انقلاب سال ۱۳۵۷ از کف ما در رفت و آخوند خور شد. از آن زمان مردم ایران به روش های گوناگونی تلاش کردند تا کشورمان که گوشت قربانی نصیب روباه شده بود، از چنگ آنان برهاند. یک بار دلاوران پادگان نوژه به تکاپو آمدند تا طعمه را از چنگ روباه و کفتارهای حاکم بر کشورمان در آورند، ولی کاری به جایی نبردند و خود طعمه آنان شدند.
بار دیگر هخا به میدان آمد، بساط طلسم و جادویی خود را برای به دام انداختن روباه و کفتارهای یورش گر بر کشورمان پهن کرد، عده ای خوش خیال و خوش باور را با پوششی سپید، و گل به سینه روانه پیاده روها نمود، لبخندها رد و بدل شد، ولی نه کفتار و نه روباهها از چراگاه به بیرون رانده نشد.
سپس، نوبت انقلابیون « ماهستیم» رسید، نانوایی ها به اشغال در آمد. شعارهای انقلابی « ما نان می خواهیم»، دکان سنگکی ها را به لرزه در آورد، ولی نه شغال از رو رفت، و نه کفتار از روی پیکر پاره پاره وطن، خود را به کناری کشید.
آنگاه، سید صحرای کربلا، نواده ای از نسل آخوند و بلاد عرب، ملا میرحسین موسوی از سر تا پا و از کلاه تا کفش ها، غرق در پوشش سبز، برای نجات اسلام عزیز و زنده کردن دوران طلایی خمینی کبیر، و خمینی مردم شکن، قیام و پا در رکاب نمود. به ناگاه از هخا گرفته، تا نان سنگکی ها، با این ذریه اولاد پیامبر، بیعت نمودند. و با آن که این بزرگوار همچنان در بیت خود در زیر تصویر پر برکت امام امت به استراحت و دعا و ذکر اقدامات پیامبرگونه آن بزرگوار می پرداخت، جوانان جان بر کف کوچه و بازار بیکار ننشسته، و خیابان ها را در نوردیدند.
در این حال، روباه بزرگ و کفتاران همیشه در حال چریدن، بیکار ننشسته، جوانان را به مسلخ گاه و ذریه زهرا، ملا میرحسین را به مقر خلافت خود فرستادند. نتیجه آن که دوران شکوفایی امام امت نا تمام ماند. در این باره امام خامنه ای کبیر، جانشین و معاون بر حق امام زمان، که هنوز با ظهور آن حضرت روی خوش نشان نمی دهند، دلیل های الله پسندانه خوبی برای اقدامات خود دارند. این عالم عالیقدر و دانشمند بی نظیر که هرشب با امام زمان آبگوشت می خورند مدعی هستند که:
۱- اقدامات آدم کشی و تجاوز و زورگویی ایشان در پناه پشتیبانان دولت های اسلام پناهی چون روسیه و چین، بسی بهتر و پیشرفته تر از امام خمینی است.
۲- امام خمینی نتوانستند از راه کربلا و سوریه به قدس دست یابند و نماز قضای خود را در مسجد الاقصی به جای آورند، ولی امام خامنه ای با بهم زدن نظم و آرامش سوریه، عراق، بحرین، و افغانستان منطقه را کاملاً به نبرد اسلامی دوران پیامبر بزرگوار در آورده، تا جایی که آب خوش از گلوی کسی پایین نمی رود.
دیگر این که این سید بزرگوار، پس از گفتگو با ولید معلم وزیر امور خارجه سوریه موافقت فرمودند تا با همکاری یکدیگر پس از قتل عام ملت مزدور و غیر اسلامی سوریه، در پشت سر عالم بزرگ اسلام، بشارالاسد، به نماز جماعت پردازند. آنگاه، به کمک یکدیگر اسرائیل غاصب رابنا به فتوای خمینی ملت شکن، به دریا ریخته، و نماز جماعت دیگری در پایان ماه مبارک رمضان در مسجد الاقصی بر پا کنند.
۳- رسالت اسلامی و دادگستری این سید خراسانی هم اکنون در سطح جهان از هند، تایلند، گرجستان، گرفته تا آرژانتین و دیگر بلاد کفر همچنان ادامه دارد.
و آنگاه، انقلاب مرغ آغاز شد–
هنگامی که ملت همیشه تسلیم و بره نشان که به ملت نجیب نام گرفته، کشتی به گل نشسته، و بر جای مانده نمی تواند از خود خیزیشی نشان دهد و در حال چرت زدن است، آخوند شتر سوار دیروز، و امت سوار امروز، همچنان به تاخت و تاز خود ادامه می دهد. اینجاست که رگ غیرت و پرندگی مرغان همیشه در سفره، به جوش آمده و به انقلابی سازنده و سر نوشت ساز پرداخنتد. مرغان گرامی و عزیز شکم ها، که دل خونی از آخوندهای شکمباره دارند، و خود را قربانی و اسیر شکم های بی هنر پیچ پیچ آخوند می دانند، برآمدند تا با اعتصاب منفی، و نبودن در سفره ها، انقلابی بزرگ بر پا کنند.
به دنبال قیام مردان و خالی کردن سفره ها، مردم نیشابور نیز به رگ غیرت آمده، به خیابان ها ریختند، و به آخوندهای شکمباره که مرغان را می بلعند و قحطی می آورند، ناسزا گفتند.
باید دانست که بزرگترین انقلاب سرنوشت ساز مرغان عزیز، خالی کردن سفره (صحنه)، و در حقیقت انقلاب منفی بود، انقلابی که ما مردم ایران هرگز نتوانستیم با خالی کردن مجالس آخوندی، رژیم را به شکست واداریم. نبودن در سفره (صحنه) موجب گردید که رژیم، شمار زیادی مرغ های مزدور و جنایتکار از کشوری مانند برزیل و دیگر کشورهای جهان به ایران آورده تا این انقلاب پرشکوه مرغان ایران را نافرجام سازد. در هر حال، درسی که مرغان به ما دادند شاید بتواند ما را در آینده از امت خردباخته اسلامی رهایی کرده، و به ملتی یک پارچه و باشکوه در آورد.