز نخواهند بود، و به ریش آنان می خندند.
ب- پول های هنگفتی میان لات ها، و قداره کشان میدان های جنوب تهران، و یا میان جوانان خرافاتی ناآگاه و بی دانش پخش کردند که نگهبان آنان باشند.
ج- مقدار عظیمی از این سرمایه ملی را صرف ساختن بمب اتمی کردند که به خیال خود از یک سوی، مردم ایران را به گمراهی کشیده، و ایران را کشوری مقتدر و پرقدرت نشان دهند، و از سوی دیگر، در برابر کشورهای عربی ظاهراً ایستادگی کنند.
د- دیگر این که میلیون ها دلار سرمایه مملکت را میان خود قسمت کرده و هرکدام در بانک های خارجی برای آینده خود و نسل های آینده اشان پس انداز کردند.
به طور کوتاه می توان گفت که : به باد دادن بیت المال و سرمایه ملی به روش های گوناگون، کوتاه آمدن و خودباختگی در برابر عرب های خلیج فارس، و کینه توزی و دشمنی باعربستان، دشمنی و دشنام دادن به کشورهای غربی، و انجام کارهای تروریستی در جهان، موجب گردیده که ما در برابر دیگران ناتوان بمانیم و کشورهای جهان به پشتیبانی و حمایت اعراب دشمنان ما باشند. پیامد این همه ندانم کاری و بی توجهی به سرنوشت مملکت، موجب تاخت و تاز دیگران، و سرانجام تجزیه و ازدست دادن بخش هایی از کشور خواهد شد.
آیا به نظر شما خوانندگان گرامی این عوامل کافی نیست که عرب ها بخواهند نام خلیج فارس را عوض کنند، و یا امارات یک کشور بی بنیاد و بی شناسنامه بخواهد جزایر سه گانه ایران را از ما بگیرد؟. آیا ما چنین ملت درمانده و ناتوانیم که نمی توانیم از پس این رژیم ضد ایرانی برآمده و پدافند و مدافع کشور خود باشیم؟. آیا ما تا این اندازه خود باخته و بی تفاوتیم که این همه مصیبت، خواری، و سر شکستگی را می بینیم و شاهد آنیم و بازهم از خود واکنشی نشان نمی دهیم؟. ما که در حیرت و شگفت زده ایم، شما هم میهن گرامی چه طور؟.
آیا به خاک و خون کشاندن دختران، و پسران، زنان، و مردان کشورمان، و یا زیر شکنجه جان دادن، و به دار کشیدن آنان که همه این جانبازیها برای نجات و سربلندی کشور بوده است، به ما توان و نیرو نمی دهد تا پاسخگوی نیازهای میهنمان باشیم و بتوانیم مزدوران و خائنان ضد ایرانی را از کشور بیرون رانیم؟.
هنگامی که شاهزاده جوان و خردمند کشورمان زنده یاد شاهپور علیرضا شرایط سخت سیاسی و اسفناک حاکم بر ایران را نمی تواند پذیرا باشد، در نتیجه از جان خود دست می کشد و می خواهد تا خاکسترش بر روی دریای خزر پاشیده شود، آیا ما می توانیم آرام بگیریم و اشغال کشورمان را به دست تازی ها بپذیریم، و در برابر طمع و فرصت طلبی اعراب بی مقدار و تازه به دوران رسیده ساکت بمانیم؟!.
بدبختی اینجاست که ما از یک سوی گفتار رژیم تازی زاده ای شده ایم، که نام همه خیابان ها، کوچه ها، راهها، آموزشگاهها، دانشگاهها، بیمارستانها و همه مکان های ما را به با نام های مردگان و متجاوزین تازی به این کشور عوض کرده، و از سوی دیگر، کشورمان را سراسر به مسجد و امام زاده، تبدیل نموده، و بازهم نام مردگان تازی را بر آنها گذاشته است.
بنابراین، جنگ همگانی و دفاعی ملی ما دوبخش است: یکی مبارزه با تازیان حاکم بر کشور، و دیگری دفاع و روبرو شدن با اعراب طمع کار و متجاوز به خاک و تاریخ این کشور. آیا ما لیاقت و کنش آن را داریم تا بر دشمنان درون و برون مرزی پیروز شویم؟. پاسخ اینست که یک اتحاد و همبستگی همگانی نیاز است تا بتوانیم بر هردو دشمن پیروز شویم.
نکته پایانی این که نگارنده سالیانی پیش بر حسب اتفاق با یکی از این هواپیماهای عربی مسافرت کردم. همین که متوجه شدم در منطقه خلیج فارس روی تلویزیون به جای خلیج فارس نام جعلی خلیج ع- ر-ب-ی را می نویسد، هرگز دوباره با شرکت های عربی مسافرت نکردم. آیا هم میهنان ما توجه می کنند تا به خاطر میهن از دست رفته و تسلط باردیگر تازیان بر ایران، از مسافرت با هواپیماهای عربی خودداری کنند؟. امیدوارم در ما آن اندازه غیرت، میهن دوستی و شرافت ملی وجود داشته باشد تا این عرب ها را بیگانه بدانیم و این چنین خفت و خواری را پذیرا نباشیم.
(۱) – http://fa.wikipedia.org/wiki/خلیج_فارس
(۲) - http://fa.wikipedia.org/wiki/خلیج_فارس#cite_note-14
(۳) – http://en.wikipedia.org/wiki/Persian_Gulf#cite_note-11