رژیم ایران و پشیمانی مردم
پس از انقلاب اسلامی مردم ما دو ضرب المثل به امثال و حکم خود افزودند:
۱)خدا بیامرزدش.(اشاره به محمد رضا شاه)
۲) خدا بیمارستان و دادگاه نصیب هیچ کس نکنه!
جدا از عامیانه بودن این سخن ، باید نیک اندیشه کرد و طنز تلخی که از آه مردم است را در هر دو مثل حلاجی نمود.مردم ایران از انقلاب و ستمی که خمینی و پاسدارها به ایشان کردند، پناه به شاه سابق می برند و بنوعی از او عذرخواهی می نمایند.دومی هم نشان می دهد که در بیمارستانها و دادگاههای ایران چه جهنمی بپاست.
شباهت بیمارستان و دادگاه در ایران
با توجه به تجربه نگارنده شباهتهایی بین دادگاه و بیمارستان در ایران وحود دارد و شاید به همین دلیل مردم نفرین و دعایشان شده است این دو مکان .
۱) در دادگاه ایران قاضی با پیش داوری و بر اساس مفروضات خود پیش از دادگاه رای خود را داده است! پزشکان بیمارستانی هم به دلیل مشغله و تجمع کاری معمولا همه بیماران را به یک چشم نگاه می کنند.
۲) در دادگاه کسی به کسی نیست و افراد نه چیزی می شنوند و نه چیزی می بینند. خبری از عدل و داد هم نیست و همه چیز به پول بستگی دارد.در بیمارستان هم اگر پول نداشته باشی فاتحه ات خوانده است.
۳) در دادگاه و بیمارستان ایران عده ای سالم و سر حال و روی پا وارد می شوند ولی پس از مدتی سر از گورستان در می آورند!
۴)داشتن پارتی و آشنا حتی یک آبدارچی می تواند سرنوشت یک پرونده را در دادگاه و سرنوشت یک بیمار را در بیمارستان عوض کند!
۵) عده زیاد کارکنان دادگاه و بیمارستان شما را گول نزند! بی توجهی به “انسان” از مهم ترین اصول در دادگاه و بیمارستان ایران است.انسانیت در دادگاه و بیمارستان ایران وجود ندارد.
۶) هر دو کثیف است و شلوغ و پر از اخم و چهره های طلب کارانه کارکنان. اما اگر بخواهد از آنها بازرسی شود ، ناگهان همه جا تمیز می شود و کارمندان خندان می شوند و گویی خودشان هم فراموش کرده اند که فلسفه دادگاه و بیمارستان “همیشه”خدمت بوده است.
البته شکی نیست که همه افراد دادگاه و یا بیمارستان اینگونه نیستند ولی کلیت قضیه همین است و بی قانونی در هردو موج می زند.
ماجرای دادگاه رامهرمز
۶۱ متر زمین مورد اختلاف و اعتراض دو طرف بوده است و این دعوا سالیان ادامه داشته است.با مراجعه به دادگاه ظاهرا حق شکّات اقامه نشده است و پس از نا امیدی شاکیان از اعاده زمین ، ایشان ویدئویی از خود بجای گذاشتند که به علل دادخواهی آنها می پردازد و سپس در اقدامی جنون آمیز به دو نفر که رای دادگاه به نفع آنها داده شده بود ، شلیک کرده و به همراه یک کارمند قوه قضائیه، به قتل رساندند. دو رهگذر هم در این بین کشته شد و ایشان به دادگاه رامهرمز رفته به آن هم شلیک کردند و سپس به نمایندگی سایپا متعلق به دو مقتول رفتند که موفق به ادامه این آشوب نشده و توسط پلیس به قتل رسیدند. این است داستان شورای مثلا حل اختلاف در ایران!
اما امروز مردم می دانند ،کسی در دعواها برنده می شود که بیشتر سبیل حضرات را چرب کند و کمابیش دادگاه ایران جز بیدادگاه نیست.فامیل بودن و داشتن پول حرف اول را در دادگاه می زند.چه بسیار سرهای بیگناه که بدار آویخته شده است ،بدون مدرک صحیح ولی بدلیل فساد قضات و نبودن هیأت منصفه براحتی و با چند میلیون پول به محکومیت افراد انجامیده است.
