سرآغاز:
دشمنی و کینه توزی رژیم ضد انسانی ولایت فقیه با دگر اندیشان بر کسی پوشیده و پنهان نیست. هنگامی که اسلام و قرآن می گوید هرآنکس از دین اسلام بیرون رود کافر بوده خونش حلال و کشتنش واجب است، دیگر امنیت جانی، مالی، و ناموسی برای هیچ فردی سوای طرفداران و مریدان اسلام ناب محمدی به پیشوایی علی خامنه ای به جای نمی ماند.
اینجاست که رژیم ولایت فقیه به رهبری خمینی از روز نخست کمر قتل و اذیت و آزار دگراندیشان از هرگروه و هرفرقه بنیان نهاد و جانشین بر حق او علی خامنه ای نیز در این چند سده با گسترش و ساختن زندانهای بیشمار دیگر در سراسر کشور به دستگیری و شکنجه آنان پرداخت و با برپاکردن طناب های دار در زندان های گوناگون به اعدام دگر اندیشان پرداخت.
چه گروههایی بیشتر مورد ظلم و ستم بوده اند؟:
گرچه رفتار غیر انسانی رژیم با همه دگر اندیشان بوده، ولیکن می توان گفت بزرگترین ظلم و ستم و حتی جنایت رژیم غیر انسانی ولایت فقیه متوجه و به سوی هم میهنان بهایی و یهودیان بوده است. دو گروه هم میهنی که همواره سپر بلا، اتهام های دروغین و بی روا، و در نهایت گرفتار رفتار خصمانه و ددمنشانه رژیم شده و به آنان همه گونه آسیب و زیانی وارد شده است.
۱- رفتار غیر انسانی با پیروان بهایی
نه تنها رفتار رژیم، بلکه هر فرد خردباخته و خرافاتی امت اسلامی با هم میهنان بهایی همواره زشت، غیر انسانی، ضد ملی و مردمی بوده است. سابقه بهایی آزاری و عملکرد جنایت بارانه آخوندهای شیعه و پیروان آنان با هم میهنان بهایی، موضوع امروز و دیروز نبوده، بلکه به سالیانی دراز و نزدیک به دو سده پیش باز می گردد. به عنوان نمونه کشتار وحشیانه و قتل عام پیروان بهایی به دلیل سم پاشی و رجز خوانی آخوند فلسفی بود.
جنایاتی که آخوند فلسفی به بار آورد
در رمضان سال ۱۳۳۲، فلسفی جنایتکار به مدت دو هفته در مسجد شاه تهران، هرشب برای کشتن و نابودی بهایی ها به یک مشت انسان نماهای خردباخته، درس امر به معروف می داد. فلسفی پیروان بهایی را دشمن خدا و دین، دشمن خاک و مردم ایران بر شمرد، و کشتنشان را ثواب ذخیره روز آخرت نامید.
خوب، تصور می فرمایید نتیجه این زهرپاشی و دشمنی چه شد؟: نتیجه جنایتی بزرگ در ابعادی گسترده در سرتاسر ایران بود. زیرا از فردای آن روز مسلمانان مکتب آخوند که هرشب به مسجد می رفتند، و یا به وعظ و گفتار او به رادیو گوش فرا می دادند، در سراسر ایران، در گروههای ده، صد، و چند هزار نفری شبانه به خانه ، مسکن و ماوای بهاییان یورش بردند. با تیر وتبر، ساطور، چاقو و شمشیر، سنگ، و چوب به جان بهائی ها و حتی زنان و فرزندان آنان افتادند.
کارنامه سیاه رژیم اسلامی
گردانندگان رژیم اسلامی که از آخوند و شبه آخوند تشکیل شده اند، از دیر باز تاکنون به همراه پیروان خرافاتی اشان، روز و شب در پی آن بوده اندکه در گوشه وکنار کشور با هم میهنان بهایی مانند جانیان رفتار کنند.
از جمله ستم و آزار، همه گونه حمله و یورش بدانان در کوچه و خیابان، ویران و خراب کردن گورستان و قبرهای خانوادگی آنان، شبیخون زدن و حمله به خانه آنان، غارت اموال، بستن کسب و کار، جلوگیری از تحصیل فرزندان آنان، و سرانجام دستگیری، زندانی نمودن، شکنجه، تجاوز، و اعدام آنان بوده است. بنابراین، کارنامه رژیم اسلامی سیاه و آلوده به خون پیروان بهایی، یعنی فرزندان خوب ایران و دیگر دگراندیشان است.
در خواست جامعه بهایی از آخوند روحانی
جامعۀ بهائیان ایران با انتشار بیانیه ای از روحانی خواست که تخریب گورستان بهائیان در شهر شیراز را سریعاً متوقف کند. این جامعۀ در بیانیه خود افزوده است که در ده سال گذشته دست کم چهل گورستان بهائیان ایران به سرنوشتی مشابه دچار شده و همانند گورستان شیراز مقامات پس از نبش قبور باقی ماندۀ اجساد گورها را از خاک خارج و به محل ها نامعلوم منتقل کرده اند. هم میهنان ما نه تنها در زنده بودن و زندگی از شر آخوند ضد انسان و ضد ایرانی در امان نیستند، بلکه پس از مرگ نیز آرامش ندارند.
