بت سازی و شخصیت پرستی راه بجایی ندارد. ۲۳

استوره ساری و  شخصیت پرستی

ما ایرانیان شیعه اعتیاد به استوره سازی داریم. امامزاده ای می سازیم و هر هفته به زیارتش می رویم. از کرامات و معجزات آقا امامزاده بیژن و امامزاده شهباز می گوییم! غافل از این که حتی در خود اسلام معجزه در انحصار پیامبران است و این معجزات و کراماتی که از امامان می خواهید و خود را به ضریح و در چوبیشان می مالید در قرآن هم نکوهش شده است:

« ایّاک نعبد و ایّاک نستعین» : ضمیر ایّاک برای شدّت بکار می رود و بدین معناست که « فقط و فقط »!  شیعیان نمازگزار هر روز ۱۰ بار به الله می گویند که « تنها از تو کمک می جوییم »، اما از امام و امامزاده کمک می خواهند و و نه از الله.  ببینید که روزانه چقدر نام حضرت عباس و علی در میان عامه مردم مذهبی ایران برده می شود؟ براستی این جز بت پرستی است؟  تاریخ درست اسلام نشان می دهد که پیامبر و امامان شیعه انسانهایی معمولی بوده اند و  مانند همه اشتباهاتی داشته اند. اشتباهات محمد و علی در تاریخ اسلام فراوان است ولی تعصب و خرافات شیعیان به ایشان اجازه نمی دهد باور کنند که محمد و علی هم انسان عادی بوده اند.

ضمیر ایّاک برای شدّت بکار می رود و بدین معناست که « فقط و فقط ». شیعیان نمازگزار هر روز 10 بار به الله می گویند که « تنها از تو کمک می جوییم » ، اما از امام و امامراده کمک می خواهند و و نه الله.  ببینید که روزانه چقدر نام حضرت عباس و علی در میان عامع مردم مذهبی ایران برده می شود؟ براستی این جز بت پرستی است؟  تاریخ درست اسلام نشان می دهد که پیامبر و امامان شیعه انسانهایی معمولی بوده اند و  مانند همه اشتباهاتی داشته اند. اشتباهات محمد و علی در تاریخ اسلام فراوان است ولی تعصب و خرافات شیعیان به ایشان اجازه نمی دهد باور کنند که محمد و علی هم انسان عادی بوده اند.

ضمیر ایّاک برای شدّت بکار می رود و بدین معناست که « فقط و فقط ». شیعیان نمازگزار هر روز ۱۰ بار به الله می گویند که « تنها از تو کمک می جوییم » ، اما از امام و امامزاده کمک می خواهند و و نه الله. ببینید که روزانه چقدر نام حضرت عباس و علی در میان عامه مردم مذهبی ایران برده می شود؟ براستی این جز بت پرستی است؟ تاریخ درست اسلام نشان می دهد که پیامبر و امامان شیعه انسانهایی معمولی بوده اند و مانند همه اشتباهاتی داشته اند. اشتباهات محمد و علی در تاریخ اسلام فراوان است ولی تعصب و خرافات شیعیان به ایشان اجازه نمی دهد باور کنند که محمد و علی هم انسان عادی بوده اند.

این عادت نادرست شیعیان به استوره سازی تبدیل به فرهنگی نادرست شده است که اشخاص مختلف سیاسی و علمی را هم بصورت بت بپرستیم. عافل از این که هر انسانی سستیها و شایستگی های خاص خویش را دارد.

انتظار منجی و حماقت گروهی

یکی از حماقتهای گروهی که به فرهنگ تبدیل شده است، انتظار برای رسیدن یک منجی است. هزار سال است که شیخ کلینی با اختراع امام زمان بن بست شیعیان امامی را ماست مالی کرده است. همگی علمای اسلام متفق هستند که روایت معتبری درباره امام زمان وجود ندارد. در واقع مطابق نظر مورخین انقلابهای مکرر توسط ابومسلم و المقنع و یعقوب لیث و حتی بابک می تواند دلیل اصلی ایجاد زمینه برای تئوری امام زمان باشد.