بیداد در ایران مردم را به جنون رسانده است
دادگاه به کنار ، اعصابها و زندگیها در ایران ویران است.مردم ما براستی بجای انتقام از منبع فقر و فلاکت خویش(خامنه ای)، از یکدیگر انتقام می گیرند.براستی ارزش ۶۱ متر زمین در رامهرمز چقدر است که ۷ انسان بابت آن باید جان بدهند و هنوز هم تهدید و ارعاب خانواده دو ضارب ادامه دارد؟. جنون را هر روز می توان در خیابانها دید. مردم را می توان از برخوردشان شناخت.
یک تصادف ساده می تواند به قتل منجر شود همانند قتل جانکاه روح الله داداشی و اعدام وحشیانه قاتل نوجوان و نادان وی . عصبانیت و تندی در مردم ایران موج می زند و این را می توان در گوشه گوشه زندگی حس کرد. تنها یک روز راه رفتن در خیابانهای تهران کافیست تا درگیری و دعوای مردم را ببینی. مردم ایران عصبانی از خامنه ای هستند ولی چون زورشان به او نمی رسد از خود انتقام می گیرند.
وضعیت رقت انگیز دادگاه و قضاوت در ایران
عدم رسیدگی به جرایم اقتصادی و کلاهبرداریها به گروه زیادی اجازه داده است علنا کلاهبردار باشند ،بی آنکه نگران محکومیت از طرف دادگاه شوند. یک جرم مالیاتی ساده در اروپا تا ۴ سال زندان دارد، در حالیکه در ایران اشخاصی هستند که کلاه سدها نفر را برداشته اند و براحتی زندگی می کنند. رشوه خواری قضات و بی سوادی آنان و بی سوادی کادر دادگاههای ایران در بیست سال گذشته مردم را بدین رهنمون کرده است که بجای مراجعه به دادگاه همانند دوران دهه ۱۳۴۰ و پیش از آن به افراد قلدر و شرخر مراجعه کنند. البته شر خرهای امروزی لوتی و لات نیستند بلکه معمولا بسیجی و یا از خانواده نزدیک به حکومتند که کسی نمی تواند بدانها اعتراض کند.
اینها بعنوان شر خر و کار چاق کن در شهرها اقدام به اعاده حق می کنند! طبیعی است که این روش نتیجه ای جز فساد و هرج و مرج بیشتر نداشته است و بیماری قضائی ایران را بیشتر هم کرده است.
قانون مدنی ایران هم کم ایراد نیست
قانون مدنی ایران که پر است از احکام اخلاق اسلامی خلاف انسانی، بخاطر رعایت اسلام تنظیم شده است. این بدان معنی است که حتی اگر مو به مو اجرا شود، اسلام را اجرا کرده اند و نه عدالت را ،و نه حقوق انسانی را!
در واقع آنچه به روشنی می توان دید ناکارامدی این قوانین غیر انسانی اسلامی است. قوانین قصاص و شلاق و اعدام که با قساوت و سنگدلی مردم ایران در حال اجراست و بیشتر مردم قشری و نا آگاه از این احکام ضد بشری حمایت می کنند؛ می گویند: آقا اگر این احکام نباشد،سنگ روی سنگ بند نمی شود و قوانین جوامع متمدن در ایران قابل اجرا نیست!.
پرسشی که می ماند این است که از این قانون اسلام که ۳۶سال اجرا کردید،آماری بدهید که نشان دهد مؤثّر بوده است و یا نه؟. البته که این قوانین به اصلاح کمکی نکرده است و آمار جرم و جنایت و زندانهای پر خود نشانه این گمانه است.
تعطیلش کنید
این دستگاه قضا که کمکی به مردم نکرده است. حق مردم را نه می تواند و نه می خواهد که پس بگیرد. دادگاههای ایران را بجای قاضی اگر یک سکه شیر و خط بگرداند حداقل ۵۰٪ احکام صحیح خواهد بود!. امروز که وضع بیش از این خراب است. این دستگاه را که هزینه سرسام آوری که بر مردم تحمیل می کند ،تعطیلش کنید! این بودجه هزار میلیاردی قوه قضائیه را جای بهتر خرج کنید! بجای قاضی از شیر و خط استفاده کنید. دست کم سکه شیر و خط دیگر رشوه نمی خواهد و نصف دفعات هم رأیش درست است!.