به گفته محسن رضایی، پس از سرنگونی بشاراسد نوبت رژیم ترکیه و عربستان است ۸

نگرانی محسن رضایی پادو مرکز خلافت از چیست؟

محسن رضایی، نوکر حلقه به گوش روضه خوان مسجد لولاگر، خطاب به مقامات ترکیه و عربستان می گوید:” آمریکا بعد از تسلط در منطقه با قرآن و اسلام مقابله می کند و پس از بشار اسد درصدد حذف شماست.”  نخست آن که این غلام خانه زاد ولایت وقیح رژیم کشتارگر بشار اسد را اسلامی می داند. دیگر این که می خواهد نشان دهد که  آمریکا و دولت های باختری دشمن اسلام هستند، و پس از برکنار نمودن رژیم اسلامی اسد به سراغ رژیم های اسلامی ترکیه و عربستان خواهد رفت. به راستی باید به  این بچه میدان جنوب شهر آفرین گفت که  این چنین به فکر اسلام و قرآن است!.

البته در این بیان، یک حقیقت نهفته است و آن این که محسن رضایی و ارباب او آخوند مشهدی و دیگر آخوندهای ریز و درشت وبال گردن مردم ایران، به خوبی می دانند که روزهای پایانی عمر جنایتکار دمشق نزدیک است و ریسمانی که پای او را به به پای ولی وقیح ما پیوند می دهد، خواه و ناخواه روضه خوان مشهدی رانیز به همراه یال و کوپالش به درون زباله دان تاریخ خواهد برد.

برای آن که بتوان کشوری را غارت کرد و سرمایه های مردمی را به حساب خود در بانک های خارجی پس انداز کرد، باید با رئیس دزدان خامنه ای کنار آمد و این کاری است که مزدوران رژیم مانند محسن رضایی در پیش گرفته اند.

برای آن که بتوان کشوری را غارت کرد و سرمایه های مردمی را به حساب خود در بانک های خارجی پس انداز کرد، باید با رئیس دزدان خامنه ای کنار آمد و این کاری است که مزدوران رژیم مانند محسن رضایی در پیش گرفته اند.

گویا نگرانی پادو مرکز خلافت از کم رنگ شدن اسلام است

بدیهی است اسلام و قرآن و احکام آن که موجب بریدن دست آفتابه دزد و خاکستر نشینی ملتی شده است، ولی برای آخوند مشهدی، بستگان، همدستان، هم پالکی ها، و مزدورانش با غارت و دزدی های کلان میلیون دلاری موجب موهبت و برکت بوده است.

بی تردید این پادوی مرکز خلافت نیز با شرکت داشتن در این چپاول ملی و بردن ارز به حساب های، یونیون بانک سویس، ژنو بشماره حساب بانکی ۴۴۲۷۶۰۴ مبلغ ۷۸ میلیون و دویست هزار دلار آمریکائی و در کریت بانک ژنو در سویس بشماره حساب بانکی ” ۷۹۶۷  اف آ اچ” ۵۲ میلیون و هفتصد هزار فرانک سویس.. باید همچنان حافظ و نگهبان قرآن و اسلام باشد. این گفتار نیز برای خوش آمد گویی به ارباب خود است، وگرنه خریدار دیگری ندارد.

فرزندی ایرانی تبار، از پدری مزدور و تازی تبار

فرزندان آخوندها، و سردمداران رژیم عموماً همان را هی را پیش می گیرند که پدرانشان در دزدی، غارتگری، و خیانت به کشور طی کرده اند. کمتر فرزندی دیده شده که راه خود را از خانواده اش جدا سا زد و اندکی و یا کاملن در راه مردم قرار گیرد. به عنوان نمونه، فرزندان خامنه ای مانند مجتبی و مصطفی خامنه ای مانند پدرشان آدم کش و چپاول گر کشورند. حتی دختران و بستگان دیگرش نیز در سرقت و دزدی اموال کشور راه پدر گرامی خود را پیمودند.

