واقعا مطلب جالبی را عنوان کردید.
اصولا وقتی ما به اشخاص احترام میگذاریم این احترام متوجه شخصیت آنهاست و نه مثلا تیپ و ثروت و … آنها
حال سئوال من اینست که مگر عقاید اشخاص از شخصیت شان منفک است که به عقایدشان توهین و به شخصیتشان احترام بگذاریم؟
این چه سخن سخیفی است مانند اینکه فردی تمام ارزشهای سوکلاریستی شما را به زیر فحش و دشنام بکشد و بعد مدعی شود که برای شخصیت شما احترام قائل است ایا به حماقت او نخواهید خندید؟
در ثانی چرا همین احترام را فی المثل برای تولد محمد ابن عبدالله قائل نیستید ؟با فرض درست بودن مدعای شما (احترام به اشخاص و توهین به عقایدشان) چرا با همه دشنامهایی که به عقاید مسلمانان میدهید تولد پیامبرشان و یا مثلا هجرت وی را از مکه به مدینه تبریک نمیگویید؟
باور نمیکنم شما انسانهایی با تفکرات اصلاح طلبانه اجتماعی باشید زیرا بیشتر به سیاسی کارانی شبیه هستید که متناسب با جریان باد اظهار فضل میکنید.

شما و یا هر ایرانی آزادید عقیده خودتان را داشته باشید ولی نه شما و نه هیچ کس دیگری در هیچ جای دنیا حق ندارد به عقاید سایر ادیان توهین کند اگر این را قبول دارید قدری دوستانتان را نصیحت کنند تا مراقب سخن گفتنشان باشند.
نقد و رد انکار به شیوه ای علمی و مستند زیبنده جنبشهای اجتماعی و اصلاح طلبانه است و نه فحاشی به مقدسات دیگران ولو از نظر شما نامقدس باشد.
من نیز مانند شما با عرب زدگی مخالفم.نام فرزندم آریان است و آرش آریانی یکی از بهترین دوستان من بود که در ورطه ای هولناک گرفتار شد و دیگر از وی نشانی نیافتم.
من ایران پرست نیستم اما برای وطن و شرافت ملی ام ارزش قائلم.کوروش از نظر من عالی ترین نمونه همه فرمانروایان در همه اعصار است.
من نیز مانند شما به وضعیت حاضر انتقاد دارم اما در فلسفه سیاسی من هیچ جایی برای براندازی حکومت و انقلاب وجود ندارد ولو انقلاب ۵۷٫ از دیدگاه من هم در دین و هم در حکومت باید دست به رفورم زد. به قول سروش ما به یک پروتستانیزم اسلامی نیاز داریم. و نه براندازی.

انقلاب و براندازی تحفه غرب به شرق است در حقیقت ما انقلاب را صادر نکردیم بلکه این غربیها هستند که انقلاب را به کشورهای عقب مانده آسیایی و افریقایی صادر کردند.اگر این تفکر در جامعه ایرانی رسوخ کرده بود هرگز انقلاب سال ۵۷ نیز بوقوع نمی پیوست.تا لازم باشد برای رفع خرابیهای آن دست به یک انقلاب مجدد زد.این نکته اول

و اما نکته دوم اینکه اگر حرامزاده هایی مانند تو نیز بر ایران حکومت میکردند من نظرم همین بود که اکنون هست.

اصولا در فلسفه سیاسی مدرن غرب جایی برای انقلاب و براندازی نیست.زیرا تبعات انقلاب قابل پیش بینی نیست. آیا به ذهن کسی خطور میکرد انقلاب سال ۵۷ به چنین نتایج فاجعه باری بیانجامد.

و آیا مخالفت با براندازی یک نظام برابر است با موافقت با سردمداران آن؟در حالیکه شما از اساس با تئوری انقلاب مخالف باشید.

به نظر من تفاوتی میان آن اسیدپاشان حرامزاده و غارتگران اموال ملت با تو حرامزاده وجود ندارد.چرا که همه تان در فکر چپاول ملت خویشید و دشمن مدافعان حقوق ملت.اما حقیقت مخفی نخواهد ماند و روزی خواهد رسید که هم شما و هم آنها به سزای کثافتکاریهایتان خواهید رسید.