هیچ سندی برای روایات امام زمان بجز خواب و رویا نداریم. با خواندن روایات درباره ی این شخص افسانه ای امکان ندارد که به این روایات شک ننماییم! مثلا روایت است که «حضرت عیسی امام حسن عسگری را در خواب به عقد نرجس خاتون در آورد!» . اعتقاد به این گونه هزلیات نوعی حماقت گروهی است.

امامی که در چاه سامرا به غیبت رفته است و پس از جدا شدن علمای عراق و ایران سر از چاه جمکران قم در آورده است! این اعتقاد به منجی در فرهنگ مردم ایران به انتظاری نادرست برای همه ی عمر  شده است. بازار دروغ و شایعه هم داغ است و هر از چند وقت کسی از دیدار با امام زمان سخن می گوید.

امامی که اختراع شیخ کلینی است! امام من در آوردی با احادیث من درآوردی تر! خود را مضحکه جهان کردیم. آیا این مردم می توانند خود را عاقل و بالغ بدانند؟

امامی که اختراع شیخ کلینی است! امام من در آوردی با احادیث من درآوردی تر! خود را مضحکه جهان کردیم. آیا این مردم می توانند خود را عاقل و بالغ بدانند؟

مردم ایران با چنین فرهنگی بزرگ شده اند و به همین دلیل هم از افرادی انتظار نجات دارند. روزی از مصدق نجاتشان را می طلبند و روزی از امام خمینی. روزی از سید خندان خاتمی و روز دیگر از موسوی! این اواحر هم روحانی خود را بعنوان منجی به مردم ایران غالب کرد! سلطنت طلبان هم ناخودآگاه فرزند شاه را منجی ایران می دانند.

 تنفر مردمی از شاه بر اساس قهرمانان پوشالی

علم کردن مصدق و شاه و بحث و مجادله درباره این که حق با  کدامشان بود جز اختلاف و درگیری چه دارد؟ شکی نیست که مصدق در ماه پایانی حکومتش اشتباهاتی فاحش داشت و شکی هم نیست که شاه از روز اول نخست وزیری مصدق کمکی به وی نکرد و  سعی داشت او را سرنگون نماید.

اگر مصدق و شاه با هم همکاری می کردند شاید عاقبت ایران امروز به ارتجاع سیاه ختم نمی شد. بت سازی از مصدق و دیگر مخالفان شاه کار درستی نبود. بت سازی از شریعتی خوش زبان، جلال آل احمد سوسیال مذهبی ، خمینی بی وطن ، مسعود رجوی و بسیاری از افراد کار ما را به تنفّر کور کورانه از شاه و انقلاب مسلحانه کشید.

حقیقتی تلخ که مردم ما آرام آرام در حال پذیرش آن هستند این که : درگیری مردم  و رژیم شاه از ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷ به ۳۴۱ کشته انجامید که نیمی از آنها هم در درگیری رو در روی مسلحانه کشته شده بودند. این را مقایسه کنید با دروغهای خمینی و شایعه سازی وی درباره ۶۰۰۰۰ کشته توسط شاه!

کاریزمای خمینی، گاندی کارتر!

همانطور که گفته شد مردم ما همواره بدنبال یک رهبر نجات دهنده بوده اند و سعادت را آمدنی دانسته اند و نه ساختنی. امروزه می دانیم که همای سعادتی نخواهد آمد و سعادت را خود باید بسازیم. اما فرهنگ ایرانیان بر اساس « دیو چو بیرون رود فرشته در آید » است.