فرزندان رفسنجانی نیز هرکدام غارتگرانی هستند که سرمایه های ملی و مردمی را تاکنون به باد دادند. ولی در مورد محسن رضایی چپاولگر بیت المال و غلام خانه زاد روضه خوان مشهدی، فرزندش احمد رضایی برخلاف روند ضد ایرانی پدرش، به افشاگری جنایت و دزدی های رژیم، به ویژه کشتارهای خامنه ای پرداخت و سرانجام از سوی مزدوران رژیم در هتلی در دبی کشته شد.

در این ویدیو احمد رضایی از جنایت و کشتارهای خامنه ای پرده دری می کند و عملکرد رژیم اسلامی را فاش و بر ملا می سازد.

آیا بهتراز آمریکا و انگلیس برای گسترش اسلام کشوری سراغ داریم؟

گویا این بابا، محسن رضایی، مردم را احمق به شمارآورده، و یا خدای نکرده خود دارای مشکلات مغزی است!. زیرا سرتاسر این گفته، نادرست، یاوه گویی، و خوش خدمتی و چاپلوسی مزدوران رژیم را نشان می دهد. نخست آن که ما همه می دانیم مذهب شیعه و پرورش آخوند از سیاست و خواسته های چند سده دولت انگلیس است.
براین رویه، آمریکا و کشورهای باختری دیگر نیز با همه وجودشان سالیانی است که در خدمت اسلام کشتارگرند. زیرا هرکجا که خودشان نتوانند دست درازی کنند و مزاحمان سر راه خود را بردارند، بی درنگ آنان را به شمشیر اسلام واگذار می کنند. برای نمونه، انقلاب ۵۷ ایران را به کج راهی کشاندند و مملکت ما را به دست آخوند پس مانده و ارتجاعی مانند خمینی که ماهیت او برای آنان روشن، ولی برای مردم ایران ناشناخته بود سپردند.

اوباما خود در تأیید اسلام و رژیم اسلامی، نخستین سفر خارجی اش را به عربستان نمود و دست ملک عبدالله را بوسید. از زمان روی کار امدن او تا کنون شمار زیادی مسجد در آمریکا ساخته شده، و مزدوران رژیم اسلامی مانند بنیاد ایمان، سازمان نایاک، و عده ای از نمایندگان آخوندها در خدمت او و در کاخ سپید و مورد مذاکره و مشورت شخص رئیس جمهور قرار دارند.

در این تصویر، محسن رضایی (پدرناخلف)، با فرزند دلیر و ضد رژیم آخوندی خود احمد رضایی (فرزند خلف) دیده می شوند.

محسن رضایی (پدرناخلف)، و کسی که نه تنها در دزدی ها پا به پای آخوندها جلو رفته، بلکه در کارهای تروریستی بیرون کشور نیز دست داشته است . در این تصویر با فرزند دلیر و ضد رژیم آخوندی خود احمد رضایی (فرزند خلف) دیده می شوند.

در این تصویر، محسن رضایی (پدرناخلف)، با فرزند دلیر و ضد رژیم آخوندی خود احمد رضایی (فرزند خلف) دیده می شوند.

نقش اسلام گستری آمریکا و انگلیس در منطقه

این دو کشور چپاول گر، حساب شده حکومت عراق را از دست دیکتاتور لائیک به در آورده، و پس از ویرانی و غارت کشور آن را به دست یک دیکتاتور مذهبی دادند. همین روش را نخست با پرورش گروه جنایتکار القاعده و انداختن آن به جان مردم بیگناه افغانستان پیاده کردند، و آنگاه پس از تجاوز و ویرانگری آن کشور، نه تنها دست جنایتکاران القاعده را در همه زمینه ها بازگذاشتند، بلکه یکی از نیمه آخوندهای دست نشانده خود را بر سر آن کشور گماردند. کشورهای مصر، تونس، و یمن که کم و بیش دارای حکومت های لائیک و در زیر قدرت و نفوذ آنان بود، پس از خیزش مردم آن سامان، بازهم ترتیبی دادند که تنها گروههای مذهبی برسر کار آیند. چنان که خرافات گرایان مذهبی در مصر که در دوران مبارک توانایی کینه توزی و قداره کشی با مردم دیگر، به ویژه دیگر باوران آن کشور نداشتند، هم اکنون با تظاهرات گسترده خود خواهان پیاده کردن قوانین غیر انسانی شریعه بر آن کشورند.