فمهل الکافرین امهلهم رویدا

پس کافران را مهلت ده و کمى آنان را به حال خود واگذار

سوره طارق آیه ۱۷

گیریم که انقلاب اتفاق افتاد چه تضمینی هست که ما نیز سالها مانند عراق و افغانستان و لیبی و سوریه و… دچار جنگ داخلی نشویم؟
تا بحال با خودت فکر نکردی که چرا انقلاب در کشورهای پیشرفته اتفاق نمی افته تو چطور ایران پرستی هستی که به خطر افتادن حاکمیت ملی و احتمال تجزیه کشورت با یک انقلاب نابخردانه دیگر برایت اهمیت ندارد.
یک استدلال منطقی بیار ما هم پشت سرت راه میافتیم فقط مرد مردونه توضیح بده آیا ضمانتی هست که پس از انقلاب اوضاع کشور ایران نیز مانند همسایه هاش بهم نپاشه
در ضمن من موقع انقلاب ایران ۷ سالم بود و تا آخرین روزهای انقلاب طرفدار شاه بودم و شعارهای مرگ بر شاه رو از روی دیوار کوچه مان پاک میکردم باورکن من از کودکی ضد انقلاب بودم و اکنون نیز فلسفه سیاسی ام همین است.

این پاسخ من به آقای اردشیر بود که به نوعی پاسخ شما نیز بود به روی چشم پاسخ شما را نیز خواهم نوشت پیروز باشید
( از پاسخ مودبانه تان سپاسگذارم اما عزیزم لموسعون به معنای وسعت دادن دائمی نیست بلکه به معنای حال استمراری است.

دوما وقتی سخن از آسمانها گفته میشود به فضای خالی از ستارگان و اجرام سماوی اشاره نمیشود و لزومی نیز به این امر نیست بلکه سماء مفهومی است مرکب که شامل استقرار ستارگان و سیارات در فضای کیهان میگردد و اصولا منطقی هم نیست که بگوییم آسمان از نظر قرآن شامل سیارات نمیشود و فقط به فضای خلاء اشاره دارد.

نکته بعد اینکه به مطلب جالبی اشاره کردید. شما فرمودید (پس از آن که کرات آسمانی نیروی اولیه خود را از دست دادند و همچنین به دلیل به وجود آمدن سیاه چاله‌ها که خود نیز از مرگ خورشید‌ها پدید می‌آیند، کرات آسمانی با سرعت به هم نزیک میشوند و سرانجام همگی‌ به صورت یک توده‌ بسیار منسجم درمی‌آیند.)

جالب است بدانید در قرآن آسمانها به طوماری تشبیه شده و اذعان شده که آسمانها مانند طومار در هم پیچیده و به حالت نخستین باز خواهند گشت. یعنی ابتدا توسعه یافته و سپس مانند طومار درهم پیچیده به شکل اولیه باز خواهند گشت.
سوره انبیا آیه ۱۰۴

یَوْمَ نَطْوِی السَّمَاء کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ
خَلْقٍ نُّعِیدُهُ وَعْدًا عَلَیْنَا إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ

روزى که آسمان را همچون طومار در هم می پیچیم همان گونه که بار نخست
آفرینش را آغاز کردیم دوباره آن را بازمیگردانیم وعده ‏اى است بر عهده ما که ما
انجام‏ دهنده آنیم

در خاتمه بدان ای عزیز هدف من تطبیق قرآن با علوم جدید نیست بلکه فقط به حسب رشته دانشگاهی و تربیت علمی ام معتقدم که نمیشود براحتی امری را رد یا اثبات نمود. و آوردن این قبیل آیات به همین دلیل است و بس)

با این پاسخ شما حرفی برای من نمی ماند!
پاینده باشید.

من قانع شدم که ایشان سفسته کردند و ادامه ندادم.!

