ایرانیان خود کَمر به نابودی فرهنگ، زیست بوم و مملکت شان بَسته اند! ۶

– کشتار بی رحمانه سگ های خیابانی:

پس از فتنه سال ۵۷ و درست از زمانی که حکومت مذهبی بر جان و مال و ناموس ایرانیان حاکم شد، آزار و اذیت حیوانات و به خصوص کشتار سگ های بی دفاع خیابانی، در دستور کار مزدوران رژیم و برخی از مأموران سیاه قلب شهرداری قرار گرفت. این تیره بختان با اسلحه های شکاری در خیابان های شهر ها و روستاهای کشور به راه افتاده و به محض دیدن یک سگ بی دفاع خیابانی، با گلوله داغ از تن سرد و خسته سگ بینوا، پذیرایی می نمایند!

و یا اینکه خُرده شیشه را داخل نان پنهان کرده و برای سگ های بینوا پرتاب می کردند و حیوان بیچاره به محض خوردن تکه نان، به بدترین شکل ممکن جان می داد و از بین می رفت. به تازگی نیز فیلم دردآوری از سوی یکی از کنشگران حقوق حیوانات در فضای مجازی منتشر شده که در آن نشان می دهد که عده ای مسخ شده، با تزریق اسید به ستون فقرات سگ های خیابانی، آن بینوایان را وحشیانه از پای در می آورند.

جمعی از شهروندان مهربان و دلسوز در اعتراض به کشتار دردناک سگ های خیابانی با تزریق اسید، تجمع کردند. درود بر ایشان

جمعی از شهروندان مهربان و دلسوز در اعتراض به کشتار دردناک سگ های خیابانی با تزریق اسید، تجمع کردند. درود بر ایشان

گویا در ازای تحویل لاشه هر قلاده سگ، ۱۵ هزار تومان به آدم نمایِ سیاه قلبِ قاتل، پرداخت می شده است! به راستی باید از خود پرسید که چگونه فردی حاضر است تا برای پول، اینچنین یک حیوان بی آزار و بی دفاع را زَجر کُش و شکنجه کند؟! وقتی کارگران بی دانشی که هیچگونه ذوق و هنر و تخصص ویژه ای ندارند، با موجوداتی که بسیار از خودشان ضعیف ترند و بی دفاع اند اینگونه برخورد می کنند، چه انتظاری از حاکمان زورگوی قدیس مآب می توان داشت؟

– نابودی ۶ میلیون هکتار از جنگل‌ های کشور در ۴۰ سال گذشته:

به گزارش سایت ملی – مذهبی، مدیرکل دفتر زیستگاه ها و امور مناطق سازمان محیط زیست گفت: پژوهش ها نشان می دهد در چهار دهه گذشته وسعت جنگل های کشور از ۱۸ میلیون هکتار به ۱۲ میلیون هکتار رسیده است. دلایل نابودی این حجم بزرگ از جنگل های کشور که سرمایه ملی ایرانیان و نسل های آینده می باشد، به شرح زیر است:

تغییر کاربری؛ نخستین دلیل تخریب جنگل ها:

تغییر کاربری ها برای استفاده های مختلف همانند توسعه اراضی کشاورزی، ویلاسازی و طرح های توسعه صورت می گیرد که البته طرح های توسعه بدون هماهنگی با دستگاه های متولی برای جاده سازی یا فعالیت توسعه ای در درون جنگل انجام می شود.

معیشت؛ دلیل فراوانی تخریب جنگل در زاگرس مرکزی:

گشتاسب میگونی با اشاره به پروژه بین المللی سازمان محیط زیست برای جنگل های زاگرس مرکزی خاطرنشان کرد: در این منطقه به دلیل تامین نیازهای اقتصادی و معیشت مردم و نیز تعداد جمعیت ساکن در این منطقه روند شدیدتری را در تخریب جنگل ها داریم.

