انتشار متنی از بهرام رادان بر روی توئیتر در مورد قانونی شدن ازدواج همجنسگرایان در آمریکا و به دنبال آن انتقاد روزنامه کیهان و عذرخواهی این بازیگر از مدیرمسئول این روزنامه، حواشی زیادی را در دنیای مجازی و رسانهها و در رأس آن جناب کیهان ایجاد کرده است.
یک روز پس از آنکه دیوان عالی آمریکا در روز جمعه، پنجم تیرماه (۲۶ ژوئن)، ازدواج همجنسگرایان را در سراسر این کشور قانونی اعلام کرد، بهرام رادان، بازیگر ایرانی بر روی توئیتر خود نوشت: «رای دیروز دیوان عالی آمریکا در قانونی اعلام کردن ازدواج همجنسگراها اتفاقی تاریخی بود، شاید به اندازه لغو بردهداری…از لینکلن تا اوباما…».
اینکه بهرام رادان ، ستاره سینمای ایران چنین توئیت جنجالی را چگونه در اینترنت گذاشته است جای پرسش دارد. آن هم در ایران و جامعه ای که نه مردمش همجنسگرایی را قبول دارند و نه حکومتش. بسیاری از مردم ایران همجنسگرایان را نمی شناسند و فقط از روی نادانی و نبود شناخت از ایشان ، این پدیده ی طبیعت را تقبیح می نمایند . حکومت اسلامی هم که تکلیفش مشخص است! البته بهرام پس از چند ساعت بدلیل فشار شدید از طرف حکومت و مردم متعصب مجبور به پاک کردن توئیت خود شد و بعد هم نامه ای به کیهان نوشت و در آن از بابت سخنی که نوشته بود پوزش طلبید. پوزش خواهی بهرام رادان مرا بیاد گالیله انداخت که مجبور شد بگوید زمین گرد نیست!
جای بسی خوشحالی است اگر که جوانان ایران دست از تعصب و کم بینی بردارند و فصل جدیدی را در احترام به حقوق بشر در ایران را باز نمایند. جامعه ی ایران همواره با قشر همجنسگرا بصورتی برخورد کرده است که گویی وجود ندارند و اصلاً عضوی از ایرانی ها نیستند. متأسفانه اوج این نادانی را در سخنرانی احمدی نژاد دیدیم که بطور کلی وجود همجنسگرایان را انکار می کرد!
(جای بسی خوشحالی است اگر که جوانان ایران دست از تعصب و کم بینی بردارند و فصل جدیدی را در احترام به حقوق بشر در ایران را باز نمایند. جامعه ی ایران همواره با قشر همجنسگرا بصورتی برخورد کرده است که گویی وجود ندارند و اصلاً عضوی از ایرانی ها نیستند. متأسفانه اوج این نادانی را در سخنرانی احمدی نژاد دیدیم که بطور کلی وجود همجنسگرایان را انکار می کرد)
همجنسگرایی در ادیان
در ادیان مختلف و مثلاً مکاتب سامی نظییر اسلام ، روابط جنسی و خصوصی افراد مورد کاوش و کنترل قرار گرفته است و این دین اجازه ی رابطه ای غیر از ازدواج میان زن و مرد را نداده است. از طرفی همواره در جامعه با افراد همجسنگرا مواجه هستیم. افرادی که نه به انتخاب خودشان که به انتخاب طبیعت و ساختار جسمانی و روانی علاقه های جنسی شان به جنس موافق است و نه جنس مخالف. برای سده ها بر سر این علاقه به جنس موافق ، مشاجره و دعوا بود که بعنوان یک بیماری روانی شناخته می شد. تنها چهل سال است که در غرب بطور واضح قوانینی وضع شده است که افراد همجنسگرا را بعنوان یک واقعیت جامعه بشری و نه بعنوان یک بیمار روانی پذیرفته اند. در دهه های گذشته در کشورهای غربی سعی در درمان این افراد بوسیله ی هورمون و همچنین مشاوره داشتند که خوشبختانه این کار پایان یافت و اکثریت پزشکان و روانپزشکان امروزی ، افراد همجنسگرا را افرادی سالم می دانند که تفاوتی با من و شما ندارند. تنها تفاوت مریوط به روابط عاشقانه و خصوصی این افراد است که مسأله ای شخصی و آزاد است. هر چند بازمانده ی افکار مذهبی مسیحیت و مهاجرت مسلمانان به غرب ، تهدیدی برای آزادی همجنسگرایان خواهد بود و همواره شاهد اعتراض مذهبی ها به آزادیهای همجنسگرایان هستیم.