لاشخورها، رفسنجانی، و شریک دزد و غارتگری او، محسن رضایی همچنان که به سینی غذا حمله می کنند، به دارایی و املاک مردم نیز رحم نکرده اند.

لاشخورها، رفسنجانی، و شریک دزد و غارتگری او، محسن رضایی همچنان که به سینی غذا حمله می کنند، به دارایی و املاک مردم نیز رحم نکرده اند.

هدف از اسلام گرایی آمریکا و انگلیس چیست؟

از آن چه گفته شد می توان به آسانی پی برد که به همت والای آمریکا و همکاری هم کاسه های او مانند بریتانیای کبیر، چتری از اسلام ناب محمدی برروی کشورهای خاورمیانه و دیواری از خرافات و حماقت به دورادور این کشورها به وجود آمده است. این گسترش و تبلیغ اسلام در منطقه خاورمیانه برای جلوگیری و رو در رویی با قدرت های روزافزون روسیه و چین است. تا زمانی که کشتی های غول پیکر نفت، رایگان از تنگه هرمز به آسانی گذر کنند، اسلام و قرآن عربستان سعودی و حاکمان آن بر سرجای خود خواهند بود. رژیم ترکیه هم که از زیر چتر اسلام بیرون رفته و افراد لائیک بر آن کشور حکومت می کنند.

  • Yeprem

    “رژیم ترکیه هم که از زیر چتر اسلام بیرون رفته و افراد لائیک بر آن کشور حکومت میکنند” ناقض مقاله است . زیرا حاکمیت ترکیه چه در دوران پان ترکیستی آتاتورکی و ادامه دهندگانش تا امروز همیشه حول اسلام حرکت کرده است . برای مثال در دوران حکومت ژنرالها تدریس قران در مدارس تا امروز اجباری است و دولت و حزب حاکم فعلی  هم ، در ظاهر و باطن بطور رسمی خود را اسلامگرا عنوان میکنند . 

    • با درود به شما، ما از جنایت ترک ها علیه ارامنه و آسوری ها با خبریم و به شدت به وحشی گری و خونخواری ترک ها در آن زمان اعتراض داریم. ما برای هم میهنان ارمنی و آسوری خود بهترین ها را می خواهیم و انان را از خود جدا نمی دانیم. ولی امروزه رژیم ترکیه مانند گذشته زیر دست و تحت فرمان مسلمانان کله پوک اداره نمی شود و بلکه به سوی آزادی و دموکراسی می رود- با سپاس از توجه شما- سهراب ارژنگ

  • Frahvahar

    بعد از شنیدن حرفهای پسر این رصایی «.!! من فکر میکنم که خود محسن رصایی و دوستان و  هم پالکیهایش بیشتر به بیماران روانی شبیهند که البته به بیماران روانی توحین نشود و باید مورد معالجه و مداوا  قرارشان داد.

  • Arshad

    از اون اسلامى هاست که رو به قبر کورش نماز مى خونه و آرزو ى معدوم شدن ملت ترک و عرب را دارد غافل از توطیه شوم صهیونیست و دشمن اصلى ملل منطقه که در نام اسلام با هم همراهند همچون اروپا متحد زیر نام مسیحیت(این به معنى مذهبى بودن نیست بلکه یه هویت اسمى است)این صهیونیست ٨٠ سال پیش با تاریخ سازى جعلى کوشیده عرب و ترک را دشمن و فارس را صاحب این سرزمین معرفى کند بدین ترتیب دشمنى براى تضعیف اعراب و اسلام ایجاد کند. این آقا که زاده خوزستان است براحتى چشم بر ظلم فارس در منطقه خود مى بندد و اصلاً هیچ همدردى با مردم منطقه خود نکرده که این فارس چه کرده انجا آب آشامیدنى هم در مضیقه هستند و درست چند کیلو متر انطرف در کویت بهشت منطقه است