تویی که یک نسل و ملت اونم ملت خودت رو حرومزاده میدونی بهتره کلا ساکت بشی(مرگ بر شورشیان حروم زاده ۵۷ که هیچ چیزی نمی فهمیدن)کثیری از ملت ایران ولو به غلط به جمهوری اسلامی رای مثبت دادند آیا تمام آن جماعت کثیر حرامزاده اند.
مطمئن باش دیر یا زود به سزای هرزه زبانی های کثیفت خواهی رسید.شما فقط زبان خشونت را میفهمید و بس.
فکر میکنی میتوانی چاک دهانت را باز کرده و از پیغمبر یک امت تا مردمان یک کشور را که عقیده ای مخالف عقیده تو دارند به فحش و دشنام بکشی و بعد قسر در بری؟ زهی خیال باطل.
خرمن شب با دلیریهای شبگردان چه سنجد
باش گو تا برق غیرت بر جهد از دیدگانم

بعد از این همه مدت؟!!!!!!!
ببخشید ولی یادم نمیاد با هم صنمی داشتیم.
در کل در جوابیه دومت جواب سوال اول منو دادی. این عدم مدیریت علمی در گروه اول مذهب شیعست نقطه مشترک سوریه ایران و عراق …..

تنها وجه اشتراک بین ایران و عراق و سوریه از نظر دین مذهب شیعست.حکومت شیعه با ترویج خرافات مذهبی به یک پیرو این مذهب یاد داده که هرچی بر سرت میاد دلیل دشمنی دنیای کفر با توئه . تفکری که در سر هر شیعه هست اینه” روزی امامی می اید که حق مرا از ظالمان میگیرد.پس من بر مصیبت تحمل میکنم و تلاشی در راه ازادی خود از این منجلاب انجام نمیدهم”.شب و روز اگر به برنامه های تلویزیون ایران نگاه کنی همواره یک اصل اساسی را میبینی انهم اینکه اخوند با ایجاد سر در گمی به یک شیعه میقبولاند که ابتلایش به بدبختیها تنها دلیلش گناهانش است.نه دولتی فاسد. تا حالا از خودت پرسیدی چرا تعداد امازاده ها در ایران بیشتر از تمام مکانهای مقدس تمام ادیان در دنیاست؟ چون یک نسل جوان غمزده در ایران راه رهایی رو در توسل میبینن . صفت بارز شیعه انتظار ظهور است. جمهوری اسلامی هم همین رو میخواد که من و تو منتظر ظهور باشیم و اون هم ایران رو چپاول کنه………
اگر حکومت جمهوری اسلامی رو قبول داری که حرفی ندارم .اما اگر قبولش نداری و میگی تنها راه ازادی ایران سرنگونی این رژیم است باید بهت بگم تا زمانی که انگشت جمهوری اسلامی روی اعتقادات مذهبی (شیعه) در ایران است ازادی ایران خوابی بیش نیست.

سعی کن زیاد در خیالات نباشی.بین وازه های قلمبه سلمبه گیر کردی .گاندی نمیخواد ایران.چگوارا به درد ایران میخوره.

اگر قرار بود با بحث منطقی و استدلال و انتقاد جمهوری اسلامی ایران اصلاح بشه که هزاران هزار زندانی سیاسی در ایران نداشتیم.هزاران شهید راه ازادی و دموکراسی.
تو اگر دوست داری بشینی و دعای فرج بخونی اشکالی نداره.ولی بدون ناجی غیر خود مردم ایران برای ازادی این ملت وجود نداره.همونطوری که در فرانسه در زمان انقلاب کبیر همه کشیش ها رو به دریا ریختن و کلیسا ها رو به توپ بستن،اخر سر مردم ایران هم باید اخوندها را به درک و امزاده ها رو به توالت عمومی تبدیل کنن.
تا روزی که جمهوری اسلامی از ابزار اعتقادات شیعه این ملت استفاده میکنه نه اتحادی بین اقشار ایرانی بوجود میاد نه اصولا دلیلی برای مخالفت با جمهوری اسلامی که به اصطلاح داره از اعتقاداتش دفاع میکنه پیدا خواهد شد.