همجنسگرایی متعلق به تاریخ و جغرافیای خاصی نیست
در تمامی اقوام مختلف جهان می توان آثار علاقه به همجنس را دید. در فرهنگ و ادبیات ایران نوشته هایی از بزرگان ادب موجود است که از ابراز آشکار علاقه به همجنس حکایت دارد. عبید زاکانی ، سعدی و حتی ابن سینا در آثار خود آزادانه از روابط با همجنس نوشته اند که مردم ایران با شوخی از کنار این آثار می گذرند. در فرهنگ بومی و کهن شرق دور ، آفریقا و امریکای باستان هم آثار و کنایه های فراوان درباره زندگی همجنسگرایان موجود است. این نشان می دهد که محیطها و فرهنگهای کاملاً متفاوت تأثیری در بود و نبود این علاقه در اقلیتی از انسانها وجود دارد. امروزه همراهی تأثیرات محیطی و ژنتیک در ایجاد علاقه انسانها به جنس موافق مورد توافق بیشتر پژوهشگران است و حتی در پژوهشی نشان داده شد که به هنگام آغاز بلوغ و نوجوانی ، علاقه به همجنس در شماره ی بالایی از نوجوانان وجود دارد ، چه پسران و چه دختران که این علاقه بعداً در اکثر افراد کاهش می یابد. درک این موضوع که شخص همجنسگرا حق دارد مطابق طبیعت و پیدایش خویش زندگی کند و حق مسلم حفظ حریم خصوصی انسانها چیزی است که برای جوامع متعصب و مذهب زده قابل قبول نیست.
سخن پایانی :
نیاز به آموزش روابط درست و احترام به حریم خصوصی
رابطه ی عشقی انسانها مطابق آن طبیعتی است که داشته و دارند و ذات علایق غریزی افراد را بزور نمی توان تغییر داد. احترام به حریم خصوصی دقیقاً همان چیزی است که رژیم اسلامی علاقه ای بدان ندارد و اصولاً پایه های خود را بر اساس ایجاد جو ترس و اندوه در میان ایرانیان بنا کرده است . شور بختانه جامعه ی ایران از کاروان حقوق بشر جهان بسیار عقب است. ایرانیها سوار آخرین مدل ماشینها هستند و از آخرین فن آوری موبایل و کامپیوتر استفاده می کنند ولی در شناخت حقوق انسانها و رعایت آن در احترام به اصل انسانیت بسیار عقب مانده اند. شاید بتوان گفت که با حذف فن آوری از مردم ایران ، جامعه امروز تفاوت خاصی با دوران قاجار و صفوی ندارد و این یک فاجعه است. همجنسگرایان و تراجنسی ها در این جامعه امکان ابراز وجود ندارند و بیشتر به سرکوب طبیعت خویش و نا آگاهی از چگونگی زندگی با این طبیعت دچار می شوند. میزان آگاهی و برخورد مناسب با افراد متفاوت ، حال متفاوت از هر نظر ، می تواند ملاک خوبی برای کمال یک جامعه باشد که جامعه ی ایران در این زمینه یسیار واپسگراست . حتی قشر تحصیل کرده و دانشمند ایرانی هم از این مسایل آگاهی کافی ندارند و تبعیض جنسیتی را می توان در لایه های حکومت و جامعه ایران دید و شنید.