  • Sahameddinghiassi

    حساب دولتها را از حساب ملتهایمان جدا سازید. در همه
    ملتها هم انسانهای خوب و بد فراوان هستند و از جز به کل قضاوت کردن درست نیست. در ضمن
    گول این تفرقه ها را نخورید تا همه ما بازیچه دست شیطانها نشویم. آنان با تفرقه
    ملتهای ما را از هم جدا کرده و بعد هم بما نفرت و تفرقه تزریق کرده و همان طوریکه
    میدانیدیک مشت دزد رشوه خوار و شیاد را حمایت میکنند که مارا با هم ضد بسازند.
    ورگرنه  سعدی فرماید که بنی آدم اعضای یک
    پیکرند که در آفرینش زیک گوهرند.  متاسفانه
    اکنون یک مشت انسان های خود خواه طماع و سر نشدنی در تحت حمایت شرکتهای عظیم تولید
    اسلحه و مواد مخدر و سایر مصنوعات کشورهای مارا برده و بنده خودشان کرده اند و همه
    مارا غارت علمی معنوی و مادی میکنند. دلالان و آدمکهای آنان در لباس های دیکتاتور
    مثل صدام وقذافی بجان ملت های ما افتاده اند. ما هم بجای نشان رفتن به هدف اصلی
    پادوهای آنان را نشانه میگیریم که آنان هم در زیر لوای ملت و دولت پنهان شده
    اند.  مشگل ما بیسوادی عمومی  وابستگی بی نهایت  تفرقه 
    طمع  دزدی  فساد 
    نداشتن مدیریت  غارتگری  شهوت رانی و فساد است. اینان دشمنان اصلی ما هستند.
    هرکه سرکار بیاید متاسفانه مثل قبلی ها میشود 
    که مردم باید بگویند رحمت به کفن دزد قبلی. امیر

     

    در ایران هم اگر یک افغان یا یک تبعه کشور
    افغانستان  خراسان  به یک دختر تجاوز کند آنوقت مردم بی خرد به
    خانه سایر افغانان خراسانیان بی گناه حمله کرده آنان را آزار میدهند. مواظب باشید
    که تفرقه و نفرت بین کشورهای ما و مردمان ما به نفع غارتگران بین المللی و پادوهای
    ملی محلی آنان است.  تفرقه بین شیعه  سنی  
    عرب عجم  ترک فارس   کرد ترک و… هزاره و پشتون   و… افغانی خراسانی   ایرانی 
    تورانی … و… بهایی مسلمان 
    یهودی   مسلمان و… همه ساخته دست
    استعمار و استحمار بین المللی است وگرنه یک کارگر مسلمان با یک کارگر حتی اسراییلی
    چه برخورد منافعی دارد؟  یا یک کودک
    فلسطینی با یک کودک  اسراییلی چه دشمنی
    میتواند داشته باشد.  داستانهای واقعی که
    برپایه نفرت و بی خردی نگاشته شده است مارا از این ماجری بایست باز دارد.  داستان رومو ژولیت  که فدای قربانی نفرت های کور شدند و… میلیونها
    جوان معصوم دیگر فدای همین خود خواهی ها و انحصار طلبی ها و وابستگی های غیر
    انسانی شده اند و متاسفانه هنوز هم میشوند. 
    ما نباید دین ملیت  مذهب  نژاد را وسیله اختلاف و دشمنی قرار بدهیم  معیارها بایست انسانی دوستی  فداکاری 
    عدالت  مساوات برابری  برادری و خواهری باشد.  عطار هفت شهر عشق را گشت   ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم.  چراغی که بخانه روا به مسجد بردنش حرام   است . 
    مولوی فرماید  ای بی خبران کجایید
    کجایید محبوب همین جاست بیایید بیایید.  به
    حاجیان و…شیخ مسلمان عرب  در ماشین ساخته
    شده از تلا مسافرت میفرماید و در هواپیمای ساخت از تلا  پرواز میکند و زیبا ترین دختران دنیا را در قصرساخته
    شده خود از عاج زندانی ثروت خودش میکند و آنوقت کودک عرب فلسطینی آب ندارد؟ آنوقت
    دانشجوما  از دست دادن یک زن مسلمان با یک مرد  میخواهد خودش را هلاک کند. وی چشمش را به روی
    همه مشگلات بسته و به یک دست دادن ساده خیره میشود. و برای وعده بهشت با حوریان
    بهشتی دوستان خود را هم لو میدهد و خودش هم مثلا شهید میشود.  مشگل ما در بی خردی عمومی ملی اکثر مردم
    کشورهایمان است  این دشمن اصلی است. بیخردی
     و بی دانشی و نداشتن اخلاق سلیم و عقل
    سلیم  و انسان بودن کامل؟  