گفتار آخوند محمد موسوی بجنوردی
این آخوند به اصطلاح اصلاح طلب و عضو” مجمع روحانیون مبارز”، عضو شورای عالی قضایی جمهوری اسلامی در فاصلهی سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ و پدر همسر حسن خمینی نوه آیت الله خمینی در مصاحبه با خبر گزاری پارس با وقاحت و بیشرمی گفته است که:” …. آن کسی که با اسلام مخالف است، موضوعاً خارج است. بهایی ضد اسلام است… هیچوقت ما نمی گوییم بهایی حق تحصیل آزاد دارد، اصولن حق شهروندی هم ندارد”.
هم میهنان خردمند و با وجدان ما به خوبی می دانند که اگر کسی حق شهروندی نداشته باشد، همانا آخوند است. آخوندهای ایران عموماً افرادی جنایتکار، ضد ایرانی و ضد انسان و بیگانه پرستند که کمترین دلبستگی و علاقه به سرنوشت مردم و پیشرفت کشورمان نداشته، و همواره دنباله رو و وابسته به تازیان متجاوزی اند که کشور ما را غارت کرده و از مسیر پیشرفت و تمدن به بیراهه کشاندند.
ایرانیان فرهیخته و خردمند به خوبی می دانند که هم میهنان بهایی ما افرادی صادق، درستکار، میهن پرست و زحمتکشند. آنان در سرزمین ایران یعنی سرزمین مادری خودشان زندگی کردند به جنگ رفتند,مدرسه ودانشگاه رفتند تشکیل خانواده دادند , در امور سازندگی و پیشرفت کشور کوشیدند ولی همیشه سپر بلای روضه خوان ها و پیروان بی خرد آنان قرار گرفتند. هم اکنون نیز این آخوند پیزری مفتخور و سربار جامعه فتوا می دهد که آنان نجسند و حق شهروندی و تحصیل و کار و پیشه ندارند.
۲- رفتار با یهودیان
هم میهنان یهودی نیز همواره مورد ستم و ظلم آخوند و آخوند مرام قرار گرفته اند. زندان ها و شکنجه گاههای رژیم اسلامی پر است از این گروه بی آزار و فعال جامعه ایرانی. خدمات هم میهنان یهودی در رشته های گوناگون در سراس تاریخ چند هزار سال گذشته بسیار گوناگون و قابل ستایش بوده، که نگارش آنها دور از گنجایش این مقاله است. بدیهی است دیگر دگر اندیشان مانند هم میهنان زردشتی، دراویش، و حتی پیروان اهل تسنن نیز از ضرب و شتم و ستم و آزار این رژیم ضد انسانی بر کنار نبوده اند.
۳- رفتار با آیت الله کاظمینی بروجردی
با آن که آیت الله کاظمینی بروجردی شیعه ۱۲ امامی بوده و باورهای وی با افراد رژیم یکسان است، ولی به دلیل آن که برخلاف رژیم ضد انسانی و ضد ایرانی ولایت فقیه یک روحانی بسیار محترم و میهن دوست بوده و خواهان جدایی دین از سیاست و سکولاریسم می باشد، این فرد ایرانی محترم سالیانی می گذرد که در بند دیوان و مزدوران زژیم جنایتکار ولایت فقیه اسیر، و زیر شکنجه و همه گونه اذیت و آزار جسمی و روانی می باشد. گناه این روحانی محترم نیز خلع سلاح کردن رژیم از قدرت و زورگویی کنونی و از میان رفتن ظلم و ستم بی حد و حصر و جلوگیری از غارتگری و وطن فروشی آن است.
سکولاریسم چیست؟
سکولاریسم مورد خواست آیت الله کاظمینی بروجردی و هر فرد میهن پرست خردمند ایرانی یک اصل است که دو خواسته و هدف پایه را در بَر می گیرد؛ نخستین برنامه جدایی روشنِ دین و نهاد هایِ مذهبی از حکومت است و دیگری برابری تمامی مردم با هر باورِ دینی، در پیشگاهِ قانون است؛ این بدان معناست که در یک جامعه سکولار، یک فردِ مسلمان با یک فردِ مسیحی، یهودی و یا خدا ناباور در نزدِ قانون برابر بوده و از حقوق یکسانی برخوردار است و هیچ فرقی میان ایشان نیست.
نکته پایانی:
آخوند و آخوند مرام همواره تا کنون با دگراندیشان رفتاری خصمانه و جنایت بار داشته است. زندان ها و سلاخ خانه های رژیم پر از دگر اندیشان به ویژه هم میهنان بهایی، کلیمی، حتی دراویش، پیروان اهل تسنن، و شیعیان مخالف رژیم بوده، و چوبه های دار برپا است.
نفرت و کینه توزی آخوند از دگراندیشان بیشتر به این دلیل بوده که آنان با امام زمان ساخته و پرداخته آخوند که همانا دکان رزق و روزی آنان و راه تحمیر امت نادان و ناآگاه است انکار نمودند و بر روی آن خط کشیدند. بدیهی است آخوند مفتخور و سربار جامعه نمی تواند و نخواهد توانست بسته شدن دکان مکر و حیله و رزق و روزی خود را تحمل کند و ناچار است اکنون که به قدرت رسیده هرچه می تواند با دگراندیشان به دشمنی و ضدیت پردازد.