فرهنگی که سده ها سکوت در برابر اشغالگری اعراب و ترکان آسیای میانه باعث این شده است. مردم ایران از طرفی منتظر یک منجی بوده اند و از طرف دیگر معمولاً تلاشی برای نجات خود نکرده اند. مردم ایران در طول ۱۰۰۰ سال سلطه خارجی بر کشورشان تنها چند بار قیام کرده اند.

قیام هایی که چندان پر رنگ نبوده است و نا هماهنگی و خیانت به رهبران جنبش در آن واضح است. مردم ایران از طرفی منتظر یک منجی هستند که همواره به افراد انقلابی و آزادی خواه مانند بابک و المقنع و یعقوب لیث خیانت کرده اند. این خاصیت خیانت و پراکنده شدن ایرانیان بارها و بارها دیده می شود.

اینگونه است که خمینی از آستین رسانه های جهان بیرون می آید و کاریزمای ملت فریب خورده می شود. خمینی اما پراکندگی و بی وفایی مردم ایران را می داند و بسرعت قدرت را بدست می گیرد تا به سرنوشت مصدق و دیگر ان دچار نشود. اما این خمینی یک بی وطن نادان است! آری کاریزمایی که ملت ایران آن را بعنوان منجی می پرستیدند هرگز ایران را وطن خویش نمی دانست! این خمینی بسرعت اطرافیان خود را ترسانید و سرکوب کرد.

دعوای بر سر خوب و بد بودن این افراد یک دعوای بیهوده است. آنچه ارزش دارد که از خوبی و بدی ایشان پند بگیریم. انسان کامل وجود ندارد و تعریف و انتقاد برای عبرت است، نه گروه بندی و تفرقه.

دعوای بر سر خوب و بد بودن این افراد یک دعوای بیهوده است. آنچه ارزش دارد که از خوبی و بدی ایشان پند بگیریم. انسان کامل وجود ندارد و تعریف و  انتقادکردن برای عبرت ماست، نه گروه بندی و تفرقه بی هدف بخاطر گذشته ای که دیگر نیست!.

خوبان هر چقدر هم خوبند ،انسانی هستند چون همه

شخصیتهای بزرگی چون گاندی و ماندلا هم در زندگی اشتباهات و فراز نشیب فکری داشته اند. انسان موجودی تجربه گر است که تجربیاتش او را به پیش می برد و یا پس می راند. ما از تجربیات و سخنان حکیمانه بزرگانی چون شاپور بختیار ، بهرام مشیری ، احمد کسروی و مانند اینها استفاده می کنیم.

چرا که نه! اما نباید فراموش کنیم کنیم که همگی اینها انسانهایی با اشتباهات طبیعی هستند. طرفداری و دعوا بر سر مصدق و شاه چه دردی را دوا می کند؟ دعوای بر سر خلافت علی و معاویه چه دردی از امروز ما دوا می کند؟ جناح بندی و تفرقه بر اساس یک واقعه تاریخی چه معنی دارد؟

بزرگترین اشتباه گروههای اپوزسیون دعوای مصدقی و شاهی است. شاه، مصدق، خمینی و بازرگان و بختیار همگی گذشته است، این که بخواهیم به طرف دیگر ثابت کنیم که حق با یکی از آنها بوده راه به بیراهه است. تند روی در شخصیت پرستی می تواند دامی شود همانند دامی که مجاهدین خلق در آن افتاد.

امثال مسعود رجوی را خود ما بزرگ کردیم، اینها کسی نبودند؛ ولی با بزرگ کردن این اشخاص به بیراهه رفتیم و هدف را فراموش کردیم ، هدف احزابی که واژه ی خلق را یدک می کشد مگر طبقه کارگر و زحمتکش نبود؟ مگر این انقلاب منحوس اسلامی هدفش مستضعفان نبود؟ پس چرا امروز نام اشخاص را بیش از خلق در این گروهها می شنویم؟ چرا مقام عظمای ولایت خامنه ای باید مستضعفان را فدای بقای رژیم خود کند؟

ایراد کار ما از آن زمانیست که این افراد ناچیز را بت خود کردیم. عادت داریم به بت ساختن از افراد و این عادت هزار ساله است.  هیچ کس را بت خود نسازیم. نه شمس تبریز و نه هر مولای دیگری ارزش ندارد که  ما زندگی و اهداف زندگی را بر اساس تقلید و دنباله روی ایشان تنظیم کنیم. بهره وری از تجربه بزرگان و اندیشه ایشان یک یاد آوری است و نه یک اجبار.