  • Sahameddinghiassi

    این داستان در شصت
    سال پیش نوشته شده است و شاید مربوط به شرایط آمریکای آن زمان باشد که قانون و
    زندگی تنها مال اشرافهای بوده است. در آمریکای امروز هم طبقه متوسط و فقیر ثروت
    منفی دارند یعنی بیشتر از آنچه دارند به بانکها بدهکارند و قانون هم در اختیار ثروتمندان
    است. این داستان به شهر بلخ واقع در کشور زیبای ما افغانستان ندارد. و بیشتر به
    جامعه بیهوده آمریکا و دولت و سیستم بلند بالا و بیهوده آن مربوط میشود.

    در آمریکا دولت محلی
    اشتباه میکند و اموالت از بین میرود و به هیچ جا دستت بند نیست  چکهای برگشتی ات هیچ ارزشی ندارند. مردم مالت
    را میخورند شرکتهای بیمه غارت میکنند مهم نیست. اگر ۲۰۰۰ دلار درآمدی داری برایت
    ۴۰۰۰ دلار مخارج دست پا میکنند کشور آزادی در کانگستری است. سرمنشا همه دزدیهای
    کلان در اینجاست. کسی چهل سال کار میکند 
    سرمایه او منفی است زیرا بانکها با بهره های سنگین شرکتهای بیمه و مالیات
    هرچه داری غارت میکنند. بهرحال خواندن این داستان از زندگی مردم آمریکا خالی از
    تفریح نیست. خانواده ها در آمریکا از هم می پاشند و تنها معیار پول است وبس؟

    داستان شهر بلخ تلخ
    نمیدانم که آیا شما نام آقای پرویز خطیبی را شنیده اید یا نه او یک سری داستانهای
    فکاهی سیاسی مینوشت بنام شهر بلخ. وی مثلا آژدان شهر بلخ را به تصویر میکشید. که
    مردی سیبیلو بد اخم و احتمالا شیره ای و دست به دهان و منتظر گرفتن پول از دست مردم
    و تیغ زدن مردم میباشد. حالا مثلا اگر اکنون میبود در باره رییس جمهور شهر بلخو
    مینوشت. مردی که هیچی حالیش نیست بو گند میدهد بلد نیست که انگلیسی حرف بزند. دست
    بوس و پابوس و چاکر و غلام بالا دستی هاست . همه چیز شهر بلخو را خراب کرده است. همه
    مردم بیکار و گدا شده اند. درآمد شهر بلخ را با تریلی از شهر خارج میکنند. با دست
    بوسی هایش اجازه میگیرد که اجناس خارج از رده و مسموم را برای مردم وارد شهر بلخو
    کند. مردمان شهر اکثرا شیره ای و متعاد هستند ویا کار ندارند و بیکاره شده اند. در
    مدرسه ها فقط شکل اشیا را میکشند و نوشتن را یاد نمیدهند. مردم را خرافه پرست کرده
    است. هرکس بلند حرف بزند داروغه شهر یک گلوله به قلبش نشانه میرود . زنان و دختران
    مردم را به بهانه های پوچ میگیرند و یا آنها را میکشند و یا بی آبرو میکنند و به
    آنها تجاوز میکنند. همسایگان شهر بلخو بسیار راضی هستند و هر قرارداد ی را که
    دیکته کنند رییس جمهور بو گندو امضا میکند. مال پدرش نیست که دلش بسوزد و میگوید
    جهنم بمن چه. ضنایع شهر بلخو را داغون میکند و با وارد کردن اجناس بنجول همه صنایع
    شهر بلخو را به ورشکستگی میکشاند و مردم مجبور میشوند که در کارخانه را تخته کنند. 