نابودی زیست بوم ایران زمین به مَعنای پایان حیات در میهن مان می باشد! چگونه می توان در مملکتی که سراسر، کویرِ خشک و بی آب است، زندگی نمود؟ با نابودی جنگل ها و مراتع و کوه ها و دریاچه های کشور، جز کویری غیر قابل زیست، چه برای ایرانیان و نَسل های آینده بر جای می ماند؟

بدون کمترین تردیدی بخش بزرگی از این فاجعه زیست بومی، به دلیل سیاست های نادرست و غیر علمی حکومت اسلامی است! دولتمردان رژیم فعلی که قادر به اداره یک استان کوچک ایران نیستند و طی سه دهه گذشته جز فرار از مسئولیت و بار آوردن فاجعه های ملی گوناگون، دستاورد دیگری برای ایران زمین به ارمغان نیاورده اند، چگونه می توانند از زیست بوم ایران پاسداری کنند؟

در طی چهار دهه گذشته، شش میلیون هکتار از جنگل های کشور ویران شده است! نقش مردم ایران در این فاجعه زیست بومی، چه بوده است؟

در طی چهار دهه گذشته، شش میلیون هکتار از جنگل های کشور ویران شده است! نقش مردم ایران در این فاجعه زیست بومی، چه بوده است؟

سپاه پاسداران حکومت که بزرگ ترین مافیایِ سازمان یافته برای چپاول سرمایه های ملی ایران زمین است، از سال ها پیش مشغول قطع درختان و نابودی جنگل ها برای منافع مالی خود و ارباب پاستور نشین اش، بوده است و به شیوه های گوناگون زیست بوم ایران را تهدید و به نابودی کشانده است!

از طرفی مسئولان نالایق و بی کفایتی که شایستگی اداره یک سازمان کوچک و پیش پا افتاده را نیز ندارند، زمام امور مملکت را در دست گرفته و عملن هیچ قابلیت و امکانی برای تغییر شرایط اسفناک کنونی و تعییر اوضاع فلاکت بار امروز ایران، نداشته و تنها با شعارهای توخالی و دروغین، مشغول عَوام فریبی بوده، هستند و خواهند بود!

– در میان این بحبوحه و ویرانی، نقش ایرانیان چیست؟

بیش از سه دهه است که ما گرفتار طاعون حکومت اسلامی شده ایم؛ بیش از سه دهه است که خفقان، جهل، خرافات، بی عدالتی و جنایت در سراسر این مُلک گوهر بار، بیداد می کنند. بیش از سه دهه است که مُشتی آخوند، پاسدار و انسان های فرومایه بر جان و مال و هستی و تمام دارایی ایرانیان حکومت کرده و مردم شریف ایران را در نزد جهانیان به قدری خوار و پست و بی آبرو ساخته اند که یک ایرانی، از اظهار ایرانی بودنش احساس شرم و خجالت می کند.

سی و پنج سال است که ایرانیان روشنفکر و فرهیخته از فرط ستمی که از سوی حاکمان خونخوار مملکت بدان ها روا داشته می شود، گوشه نشین گشته و زبان به دهان گرفته و لام تا کام سخن نمی گویند و یا سخن گفته و انتقاد کرده و شکنجه و زندانی شده اند و یا اصل این نظام خودکامه را زیر سوال برده و بر طناب های دار، بوسه زده اند.

عده زیادی از اندیشمندان ایرانی نیز طلای میهن را به مس غربت و تنهایی فروخته اند و ترک دیار کرده اند تا بلکه بتوانند در آزادی کامل و به دور از سانسور و خفقان، حرف دل شان را زده و ماهیت راستین حکومت توتالیتر ایران را نشان مردم ایران و جهان دهند و راه چاره ای برای رهایی مام میهن، از چنگال حاکمانِ مرتجع و طرفداران خردباخته شان بیابند.

اما باید از خودمان بپرسیم که چگونه چنین رژیم خونخواری که در نزد ایرانیان میهن دوست، یکی از پلید ترین و ضد انسانی ترین حکومت های خودکامه می باشد، توانسته است سی و چند سال پابرجای بماند و سردمدارانش به دزدی، غارت، تجاوز و اعمال ضد میهنی و ضد مردمی شان ادامه دهند؟

فرتور یک سگ خیابانی را در حال کش و قوس در یکی از خیابان های شلوغ کشور ترکیه نشان می دهد! مردم ترکیه عاشق حیوانات هستند و بسیار به سگ ها و گربه های خیابانی، رسیدگی می نمایند. چرا در ایران سگ ها و گربه های خیابانی را وحشیانه کشتار می کنند؟!

