سرآغآز
در جهان فهم و شعور، واژه “مقدس” بی محتوا و مردود است. در چنین جوامعی تنها دانش و علم است که مورد بحث و گفتگو بوده و بدان به عنوان محک و نمونه استناد می شود. در حقیقت دانش و فنون است که به ما می آموزد و نشان می دهد چه داستان و گفته هایی درست و چه چیزهایی از دایره عقل و منطق به دور بوده و هرگونه استناد و توسل بدان ها از جمله خرافات، نادانی ها و بی خردی های انسان به شمار می آید.
امت خرافاتی بیضه پرست ایران
گرچه بسیاری از ملت های جهان هنوز هم در سده ۲۱ گرفتار و در گیر خرافاتند ولیکن سرنوشت ما با آنان چندان ارتباطی ندارد و بهتر است از جامعه خردباخته مقدس نما و مقدس پرست خود بگوییم که زندگی و هستی تک تک ما ایرانیان را دچار دستخوش و ناآرامی نموده است.

این هم گوشه دیگری از خودفروختگی بخشی از ملت ایران! برای سلامتی ابرجنایتکار جهان، گوشت قربانی پخش می کنند! چه باید گفت؟
بیگمان، ما مردم ایران را باید یکی از کم اندیش ترین و خرافاتی ترین ملت سرتاسر گیتی دانست که باعقل و منطق رابطه ای نداشته، و سرنوشت هر فرد را در دست خدای ناشناخته، قضا و قدر، و نصیب و قسمت می داند.
در چنین جامعه تکامل نیافته که هنوز هم دوران جاهلیت و بی عقلی را پشت سر می گذارد، “نطفه مقدس”، “بیضه مقدس”، “خون مقدس”، و “آرامگاه مقدس” بر زندگی روز و شب ما پنجه می افکند و عقل و خردمان را به مرخصی دراز مدت می فرستد.
از نطفه مقدس تا آرامگاه مقدس
در روزگار باستان و پیش از آن که ایران مورد هجوم و تجاوز قوم وحشی و بیابانگرد تازی قرار بگیرد، نطفه مقدس در میان نیاکان ما رل و نقش بزرگی را ایفا می نمود. تا آن جا که پسر را مانند پدر، و دختر را مانند مادر ارزیابی می نمودند. اگر شاهی می مرد و یا کشته می شد اصرار و رسم بر این بود که فرزند او ( در درجه نخست پسر) را ولو آن که دیوانه، احمق، کم یاد و هوش، و یا بی سواد باشد به جای او برگزینند.
هنگامی که به تاریخ گذشته کشورمان نگاه می کنیم بارها می بینیم که گزینش نطفه مقدس در میان خانواده، فرماندهان، رؤسای گروه و سرکرده ها نیز از اهمیت به سزایی برخوردار بوده و گهگاهی شاهانی مانند یزدگرد سوم، شاه سلطان حسین، و فتحعلیشاه قاجار برسر کار آمدند که ایران را به ویرانی کشاندند.
از چهار سده پیش تا کنون، با پیدایش و تسلط مذهب شیعه بر جان، مال، و افکار مردم ایران آرامگاه مقدس جایگزین نطفه مقدس شد. تا آن جا که گور هر تازی و یا آخوند تازی مرام در ایران از آرامگاه مشهد و قم و شیراز گرفته تا ۱۱-۱۳ هزار قبر آخوند در شهر و ده و بخش های ایران، مکانی مقدس برای امت فراموش کار و کم آگاه ایران به شمار آمد.
دکان هایی که سوداگران دین را سرمست و سرافراز نموده است. هم اکنون، آخوند حاکم بر سرنوشت ایران، از این سرمایه گذاری و تولید مکان های مقدس، از شدت شادی و خرسندی در پوست نمی گنجد و به شدت و با همه نیرو و هزینه های ملی و مردم کشورمان، از این دستاورد خود پشتیبانی و حمایت می کند.