      

     کک
    آقای رییس جمهور هم نمیکزد. او حتی زنان و پسران شهر بلخو را برای درآمد بیشتر به
    ثروتمندان بادیه نشین میفروشد تا آنان کنیزبرای شهوت رانی و غلام دست بسینه داشته
    باشند. به یک سری از جوانان شهر بلخو پول و عده بهشت با حوریان بکارت دار میدهد و
    به آنان قمه و تفنگ میدهد تا برادران خود را که اعتراض میکنند بکشند و کتک بزنند. آقای
    رییس جمهور نماز هم میخواند و سواد خوبی برای ترجمه ندارد. او نمیتواند حتی عربی
    که زبان مادریش هست را خوب حرف بزند. به گفته خودش مادرش حوری بهشتی بوده است و
    برای همین دور سرش یک حلقه نور همیشه وجود دارد. منتهی کسانی که به حضرت آقا ایمان
    ندارند نمیتوانند این حلقه نور را ببینند. تنها مومن ها میتوانند حلقه نور را
    ببینند. در خراب کردن کشور استادی بی همتا است. هیچ کس را قبول ندارد و میخواهد به
    تنهایی تمامی شهر را ویرانه ای کند. مردم از ترس جرات لب گشودن را ندارند. هر که
    انتقادی کند فورا کشته میشود. جوانان شهر که استخدام در نیروهای ویژه نشده اند
    برای گدایی به شهر های دیگر میروند. همه مردم را آواره کرده است. براحتی دروغ
    میگوید و براحتی زیر حرفش میزند. میگویند نمازش هیچوقت قضا نمیشود. ولی در تقیه
    کردن خیلی استاد است. میگویند قبلا رفتگر بوده است و سپوری میکرده است که ناگهان
    باز شاهی بر سرش مینشیند. مردم خیلی خوشحال بودند که آنقدر آنان ترقی کرده اند که
    یک رفتگر رییس جمهور میشود. ولی خیلی زود فهمیدند که خوبی و بدی انسان ها به فقیر
    بودن و یا نبودن آنان بستگی ندارد. شاید آن کسی که باز شاهی را چیز خور کرده است
    که روی سر رفتگر بنشیند برنامه ای داشته است. آن برنامه ویران کردن شهر بلخو بوده
    است. بیشتر مردمش فقیر شده اند. صنایع شهر از کار افتاده . ثروت شهر با تریلی ها ی
    غول پیکر از شهر خارج میشوند مکتب ها را بسته اند و یا فقط دروس چاپلوسی در آنجا
    تدریس میشود. بیشتر طبقه فقیر جوانان از بیچارگی متعاد شده اند. تعدادی از جوانان
    آواره شهر های دیگر شده اند و در آنجا به کارگری ساده مشغول شده اند. فحشا را رونق
    داده اند و از آنان مالیاتهای سنگین میگیرند تا سنگسارانشان نکنند. جوانان را طبقه
    بندی کرده اند و آنان را بجان هم میاندازند. کشور شهر بلخورا حراج کرده اند تا هر
    کسی که میخواهد دزدی و فساد کند آزاد باشد. بشرطی که حق داروغه ها را بدهد. در شهر
    بلخو دروغ گفتن و غدعه کردن و بیشرمی و بی حرمتی و ظلم هیچ عیب نیست بشرط آنکه در
    راه دین باشد و نماز آن کار خوانده شده باشد. مثلا میشود لواط کرد بشرط اینکه نماز
    لواط خوانده شده بشود. کارخانه ها بسته شده کارگران بیکار شده اند و به اعتیاد
    پناه میبرند. مکتب ها را بسته و یا خراب کرده اند و یا اجازه ورود به کسی را
    نمیدهند مبادا مردم بتوانند آ را از ب شناسایی کنند. جوانان که نه کار دارند و نه
    مکتب به دزدی و بدکاریها پرداخته اند و یا کشته شده و یا از شهر فرار کرده و یا
    متعاد شده اند. آن تعدادی هم که خواستند خوب و با انسانیت باشند به زندانها
    فرستاده میشوند. و یا به آنان تجاوز جنسی میکنند تا از رو بروند. دین مردم شهر
    شیاطین پرستی است. شیطان های ظلم کشتار و شیطان بد جنسی و دزدی و تقیه و آزار
    رسانی و کشتن بی گناهان و شیطان پول پرستی و شهوت پرستی و حیوان پرستی از بت های
    ارجمند آنان است. آنان میخواهند که همه دنیا شیطان پرست بشوند. ولی استاد های آنان
    نظری دیگر دارند آنان میخواهند سرمایه مردم کشور را به غارت ببرند و خودشان را
    برده کنند و صنایع شهر بلخو را داغون کنند تا همیشه مردم شهر به آنان محتاج باشند. 