فرتور یک سگ خیابانی را در حال کش و قوس در یکی از خیابان های شلوغ کشور ترکیه نشان می دهد! مردم ترکیه عاشق حیوانات هستند و بسیار به سگ ها و گربه های خیابانی، رسیدگی می نمایند. چرا در ایران سگ ها و گربه های خیابانی را وحشیانه کشتار می کنند؟!

چگونه چنین نظامی که کمترین پایگاه مردمی ندارد توانسته است تا هستی و نیستی هفتاد میلیون نفر انسان را در مُشتِ خود نگاه داشته و با انجام پلید ترین و خونبار ترین جنایت ها، همچنان برقرار باشد؟ مگر نه اینکه سرنوشت هر ملتی در دست خودشان است؟ اگر به راستی مردم مخالف این رژیم ضد انسانی هستند، این حکومت عوام فریب نباید حتی ثانیه ای دیگر نیز دوام بیاورد!

به راستی ما، مردمِ ایران زمین در کجای تاریخ ایستاده ایم؟ آیا ملتی به بی تفاوتی، بی خیالی، پوست کلفتی و سخت جانی ما در تمامِ طول تاریخ به چشم می خورد؟ ملتی شده ایم که روزهای مان با خَبر های هولناک اعدام، شکنجه و دستگیری مبارزینِ راه آزادی آغاز شده و با اخبار مربوط به خودسوزی یک کارگر به دلیل فقر و نداری و یا کشتار سگ های بی دفاع خیابانی با تزریق اسید، پایان می یابد!

چون نیک بنگریم، این فرجامِ تلخی که برای ما رقم خورده و این مصیبتی که گریبانِ ملت مان را گرفته و رها نیز نخواهد کرد؛ همه این فقر، بیچارگی، درماندگی و آوارگی ایرانیان، تمامن از بی تفاوتی و بی خیالی مردمان سَر چشمه میگیرد؛ در کجای تاریخ جهان، مردمانی را می شناسید که هر روز، بیشتر از روزِ پیش در خون و لجن فرو رفته و دَم بر نیاورده باشند؟

اما از فرطِ بی تفاوتی مردمان ایران زمین، اگر از آسمان آتش نیز باریده و تمامی هستی، نیستی و دارایی ایرانیان را بسوزاند، باز هم این مردم بی خیال و ساده اِنگار، چشم های شان را بسته، گوش های شان را گرفته، زبان های شان را بریده و فقط دست های شان را رو به آسمان بلند کرده و از خدایِ موهومِ خود، تقاضایِ کمک و معجزه خواهند نمود!

چه کسی پاسخگوی این جنایت دردناک است؟!

چه کسی پاسخگوی این جنایت دردناک است؟!

به راستی از ملتی قَبر پرست و مُرده دوست که منتظر است تا قهرمانان زنده ملی اش روانه گورستان شوند تا از ایشان بُت ساخته و فرتور های شان را قاب نموده و بَر دَر و دیوارِ خانه های شان بزنند، چه انتظاری می توان داشت؟ آیا این مردم هرگز توانایی رسیدن به آزادی، دموکراسی و سکولاریسم را دارند؟

آیا این مردم که برای ستاندن حقوق ابتدایی انسانی پایمال شده شان، حاضر نیستند یک روز که هیچ، فقط یک ساعت اعتصاب سراسری نموده و با یک اتحاد و همبستگی ملی، اعتراض خود را نسبت به وضعیت اسفناک زندگانی شان نشان دهند، لایقِ حکومتی بَرتر و انسانی تَر از رژیم خونخوارِ اسلامی هستند؟

– سخن پایانی؛ مسئولیتِ آزادی:

آزاد زیستن و آزادانه گزیدن، به همراه خود، دَرد های بزرگ و جان فَرسایی به نام های “مسئولیت و دلهره” را به ارمغان می آورد! بدینگونه که آدمی مسئول هرآنچه است که برای وی در زندگی اش رُخ می دهد و او برای ادامه راهش و چگونگی آن تصمیم گرفته و با دلهره تصمیم گیری و گزیدن مواجه می شود! این گفتار بدان معناست که فَرد آزادمَنش دیگر نمی تواند به دنبال مقصر گشته و دلیل شکست ها و ناکامی هایش را در تصمیماتِ افراد دیگری بجوید!