بزرگان ما را یاد آورند که اشتباهات ایشان و دوران ایشان را تکرار نکنیم. تکرار تاریخ تقصیری نابخشودنیست که از ندانستنش سرچشمه می گیرد ولی نباید خود را به یکی چند مولا و پیشوای خود ساخته محدود سازیم. استقلال در اندیشه یک اصل برای دوری از تعصب و یکسویه گرایی است.

  • دموکلس

    شخصیت پرستی از نشانه های بارز تفکر شرقی است که به دوران اساطیری تمدن مشرق زمین برمیگردد. بعبارت دیگر پرستش قهرمانان و اسطوره ها مربوط به دوره صباوت فکری بشر است که با رشد فلسفه و علوم نوین در غرب کم رنگ گردید اما در شرق همچنان این تفکر کودکانه جولان میدهد.
    شخصیت پرستی.شورش جمعی تحت نام انقلاب. توسل به نیروهای متافیزیکی به جای تحلیل عقلانی.جبهه گیری عقیدتی و فردگرایی از مشخصه های بارز تفکر شرقی است.

  • داریوش

    من هم با ٔبت سازی و ٔبت پرستی‌ در وجه مذهبی‌ و سیاسی آن مخالف هستم. گویا پس از بی‌ اعتبار شدن کمونیسم و فاجعه جمهوری آخوندی در ایران، اکنون دو گروه طرفداران شاه و طرفداران مصدق در برابر یک صاف آرایی کرده‌اند. هر دو گروه باید از تعصب دست بردارند و انتقاد پذیر باشند به خصوص طرفدارن مصدق که دم از دموکراسی هم میزنند ولی‌ هیچ از خر شیطان پایین نمی‌آیند. گویی مصدق را لای زرورق پیچیده اند.

    • دموکلس

      مطالعه دقیق تاریخ رگه هایی از دیکتاتوری را در مصدق نیز برملا خواهد کرد.
      اما در حال حاضر مشکلات ما از رسوخ صوری دین در تمام بدنه های اجتماع و بهره گیری حاکمان در این امر جهت پیشبرد اهداف سیاسی شان نشات میگیرد و بگفته جنابعالی بجای فرو رفتن در مجادلات بیهوده پیرامون حقانیت فلان گروه یا دسته باید بفکر یک رنسانس فکری و فرهنگی باشیم. و نه براندازی که تکرار حماقت ۵۷ است.

      • karim

        دوست عزیز یه رنسانس فکری و فرهنگی اگر بر مبنای علم باشد مبنا و شالوده دین را خرد میکند و در نهایت خواه یا نا خواه منجر به براندازی رژیم و قیام مردمی میشود من شما را نمیفهمم از یک طرف خواستار براندازی نیستید از طرف دیگر دم از رنسانسی میزنید که عقاید و اعتقادات مذهبی را نشانه میگیرد.

