گزارش گاردین
بنابر گزارش روزنامه گاردین دیروز سه شنبه ۲۸ آبان ۹۲، آقای روحانی رئیس جمهور برگزیده ولایت فقیه از ایران با دیوید کامرون نخست وزیر مردمی انگلیس گفتگوی تلفنی داشتند. این روزنامه گزارش می دهد که بیشتر گفتگوها در زمینه عادی شدن روابط میان دو کشور و ارتباط پیشین است. گرچه نخست وزیر انگلیس اظهار امیدواری کرد که گفتگوی انرژی هسته ای به خوبی پیش رود و به سرانجام خوب رسد، ولی به خوبی می توان پیش بینی کرد که دولت انگلیس بیشتر به دنبال داشتن رابطه سیاسی و اقتصادی با ایران و بهره برداری از خلاء سیاسی موجود میان آمریکا و ایران است.

این نقشه بخش هایی که از ایران در دوران سیاه قاجار با همکاری انگلیس و روسیه و دخالت های آخوند از ایران جدا شدند. بخش های بسیار حاصلخیز. آیا نباید به سیاست کاذب دوجانبه انگلیس- روسیه و آخوند لعنت و نفرین فرستاد؟!.
روابط سیاسی میان ایران و انگلیس
روابط میان انگلیس و ایران از چند سده پیش از دوران شاه عباس صفوی آغاز شد. این روابط که نخست عادی و دوطرفه و پایاپای بود، رفته رفته شکل نفوذ و دخالت و اثر گذاری و حتی دستور دادن و تهدید نمودن، به صورت یک طرفه و مانند دوستی گرگ و میش تغییر یافت. دوران شوم و سیاه قاجاریه بیانگر این حقیقت تلخ است که دولت انگلیس با همکاری روسیه سالیان زیادی بر سرنوشت ملت و کشورمان دخالت و حتی تسلط داشتند.
تا آنجا که می توان گفت، انگلیس و روس مانند دو تیغه قیچی در بریدن و خرد کردن ایران سهم و همکاری داشتنند. دو عهده نامه ننگین ترکمانچای و گلستان، و جدا کردن بخش بزرگی از خاک ایران، پیامد همکاری میان آن دو کشور بود. نکته دیگر، وجود، پرورش وتقویت آخوند در ایران، از سیاست های کاذب و سودجویی دولت بریتانیای کبیر بود. دزدی و غارت منابع نفتی ایران، و صدور یک جانبه بدون اطلاع مقامات ایرانی، و به کار گماردن ایرانیان مانند پادو و نوکر در صنعت نفت، همگی از سیاست های استثمارگرانه انگلیس بود.

اینهم نقشه تقسیم خاورمیانه است که حکومت باکو و مزدوران ضد ایرانی تجزیه طلب در آمریکا و اروپا به دنبال آنند. اگر آخوند فرومایه و خیانت کار مانند آخوندهای زمان فتحعلیشاه بخواهد با بی خردی به دنبال افکار ضد انسانی و شیعه گری و تروریستی خود باشد، این سرنوشت شوم آینده ایران خواهد بود. بهتر است جوانان کشور ساکت ننشینند و گرنه همیشه در غم و اندوه خواهند بود.
نفوذ و دخالت آمریکا
با ملی کردن صنعت نفت ایران به وسیله مصدق، و بیرون راندن اتباع انگلیسی که بر سرنوشت کشورمان احاطه داشتند، چراغ سبزی برای ورود آمریکا به ایران بود. چنانکه دیدیم، با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، از یک در آمریکا، و از در دیگر انگلیس رانده شده وارد ایران شدند و در مدت ۲۵ سال، از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷، این بار ایران در میان دوتیغه قیچی غارتگری و دخالت های آمریکا و انگلیس قرار گرفت.
تجاوز به سفارت آمریکا
رژیم اسلامی که بدون داشتن هرگونه برنامه اصلاحی و پیشنهادی از همان آغاز محکوم به سرنگونی و سقوط بود، مزدوران و لات های چاله میدانی خود را به اشغال سفارت آمریکا واداشت و ۵۳ دیپلمات آمریکایی را مدت ۴۴۴ به اسارت کشانید. این کار ضد انسانی و غیر دیپلماسی لکه ننگینی را در تاریخ کشورمان به یادگار گذاشت. کشوری که خود پیشاهنگ آزادی و دموکراسی در جهان بوده، هم اکنون کارش به جایی رسیده که مزدورانش از دیوار سفارتخانه ای بالا می روند، و اموال آن را غارت می کنند.