حال اگر به جامعه امروز ایران، نگاهی اگزیستانسیالیستی داشته باشیم، به راستی کدامیک مقصر و بانی اصلی مشکلات و مصیبت های امروز ایران زمین هستند، دولت و یا ملت؟ وَقنی سرانه مطالعه مردمان کشورمان دو دقیقه است، انتظار دارید مثلن دولت وقت سوئد بر مردم ایران حکومت کند؟ داشته های هر ملتی به اندازه بزرگی افکار مردمان شان است! هیج جامعه واپسگرا و خردباخته و خرافه پرستی نمی تواند حکومتی بهتر و شایسته تر از نظام های توتالیتر ایران، عربستان سعودی، سوریه و…داشته باشد.

توده ما درد را نمی شناسد و درمان را نیز دوست ندارد، این جامعه خود بزرگ بین و از خود راضی و مغرور حاضر نیست تا بپذیرد که تمامی بیچارگی و درماندگی اش از فقر فرهنگی – فکری خودش سرچشمه می گیرد و اگر هزار بار دیگر انقلاب شود و هزار بار دیگر حکومت تغییر کند، این جامعه هیچگاه آزاد و آسوده نخواهد بود چرا که مشکل اصلی با حکومت وقت نیست بلکه پندار اکثریت شهروندان جامعه ای است که از هر نوع حکومتی، یک دیکتاتوری به معنای واقعی کلمه خواهند ساخت.

  • مملی پیغمبر بچه باز

    سگ برینه تو دین اسلام با حکومت آخوندی
    ریدم به اون کتاب قرآنتون جاکشا

  • احمد

    برای حفاظت از انسانهای شریف و بی آزار لازم است که بجای سگها آخوندها و زالو صفتان اطراف آخوندها را بدرک واصل کنند ، تا ایران پس از چند نسل شاید اصلاح گردد ، زیرا با فرهنگ اسلامی که به مردم تزریق کرده اند متاسفانه خیلی از هموطنان نیز فقط برای حفظ بقاء خود و خانواده شان تنها بصورت شاهد و ناظر اعمال چپاول و کشتار و زورگویی میباشند .

  • سرافراز پارسی‌

    ضدیت آخوند‌ها با حیوان سگ جنبه تاریخی‌ دارد. وقتی‌ بیابان گردان حجاز به سرزمین ما تاختند و در پی‌ شکست ارتش ایران، مردم خود به مقاومت در برابر این وحشی‌های بیابان گرد برخاستند. در این میان مردم از همراهی سگ های خود نیز برخوردار می‌شدند. زیرا سگ یکی‌ از حیوانات سودمند است که بر اساس آموزه‌های زرتشت نگهداری و پرورش آن در سرتاسر ایران انجام می‌شده است. وفاداری سگ ها به صاحبان ایرانی‌ خود به مذاق بیابان گردان غارت گرخوش نیامد. در نتیجه دستور آمد که سگ نجس است. و آخوند‌ها و بچه مکتبی‌ ها هم که تفاله و پس مانده‌های آن بیابان گردان هستند ضدیت با سگ را آویزه گوش خود کرده‌اند.