        • مرگ بر خامنه ای

          معلوم هست کدوم طرفی هستی جناب؟

          • دموکلس

            ۳۶ سال است که داریم زنده باد و مرده باد میگیم شما را بخدا قدری بخود آیید از نظر من هیچ نظام سیاسی ایده الی در جهان وجود ندارد. همه نظامها را باید نقد و وادار به رفورم و پاسخگویی کرد البته تفاوت نظامات سیاسی را در میزان پاسخگو بودنشان میتوان درک کرد.
            نظام سیاسی ایران نظامی پاسخگو نیست اما با فشارهای داخلی و خارجی ناچار خواهد شد دیر یا زود به مطالبات بحق مردم پاسخ شایسته ای دهد. اما براندازی خطرناکترین گزینه پیش روست از آن جهت که سرانجامش معلوم نیست.
            برای سایتی که به دنبال سکولاریزم آزادی بیان و دموکراسی در کشور است واقعا زیبنده نیست که دائما سخن از براندازی و شورش به میان آورد اگر قرار بود با شورش و کشتار و حرکتهای مسلحانه به دموکراسی رسید ۳۶ پیش آنرا تجربه کرده بودیم

          • Baran Bahari

            انتظار دارید مردم به این رژیم بگویند برود و آنها هم بگویند چشم؟
            سال ۸۸ مشخص شد که خامنه ای و سگانش محکم تر از هر کسی به حکومت ایران چسبیده اند.

          • karim

            والله به خدا

          • مرگ بر خامنه ای

            جناب دموکلس رژیم کثیف و جنایتکار آخوندی باید از ریشه و بن سرنگون بشه.هر روز اختلاصهای میلیاردی هر روز دزدی های میلیاردی. خود رژیم آخوندی قاچاق میکنه و میلیاردی می چاپه اونوقت چند نفر بی گناه رو اعدام میکنن . در حالی که دزدای اصلی سپاه و باند خامنه ای مزدور هستن.ثروت این کشور رو خرج صدور تروریست به عراق و سوریه میکنن در حالی که ایران پر از فقر و بدبختی و بیکاری شده.فقط با سرنگون کردن این رژیم کثیف و تروریسته که میشه ایران رو نجات داد و به آزادی رسید.

          • karim

            من طرف راست شمام شما کجایی؟؟؟

        • مرگ بر خامنه ای

          منظورم شما ست جناب دموکلس

        • دموکلس

          اگر به رنسانس با کمی دقت بنگرید خواهید دید شالوده دین خرد نشد بلکه کلیسا و ارباب آن و به تبع آن دین از حالت سیطره خارج شد و به عنوان یک نهاد در میان سایر نهادها درآمد یا بعبارت بهتر دین سکولاریزه شد و به امری شخصی و درونی تبدیل گشت و در نهایت جلوی سوء استفاده از دین بوسیله مراجع قدرت گرفته شد.
          ایزولاسیون دین هدف رنسانس نبود بلکه یکی از عوارض آن بود.
          در سنت مدرنیزم که کانت پیامبر آن به شمار میرود هیچ امری فراتر از نقد نیست ولو دین . زیرا هیچ امری فراتر از نقد و خرد و بالطبع مقدس نمیباشد.
          اما در مورد براندازی و انقلاب نظر من همان است که حدود دویست سال است که در سنت فلسفه غربی بعنوان یک امر قطعی رد شده.
          اگر تفکری که امروزه در بستر آن می اندیشید بدرستی در سنت فلسفه سیاسی مان کاویده و نقد شده بود و اجتماع به رسش قابل قبولی در حیطه بلوغ سیاسی رسیده بود هرگز انقلاب ۵۷ اتفاق نمی افتاد تا برای جبران ویرانی های منبعث از آن نیاز به انقلابی دیگر باشد . چرا که در این صورت این سیکل باطل همچنان ادامه خواهد یافت.
          به امید اجماع همه آزادی خواهان برای تغییرات بنیادی

          • karim

            عزیز من برای اینکه دین هر کس مخصوص خودش باشه و امری فردی بشه جامعه نیازمند تغییر رزیم به سکولاریسمه و با دین و رژیمی که خود را بر حق به تمام جهان مداند همچنین چیزی غیر ممکنه پس باید دین و رژیم به کلی برچیده بشه حالا شما هی حرف خودتو بزن