جنایتکار بزرگ که ملتی را به ستوه آورده هم اکنون برای پروستات خود میلیون ها تومان هزینه بر پشت و گردن ملت خاکشتر نشین و کشتی بر گل نشسته ایران تحمیل شده است. به راستی باید فریاد کشید و گفت: “مرگ بر آخوند”.
پروستات و بیضه مقدس
از ۱۴ فروردین ۱۳۵۸ که امت سرگشته کشورمان به دنبال آرامگاه مقدس باخرد و اندیشیدن خود خداحافظی کرد و با تشکیل صف های طولانی تفاله های تازی مرام و دکانداران دکان ریا و تقدس را بر ملت و کشورما تحمیل نمود، رفته رفته امت در بند و ناآگاه ایران به دنبال و پشتیبانی بیضه مقدس برآمد و به تازگی نیز به افتخار پرستش و ستایش پروستات مقدس آخوند ۵ تومانی نائل گشته است. تا آن جا که مزدوران و خردباختگان مکتب آخوندی برای تندرستی و شادابی “بیضه و پروستات مقدس” ابر جنایتکار قرن کشورمان، دست به دعا برداشته و به سوگ نشسته اند.
ترفند آخوندهای شارلاتان
از ۳۵ سال پیش تا کنون، آخوند با افزودن شمار گور مردگان تازی و تازی نما در مشهد، قم، و شیراز، شمار “مکان های مقدس” خود را به ۱۱-۱۳ هزار رسانده و برای راهگشایی هر مشکل سیاسی، اقتصادی، خانوادگی و فرهنگی، امت خرد باخته و درمانده را به گور تازیان حواله داده و آنان را در مصیبت و غم بیکران خود فروگذار می کند.
تا جایی که خانواده ها، به جای مراجعه به پزشک و بیمارستان و درمان بیماران خود، دست به دامان گور مردگان تازیان و تازی نماها شده، و سرانجام تاریک و سیاهی را برای خود رقم می زنند. برای نمونه، شماری از بستگان نزدیک خود نگارنده همین روش خردباختگی را دنبال کردند و به دلیل طولانی شدن و گسترش بیماری، جان خود را از دست دادند.

رفسنجانی آخوند دلقکی که برای سوء استفاده و غارتگری خود و خانواده آش همواره یک گونی دستمال یزدی به همراه خود دارد تا بیضه ها و به تازگی پروستات آخوند مشهدی را ماساژ داده و خود را به او نزدیکتر سازد.
و اما، آخوندهای شارلاتان و حیله گر که مردم درمانده را حواله امامزاده ها می کنند، خود از بهترین تجهیزات و آخرین پدیده های پزشکی و مراقبتی اعم از مسافرت به کشورهای باختری و یا فراهم کردن آن امکانات در خود ایران، سلامت و تندرستی را برای خود به ارمغان آوردند.
و با به کار بردن آخرین تجهیزات پزشکی به عنوان نمونه پیر فرتوت و مردنی « آیت الله مهدوی کنه ای» را کماکان زنده نگاه داشته اند و یا در مورد درمان پروستات آخوند ۵ تومانی همه پزشکان و وسائل درمان در اختیار او قرار دادند. پروستاتی که در هر نقطه جهان و در هر بیمارستانی به سادگی درمان پذیر است، هم اکنون ملتی را به خاکستر نشاندند. دیری نخواهد گذشت که مزدبگیران و مزدوران حریم ولایت در وصف بیضه و پروستات این آخوند جنایتکار به چکامه سرایی و غزل سرایی پردازند.

عده ای مزدور خودفروخته و بی شرافت، برای سلامتی قاتل جوانان ایران زمین و سمبل جهالت و سیاه قلبی، بر سر و صورت کوبیده و گریه و زاری می کنند! به راستی آیا اینان بویی از انسانیت و آزادی خواهی برده اند؟!
نکته پایانی:
کشورمان از دیر زمان به کام خردباختگی “نطفه مقدس” فرورفته تا آنجا که پس از درگذشت هر شاه، انتخاب و جانشینی فرزند دیوانه و احمق او را به عنوان “نطفه مقدس” بر گزینش افرادی خردمند و با شعور ترجیح داده اند. از آغاز دوران صفویه و تحمیل مذهب شیعه که بیشتر جنبه اختراعی ایرانیان را داشت، رفته رفته “آرامگاه مقدس” جایگزین “نطفه مقدس شد و تازیان و فرزندان آنان بر جان، مال، و سرمایه های ملی ما حکومت نمودند. در غیاب و با درگذشت هرکدام از آنان، نوبت به فرزندانشان، یعنی”نطفه مقدس” آنان رسید و گورمردگان تازی “مکان های مقدسی” برای ملت ما به شمار آمد.
از ۱۴ فروردین ۵۸ که ملت چشم و گوش بسته ایران سند محکومیت و بردگی خود را امضاء نمود، ایران در زیر سلطه “بیضه مقدس”، و به تازگی “پروستات مقدس” ابرجنایتکار قرن ۲۱ کشورمان قرار گرفت. تا آنجا که خردباختگان و مزدوران مکتب ولایت در اندوه و غم بیضه و پروستات مقدس آخوند ۵ تومانی، سر به گریبان غم فرو برده و به شیون و زاری نشسته اند.