    گویا هیچوقت به فکر کوچک این مسلمان‌های احمق نرسیده است که “نجس” یعنی‌ چه؟ مگر سگ را خدا نیافریده، البته طبق فرمایش خودتان؟ چطور میشود باور کرد که خدا از حیوانی که خودش آفریده بدش بیاید؟ آیا بقیه حیوانات “نجس” نیستند؟ فقط سگ “نجس” است؟ اصلا این “نجاست” را چه کسی‌ آفریده؟

    آیا در حماقت مسلمان‌ها حد و مرزی‌ها وجود دارد؟

    • Tafakkor


      نمى توان گفت مسلمان ها…
      وابستگى هاى دینى و پیروى کورکورانه از آن مشکل آفرین است.
      اروپاى چند صد سال پیش، به نام کلیسا و خدا، جنایت هاى بسیار زیادى کرد.
      .
      صاحبان اندیشه هاى دینى ، نباید قدرت اداره کشور را داشته باشند.
      .
      در زمان پادشاهان ساسانى، مذهبى هاى زرتشتى، با قدرت و نفوذ فراوان، در سیستم پادشاهى، مردم را بى چاره و متنفر از دین کرده بودند.
      دینى که نه مسلمانى بود و نه مسیحى گرى.
      هر سه دین بالا داراى دستور هاى مفید براى رفتار اجتمائى هستند، مشکل قدرتمند
      شدن افرادى با ظاهر دیندارى ولى با باطن خود کامه گى و دنیا پرستى است.
      .
      قدرت اداره کشور، مى بایستى در دست کسانى باشد که براى همه مردم خدمت گزار باشد و بتوان از آنها در مورد نارسا بودن کارهایشان سئوال کرد و بتوان به راحتى از کنار گذاشته شوند.
      ..
      تفکر

  • پرچم شیر و خورشید

    تمام حیوانات پاک هستن.این آخوندای دزد و جنایتکار و حرومزاده و رژیم عسلامیشون هست که نجس هستن که ایران رو اشغال کردن . سپاهی و بسیجی و آخوند و رژیم عسلامیشون نجس هستن و بوی گند میدن .