حمله به سفارت آمریکا و گروگان گیر ی دیپلمات آن کشور به مدت ۴۴۴ روز، لکه ننگی بود که بر تاریخ و مردم ایران نشست و با هیچ آبی پاک شدنی نیست. کشوری که خود پیشاهنگ آزادی و دموکراسی در جهان بوده، اکنون تحت فرمای یک مشت آخوند ضد ایرانی و بی خرد، سفارتخانه کشوری را مانند دزدان و چپاولگران به اشغال خود در آورد، و پرداخت غرامت هنگفت آن را بر شانه مردم ایران تحمیل کند. به راستی مایه شرم و ننگ هرآدمی است.
نقش تخریبی انگلیس در سیاست ایران
نقش تخریبی انگلیس در سیاست ایران را در دوران قاجاریه دیدیم. در دوران پهلوی نیز این موذیگری و دخالت های ضد ملی ایران ادامه داشت. به عنوان نمونه، گرچه رضاخان میر پنج به خواسته انگلیس ها با شرایط آن زمان کودتا کرد ولی برخلاف تصور و خواسته انگلیس، او فردی بسیا ر میهن پرست، شجاع و نترس از آب در آمد و با کارهای اصلاحی خود مملکت را به سویی می برد که دخالت انگلیس ها را بدان نیازی نبود. همین موجب گردید که رژیم استثمارگر انگلیس آن مرد آزاده و میهن دوست را از کار بر کنار و بر خلاف همه قوانین انسانی و دیپلماسی او را در جزیره موریس در آفریقای جنوبی زندانی نمودند.
همین روش موذی گری و دخالت در سیاست کشور ایران را در انقلاب ۵۷ نشان دادند. زمانی که مزدورانی چون ابوالحسن بنی صدر فرزند یک آخوند، خمینی بیکاره و سرگردان را از دروازه کویت به پاریس برد و به کمک بی بی سی لندن همه روزه برنامه هایی علیه شاه و به نفع آن آخوند ارتجاعی جل پشت پخش نمودند، در حقیقت دست دولت انگلیس در روی کار آمدن رژیم آخوندی در ایران دخالت داشت.

یک گله لات های چاقوکش بسیجی، و مزدوران گرداگرد آخوندهای جنایتکار، و عده ای خاله زنک های صیغه خانه آخوندی به حریم کشور دیگری تجاوز می کنند. آنها به هیچ اصول و شرایط مدنی و انسانی ارزشی قائل نیستند. گرد هم آمدن بسیجی، خاله زنک های خردباخته از امت اسلامی، طلبه ها و نظامیان و سپاهی با لباس شخصی که به خواست و دستور ولی وقیح آخوند جنایتکار قرن کنونی در برابر سفارت انگلیس گرد هم آمدند و به لات بازی پرداختند، مانند دزدان از دیوار سفارت بالا رفتند، دور از شأن هر انسانی با هردید سیاسی ویا هر باور مذهبی سوای اسلام است.
نکته پایانی
با اشغال سفارت آمریکا، رابطه سیاسی ایران با آن کشور کاهش یافت. ولی زمینه برای دخالت و برنامه ریزی انگلیس در ایران هم چنان باقی ماند. بالا رفتن دزدان و لات های رژیم از دیوار سفارت انگلیس، و آتش کشیدن و به غارت بردن اموال آن، رابطه سیاسی میان ایران و انگلیس را تیره و تار ساخت. ولی از آنجا که داشتن رابطه سیاسی با همه کشورها ضروری و نیاز هر کشور است، رژیم ایران به ویژه روحانیون که همیشه زیر پرو بال آن کشور زندگی کرده و خانه امیدشان انگلیس است، به این نتیجه رسیدند که داشتن ارتباط سیاسی از نگاه دولت ایران و با نگاه منافع مردم انگلیس به نفع هر دو کشور است. گفتگوی روحانی و دیوید کامرون بر این اساس بود.

اینهم آقای بنی صدر صد در صد که خمینی یک آخوند ورمالیده جل پشت را به پاریس برده و به حلق مردم ایران فرو کرد. هم اکنون نیز به کمک مزدورانی چند به دنبال برنامه چینی برای بازگشت به قدرت است. این تصویر نشان می دهد که : “عاقبت گرگ زاده گرگ شود…” بچه آخوند، بچه آخوند است و سرانجام همان روح خباثت و غارتگری و مفتخوری را دارد.