          • دموکلس

            سوگند به میهن پاکم که من کوچکترین تعلقی به هیچ سیستم حکومتی ندارم تنها هراس من درافتادن کشور عزیزم و مردم هموطنم در گرداب یک جنگ داخلی خانمان سوز است زیرا که فروپاشی این نظام بی تردید عواقب هولناکی را برای این کشور مصیبت زده رقم خواهد زد.
            درد من اینست که باید تا پای جان از نظام کثیفی دفاع کنم که وضعیت ما را به اینجا کشانده و در عین حال از سوی آزادی خواهانی چون شما به انواع تهمتهای ناروا گرفتار گردم اما باکی نیست

          • Baran Bahari

            ادامه این نظام خود یک تهدید برای اتحاد و پایداری کشوری بنام ایران است…. ظلم و نا برابری در این رژیم به تجزیه منجر خواهد شد دوست هموطن

          • karim

            ننگ به غیرت تو

          • مرگ بر خامنه ای

            تو نه شرف داری نه انسانیت دموکلس.
            زنده باد حکومت باشکوه و پرافتخار شاهنشاهی
            جاوید شاه

  • کشورداری

    تااش پز و سر اش پز عوض نشود همین اش همین کاسه اگر به تحول سال ۵۷ مذهب و مذهبیون نمی چسبیدن یقینا این چنین وضع اسفباری بوجود نمی امد حتی الان هم دست مذهب از کشور و تمام امور کوتاه شود به کم کم درست خواهد شد با متخصصین اقتصاد دانان دانشگاهی ها برای مدون کردن امور اجرای واقتصادی نه اخوند و ملایی ۴کلاس سواد مکتب خانه ای زوری دارد این شخصی که حتی در بین سایر اخوندها از لحاظ طبقه علم دانش و مرجعیت پایین ترین جا را دارد در صورتی که برای بالاترین مقام کشور ادم تعیین میکنند مثل اینکه شاگر به استاد امر و نهی کند انوقت چنین وضعی هم بوجود
    خواهد امد جدایی دین از سیاست گفته بسیار بارزی عملی است در خط مش دادن به تمام امور جامع کنونی ما اخوند هر چقدر تحصیل و مطالعه هم داشته باشد که به ندرت پیدا میشود فقط میتواند در مسایل دینی و مذهبی کارکرد داشته باشد مداخله در مسایل دیگر اشتباه محض است مثل اینگه بیمار و جراحی مغزی را به دندان پزشک واگذار شود دیگر حال ان بیمارچه خوامد شد معلوم کشور ما هم همین وضع را دارد این مخصصین مذهبی نمی خواهند بپزیرند و تا این تحول پدید نیاید هیچ چیز درست نمشود.

  • Khob

    Aghaye Demoklus jone madaret inja kososher nago akhonde khob akhond mordast tamam,hala to hey maleh bekesh

  • آزاد اینسان

    ” فرهنگی که سده ها سکوت در برابر اشغالگری اعراب و ترکان آسیای میانه باعث این شده است. مردم ایران از طرفی منتظر یک منجی بوده اند و از طرف دیگر معمولاً تلاشی برای نجات خود نکرده اند. مردم ایران در طول ۱۰۰۰ سال سلطه خارجی بر کشورشان تنها چند بار قیام کرده اند.”…

    در طول نوشته چند بار از قیام بابک هم یاد کرده اید.

    پس بنابه به عقیده و نظر شما تورکان ایران اشغالگرانی بیش نیستند که هزاران سال بر این پهنه زیسته اند و حکومت کرده اند! خوب بفرمایید که مردم بومی قبل از تورکان در این محدوده – البته اگر قایل به این محدوذه ی فعلی ایران باشید و بقیه قسمت های خاورمیانه امروزی و آسیای میانه و بالکان را ایرانی حساب نفرمایید – چه کسانی بودند؟ حتما شما عقیده دارید که مردم بومی این نواحی پارسیان بودند که با توجه به حمله و فشار به مناطق جنوب شرقی مهاجرت کرده اند و مناطق خوش آب و هوا را ول کرده و به دل کویر پناهنده شده اند از آنجا که این مناطق ارزش زندگی کردن نداشته مهاجمان از تعقیب آنها دست برداشته و به آنها لطف کرده و اجازه داده اند در این مناطق بی آب و علف تلاش کنند زنده بمانند.