  • Tafakkor

    جهان سوم
    ..
    یک آقائی که به قول دوست ما، دلش پُر است این را نوشته است:
    « وقتی دنیا به فکر تسخیر فضــــــــــــا بود، ما به این می اندیشیدیم که انگشتر عقیق در کدام
    انگشت، ثواب بیشتری دارد… ًاین جغرافیا نیست که جهان سومی بودن را تعیین می کند….!!!
    آدمها هستند که آن را می سازند! جهان سوم جا نیست، شخص است. جهان سوم منم، جهان سوم
    تویی، جهان سوم طرز تفکر ماست، نه آن مرزهایی که داخلش زندگی می کنیم ! جهان سوم
    جاییست که درآمد یک دعا نویس از یک برنامه نویس بیشتر است. جهان سوم جاییست که مردمش
    جهان سومی فکر میکنندجهان سوم جایی است که بسیاری ازمردمانش با یک «استخاره»
    هدف تعیین میکنند ! و با یک » عطسه » از هدف خود دست میکشن»
    …………… ……………… ………………
    به قول آقای خمینی، نمی توان گفت کشور های عقب افتاده، و باید گفت کشور های عقب نگه داشته شده.
    تایید این حرف آقای خمینی، دلیل تایید خود آقای خمینی و کارهایش نیست، ولی حرف بجا و درستی هست.
    کشور های جهان سوم را با مطالعه در روحیات و اخلاق مردم، و با پرداختن پول و استخدام کارشناس و پیدا
    کردن افرادی که به سیستم عقب نگه داشتن یک کشور کمک می کنند، یک کشور را جهان سومی نگه
    می دارند.
    چه کسی میرزا تقی خان امیر کبیر را کشت؟ همکاری انگلیس و روسیه و باج خور های درباری.
    چه کسی دکتر حسین فاطمی وزیر خارجه دکتر محمد مصدق را ترور کرد؟ همکاری های امریکا و انگلیس
    و باج خور های کوچه بازاری و اسلامی های گوش به فرمان انگلیس.
    چه کسی دکتر محمد مصدق را ناتوان کرد و از کار انداخت؟ همکاری های امریکا و روسیه با گروه سر به
    فرمان شوروی یعنی حزب توده و آیت الله کاشانی با راهنمائی های انگلیس…
    چه کسی احمد کسروی، روشنفکر شرق را کشت؟ دستور از نا کجا آباد و اسلامی های وابسته به
    فراماسون های انگلیسی که از قاهره دستور می گرفتند و نام فدائیان اسلام را بخود داشتند و به
    دست نواب صفوی و گروهش کشته شد. و…
    وقتی یک شخص، یک روزنامه، یک رادیو و یا تلویزیون، مردم را مقصر در عقب افتادگی و بیچارگی های
    موجود در ایران می دانند و یا عنوان می کند، این گفته ها به نظر ، از همان سازمان هائی که مردم
    را به بدبختی کشانده اند و خودشان باعث و عامل این بدبختی ها هستند، می آید.
    چه کسی به شاه ایران گفت باید ایران را ترک کند؟ کارتر که به ناحق جایزه صلح نوبل گرفت.
    چه کسی به آقای خمینی اوکی داد که شاه خواهد رفت، بگوئید ایشان برنامه شان را اعلام کنند، کارتر.
    چه کسی به ارتش ایران دستور داد در مقابل تظاهرات اسلامی کاری نکنند؟ ژنرال هایزر و فرمانده کل
    ارتش ،تیمسار خائن، قره باغی بود.
    تمام کشور های جهان با هم هماهنگ شدند و برای رفتن شاه ایران تصمیم گرفتند،
    که می گفت از سال ۱۹۷۹ ما نفت را به قیمتی که خودمان تعیین می کنیم می فروشیم.
    آیا مردم ایران در مقابل کارهای سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی امریکا انگلیس و روسیه و اروپا
    و فشاری که آنها بر عوامل قدرت می آورند و پولی که در این راه خرج می کنند، چه اقدامی
    می توانند یا می توانستند بکنند؟
    مردم از مسئله های پشت صحنه آگاه نبودند و نمی دانستند چه خبر است.
    و باز به قول آقای خمینی، این کشور های غربی، اخلاق ما را بهتر از خود ما می دانند.
    عوامل کشور های غربی و شرقی به اسم حاج آقا… و دکتر مهندس… به اسم و شکل و
    ظاهر ایرانی ولی به نیت تامین منافع خارجی در میان مردم بودند، و کارهای جابجائی را
    انجام می دادند.
    مقصر دانستن مردم در این جریانات، همراهی کردن با سیستم های مخفی و خرابکار است.
    .
    یکی از مدیران ساواک در تلویزیون می گفت: هزار جوان از انگلیس وارد اصفهان شده بودند و
    به فارسی صحبت می کردند، این خبر را به شاه رساندیم، که مدیران ساواک خیلی سعی
    کردند که این خبر به گوش شاه نرسد، و وقتی این خبر به شاه رسید چند روز از این گذشته بود،
    شاه به انگلیس اعتراض کرده بود که چرا بدون توافق و بدون اطلاع این افراد را به ایران فرستاده
    اید؟ جوابی بی سر و ته آمد که …
    مثل جواب هائی که برای بی بی سی می گویند که این یک موسسه مستقل است و…
    آیا وقتی تظاهراتی به راه می افتد و هزار نفر لابلای مردم یک شعاری را سر می دهند، این
    شعار از طرف خیلی های دیگر، تکرار نمی شود؟ و آیا این شعار به حساب شعار مردم نوشته
    نمی شود؟
    جریان «سینوهه حکیم» است که برای فرعون، عده ای را آموزش داد و در میان چند هزار مردم
    عادی پخش کرد و گفت وقتی من این را در مورد فلانی گفتم شما به اون فحش بدهید و مرگش
    را فریاد کنید، دیگر مردم بی خبر و بی اطلاع هم، با صداهای اطراف خود همراهی کردند و فرعون
    به اصطلاح « با رای مردم » توانست کارش را پیش به برد.
    مردم ایران شریف، مهربان و ساده و آماده به کمک هستند.
    این مردم پاک و شریف را با مواد مخدر و زندانی کردن و فرار از کشور، به نابودی کشانده اند،
    و از این سو هم با مقصر دانستن و محکوم کردن خود مردم در مدیا ها، مردم را به حالت انفعالی
    می کشانند تا جنایت و خیانت جهانی را نسبت به مردم به پوشانند.
    درود بر مردم ِ پاک سرشت و نیک اندیش و خوب ایران باد.
    ..
    سوز