      

     و چون این چنین
    رییس جمهوری مورد تایید آنهاست به او فحش میدهند بد میگویند ولی باز با او سر میز مذاکره
    مینشینند و او را بعنوان ریاست معظم محترم مستطاب شهر بلخو قبول دارند. زیرا هرچه
    که باو دیکته کنند او مینویسد و قبول میکند و امضا مینماید. به مردم میخواهند
    بقبولانند که عکس رییس جمهور در ماه است و او نظر کرده میباشد. قدرت شیطانی دارد. همه
    بایست از او بهراسند. به او چپ هم نگاه نکنند. مردم بایست سر اینکه چهره او را در
    ماه دیدند و یا ندیده اند با هم جنگ کنند. تمامی دانشمندان شهر بلخو جمع شده و
    روزها مباحثه علمی کرده اند که چهره او را در قرص ناقص ماه دیده اند. بعضی از
    دانشمندان شهر بلخ فتوی داده اند که چهره او را در ماه ندیده اند و برخی اصرار
    دارند که چهره او را در ماه تابان دیده اند. هم در قرص کامل و هم در قرص ناقص. علمای
    اعظم شهر بلخ روزها وهفته ها در سر این موضوع بحث و جدل کرده و کتابها مرقوم
    فرموده اند و هر کدامشان هم مقلدان بسیاری دارند. این علم عظیم آنان است که
    بتوانند و یا نتوانند ثابت کنند که چهره رییس جمهور در کره ماه قابل رویت هست و یا
    نیست. به نظر این فقها و دانشمندان این موضوع از رفتن به کره ماه هم مهم تر است که
    آیا چهره وی در ماه دیده شده است و یا دیده نشده است. قرار است یک دانشگاه بزرگ هم
    برای ادامه اینکار تاسیس کنند و بودجه خروار دلاری برایش در نظر گرفته اند و قرار
    است بهترین استادان این رشته که رویت ماه در حالت ناقص و کامل و قرص و بریده ماه
    است را با حقوق های گران استخدام کنند تا این علوم را به دانشجویان تدریس کنند. علمای
    شهر بلخو قسم خورده اند که اگر واجب شود فتوی به کشته شدن آن دانشمندانی را میدهند
    که بگویند چهره رییس را در ماه ندیده اند. استادانی که دلقک و بزمجه خود را در اثر
    تبلیغات سر سام آوری به ریاست ابدی جمهوری و موروثی نشانده اند از خوشحالی در پوست
    خود نمیگنجند که دست آموز آنان دارد کل شهر بلخو را ویرانه میکند و آشفتگی را بسر
    حد جنون میرساند. آنان ظاهرا با دست آموز خود جنگ زرگری میکنند ولی او را بعنوان
    رییس مردم میشناسند و همه پولها را در اختیار او میگذارند تا همه را به باد دهد. آنان
    میخواهند که شهر بلخو را به ماتم کده تبدیل کنند. آنچه مورد نظر استادان دلقک بوده
    است همانا تفرقه بیانداز وحکومت بکن است که آقای رییس با همه بی خردی این قسمت را
    خیلی خوب اجرا کرده است و رضایت استادان را بخود متوجه کرده است. و فکر میکند تا
    دنیا دنیا است وی رییس شهر بلخو باقی خواهد ماند. آمین.