    من نتیجه میگیرم که تمام مقاله ها ونوشته ها شما مغرضانه و از روی کینه میباشد شما به همه ملت ها به جز خودتون که پارس میباشید حمله میکنید و همه رو وحشی و بیابان گرد و سوسمار خور میدانید و فقط خودتون رو متمدن و با فرهنگ !!!
    لطف کنید بفرمایید اگر شما متمدن و فرهنگی بودید پس چرا زبانی ندارید؟ملتی که متمدن باشد برای وسایل درجه اول زندگی مانند وسایل پخت و پز و خوردن و امکانات اولیه زندگی نامی مینهد شما بفرمایید مترادف قاشق ، چنقال ، اطاق و … چه میشود؟ اصلا کلمه ایی فارسی نام ببرید که در آن حرف ” ق” باشد.

    شما که دم از تمدن میزنید در طول تاریخ ویا حداقل در طول تاریخ ۲۰۰ ، ۳۰۰ سال اخیر و حتا تاریخ معاصر از ۱۵۰ سال اخیر واقعه از دموکراسی و ازادی خواهی نام ببرید که توسط فارس زبانان اتفاق افتاده است؟

    ضمنا شماها از کلمه ایران ، خیلی استفاده میکنید لطف کنید معنی آن را بفرمایید و نیز بفرمایید که از کی به این مرز بوم ایران گفته میشود و این کلمه ایران از کجا و توسط چه کسی اقتباس شده و از آن مرجعی که این کلمه اقتباس شده به کدام محدوده ی جغرافیایی ایران گفته میشد؟

    و در آخر در بین این شخصیت ها که گفته اید مورد پرستش قرار میگیرند نام مبارک کورش و داریوش را از قلم انداخته اید.

    • Baran Bahari

      مطالعات زبانشناسی و بومی نشان داده است که زبان آذری باستان(رو به نابودی) همان پهلوی است و پیش از ترکیزه شدن آذربایجان مردم آذری به آذری باستان سخن می راندند. همانطور که مردم بغداد و تیسفون پایتخ ساسانیان امروز در عراق به عربی سخن می گویند!
      در ضمن آذری ها یکی از بازماندگان تمدن ماد هستند و لی متاسفانه توجهی با پیشینه تاریخی و تغییر زبان خود ندارند، گویی از اول تاریخ زبان آذربایجان ترکی بوده است ولی با مطالعه نشان داده شد که این زبان در آذربایجان جدید است.
      مهم هم نیست. زبان مادری هر قومی محترم است و باید به آن زبان احترام گذاشت. اما ریشه های مشترک و پیشینه ی تاریخی را نیز باید پذیرفت و بدان افتخار کرد.

  • naft

    man shashiedam be rejime Iran va hameh terafdaraneshon ,ma bachehaye naftim ridiem be islamo raftim

  • سرباز

    باران گرامی مطلب وزین و زیبایی نوشتید اما توجه شما را به چند مورد جلب میکنم.شما میگویید اشکال از مردم است و گویا خطابه ی شما مردم است که نباید اینگونه بیندیشند تا اینگونه دچار آسیب نشوند ولی این موضوع را فراموش نکنیم زمانیکه هوشیاری مردمی و یا ملتی به طور عمومی بالا برود این مسائل ایجاد نخواهد شد.در زمان کنونی هوشیاری ملت ما در سطح نیمه متوسط قرار گرفته یعنی نسبت به ۴۰ سال پیش رشد داشته ولی کافی نبوده است.برخی چیزها را نمیتوان تغییر داد